ادامه افشاگریهای ارجمند: وزیر باید درباره «مسائل مالی معاونت هنری» پاسخگو باشد
پیروز ارجمند مدیر کل سابق دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پس از مدتی سکوت، برخی از مسائل پشت پرده معاونت هنری را بازگو میکند. او میگوید: «مدیرکل دفتر موسیقی بودم اما درجریان پول ورودی به مجموعه نبودم.»
خبرگزاری تسنیم - پیروز ارجمند، مدیر کل سابق دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. او اکنون چند ماهی است که از سمتش استعفا داده و مشغول کارهای شخصیاش است. در یک شرکت خصوصی مدیر روابط عمومی شده و کارهای آهنگسازی و تولید آثارش را انجام میدهد. ارجمند گفتههای بسیاری از دوران حضورش در دفتر موسیقی دارد اما او هم مانند بسیاری از افراد دیگر که از همکاری با علی مرادخانی، معاون هنری وزیر ارشاد استعفا دادند تا چندی پیش رویه سکوت را در پیش گرفته بود، اما حالا حاضر شده درباره بخشی از مسائل آنجا حرفهایی بزند.
در هفته گذشته بخش نخست گفتوگویمان با پیروز ارجمند منتشر شد، ارجمند در بخش نخست این گفتوگو به بیان مسائلی درباره خانه موسیقی و واگذاری جشنواره موسیقی فجر به مدیرعامل خانه موسیقی پرداخت. اما در بخش دوم مدیر کل سابق دفتر موسیقی مسائل مهمی را درباره آنچه بسته بودن روند مسائل مالی در معاونت هنری میخواند و ... بیان کرده است. در ادامه میتوانید بخش دوم صحبتهای ارجمند را بخوانید:
مدیرکل دفتر موسیقی بودم اما درجریان پول ورودی به مجموعه نبودم
تسنیم: بودجهی دفتر موسیقی چقدر بود؟
متاسفانه نمیدانم بودجه دفتر موسیقی چقدر بود. بارها در خواست کردم اما مبلغ را به من اعلام نکردند.
تسنیم: مگر شما مدیر کل دفتر موسیقی نبودید، مگر میشود مدیر کلی از بودجه مجموعهاش بیخبر باشد؟
من خیلی شفاف بگویم؛ نامههای زیادی به معاونت هنری نوشتم تا بودجههایی که صرف دفتر موسیقی شده را به من اعلام کنند؛ چه بودجهای که از طرف موسسه توسعه هنرهای معاصر خرج شده و چه مبالغی که از طرف انجمن موسیقی برای دفتر موسیقی صرف شده است. اما به هیچ کدام از نامههای من پاسخ داده نشد و من به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی هیچگاه در جریان پول ورودی به مجموعه دفتر موسیقی و خروجیاش نبودم و هیچ اختیاری هم نداشتم.
تسنیم: از بودجه جشنواره موسیقی فجر هم بیخبر بودید؟
مثلا فرض کنید وقتی من به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی که از فصل پنج بودجه به انجمن موسیقی داده شده و جشنواره را برگزار کرده، خواستار نظارت کیفی و مالی بر جشنواره میشدم این را به من واگذار نمیکردند؛ بنابراین من نمیدانم در جشنواره 29 و 30 فجر چقدر هزینه شده، کجا هزینه شده؟ و چرا هزینه شده است؟
تسنیم: پس چه کسی اینها را میداند؟ یعنی این پولها دست چه کسی بوده و چه کسی از رقم آنها با خبر است؟
آقای مرادخانی.
تسنیم: پولها با نظارت شخصی مرادخانی خرج میشد؟
من به عنوان مدیر کل دفتر موسیقی در جریان هیچ هزینه کرد دفتر موسیقی در هیچ بخش آن نبودم. جالب است بدانید که گاهی هزینه تن خواه دفتر موسیقی را از کارت شخصی خودم پرداخت میکردم.
تسنیم: مگر دفتر موسیقی مسئول مالی ندارد؟
مسئول مالی که نه مافقط یک رابط مالی داشتیم؛ پول به طور کامل در اختیار معاونت است. بودجه برای دفتر موسیقی است ولی بودجهای که در سال 93 به دفتر موسیقی دادند به جای اینکه حداقل یک سوم بودجه معاونت هنری باشد، یک دهمش تعلق گرفت. به تعبیری سهم ما از بودجه خودمان یک چهارم رقم واقعیاش بوده است و آن چیزی هم که داده شد تحت نظارت من نبود.
وزیر باید پاسخگوی مسائل مالی باشد نه من
تسنیم: با این اوصاف که میگویید شما در دفتر موسیقی هیچ اختیار مالی نداشتهاید، چرا این وضعیت را قبول کردید؟
بنده بارها این وضع را به شخص آقای وزیر ارشاد و سازمان بازرسی کل کشور گزارش دادم، به شخص آقای مرادخانی بارها اعتراض کردم. برای اعتراضهای من دوجلسه در موزه موسیقی گذاشتند و قرار شد که این مسایل حل شود که هیچگاه حل نشد. من بر اساس وظیفه قانونیام گزارشهایی را به جاهایی که لازم بود دادم اما اینکه چرا آقای وزیر یا سازمان بازرسی کل کشور هیچ کدام پیگیری نکردند این بحثی است که آنها باید پاسخگو باشند نه من.
تسنیم: یعنی شما گزارش دادید اما آنها هیچ وقعی ننهادند؟
در مکاتباتم هست که بارها اعلام کردهام من هیچ نظارتی بر مسائل مالی دفتر موسیقی نداشتهام و نظارت من در حد تن خواه غذا و بیسکویت روی میز بوده است. جالب این که در دوره من پول ناهار و میوه شوراهای دفتر موسیقی ما که گاهی هفت هشت ساعت آنجا بودند، حذف شد یعنی من حتی نمیتوانستم یک میوه یا بیسکویت روی میز شوراها بگذارم چون تنخواه آن را کامل قطع کردند و جالب اینجاست که اعضای شورا میگویند وقتی تو رفتی همه اینها برقرار شد.
شخصیتام را تخریب میکردند
تسنیم: یعنی قطع این تنخواهها جزو همان فشارهایی بوده که میخواستند با آنها شما را مجبور به استعفا کنند؟
به هرحال تخریب شخصیتی بود. آقای حمیدرضا نوربخش یکی از تخصصهای ویژهای که در این مدت داشت این بود که با توهینهایی که به شخص من میکرد رفتارهایی که در مقابل بقیه با من داشت، تحکم آمیز صحبت کردن و بیاحترامیهایی که به من میکرد سعی در تخریب شخصیتیام داشت. بارها در مقابل بقیه با تحکم با من صحبت میکرد و من چندین بار اعتراضم را به ایشان اعلام کردم که شما حق ندارید با من به عنوان یک موزیسین و به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی چنین رفتاری داشته باشید و این رفتار شما دونشأن شما و من است ضمن اینکه جایگاه قانونی من به شما اجازه نمیدهد که با من این گونه رفتار کنید.
ولی متاسفانه ایشان این رفتار را با من داشتند. شخص آقای نوربخش انسان بسیار تندخویی است و رعایت شأن و حرمت و جایگاه را اصلا نمیکند؛ بارها با من تحکم آمیز صحبت کرد و اتهامات بسیاری به من میزد. در همین راستا معاون اجرایی خانه موسیقی آقای عاطفی، گاهی به حدی با من رفتارهای ناشایستی داشت که مورد عتاب و سرزنش خود اعضای خانه موسیقی واقع میشد؛ که شما حق ندارید با ایشان چنین رفتاری داشته باشید، یعنی این قدر رفتار ایشان با من ناشایست بود.
تسنیم: یعنی این رفتار ناشایست از طرف مدیرعامل خانه موسیقی و مدیر اجرایی خانه با شما صورت میگرفت؟
بله. به گونهای اینها با من رفتار میکردند که گویی من منشی خانه موسیقی هستم؛ یعنی رفتار آنها با من بدتر از رفتارشان با منشی آنجا بود؛ و فکر نکنم آقای نوربخش هیچگاه بامنشی خانه موسیقی این طور رفتار کرده باشند که با من به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد رفتار داشتند.
به درخواست مرادخانی با اعضای خانه موسیقی جلسه میگذاشتم
تسنیم: گفتید این بدرفتاریها در جلساتی رخ میداد که شما با مسئولان خانه موسیقی داشتید. اصلا شما به عنوان مدیر کل دفتر موسیقی چرا با مسئولان خانه موسیقی جلسه میگذاشتید؟
صرفا به درخواست آقای مرادخانی این کار را میکردم. حتی در آخرین جلسهای که بین من و مسئولان خانه موسیقی برگزار شد، به آقای مرادخانی گفتم که تنها به این دلیل که شما خواستهاید به این جلسه خواهم رفت. به مرادخانی گفتم تنها برای اینکه تعاملی ایجاد کنم، تنها برای اینکه به تقاضای شما پاسخ دهم به این جلسه میروم. در نهایت نیز در آخرین جلسهای که با مسئولان خانه موسیقی داشتم بیاحترامی بسیار زیادی به من شد و این بیاحترامیها در حدی بود که در نهایت استاد گنجهای به آنها گفت دیگر بس کنید؛ یعنی به حدی توهینهای شدیدی میکردند که گنجهای خواست تمامش کنند.
تسنیم: یعنی چه؟ توهین به چه معنا؟ منظورشان از این توهینها چه بود؟
به هرحال باید آنجا باشید تا ببینید توهین یعنی چه؛ توهینها به حدی بود که گنجهای بلند شد و گفت دیگر بس است شما چقدر به این بنده خدا توهین میکنید؟ به هرحال این نوع رفتارها وجود داشت و من در طول 18 ماه تحمل کردم و حتی بارها میخواستم استعفا بدهم ولی بر اساس روحیهای که دارم همیشه فکر میکردم و امیدوار بودم که درست بشود، شاید سوءتفاهم است، شاید من اشتباه میکنم، شاید تجربه من کمتر است و خیلی سعی کردم اصلاح شود. بارها خواستم استعفا بدهم اما ندادم.
یکی از نکات جالبی که دوستان رسانهای کمتر به آن دقت میکنند این بود که من بابت ارتباط مداومم با رسانهها همیشه مورد مؤاخذه قرار میگرفتم؛ در حالی که من فکر میکنم یک مدیر باید این قدر پاسخ گو باشد تا آرام آرام به یک سطح تعادل برسیم؛ اتفاقا در دوره من بسیاری از مسایل و دردها مطرح و متعاقبش درمانش هم مطرح میشد. بسیاری از این مسایل به سطح آقای رئیس جمهور کشیده شد تا ایشان اعلام نظر و موضع گیری کند. این نشان میدهد که درد مطرح شده است. با سرپوش گذاشتن بر روی این نوع رفتارها که نمیشود کاری انجام داد. مهمترین اصل که حتی نظام دنبال آن است و بارها مسئولان بلند مرتبه نظام هم اعلام کردهاند این است که هنرمندان باید آرامش و امنیت داشته باشند. باید از موسیقی ملی و اصیل و موسیقی هنری حمایت کرد. من دست دلالان را از دفتر موسیقی کوتاه کردم و به همین دلیل فشارهای زیادی بر من وارد شد اما هیچ حمایتی از من نشد.
تسنیم: معاونت هنری در مقطعی روابط عمومیها را تعطیل کرد. علت این کار چه بود؟
در ساختاری که در وزارت ارشاد برای ادارات کل و معاونت دیدند پست رسمی روابط عمومی را حذف کردند و در ساختار معاونت و ادارات کل پستی به نام مدیر روابط عمومی نداریم. بخشهای روابط عمومی داریم که به نوعی رابط بین ادارات و روابط عمومی خود وزارت خانه است. به همین خاطر در ساختار سازمانی دفتر موسیقی ما کارشناس روابط عمومی داشتیم ولی مدیر روابط عمومی نمیتوانستم داشته باشم و این نقصی است که میتوان به وزارت ارشاد وارد دانست چون حجم ارتباط مسایل و کارهایی که وزارت ارشاد دارد آن قدر زیاد است که یک سخنگو نمیتواند پاسخگوی آن باشد. یعنی برخی از مسایل را شخص مدیرکل باید پاسخگو باشد و برخی دیگر را روابط عمومی پاسخ دهد. این دو در جریان کم و کیف و ریز مسائل هستند. الان بسیاری از سوالاتی که از آقای نوش آبادی میشود ایشان نمیتواند پاسخگو باشد، چون مسایل خیلی ریز است و طبیعی است که ایشان نتواند پاسخگو باشد.
به خاطر لابیگری و فشار نوربخش، بخشنامهام را لغو کردم
تسنیم: اگر پست روابط عمومی را حذف کردهاند الان چرا دوباره مدیرکل انتخاب کردند؟
این را باید از آقای مراد خانی سوال کنید واقعا برای من هم تعجب آور است؛ وقتی شنیدم آقای وجدانی مدیر روابط عمومی معاونت هنری شده تعجب کردم، چرا که مرادخانی میگفت نمیتواند روابط عمومی داشته باشد و قانونی نیست. خانم انتظامی(مدیر سابق روابط عمومی معاونت هنری) وقتی رفت ما فکر کردیم که این پست کاملا خالی شده ولی اینکه چرا باز هم مدیری انتخاب شده یا این که چنین کاری چقدر قانونی است را باید از مسئولان سازمان بازرسی پرسید.
تسنیم: در زمان حضورتان در دفتر موسیقی، فشارهای زیادی روی شما بود. حتی یادم هست که یک بار مجبور شدید بخشنامه خود را لغو کنید.
در خرداد 93 اجرای موسیقی در ورزشگاهها را ممنوع اعلام کردم، این برای محدود کردن نبود بلکه برای ایجاد یک فضای کیفی بود و اتفاقا در عملی کردن این کار مردم را دیده بودیم و آرامش و امنیت مردم مد نظر ما بود.
زمانی که همایون شجریان قرار بود در سالنهای ورزشی کنسرتش را برگزار کند من تحت لابیگری آقای نوربخش مجبور شدم قانون خودم را لغو کنم و تحت فشاری که به آقای مرادخانی و من آوردند من بخشنامه خودم را لغو کردم. این کار تنها برای این بود که کنسرت آقای همایون شجریان برگزار شود.
تسنیم: آن بخشنامه کاملا لغو شد؟
بله لغو شد در حالیکه تقاضای من این بود که مردم وقتی وارد یک سالن میشوند باید آرامش داشته باشند و بر یک صندلی استاندارد بنشینند و شأن آقای شجریان و شأن موسیقی سنتی این نیست که در یک سالن ورزشی کنسرت برگزار کند. اعتراض من به این وضعیت که اتفاقا جهت حفظ حرمت آقای شجریان و استاد شجریان و مردم بوده، مورد عتاب و بازخواست خانه موسیقی قرار گرفت که چرا به این وضعیت اعتراض میکنم؟ در حالیکه من به عنوان مدیر موسیقی کشور وظیفه دارم مردم را هم در یک جانب قضیه ببینم. مردم نباید روی سکوی سیمانی بنشینند نباید روی صندلی پلاستیکی بنشینند، مردم نباید 50 هزار تومان بدهند و در سالنی که صدا را نمیشنوند بنشینند؛ آن سالن استاندارد نیست و مسائل ایمنی برایش مطرح است.
خواسته من از آقای شجریان و پورناظری این بود که کنسرتهایشان را در سالن ورزشی برگزار نکنند، اما آنها زیربار نرفتند و بافشار آقای نوربخش و مرادخانی من بخشنامه خودم را لغو کردم. بحث من این بود که شما تافته جدا بافته نیستید من برای حفظ ارزشها و منافع خود شما و مردم این کار را میکنم نه برای کس دیگری؛ سالن ورزشی استاندارد نیست اصلا کنسرتها کمتر شود ولی بگذارید مردم در جای خوب بنشینند و بشنوند؛ در سالنهای دیگری برگزار کنید سالنهایی با ظرفیت کمتر و به جای دو شب، سه شب برگزار کنید.
از منافع مالی خودمان به خاطر مردم کمی بگذریم؛ من اتفاقا به خاطر همین مردم حرف زدم. جمله من جملهای اداری و قانونی بود برای حفظ منافع مردم و در واقع جملهای که استاد شجریان همیشه میگوید و من برایش احترام قائلم این است که من خاک پای مردم ایران زمین هستم. من هم همان را تائید میکردم؛ حرف من تائید حرف استاد شجریان بود به شکل قانونی و اداری و فنی؛ پس بنابراین نمیشود آن را به این شکل پیش برد که بخواهند با لابیگری کارهایشان را پیش ببرند.
تسنیم: از طرف وزیر هم به شما فشاری در این باره وارد شد؟
نه از طرف آقای وزیر به من فشاری نیامد؛ ولی آقای مرادخانی خواستند که من بخشنامهام را لغو کنم.
تسنیم: پس از آن دیگر پیگیر بخشنامه هم نشدید؟
یکی از مسایلی که من در شیوه نامه داشتم و مورد اختلاف من با معاونت بود همین بحث کنسرت در سالنهای استاندارد بود. هنوز هم معتقدم اگر سالن استاندارد نداریم وظیفه دولت هست که سالن استاندارد بسازد؛ یا شما موسیقی را قبول دارید و باید برایش سالن استاندارد بسازید یا اگر قبول ندارید کلا نباید اجرا شود و بگذاریدش کنار؛ من به عنوان موزیسین فکر میکنم باید شأن و جایگاه هنر موسیقی رعایت شود. وقتی ما میرویم سالن موسیقی که استاندارد نیست، سالن بد است، صدا بد است، امنیت ندارد، خب این چه شأن حفظ کردن است؟ بحث من این است که وزارت ارشاد باید زیر ساختها را آماده کند؛ هنوز هم معتقدم آن شیوه نامه با آن شکلی که من دیده بودم برای حفظ شأن موسیقی کشور میتواند مؤثر باشد.
تسنیم: بخشی از صحبتهایتان درباره خانه موسیقی ناتمام ماند. اگر نکته دیگری راجع به خانه موسیقی هست، بفرمایید.
بله من یک نکتهای را اضافه میکنم؛ مباحث هنری خوشبختانه در مجموعه نظام مباحث بسیار مهمی است و چیزی که در کل بر آن تاکید میشود روی اصالت و ارزشمند بودن است؛ یعنی وقتی که ما واژه «فاخر» را از مسئولان نظام، از مجلس بگیرید تا بزرگان نظام میشنویم به این معناست که نظام دغدغه هنر اصیل، فاخر و خوب را دارد بنابراین ما اگر رفتاری از یک فرد میبینیم این را به حساب کل نظام نگذاریم؛ و این خواهشی است که من از دوستان عزیز هنرمندم دارم.
تسنیم: در اینجا نکتهای هست؛ وقتی بحث صنفی به وجود میآید میگویند خانه موسیقی یک موسسه فرهنگی است و نهاد صنفی نیست. توضیحی در مورد این بدهید؛ و نکته دیگر اینکه الان این خانه موسیقی که باید پیگیر کارهای صنفی هنرمندان باشد به زعم برخی از آنها آنطور که باید کارآمد نیست؛ نکته دیگر هم اینکه وقتی میخواهند جلسهای برای انتقاد از خانه موسیقی برگزار کنند از قبل تعداد بسیار زیادی برای حضور اعلام آمادگی میکنند و در روز جلسه میبینیم 20 نفر آمدهاند.
ما وقتی میگوییم «صنعت موسیقی»؛ واژه صنعت یک بار حقوقی صنفی دارد؛ بخش زیادی از کسانی که از منافع موسیقی استفاده میکنند هنرمند نیستند، افرادی هستند که یک سرمایهای را وارد این کار کردند، استودیو یا سالن دارند، تهیه کننده و در واقع کسانی هستند که بخش صنعت موسیقی را مدیریت میکنند. به هرحال اینها جزو حرفههایی است که در وزارت کار شناخته شدهاند.
بخش دیگر هنر موسیقی است. من همیشه از واژه صنعت-هنر موسیقی استفاده میکنم؛ لذا ما نیازمند این هستیم که یک نهاد صنفی داشته باشیم که بخشی از ثبتش را در وزارت کار انجام داده باشد یعنی مجوزهای لازم را برای فعالیتهای صنفی در وزارت کار داشته باشد و بتواند بر اساس قوانین کار از حقوق هنرمندان و صنعتگران دفاع کند؛ و بخشی را هم در وزارت ارشاد به عنوان دو نهادی که به عنوان پشتیبان و حمایت کننده اصلی هستند، پیگیری کند. در حال حاضر خانه موسیقی به عنوان یک نهادی است که تنها در وزارت ارشاد و در موسسه ثبت شرکتها به عنوان یک نهاد غیر تجاری ثبت قانونی شده است.
انجمن صنفی هنرمندان موسیقی رسمیترین و قانونیترین نهاد است نه خانه موسیقی
البته در اهداف خانه موسیقی برخی اهداف صنفی دیده شده است ولی پشتوانههای قانونی که در وزارت کار برای آن مترتب هست در خانه موسیقی دیده نمیشود؛ اگر امروز مسایل صنفی برای یک صنعتگر در حوزه موسیقی پیش بیاید کسی که مثلا سرمایهگذاری کرده و یا استودیو ساخته؛ این فرد که هنرمند نیست، پس از کجا باید حمایت شود؟
دو سال قبل از تاسیس خانه موسیقی نهادی تشکیل میشود به نام انجمن صنفی هنرمندان موسیقی ایران؛ این نهاد با شماره 4 در وزارت کار ثبت میشود بعدها انجمن صنفی روزنامه نگاران هم به آن اضافه شد که در واقع این نهاد شروع به کار کرد و به دلیل شاکله و مدیرانی که داشت و بعد هم به خاطر شکل گیری خانه موسیقی، به نوعی این انجمن بایکوت شد؛ یعنی در واقع به گونهای بایکوت شد (چون من خودم در دورهای در این انجمن بیمه شده بودم و یادم هست مدیر عاملمان مرحوم فرامرزی بود و ایشان هم بارها اشاره میکرد که این انجمن را به رسمیت نمیشناسند و...)
بنابراین انجمن صنفی هنرمندان موسیقی ایران در حال حاضر عموما شامل حال کسانی است که فعالیتهای موسیقی در حد اجرا در سفره خانهها دارند یا بخش صنعتی در آنجا فعالیت میکنند.
تسنیم: یعنی انجمن صنفی هنرمندان موسیقی هنوز هم فعالیت دارند؟
بله هنوز هست؛ انجمن صنفی هنرمندان موسیقی رسمیترین انجمن صنفی و قانونیترین نهاد است نه خانه موسیقی؛ اگر وزارت ارشاد میخواهد کاری صنفی بکند باید بیاید آن انجمن را برگزیند که ثبت قانونی در وزارت کار شده و به طور رسمی هم فعالیت میکند. جالبتر این که انجمن صنفی هنرمندان موسیقی عضو سازمان تجارت جهانی کار و عضو رسمی انجمن بین المللی موسیقی دانان است؛ یعنی در واقع ما یک انجمنی داریم ولی تحویل گرفته نمیشود در حالی که ساختار دموکراتیکی دارد.
تسنیم: مسئول این انجمن کیست؟
بعد از فوت مرحوم رضاپور، مدیرعاملی برایش تعیین نکردهاند، هیئت مدیره تشکیل شده و انتخاباتش هم برگزار شد و من خودم شخصا دوست داشتم از آنها حمایت کنم چون انجمنی رسمی و قانونی است.
تسنیم: در نگاهی کلی، فعالیت خانه موسیقی را صنفی و به نفع هنرمندان میدانید؟
در اساسنامه خانه موسیقی چیزهایی دیده شده که بخشی از آن صنفی است و بخشی باشگاهی؛ معتقدم با توجه به عملکردی که خانه موسیقی تا کنون داشته عملکردش صنفی نیست؛ چون اگر صنفی است پیش از هر چیز باید به بند اول اساسنامه خودشان که حمایت از هنرمندان برای رعایت حقوق صنفیشان هست (کپی رایت) عمل میکرد؛ آقای داریوش پیرنیاکان عضو هیئت مدیره اتهام برداشت کتاب آقای صالحی را دارد که در دانشگاه تهران بررسی و حکم صادر شد، ایشان کتاب را به طور کامل کپی کرده است؛ و رعایت حقوق مؤلف و مصنف را نکرده و عضو رسمی هیئت مدیره خانه موسیقی است و سخن گو هم بوده است.
به نظر من خانه موسیقی یک باشگاه فرهنگی است و عملکردی هم که تاکنون داشته نشان داده که نمیتواند در شکل دادن به صنف مؤثر باشد.
چند مثال برایتان بزنم: ببینید اقتصاد موسیقی را امروز چه صنفی نگه میدارد؟ بخش موسیقی پاپ؛ تنها بخشی که در خانه موسیقی وجود ندارد پاپ است و پارسال هم تلاش کردند چند خواننده را بیاورند اما کسی حاضر نشد به خانه موسیقی برود و ثبت شود؛ اصلا الان تصور کنید کانون خوانندگان موسیقی پاپ هم تاسیس شد، مگر بقیه کانونهای موجود در خانه موسیقی چه اختیاری دارند؟ کانون آهنگسازان چه اختیار و نقشی در مدیریت موسیقی کشور دارد؟ حال مقایسه کنید همین کانون را با کانون مشابهاش در خانه سینما، مثلا کانون تدوین گران خانه سینما، اگر شخصی بخواهد فیلمی بسازد و وزارت ارشاد مجوزش را بدهد حتما آن شخص باید از کانون تدوینگران شماره نظام سینمایی داشته باشد.
یعنی کانون تدوینگران مرجع رسمی تثبیت کننده است و فرد باید آنجا باشد تا بتواند پروانه ساخت بگیرد؛ لذا وزارت ارشاد به استناد آن کانونهایی که خودشان قدرت دارند، فعالیت میکند. کانون آهنگسازان خانه سینما که من چندین سال است عضو شورای مرکزی آن هستم، قدرت مستقل دارد؛ خودمان هیئت مدیره و مدیرعامل داریم و تحت قوانین کلی خانه سینما مستقل عمل میکنیم. در خانه موسیقی اینگونه نیست، یعنی کانونهای موجود هیچ قدرت عملی ندارند و خانه موسیقی در مدیرعامل و هیئت مدیره خلاصه میشود؛ شورای عالی هم یک جنبه فرمایشی دارد یعنی شورای عالی در خانه موسیقی جنبه فرمایشی و اعتبار دادن به خانه موسیقی دارد.
بودجه خانه موسیقی در کجا خرج میشود؟
حالا اینکه چرا این بزرگان که همگی از استادان شاخص هستند در مقابل این بیاعتباریها سکوت کردهاند به نظرم نکتهای است که دوستان باید پاسخ گو باشند چون تاریخ در مورد تک تک این عزیزان مثل آقای شجریان، آقای علیزاده، آقای ظریف قضاوت خواهد کرد؛ و شورای عالی باید زودتر تکلیف خود را با این رفتارهای ناشایست هیئت مدیره روشن کند.
سال قبل اعلام کردندکه خانه موسیقی 16 هزار عضو دارد، 16 هزار عضو که هر کدام 50 هزار تومان هم حق عضویت پرداخت کرده باشند. چیزی نزدیک به 800 میلیون تومان حق عضویت جمع آوری شده است؛ من شنیدم چیزی حدود 200-300 میلیون تومان هم از دفتر موسیقی به آنها کمک شده است. در مجموع یک میلیارد تومان بودجه خالصی بوده که اینها گرفتهاند؛ الان به خانه موسیقی و آقای نوربخش بگویید سال قبل با این پول چکار کرده است؟ اعلام میکند ما جلسات ماهیانه را برگزار کردیم؛ کدام اثر را منتشر کردید؟ کدام حمایت از گروههای اعزام به خارج را انجام دادید؟
ساختمانی که شما هنوز نمیدانید هفت یا هشت میلیارد تومان فروختهاید، را چرا هنوز ترک نکردهاید و به ساختمان جدید نمیروید. دقیقا مشخص کنید در این سالها شهرداری چقدر به خانه موسیقی کمک کرده است؟ این مبلغ را خانه موسیقی چکار کرده است؟
حاضرم با نوربخش مناظره کنم
خانه موسیقی که در سال 93 طبق برآوردهای من بودجهاش دوبرابر دفتر موسیقی بوده چکار انجام داده است؟ آقای نوربخش بیاید پاسخ دهد؛ بنده اعلام کردهام حاضرم بنشینم با آقای نوربخش درباره عملکرد خانه موسیقی مناظره کنیم و من هم به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی در دوره خودم پاسخگوی مسؤولیتهای خودم در جلسه دیگری باشم؛ یعنی آمادهام که این نقد چه بر خودم چه بر خانه موسیقی طی یک مناظره انجام شود.
صدها موزیسین در نامهای که به خانه موسیقی نوشتند خواستار برگزاری مناظرات در داخل خانه موسیقی شدند و قرار بود از اول شهریورماه این جلسات به طور مستمر در خانه موسیقی برگزار شود. مهرماه هم شروع شده و هنوز هیچ پاسخی به آن گروه داده نشد؛ و حتی وقعی به این صدها موزیسین نگذاشتند.
این رفتارها باعث میشود که خانه موسیقی با این ساختار کنونی که گردشی است جایگاه و قدرت خود را از دست بدهد و با این شکل کنونی صلاحیت نمایندگی صنفی موسیقی را ندارد و وزارت ارشاد باید به طور جدی بنشیند تکلیف خود را معلوم کند که اگر قرار است این کار بشود، شکل دموکراتیکی پیدا کند و عملکرد گذشته این افراد هم به طور شفاف تحت نظارت کامل یک مجموعهای از موسیقیدانان و حساب رسان بررسی شود.
تسنیم: به نظر شما موزیسینهای جوان برای رسیدن به حقوق صنفی خود باید به انتقادهای خود از خانه موسیقی و تلاش برای اصلاح آن ادامه دهند یا این دوستان بهتر است بروند از نو نهادی برای خود تاسیس کنند یا بروند سراغ انجمن صنفی هنرمندان موسیقی ایران و اهداف صنفی خود را در آنجا دنبال کنند؟
ما دو بحث داریم؛ یکی بحث صنفی است و دیگری بحث باشگاهی. به نظرم بخش صنفی را انجمن میتواند حمایت کند، ولی الان به هر هنرمندی بگویی میگویند کسانی که در آن انجمن هستند مورد قبول ما نیستند؛ کسانی که عضو انجمن صنفی هنرمندان موسیقی هستند بیشتر کسانیاند که در قالب موسیقی سنتی در سفره خانهها ساز میزنند، یا این که افراد چندان شاخصی نیستند. از طرف دیگر بعضیها میگویند اگر ما به این انجمن بپیوندیم خانه موسیقی با ما برخورد میکند؛ یک مقداری نگران پیامدهای بعد از پیوستنشان به انجمن صنفی موسیقی هستند.
در خانه موسیقی با این ساختار و این افراد کنونی که در آنجا مسئولیت دارند امید به هیچ اصلاحی نیست؛ من نکته جالبی به شما بگویم، بعضی افراد حاضر در هیئت مدیره در جلساتی که من با اینها داشتم، هنوز نمیدانستند مدیرکل دفتر موسیقی و مدیرکل آموزش وزارت ارشاد دو فرد متفاوتند؛ یعنی آموزشگاههای موسیقی زیر نظر مدیرکل دفتر موسیقی نیست؛ یعنی از ابتداییترین نکات ساختاری در وزارت ارشاد مطلع نبودند آن وقت این فرد عضو هیئت مدیره خانه موسیقی است.
دغدغه بسیاری از افراد در خانه موسیقی فقط و فقط و صرفاً استاد شجریان است؛ یعنی تمام موسیقی کشور یک طرف و استاد شجریان در طرف دیگر؛ در حالی که من میگویم استاد شجریان استاد شاخص و برجستهای که مورد احترام ما هم هست به جای خود، اما ما خیلی مسائل در این کشور داریم؛ وقتی آقای نوربخش مدیر کل خانه موسیقی در مقابل رئیس جمهور قرار میگیرد به جای اینکه مطالبات صنفی را مطرح کند تنها به این میپردازد که آقای شجریان بتوانند کنسرت برگزار کنند؛ در حالیکه من همان زمان اعلام کردم که مسایل آقای شجریان را خودشان میتوانند حل کنند. چگونه است که تمامی دغدغههای موسیقی کشور میشود استاد شجریان که من برای ایشان شدیداً احترام قایلم و اتفاقاً تمامی مسایلی که به عنوان یک استاد دارند، باید حل شود؛ ولی این مسایل این قدر بنیادی نیست که مدیرکل موسیقی مورد عتاب و باز خواست خانه موسیقی قرار بگیرد.
---------------------------
گفتوگو: یاسر شیخی یگانه
---------------------------
انتهای پیام/