معماهای بدون راه حل در مقابل گروه ۲۰
نخستین و اصلی ترین معضلی که پیش روی گروه ۲۰ وجود دارد، عدم درک اقتصادی مشترک نسبت به بحرانهای اقتصادی و اعتباری جاری در نظام بین الملل میباشد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، نشست گروه 20 در شهر آنتالیای ترکیه در حالی برگزار میشود که جهان تحت تاثیر حملات تروریستی در فرانسه قرار گرفته است. با این حال اعضای گروه 20 (به غیر از فرانسه و آرژانتین) با شرکت در این نشست سعی دارند برای بحرانهای مزمن اقتصادی موجود در مناطق مختلف جهان راهکار مشترکی پیدا کنند. با این حال سوال اصلی اینجاست که چرا علی رغم برگزاری سلسله نشستهایی از جمله گروه 8 و گروه 20، بحرانهای اقتصادی در نظام بین الملل همچنان به قوت خود باقی مانده و تغییری در اصل این بحرانها رخ نمیدهد؟
جهت پاسخدهی به این سوال لازم است نیم نگاهی به ترکیب گروه 20 بیاندازیم. گروه 20 علاوه بر گروه 7 ( شامل کشورهای آلمان، انگلیس، فرانسه، ژاپن، آمریکا، کانادا و ایتالیا )، کشورهای ترکیه، برزیل، آرژانتین، هندوستان، چین، اندونزی، مکزیک، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، کره جنوبی؛ روسیه، استرالیا و اتحادیه اروپا را شامل می شود. همان گونه که مشاهده می شود نزدیک به 80 درصد اقتصاد جهان در دست گروه 20 می باشد.
ترکیب کشورهای تشکیل دهنده گروه 20 سوال مطرح شده در خصوص کارآیی این گروه را جدی تر می کند. واقعیت امر این است که نخستین و اصلی ترین معضلی که پیش روی گروه 20 وجود دارد، عدم درک اقتصادی مشترک نسبت به بحرانهای اقتصادی و اعتباری جاری در نظام بین الملل می باشد. به عبارت بهتر، در نشستهای مشترک گروه 20، در عمل مقولهای به نام راهکارهای مطرح نگردیده و به جای آن، طرفهای شرکت کننده بر سر "توصیف" و " صورتبندی" بحرانهای اقتصادی و اعتباری جاری در جهان با یکدیگر مناقشه می کنند. اساسا مناقشات میان اعضای گروه 20 به اندازهای بنیادین است که فرصتی برای ارائه راهکارهای مشترک برای مواجهه با بحرانهای اقتصادی مزمنی که امروز گریبانگیر جهان است ایجاد نمیشود.
به عنوان مثال، میان دو کشور اصلی اروپایی یعنی آلمان و فرانسه بر سر صورتبندی بحران اقتصادی در اروپا و جهان اختلافات عمدهای وجود دارد. بی دلیل نیست که در نتیجه درک متفاوت این دو از بحران موجود، مرکل به راهکار ریاضتی معتقد است و در مقابل، فرانسوا اولاند به سرمایه گذاری و رشد اقتصادی باور دارد. حال تصور کنید 20 کشور در یک مجموعه با یکدیگر پشت یک میز نشسته و هر یک بخواهند درک خود از بحران اقتصادی را به یکدیگر تفهیم کنند. شاید در خوشبینانه ترین حالت ممکن بتوان نشست گروه 20 را آوردگاهی برای درک مشترک کشورها نسبت به دیدگاه اقتصادی یکدیگر دانست اما تجربه نشان داده است که حتی بر روی این خوشبینی نیز نمی توان حساب باز کرد.
تاکنون نشستهایی مانند گروه 20 و گروه 7 به محملی برای طرح دعاوی اقتصادی کشورها علیه اصول و مبانی مالی یکدیگر تبدیل شده است. در اینجا رویکرد "کاربردی" در اقتصاد بین الملل محلی از اعراب نداشته و به جای آن رویکرد توصیفی و تبیینی اصالت و موضوعیت دارد. از سوی دیگر، بسیاری از پیش بینیها و دادههای اقتصادی که تا سالهای اخیر مبنای عمل و ارزیابی مشترک اعضای گروه 7 و در صورت کلان تر آن گروه 20 قرار گرفته بود یک به یک با شکست و عدم تحقق رو به رو شده است. به عنوان مثال قرار بود نشانههای رشد اقتصادی در اروپای واحد از سال 2012 قابل مشاهده باشد اما در برهه فعلی همچنان شاهد رشد نشانه های توقف رشد اقتصادی و حتی در مواردی عقب گرد اقتصادی و تشدید بحران بدهی ها در منطقه یورو هستیم. تشدید بحران بدهی های خارجی و داخلی در دولتهایی مانند ایالات متحده آمریکا، ایتالیا و یونان نیز در این معادله به شدت تاثیرگذار است. مقولاتی مانند بدهیها سبب می شود تا راهکارهای اقتصادی مشترک در عمل نتواند راه به جایی ببرد. افزایش 8 تریلیون دلاری بدهی دولت آمریکا در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما تنها یکی از این موارد محسوب می شود.
در چنین شرایطی کشورهایی که خود مولد بحران اقتصادی بوده و یا خود قربانی بحران اقتصادی هستند در صدد ارائه نسخهای برای خروج از رکود و بحران مالی هستند. این خود پارادوکس و تناقضی است که خود را در نشست گروه 20 نشان داده است. بدون شک محصول نشست اخیر گروه 20 در آنتالیا نیز چیزی جز یک بیانیه ساده نخواهد بود، بیانیهای که در آن بر روی همکاری و همفکری کشورها در حل بحرانهای مالی در جهان تاکید خواهد شد.
انتهای پیام/