باز شکاری اوباما در خاک/ توهمات اشتون کارتر تعبیر نخواهد شد
وزیر دفاع جدید آمریکا فردی است که باراک اوباما با امید فراوان برای حل اختلافات ایالات متحده با کشورهایی مانند ایران، روسیه و چین انتخاب کرد اما گذشت زمان نشان داد راهبردهای وی نیز تا کنون موثر نبوده است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، این روزها نام "اشتون کارتر" وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا به کرات در رسانه های این کشور شنیده می شود. این سیاستمدار 61 ساله روزهای پرکاری را در حوزه سیاست خارجی واشنگتن سپری می کند. او از یک سو وظیفه دارد از حفظ گزینه نظامی علیه ایران سخن به میان آورده و از سوی دیگر، به چین و روسیه نیز در خصوص تقابل نظامی واشنگتن با پکن و مسکو هشدار دهد. اشتون کارتر این روزها بیش از آنکه در کسوت وزیر دفاع آمریکا ظاهر شود، به عنوان وزیر امورخارجه دولت اوباما مشغول فعالیت و سخنرانی است. در روزهایی که جان کری در عرصه سخنرانی و موضع گیری رسمی در قبال تحولات بین المللی کم کار به نظر می رسد، اشتون کارتر به نوعی جایگزین وی شده است.
اشتون کارتر؛ سیاستمداری از جنس منازعه
اشتون کارتر چهره محبوب مشترک دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا محسوب می شود. بی دلیل نیست که برخی تحلیگران حوزه نظامی و دفاعی آمریکا از وی به عنوان یک جمهوریخواه نام می برند. مواضع اشتون کارتر در سیاست خارجی آمریکا مبتنی بر بازدارندگی نظامی است. او در سال 1994 و در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون به عنوان دستیار ویژه وزیر دفاع ایالات متحده در صحنه نظامی این کشور حضور داشت. او صراحتا خواهان حمله به تاسیسات نظامی کره شمالی و نابودسازی آن بود. اشتون کارتر معتقد بود حتی اگر این کار به نابودی هزاران آمریکایی و کره ای بیانجامد، ضروری به نظر می رسد!
در سال 2004 میلادی و در حالی که اوضاع منطقه و جهان به واسطه جنگ طلبی بوش پسر در افغانستان و عراق متشنج بود، اشتون کارتر صراحتا خواستار نابودی نیروگاههای هسته ای ایران و کره شمالی از طریق حمله نظامی شد. او دوباره در سال 2006 میلادی و با وجود شکست سیاستهای بوش در عراق و اثبات ناتوانی جمهوریخواهان در حوزه نظامی، خواستار حمله به کره شمالی قبل از آزمایش موشکهای تخصصی "ته پودونگ" شد.
اظهارات اشتون کارتر در خصوص تقابل نظامی با ایران و کره شمالی دقیقا در سالهایی مطرح شد که کمتر کسی به سبب اثبات ناتوانی نظامی آمریکا در افغانستان و عراق جرات طرح حمله ای دوباره را در حوزه سیاست خارجی ایالات متحده داشت. همین موضوع کافیست تا مخاطبان بیشتر با تفکرات خطرناک اشتون کارتر و علاقه وافر او به خشونت و جنگ افروزی آشنا شوند.
چرا اوباما به اشتون کارتر اعتماد کرد ؟
انتخاب اشتون کارتر به عنوان وزیر دفاع و رئیس پنتاگون از سوی اوباما ، با استقبال جمهوریخواهان ایالات متحده رو به رو شد. آنها برای نخستین بار شاهد حضور وزیری از جنس مطلق خود در کابینه اوباما بودند. مقایسه افرادی مانند دونالد رامسفلد وزیر دفاع بوش و اشتون کارتر نشان می دهد که هر دوی آنها پیرو یک فرمول رفتاری خطرناک به نام بازدارندگی نظامی و حملات پیش دستانه هستند. انتخاب جنین فرد خطرناکی به عنوان وزیر دفاع آمریکا، آن هم از سوی رئیس جمهوری دموکرات که مدعی ایجاد تغییر در سیاست خارجی واشنگتن بود ، پرده از چهره واقعی اوباما برداشت. به عبارت بهتر، اوباما با انتخاب اشتون کارتر بار دیگر روح رامسلفد را در کالبد سیاست خارجی و نظامی آمریکا به جریان در آورد.
هم اکنون کمتر کسی در آمریکا از اشتون کارتر به عنوان فردی صلح طلب یاد می کند! اتفاقا انتخاب اشتون کارتر به عنوان وزیر دفاع اوباما نیز بی دلیل نبود. اوباما پس از شکست های سلسله واری که در سوریه، عراق،افغانستان و ...دریافت کرد به دنبال وزیر دفاعی بود که بتواند پیام آور خشم و خشونت در سیاست خارجی کشورش باشد. فردی که از یک سو مورد تایید مشترک دموکراتها و جمهوریخواهان بوده و از سوی دیگر، اساسا با هرگونه صلح و امنیتی در جهان بیگانه باشد. فردی که همچنان حامی سیاستهای حمایتی واشنگتن از گروههای تکفیری و تروریستی در منطقه بوده و زبان وی حول واژگانی مانند مذاکره و امنیت نچرخد.اما سوال اصلی اینجاست که آیا قمار سیاسی اوباما در خصوص انتخاب اشتون کارتر در نهایت به سود رئیس جمهور آمریکا خواهد بود ؟
ماموریت ویژه اشتون کارتر در قبال ایران
اصلی ترین ماموریت اشتون کارتر در قبال ایران، تاکید بر حفظ گزینه نظامی بر روی میز می باشد. جمله ای که مخصوصا پس از مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5 و جمع بندی مشترک مذاکرات، کمتر از سوی اوباما و جان کری و شرمن تکرار می شود . هم اکنون این وظیفه به صورت خاص به اشتون کارتر سپرده شده است. در جریان مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5 در لوزان (بهار امسال ) و وین (تیرماه امسال) و مخصوصا در گلوگاههای حساس مذاکرات هسته ای ، اشتون کارتر دوبار این ماموریت را انجام داد. درست در فاصله یک هفته باقی مانده تا انتشار بیانیه لوزان ، اشتون کارتر صراحتا اعلام کرد که گزینه نظامی آمریکا علیه ایران همچنان پابرجاست.
اشتون کارتر در خلال مذاکرات هسته ای وین نیز از طریق تکرار این تهدید، برای جمهوریخواهان ناراضی از توافق هسته ای با ایران حاشیه امنیت فکری ایجاد می کرد . به عبارت دیگر، در تقسیم کاری که میان 4 وزیر کلیدی کابینه اوباما یعنی جان کری وزیر امور خارجه، ارنست مونیز وزیر انرژی، جک لو وزیر خزانه داری و اشتون کارتر وزیر دفاع صورت گرفته بود، کارتر وظیفه انتقال پیامهای تهدید آمیز و تند آمریکا و بازتولید آنها را در دل فضای مذاکرات هسته ای بر عهده داشت.
پس از جمع بندی مشترک مذاکرات هسته ای نیز اشتون کارتر صراحتا از باقی مانده گزینه نظامی بر روی میز خبر داده است. ماموریتی که کارتر وظیفه دارد تا آخرین لحظه حضور خود در پنتاگون از آن عدول نکند. البته این ماموریت با روحیه ستیزه جویانه وزیر دفاع آمریکا نیز سازگار است!
ماموریت ویژه کارتر در قبال روسیه
یکی از دیگر ماموریتهای اشتون کارتر، استمرار حفظ فضای منازعه مستقیم میان کاخ سفید و کاخ کرملین است. به عبارت بهتر، اشتون کارتر وظیفه بازتولید ادبیات ضد روسی در سیاست نظامی و دقاعی آمریکا را از سوی نهادهای ارشد تصمیم ساز در ایالات متحده بر عهده گرفته است. در این میان، بحران اوکراین کلید واژه ای است که اشتون کارتر مانور زیادی حول آن می دهد تا پیام تقابل مشترک واشنگتن و ناتو را به مسکو مخابره کند.مروری بر تازه ترین اظهارات اشتون کارتر در قبال مسکو موید همین ماموریت ویژه است :
"چالشی که آمریکا با آن رو به روست اقدامات تحریک آمیز روسیه در اروپا و خاورمیانه است. روسیه حاکمیت ارضی اوکراین را نقض کرده و سعی در ارعاب و تهدید کشورهای بالکان را دارد. ما نمیخواهیم روسیه به یک دشمن تبدیل شود ولی از منافع خود دفاع خواهیم کرد. طرحهای عملیاتی ما بر اساس رفتار روسیه منطبق خواهد شد. ما به دنبال جنگ سرد با روسیه نیستیم. ما به دنبال این نیستیم که روسیه را به دشمن تبدیل کنیم ولی اشتباه نکنید، آمریکا از منافع خود دفاع خواهد کرد و بر اساس اصول نظم بینالمللی از متحدانش دفاع خواهد کرد."
اگرچه اشتون کارتر در ادبیات گفتاری خود "جنگ سرد" با روسیه را نفی می کند، اما کلیت به کارگیری این واژه توسط وزیر دفاع آمریکا نشان می دهد که ایالات متحده قصد ندارد این واژه را از ادبیات گفتاری و رسانه ای و تبلیغاتی خود کنار بگذارد. نکته مهم تر اینکه اشتون کارتر با بیان روایتی دروغین ( که نادرست بودن آن بر خود وی و مقامات آمریکایی نیز آشکار است )، سعی دارد بحران اوکراین را به عنوان بحرانی وابسته به روسیه و بر آمده از سیاستهای مسکو بداند. این در حالیست که نقش آفرینی واشنگتن ، ناتو و اتحادیه اروپا در ایجاد و استمرار بحران اوکراین بر هیچ کس پوشیده نیست. "جان مک کین"، یکی از صمیمی ترین دوستان و هم فکران اشتون کارتر است که اتفاقا در جریان بحران اوکراین نقش به سزایی در تحریک مخالفان یانوکویچ ( با حضور در صحنه تظاهرات داخلی در اوکراین ) داشت.
ماموریت ویژه کارتر در قبال چین
ماموریتهای ویژه باز شکاری اوباما تنها به دو مورد فوق الذکر منتهی نمی شود. یکی از مواردی که اشتون کارتر طی هفته های اخیر به صورتی جدی بر روی آن متمرکز شده است، منازعه ایالات متحده آمریکا و چین می باشد. منازعه ای که مدتها بود زمینه آن وجود داشت اما به فعلیت نظامی و امنیتی نرسیده بود. هم اکنون شاهد شکل گیری تقابلی شدید میان واشنگتن و پکن بر سر دریای جنوبی چین هستیم. اشتون کارتر ، کشور چین را نیز از تهدیدات خود بی نصیب نگذاشته است :
" با افزایش بلندپروازیهای چین و تمایل روسیه برای بر هم زدن نظم بینالمللی، ارتش آمریکا باید راهبردها و عملیات خود را بر اساس تحولات جدید تطبیق دهد! نحوه رفتار چین میزان تعهد این کشور به صلح و ثبات را نشان خواهد داد. به همین دلیل است که کشورهای منطقه اقدامات چین مثل تسلط بر فعالیتهای دریایی و فضای سایبری را به دقت زیر نظر دارند. آمریکا به شدت نگران ادعاهای ارضی چین و نظامی کردن بیشتر منطقه است که میتواند منجر به افزایش خطر اشتباه محاسباتی و درگیری شود."
اشتون کارتر از راهبردها و عملیاتهایی سخن به میان آورده است که حول تحولات جدید در نظام بین الملل متمرکز شده است! با این حال اشتون کارتر از اقدامات تحریک آمیز آمریکا در وقوع بحران جدید میان واشنگتن و پکن در آبهای جنوبی چین سخنی به میان نیاورده است. حتی واشنگتن به این سوال کلیدی پاسخ نمی دهد که اساسا نقش آمریکا در منازعه بر سر آبهای جنوبی چین چیست و این نقش آفرینی را چه نهاد و سازمانی به کاخ سفید و پنتاگون سپرده است !
البته عصبانیت و خشم اشتون کارتر از چین، بیشتر به واسطه شکست آمریکا از چین در جریان جنگ سایبری ماههای اخیر بود. نبردی نرم که در نهایت با شکست واشنگتن و وزارت دفاع آمریکا پایان یافت.هک شدن اطلاعات محرمانه و کلیدی دستگاههای دفاعی و امنیتی آمریکا توسط هکرهای چینی موضوعی نبود که کارتر و دیگر مقامات سازمان سیا و متعاقبا پنتاگون به راحتی از کنار آن بگذرند. با این حال در نهایت این منازعه به سود چینی ها پایان یافت.
تقلب اشتون کارتر از دستان ژنرال پترائوس
به نظر می رسد اشتون کارتر سعی دارد با پیروی از مدل رفتاری ژنرال دیوید پترائوس فرمانده سابق آمریکایی در عملیاتهای خارجی و رئیس سابق سازمان سیا، خود را یک "نظامی وابسته به هر دو حزب آمریکا" و به عنوان نماد اقتدار واشنگتن! در پنتاگون نشان دهد. او وسواس زیادی دارد که هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه او را به عنوان فردی کارکشته درحوزه نظامی و امنیتی ایالات متحده بپذیرند. با این حال وقوع شکستهای متعددی آمریکا در عرصه بین المللی قدرت مانور اشتون کارتر با به شدت محدود ساخته است.
اشتون کارتر پس از استعفای رابرت گیتس در حالی بر سر کار آمد که قرار بود محصول حضور وی در آمریکا ،تغییر موازنه نظامی در منطقه ( سوریه و عراق ) به سود سیاستهای واشنگتن باشد. با این حال محصول ماههای خونریزی واشنگتن و حمایتهای غرب از گروههای تکفیری و تشکیل ائتلاف ساختگی مقابله با داعش فچیزی جز رسوایی بیشتر کاخ سفید در سوریه و عراق نبود.
تاریخ مصرف اشتون کارتر هم پایان می یابد
همان گونه که مشاهده می شود، اشتون کارتر در صدد حفظ نگاه تهدید محور و مبنایی و کلان آمریکا نسبت به سه کشور ایران، چین و روسیه است. بنابراین وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا مطابق دستور العملی استراتژیک در صدد است مانع از کمرنگ شدن حس ایران ستیزی، روسیه ستیزی و چین ستیزی در سیاست خارجی رسمی واشنگتن شود. با این حال اشتون کارتر خود نیز به خوبی نسبت به فرجام بازی خود مطلع است! وزیر دفاع آمریکا سخنان بلند پروازانه خود را در حالی مطرح می کند که بازی نظامی آمریکا در سوریه، یمن، عراق و افغانستان جملگی با شکست و بحران مواجه گردیده و او نیز توضیحی در این خصوص برای مخاطبان عام و خاص پنتاگون ندارد!
اشتون کارتر که با ژست سیاستمداران دوران ریاست جمهوری بوش پسر سخن به میان می آورد،سعی دارد خود را فردی متعلق به نظام تک قطبی در جهان بداند. به عبارت بهتر، پیش فرض اصلی تمامی سخنان و اظهار نظرهای اشتون کارتر، "حضور آمریکا در دوران نظام تک قطبی" است، این در حالیست که نظام تک قطبی تحت تاثیر شکست طرح خاورمیانه بزرگ و ضعف شدید آمریکا در نظام بین الملل و ظهور بالقوه و بالفعل قدرتهای جدید و از بین رفتن مرزهای تئوریک و مصداقی در نظام جهانی به پایان رسیده است. در چنین شرایطی "توهم" خمیر مایه تهدیدات اشتون کارتر و دیگر مقامات آمریکایی در قبال کشورهای مخالف نظام سرمایه داری را تشکیل می دهد. بدیهی است که نتیجه این توهم چیزی جز افزایش هزینه های شکست واشنگتن در جهان امروز نخواهد بود. بی دلیل نیست که حتی برخی همراهان اشتون کارتر در پنتاگون نیز معتقد به پایان یافتن تاریخ مصرف وی در آینده ای نزدیک هستند.
انتهای پیام/