مقصر اصلی حملات مرگبار پاریس چه کسی است؟

در این ساعات حساس، افکار عمومی فرانسه در صدد "مصدر یابی" ماجرا هستند؛ اینکه خاستگاه و مبدا وقوع این حملات تروریستی را باید در کدام نقطه از زمین جست‌وجو کرد؟ سوریه؟ عراق؟ یا کدام کشور منطقه؟

به گزارش خبرگزاری تسنیم، پاریس در وضعیتی آشفته به سر می برد. "انفجار"،"گروگان گیری"،"بمب گذاری" و "آشوب " وازگانی هستند که این ساعات و لحظات بیش از هر زمان دیگری در فرانسه نمود پیدا کرده است. بدیهی است که کشتار دهها انسان بیگناه در خیابانهای پاریس و دیگر شهرهای این کشور هر انسانی را متاثر می سازد اما در این میان سوالاتی وجود دارد که دستگاههای رسمی و امنیتی فرانسه ملزم به پاسخگویی به آن هستند. سوالاتی که در جریان وقوع حادثه حمله تروریستی به نشریه هتاک شارلی ابدو نیز بیان شد اما مقامات فرانسوی از پاسخدهی به آن سرباز زدند. به عبارت بهتر، دغدغه ها و سوالات افکار عمومی فرانسه درخصوص این سلسله حوادث تروریستی به قوت و قدرت خود باقی مانده است ...

در این ساعات حساس ، افکار عمومی فرانسه در صدد "مصدر یابی" ماجرا هستند. اینکه خاستگاه و مبدا وقوع این حملات تروریستی را باید در کدام نقطه از زمین جست و جو کرد؟ سوریه؟ عراق؟ یا کدام کشور منطقه؟...

تحلیلگران و کارشناسانی که در این ساعات و لحظات در شبکه های تلویزیونی فرانسه حاضر می شوند جملگی متفق القول هستند که باید  در مصدر یابی این حوادث بر روی معادلات منطقه و شرایط جاری در سوریه و عراق متمرکز شد. در این معادله نام داعش و گروههای تروریستی بیش از پیش برده می شود. این مصدر یابی در نگاه اول نیز قابل هضم به نظر می رسد ، خصوصا اینکه افکار عمومی فرانسه لااقل در ساعات اخیر قدرت تحلیل عمیق خود نسبت به حادثه ای که هنوز پایان نیافته است را ندارد.

واقعیت امر این است که معادلات جاری در پاریس به شدت پیچیده است. بر خلاف آنچه تحلیلگران و کارشناسان فرانسوی طی ساعات اخیر سعی در القای آن دارند، مصدر حوادث تروریستی اخیر دقیقا به مانند حادثه شارلی ابدو نه در "خاورمیانه"، بلکه در "آتلانتیک " نهفته است. اعضای ناتو که همان مولدین بحران تروریسم در سوریه و عراق هستند، از ابتدای سال 2011 میلادی ، نیروهای تکفیری و تروریستی را که سالها در اروپا از آنها صیانت می کردند را راهی منطقه کردند تا هم در آنجا به ضرر نظام اسد جنگیده و آن را ساقط کنند و خود نیز در همان منطقه نابود شوند. اتفاقا معادله ای که طی سالهای 2011 تا 2013 میلادی توسط دستگاههای امنیتی در غرب چیده شد  بسیار دقیق و در ظاهر محاسبه شده بود. مهره های تکفیری با اصالت فرانسوی قرار بود "نظام سوریه را نابود کنند" و " خود نیز نابود شوند". محاسبات دستگاههای امنیتی کشورهای عضو ناتو حول مهره های تکفیری حول جمع جبری همین دو گزاره صورت گرفت.

آتلانتیکی ها به اندازه ای از اجرایی شدن این معادله اطمینان داشتند که حتی نقشه راه خود را برای دوران پس از تحقق عملیات نیز آماده کرده بودند.

هم اکنون در سال 2015 میلادی قرار داریم: نظام سوریه به قوت خود باقی مانده است، گروههای تروریستی و تکفیری  اروپایی پس از سالها فرسودگی نظامی با افکاری پوسیده و خطرناک و تروریستی راه بازگشت به کشورهای خود را در پیش گرفته اند. در این معادله نه "نظام سوریه " ساقط شده و نه گروههای تکفیری دیگر توان جنگیدن در منطقه را ندارند. از این رو "بازگشت به اروپا"یا از آن بد تر "یارگیری جدید در میان اروپاییان به سود گروههای تکفیری" استراتژی و روشی است که بقایای تکفیری ها در پاریس و دیگر شهرهای فرانسه در پیش گرفته اند.

تنها راه برخورد واقع بینانه با موضوع تروریسم در فرانسه و مواجهه با حوادثی از این دست، تحلیل امنیتی واقع بینانه پدیده هایی مانند انفجارها و گروگانگیری های اخیر پاریس و دیگر شهرهای این کشور است. در صورتی که این تحلیل واقع بینانه وجود نداشته باشد یا به مانند حادثه شارلی ابدو به صورت عامدانه نادرست به مردم و افکار عمومی فرانسه ارائه شود، تکرار این وقایع اجتناب ناپذیر خواهد بود. فرانسه در جهت مقابله واقعی با تروریسم ناچار است به نقش و خاستگاه خود و دیگر اعضای پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو ) در تولید تروریسم تکفیری در منطقه اذعان کرده و در مصدریابی ماجرا نیز سهم خود را به عنوان عاملی خاطی بپذیرد.

بدیهی است که در این صورت، برخورد و مواجهه فرانسه با تروریسم تکفیری واقع بینانه تر صورت خواهد گرفت. البته عکس این قاعده نیز صادق است. تا زمانی که فرانسه سهم خود و هم پیمانانش مانند آمریکا، رژیم صهیونیستی و حتی هم پیمانان منطقه ای خود مانند آل سعود و آل ثانی را در تولید و تقویت گروههای تروریستی نپذیرد، مصدریابی واقعی و دقیقی از این حوادث تروریستی صورت نخواهد گرفت و در نتیجه پروسه مقابله با تروریسم تکفیری باقی مانده یا الحاقی به کشورهای اروپایی نیز ابتر خواهد ماند.

انتهای پیام/.