کنگرۀ اربعین، واقعه‌‏ای عینی از مدنیتی متفاوت است


همایش ملی اربعین حسینی با محوریت ظرفیت‏های فرهنگی و تمدنی اربعین، روز چهارشنبه در تالار سوره حوزۀ هنری با حضور آیت‌الله اراکی، آیت‌الله حائری شیرازی، حجج اسلام پیروزمند، بابایی، رهدار و رحیم پور ازغدی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام حبیب الله بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در همایش ملّی اربعین حسینی با اشاره به مقولۀ امت‌‏سازی در ماجرای اربعین حسینی اظهار داشت: کلان‏ترین واژۀ قرآنی در قرآن، مفهوم امت است و امت نیز با توجه به انسجام اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است.

وی نقطۀ عزیمت ماجرای اربعین را با مفهوم امت در قرآن معرفی کرد و ادامه داد: در مسئلۀ امت چند نکته وجود دارد که اولین موردش این است که امت در رابطه بین انسان و انسان رخ می‌دهد، نه در رابطه بین انسان و طبیعت. زمانی امت شکل می‌گیرد که نظام مناسبات انسانی سامان پیدا کند، هرچند برای رفاه عمومی مشکلاتی وجود داشته باشد و در این مهم، هستۀ مرکزی امت، نظام مناسبات انسانی است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دومین مسئله در مقولۀ امت را انسجام خواند و اظهار داشت: مسئلۀ امت با تأکید بر انسجام اسلامی اهمیت پیدا می‌کند. نظریات مختلفی دربارۀ انسجام در تمدن اسلامی مطرح است، به عنوان مثال، آنچه که تمدن فرهنگی و مذهبی در اسلام را به تمدن اسلامی تبدیل می‌کند، شریعت است. نظریۀ دوم بر روی سنت عرفانی می‌چرخد.

بابایی سومین مسئله در مقولۀ امت را شخصیت کاریزما بیان کرد و ادامه داد: در تمدن‌های دینی و الهی، شخصیت‌هایی به عنوان  کاریزما وجود دارند که باعث وحدت در جامعه می‌شوند. کاریزما یک موهبت الهی است و هیچ‌گاه با قربانی کردن به درگاه الهی پایان نمی‌‏یابد و این شخصیت باعث اتحاد می‌شود. هاتسن وقتی مدینه النبی را تشریح می‌کند، پیامبر (ص) را شخصیت کاریزما معرفی می‌کند و بیان می‌کند آن چیزی که وحدت به مدینه داد، شخصیت پیامبر (ص) بود.

وی تصریح کرد: نکته‏ای که بین مسیحیان و یهودیان در بحث عامل انسجام تمدن مطرح است، عامل درد و رنج است، کاری که «رنه ژیرار» در کتاب خشونت و تقدس مطرح می‌کند. او عیسی مسیح را به عنوان یک عامل مشترک انسجام در بین مسیحیان و بلکه در انسانهای غیر مسیحی ترسیم می‌کند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به نظریۀ حب توضیح داد: نظریۀ حب نظریه‌‏ای است که نه از طرف مستشرقین و نه از طرف محققین و مؤلفینی که در حوزۀ تاریخ اسلام فعالیت داشتند مطرح شده، بلکه به لحاظ تاریخی مورد توجه قرار گرفته؛ حال باید کارکردهای وحدت بخشی و اثرات این حب در تاریخ اسلامی واکاوی شود. حبّی که امروزه نسبت به یک ابرمرد شهید در حال افزایش است و او در دین اسلام، امام حسین (ع) است.

وی با اشاره به چهار عنصر اساسی در نظریۀ حب گفت: «این چهار عنصر از عواملی است که می‌تواند در ایجاد انسجام بسیار نقش‏آفرین باشد. عنصر اول، «رثا» در قبال یک فرد الهی است که در این عنصر موضوع تفرق و یا اتحاد پس از مرگ مطرح است. آنجایی که رثا می‌کنیم، برای از دست دادن چیزی نیست، بلکه مملو از حکمت و دانش است. بنابراین شکاف‏های اجتماعی پر و از سویی انسجام بیشتر می‏شود. عنصر دوم مقولۀ حماسه است. امام حسین (ع) شهید شدند و این موهبت تنها برای شیعیان و مسلمان نیست، بلکه مسیحیان و اهل تسنن نیز نوعی حماسه را ایجاد کردند و این امر در مقولۀ امت‌‏سازی کارکرد مهمی دارد.

بابایی افزود: عنصر سوم، مقولۀ عقلانیت است. در صحنۀ کربلا شخصی شهید شد که سرشار از نور، معرفت، علم و دانش بود و این امر موجب می‌شود تا با یاد آن امام بزرگوار، عقلانیت ازدیاد پیدا کند و انسجام اجتماعی شکل تازه‌‏ای به خود بگیرد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، عنصر چهارم در نظریۀ حب را ایمان خواند و گفت: «جایی که به امام شیعه حب می‌‏ورزیم، در واقع داریم ایمان را تعمیق می‌دهیم و با این امر، شکاف‌های اجتکماعی خودمان را کم و در نتیجه ازبین می‌بریم.»

وی اظهار داشت: چه زیارت اربعین امام حسین (ع) را بخوانیم و چه به آن سرزمین نور برویم، نوعی رثا، حماسه، شور، عقلانیت، علم، معرفت و نوعی معنویت و ایمان وجود دارد. حال اگر بتوانیم در ایستگاه معرفتی، این مقولات امت‏‌ساز را به شعور خداگاه زوّار برسانیم و این را تبدیل به شناسنامۀ علمی و معرفتی کنیم، می‌توانیم از اربعین در راستای انسجام، امت‌سازی و رفع اختلاف استفاده کنیم.

حجت الاسلام بابایی گفت: مسئلۀ چهارم در نظریۀ حب،‌ ایمان است. اسلامیت یک تمدن متکی به چه عوامی است؟ به نماز، خمس و یا به باطن؟ یعنی ایمانیات و معنویات درونی؟ اساساً در تمدن اسلامی گفته می‌شود ظاهر مهم و اصل است، اما اساس، ایمان است. امت اسلامی بدون ایمان مطرح نمی‌شود.

حجت الاسلام علیرضا پیروزمند، عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی، مهمان بعدی این همایش، با اشاره به الگو بودن امام حسین (ع) برای جهانیان، اظهار داشت: آن چیزی که دربارۀ امام حسین (ع) باید بیشتر مورد توجه باشد، ماهیت اصلاح‏گری سیدالشهدا و رفتاری است که برای تحول اجتماعی نشان دادند. آن چیزی که اربعین را متفاوت کرده است، این است که کنگرۀ اربعین واقعه‏‌ای عینی از مدنیتی متفاوت است.

پیروزمند با اشاره به الگو بودن امام (ع) و ارتباط آن با اربعین و ابعاد الگوی پیشرفت به عنوان مقدمۀ بحث، الگوی پیشرفت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را به عنوان محور اصلی بحث مطرح و تصریح کرد: ما باید از کنگرۀ اربعین که الگوی پیشرفت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برای‌مان فراهم کرده است، نهایت بهره را ببریم.

وی گفت: «امام (ع) الگوی مبارزه است؛ چون فرمود: «مِثْلِی‏ لَا یُبَایِعُ‏ لِمِثْلِه‏»، امام حسین (ع) با امثال یزید بیعت نمی‌کند. امام حسین الگوی زمان‏شناسی است؛ چون فرمود: «ألا ترون‏ أنّ‏ الحقّ‏ لا یعمل به، و أنّ الباطل لا ینتهى عنه‏»، یعنی زمانی که حق عمل نمی‌شود و پایمال می‌شود، باید بصیرت داشت، باید حرکت کرد و مسئولیت پذیرفت. امام حسین اسوۀ آزادگی است، چون فرمود: اگر دین هم ندارید، آزاده باشید و ایشان به ما درس آزادگی را دادند. امام حسین اسوۀ اصلاح‏گری است، چون فرمود: من می‌خواهم سیرۀ جد و پدرم را احیا کنم و یا در جایی دیگر فرموند: برای اصلاح امت جدم قیام می‌کنم.

پیروزمند افزود: امام حسین (ع) اسوۀ دفاع از مستضعفین است، چون در خطبه‌‏ای در منا خطاب به صحابه و تابعین فرمودند: شما حق ضعفاء را تضییع کردید و منافع خودتان را پاس می‌‏دارید. امام حسین (ع) اسوۀ پیوند قلوب است، «إِنَ‏ لِقَتْلِ‏ الْحُسَیْنِ‏ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا». با حرارت حسینی و بر محور پیوند عاطفی، پیوندی درست می‌شود که ما را رو به جلو حرکت می‌دهد؛ این جلوه‏‌هایی از الگو بودن امام حسین (ع) است.

عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی اظهار داشت: در اربعین این الگو جلوۀ متمایزی پیدا کرده که همان الگوی با هم بودن و اتحاد است. اربعین الگوی حرکت جمعی برای ایجاد مدنیتی متفاوت است. ما وظیفۀ داریم به زیارت امام حسین (ع) برویم، اما واقعیت اربعین حسینی چیز دیگری است که امام (ع) با هنرمندی خود و با اذن خدا این ماجرا را اجرا کرده و این هم به عنوان نشانه‌‏ای از مؤمن قرار داده است.

حجت الاسلام پیروزمند تصریح کرد: بحث الگوی پیشرفت بیانگر چیست که برخی از آن به عنوان جامعۀ آرمانی و ایده‏آل یاد می‌کنند؟ این درست است، اما می‌تواند کامل‏تر از این باشد. به این معنا که الگوی پیشرفت، ساز و کار حرکت رو به جلو و معادلۀ صحیح است. ابعاد الگوی پیشرفت، ابعادی همه‌جانبه است و جنبۀ اجتماعی و فردی را در بر می‌گیرد و اگر می‌خواهیم الگوی پیشرفت ایرانی و اسلامی را در جامعه پیاده کنیم، باید سه روش فوق را مورد توجه قرار داد.

عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی گفت: «اربعین از زاویۀ سیاسی، یک الگوی تولید قدرت بر محور تولی و تبری است و این تولید قدرت در ایام اربعین به نحو اعلا نمایان است. منبع این تولید قدرت که قلوب و تمایلات را همگرا می‌کند و پیوند می‌دهد، اعتماد و وحدت می‌شود.»

پیروزمند با بیان این مطلب که در الگوی فرهنگی، اربعین، الگوی جمع‏گرایی در مقابل فردگرایی است، اظهار داشت: منیّت‏‌ها جامعۀ اسلامی را زمین می‌زند و اگر خودمان را از این موضوع رها نکنیم، نباید انتظار پیشرفت را داشته باشیم. فرهنگ اربعین منیّت را از بین برود.

وی با اشاره به دیگرخواهی در مقابل خودخواهی در ایام اربعین تصریح کرد: در ایام اربعین این موضوع به وضوح دیده می‌شود که همه درصدد خدمت و خیررسانی به دیگری هستند. دین‏‌مداری در قالب تبعیت از ولایت امام (ع) و تفاهم بر محور ارزش‌های حسینی اتفاق می‏‌افتد. دشمنان در مخالفت با این امر، سالهاست که در تلاش‌‏اند تا این موضوع را کمرنگ نشان دهند، اما این تفاهم حداکثری هر ساله در فضای نورانی اربعین در حال افزایش است.

عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی دربارۀ الگوی پیشرفت اقتصادی در اربعین حسینی گفت: «اقتصاد در کنگرۀ اربعین، اقتصادی متفاوت است. اربعین گردش مالی بسیاری دارد و این امر الگوی متفاوتی را برای‌مان نمایان می‌کند. این گردش مالی نمونۀ کامل مشارکت حداکثری ملت است که شعار اقتصادی دولت‌هاست و هنوز نتوانستند این کار را صورت دهند. هزینۀ کم با بهره‏‌برداری زیاد و با حداقل امکانات و بیشترین لذت معنوی در صحنۀ اربعین رخ می‌دهد.

انتهای پیام/