از حضور فعال جمهوری اسلامی در آسیای مرکزی تا رد پیشنهاد مادلین آلبرایت از سوی ایران

سرویس تحقیقاتی کنگره اذعان کرده است بسیاری از دولت‌های آسیای مرکزی قراردادهای انتقال انرژی با ایران بسته‌اند. این وضعیت به معمایی برای کنگره و دولت آمریکا تبدیل شده است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، اگر گزارش‌های پیشین ما را دنبال کرده باشید، در سری گزارش‌هایی به دنبال اسناد جالب در ویکی لیکس می‌گردیم. می‌خواهیم فارغ از تأیید یا رد قطعیِ آنها، بدانیم چه چیزهایی درمورد ایران بر پیشخوان این پایگاه اینترنتی جنجالی قرار گرفته و به کاربران جهانی عرضه شده است. به هر حال شاید ما ایرانیان از همه بیشتر حق داشته باشیم بدانیم در مورد ما چه می‌گویند.

در این گزارش قصد داریم اسنادی از ویکی لیکس که مرتبط با قدرت منطقه‌ای ایران و نفوذ آن در کشورهای مختلف است را بررسی کنیم. عمده این اسناد برگرفته از سرویس پژوهشی کنگره آمریکا است. نگاهی به این اسناد، دو کاربرد مفید برای ما دارد: اولاً رقبای ما در چه مواردی به توانایی های ایران اذعان کرده‌اند و ثانیاً در گوشه گوشه این اسناد، شاید بتوان سرنخ‌هایی یافت برای اصلاح برخی روندها و اقدامات در کشورمان. طبیعتاً نمی‌توان به سطر سطر این اسناد اعتماد کرد اما هوشمند کسی است که از هر تهدیدی فرصت بسازد و با زیر و رو کردن این صفحات، دستاوردی برای کمک به پیشرفت انقلاب اسلامی و رفع موانع بیابد.

 

 

مقاصد ایران در آسیای مرکزی (1998 میلادی)

این سند در سال 1998 میلادی توسط پژوهشگران کنگره آمریکا به تحریر درآمده است. کنت کاتزمن و جیمز نیکول در گزارشی که برای نمایندگان کنگره آماده کرده‌اند، مدعی هستند هدف ایران از برقراری ارتباط با دولت‌های آسیای مرکزی، خروج از حالت انزوایی است که دولت‌های رقیب در منطقه و جهان می‌خواهند بر او تحمیل کنند. ایران برای دستیابی به این هدف، تلاش می‌کند به عنوان یک کشور با فرصت‌های خوب سیاسی و اقتصادی جلوه کند و از این طریق روابط خود را با دولت‌های آسیای مرکزی تقویت کند. طبیعی است در چنین فضایی، مجبور است احتیاط فزاینده‌ای در حمایت از گروه‌های نظامی با مرامنامه اسلامی که علیه دولت‌های این منطقه فعالیت می‌کنند، پیشه کند.

سرویس تحقیقاتی کنگره اذعان کرده است بسیاری از دولت‌های آسیای مرکزی قراردادهای انتقال انرژی با ایران بسته‌اند و برخی دیگر نیز توسط دولت ایران برای قراردادهای بعدی در نظر گرفته شده‌اند. این وضعیت به معمایی برای کنگره و دولت آمریکا تبدیل شده است که چگونه می‌توانند هم منابع درآمدی ایران را محدود سازند و هم توسعه سیاسی و اقتصادی را در جمهوری‌های استقلال یافته از شوروی شتاب بخشند.

با توجه به تعاملات ایران با گروه‌های آزادی‌بخش در کشورهای عربی در دهه 1980 میلادی (1360 شمسی)، دولت آمریکا ایران را مورد تحریم قرار داد. حالا پژوهش‌گران کنگره معتقدند استقلال جمهوری‌های شوروی، فضای خوبی برای فعالیت ایران به ویژه در آذربایجان و تاجیکستان ایجاد کرده است زیرا اکثریت مردم آذربایجان شیعه هستند و اکثریت مردم تاجیکستان به فارسی سخن می‌گویند. این سند ایران را متهم ساخته که شاید قصد داشته باشد در این کشورها به ایجاد گروه‌های نظامی و سیاسی حامی ایران بپردازد.

با این حال نویسندگان سند تأکید می‌کنند عمل‌گرایانی که امروزه در ایران حاکم هستند، به جای راهبردهایی آن چنینی که از طرق نظامی و غیردولتی به دنبال افزایش قدرت سیاسی ایران بودند و توسط گروه‌های به اصطلاح انقلابی‌تر در دهه 1980 به کار گرفته شد، امروزه از این فرصت به گونه‌ای دیگر استفاده می‌کنند. آنها با تقویت پیوندهای اقتصادی با دولت‌های آسیای مرکزی، به دنبال افزایش تبادلات تجاری و جذب سرمایه‌گذاری خارجی هستند تا به این صورت، در برابر تلاش‌ها برای منزوی‌کردن ایران بایستند و نفوذ منطقه‌ای ایران را افزایش دهند. ضمن اینکه فعالیت مستقیمِ نظامی و سیاسی در این کشورها که حوزه نفوذ روسیه به شمار می‌روند، ایران را در برابر متحد خود قرار می‌دهد. ایران می‌تواند علاوه بر انتقال انرژی، بندرهای خود را برای دسترسی آسیای مرکزی به آب‌های آزاد در اختیار آنها قرار دهد.


اسناد ویکی لیکس مدعی شده‌اند نیروهای ایران طی تنش‌های داخلی تاجیکستان، حاجی اکبر تورجان‌زاده از فعالان سیاسی اسلام‌گرا را مدتی در مکانی امن محافظت کردند (نفر وسط تصویر)

 

از این رو ایران اگرچه رهبر اسلامگرایان اپوزسیون در تاجیکستان به نام اکبر تورجان‌زاده را در مکان امنی محافظت کرده ولی در عین حال از حکومت امامعلی رحمان اف در این کشور و برقراری صلح پیرامون طرفدار درگیر، حمایت کرده است. کما اینکه اگر چه حمایت اندکی از حزب اسلام‌گرای حامی ایران در آذربایجان صورت داده است، اما پیوندهای اصلی خود را با دولت حاکم یعنی حیدرعلی اف برقرار کرده است. ترکمنستان هم که مسیر ریلی با ایران را در 1996 میلادی افتتاح کرده است. این رخدادها موجب شد اسلام کریم اف رئیس جمهور ازبکستان به روابط سرد خود با ایران و ممنوعیت سرمایه‌گذاری در این کشور خاتمه دهد و در 1997 میلادی همکاری اقتصادی با ایران را آغاز کند. قزاقستان و گرجستان نیز که به دلیل شرایط اجتماعی خود زمینه خاصی برای دخالت سیاسی ایران نمی‌بینند، به گسترش روابط اقتصادی پرداخته‌اند.

یکی از معاونان وزیر خارجه آمریکا در ژوئیه 1998 میلادی در مصاحبه‌ای در شورای روابط خارجی آمریکا تأکید کرد که آمریکا قویاً در برابر احداث هر لوله انتقال انرژی که از ایران بگذرد، تلاش خواهد کرد اما چند روز بعد سخنگوی این وزارت گفت: «به نفع هیچ کشوری نیست که ایران را به عنوان تنها مسیر عبور نفت و گاز دریای خزر انتخاب کند.» منظور وی، جمهوری‌های استقلال یافته از شوروی بود که داشتند با ایران در مورد انتقال نفت و گازشان به خلیج فارس برای فروش به کشورهای دیگر و بارگیری در نفتکش‌ها مذاکره می‌کردند. با این حال به نظر نویسندگان سند، استفاده از لفظ «تنها» نوعی عقب‌‌نشینی محسوب می‌شود و به این معنا است که ایران نیز یکی از گزینه‌ها برای پروژه انتقال انرژی است.

 

 

روابط ایران با گروه‌های نظامی خاورمیانه (1998 میلادی)

در این گزارش که کاتزمن از پژوهشگران کنگره آمریکا به نمایندگان کنگره ارائه داده است، تعریف آمریکا از «گروه‌های تروریستی» در خاورمیانه به صراحت ارائه شده است: «گروه‌هایی که مخالف روند صلح اعراب و اسرائیل هستند، می‌خواهند بر حکومت‌های میانه‌رو و متمایل به آمریکا غلبه کنند، و تلاش می‌کنند آمریکا را به بیرون کشیدن نیروهایش از خاورمیانه وادار سازند.» این بدان معنا است که اگر چنین رویه‌هایی نداشته باشند، حتی اگر فعالیت تروریستی انجام دهد مورد چشم پوشی آمریکا واقع می‌شوند! کاتزمن سپس به فعالیت‌های پنج کشور که توسط وزارت خارجه آمریکا در لیست کشورهای حامی تروریسم قرار گرفته‌اند، اشاره شده است: سودان، سوریه، لیبی، عراق و ایران.

او، مادلین آلبرایت، وزیر خارجه کلینتون، گفته می‌شود که به ایران پیشنهاد مذاکره برای ترسیم نقشه راه آشتی داده اما ایران پیشنهاد وی را رد کرده است

 

نویسنده مدعی شده است از اواخر 1997 میلادی (1376 شمسی) نشانه‌هایی دال بر رویه‌های جدید در سیاست خارجی ایران به چشم می‌خورد. ایران از تقابل مستقیم با پروژه صلح اعراب و اسرائیل پرهیز کرده و سیاستمداران جدید تلاش می‌کنند تصویر ایران را از یک کشور حامی تروریسم به یک نیروی سازنده در منطقه تغییر دهند. به نظر کاتزمن، در صورت تداوم این رویه، گروه‌های نظامی-سیاسی ضداسرائیلی با مشی اسلامی که جانشین گروه‌های مبارز سکولار شده‌اند، به تدریج از تک و تا خواهند افتاد.

این سند از اسامه بن لادن به عنوان یک فرد مستقل که از یک ائتلاف گسترده تروریستی در افغانستان حمایت مالی می‌کند و تمایلات خود برای حمله به نیروهای نظامی آمریکا در منطقه را بیان کرده است، یاد می‌کند. وی در بمب‌گذاری سفارت آمریکا در کنیا و تانزانیا در 1998 میلادی نقش داشته است. آمریکا نیز مراکزی که تصور می‌کرد به این گروه تعلق دارد، بمباران کرد.

به نظر کاتزمن، بزرگترین مشکل آمریکا در مقابله با این گروه‌های تروریستی و کشورهای حامی آنها از طریق فشار سیاسی و اقتصادی، همراه کردن متحدانش در اروپا است. دولت‌های اروپایی عمدتاً گرایش به حل این مسأله از طرق دیپلماتیک دارند و مقابله نظامی، اقتصادی و سیاسی با این گروه‌ها و دولت‌ها را چندان مؤثر نمی‌دانند.

کاتزمن شرط تغییر رویه ایران نسبت به گروه‌های (به زعم آمریکا) تروریستی در منطقه را موفقیت رئیس جمهور جدید در به دست گرفتن کنترل نیروهای نظامی و اطلاعاتی ایران می‌داند. رئیس جمهور جدید البته در صحبت‌های خود از تلاش‌های ضداسرائیلی حماس و حزب الله حمایت کرده و در زمان ریاست جمهوری‌اش، بمباران پایگاه گروه‌های برانداز جمهوری اسلامی در عراق (مانند مجاهدین خلق) ادامه یافته است، اما وی برخلاف گذشته، برخی اقدامات تروریستی در منطقه را نیز محکوم ساخته است. کاتزمن می‌نویسد احتمالاً برخی از مواضع رئیس جمهور ایران مثلاً در حمایت از حماس و حزب الله، شاید کارکرد رسانه‌ای داشته و برای دفع انتقاداتی باشد که نیروهای انقلابی علیه وی مطرح می‌کنند و وی را به سازش بر سر اصول، متهم می‌سازند.

پژوهشگر کنگره آمریکا احتمال تعامل کشورش با نیروهای عملگرا در ایران را بیش از گروه‌های دیگر می‌داند

نویسنده احتمال می‌دهد آزادی هشت دیپلمات ایرانی در آرژانیتن که پس از انفجار سفارت اسرائیل در بوینس آیرس دستگیر شده بودند، و دستگیری 8 ایرانی مقیم به جای آنها در مه 1998، احتمالاً بر اثر تعامل سیاستداران جدید ایران بوده است. وی حزب الله را متهم آن انفجار می‌داند. وی همچنین مدعی شده برخی مقامات ایرانی گفته‌اند ایران از اعزام تیم ترور برای قتل سلمان رشدی در اروپا خودداری می‌کند اما حاضر نیست در این زمینه قولی به دولت‌های اروپایی بدهد یا بنیاد ایرانیِ 15 خرداد را که 2.5 میلیون دلار جایزه برای کشتن سلمان رشدی تعیین کرده است، تحت فشار قرار دهد.

 

منافع آمریکا در خلیج فارس و تمایل به تعامل با ایران (1999 میلادی)

هدف نویسنده در این سند، شناسایی تهدیدهایی است ناشی از اقدامات ایران و وضعیت عراق که آمریکا را در خطر قرار داده است، ضمن اینکه تهدیدهایی که از وضعیت موجود علیه ایران و عراق پیش آمده، مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده مدعی شده از زمان انتخاب رئیس جمهور جدید در1977 میلادی (1376 شمسی) امید کارشناسان غربی برای کاهش تنش‌های مزمن میان ایران و آمریکا بیشتر شده است، گرچه مهمترین مانع برای این امر، ممانعت گروه‌های حامی اصول انقلاب و مخالف رئیس جمهور است بنابر این تغییر محسوس در روابط در کوتاه مدت میسر نیست. از این رو رئیس جمهور جدید مذاکره میان دو کشور را رد کرده و تنها با دیدارهای دو نفره موافقت نموده است. مادلین آلبرایت پیشنهاد مذاکره میان دو کشور برای ترسیم نقشه راه آشتی را در ژوئیه 1998 مطرح ساخت. دولت دموکرات وقت آمریکا یک قدم دیگر به پیش برداشته و ایران را از فهرست کشورهای تولیدکننده مواد مخدر حذف کرده است.

در سند یادشده اذعان گردیده که یکی از موانع اصلی در تقویت روابط با ایران، حفظ ثبات سیاسی در کشورهای پادشاهی خلیج فارس است. یعنی آمریکا می‌خواهد تعامل مثبت با ایران به معنای کاهش حمایت از دولت‌های عربی خلیج فارس تعبیر نشود چرا که چنین امری منجر به ناآرامی در این کشورها و تیرگی روابط میان خاندان‌های پادشاهی با دولت آمریکا خواهد شد. نویسنده به عنوان مثال از عدم صدور مجوز استفاده از پایگاه‌های نظامی عربستان برای هواپیماهای آمریکایی در عملیات روباه صحرا نام می‌برد، عملیاتی که چندی پیش از نگارش سند با هدف بمباران مراکز نظامی و مشکوک عراق توسط نیروهای آمریکایی و انگلیسی اجرا شد. این نگرانی‌ها که از سیاست خارجی جدید آمریکا برمی‌خیزد، کشورهای عربی را به افزایش خرید تسلیحات نظامی واداشته است.‌

راه اندازی شوراهای شهر و روستا از اقدامات دولت اصلاحات با استقبال کشورهای غربی مواجه شد

اینها در کنار کاهش قیمت نفت منجر به نارضایتی حکومت‌های پادشاهی خلیج فارس از قدرت‌های غربی شده است، زیرا این امر منجر به کاهش خدمات اجتماعی و رفاهی به شهروندانشان و در نتیجه افزایش نارضایتی و احتمال ناآرامی داخلی شده است. نویسنده فاش می‌سازد هدف از این کاهش قیمت، مجبورکردن کشورهای عربی به افزایش استخراج نفت و گاز بوده است، امری که به قراردادهای جدید عربستان، کویت و قطر با شرکت‌های غربی منتهی شده است. بنابراین فشار دولت‌های غربی با هدف منتفع‌سازی شرکت‌هایشان بوده است.

به نظر نویسنده، فارغ از تاریخ بدبینی و تخاصم میان ایران و آمریکا، سه عاملی که در اوضاع جاری منجر به تداوم تیرگی روابط شده است، اتهاماتی است که وی علیه ایران مطرح می‌کند: تولید سلاح‌های کشتار جمعی، حمایت از تروریسم در منطقه و مخالفت با روند صلح اعراب و اسرائیل. این بدان معنا است که تا ایران در این سه زمینه با آمریکا به نوعی توافق نرسد، حل موضوعات دیگر تأثیر اندکی خواهد داشت. از همین رو است که در کنگره به سخنان میانه‌روانه رئیس جمهور جدید اهمیت نمی‌دهند و برای برداشتن تحریم‌ها، منتظر تغییر محسوس در رفتار ایران هستند. رئیس جمهور جدید ایران حتی در زمینه تقویت توان موشکی ایران تجدید نظر خاصی نکرده است و شاید تنها در زمینه میزان تقویت این برنامه با سایر سیاستمداران ایران اختلاف نظر دارد. دولت دموکرات آمریکا باور دارد تنها راه توافق در این حوزه‌های سه گانه، مذاکره مستقیم است.

تحلیلگر کنگره آمریکا نهایتاً تأکید می‌کند برخی تغییرات سیاسی و اجتماعی در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری، اقدامی مثبت در جهت توسعه سیاسی و رعایت حقوق بشر بوده است، مانند راه‌اندازی شوراهای شهر و روستا (جمعاً شامل حدود 200 هزار مسئول محلی)، و راه‌یافتن زنان به هیأت قضاوت در دادگاه‌ها. با این حال از تداوم اعدام بهائیان و همچنین قتل چند نویسنده و فعال سیاسی مخالف (موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای) که برکناری وزیر اطلاعات انجامید، گله کرده است.

 

 

پشت پرده سیاست کشورهای مختلف در قبال تشکیل دولت وحدت ملی بین حماس و فتح (2007 میلادی)

این سند سردرگمی سیاست خارجی آمریکا در قبال فلسطین را آشکار می‌سازد. داستان را از آنجا شروع می‌کند که تا پیش از 2007 میلادی یعنی وقتی حماس بر سرکار بود، آمریکا، متحدانش و اسرائیل حمایت سیاسی و مالی خود را از حکومت خودگردان فلسطین قطع کردند و به جای آن از (به زعم آنها) میانه‌روها در فتح به رهبری محمود عباس حمایت کردند. اما تحریم‌های بین المللی علیه حکومت خودگردان حماس نه تنها نتوانست به قدرت حماس پایان دهد، بلکه فضا را نیز برای ایران باز کرد تا بدون هیچ‌گونه رقیبی، رویکرد دولت خودگردان به رهبری حماس را در سراسر سرزمین‌های باقی مانده در دست فلسطینیان گسترش دهد.

حالا دولت آشتی ملی در فلسطین در مارس 2007 میلادی تشکیل شد. اکنون که فتح و حماس با یکدیگر به توافق رسیده‌اند، آمریکا و متحدانش چگونه می‌توانند حماس را منزوی کنند؟ اسرائیل مجبور شد روابط خود را با تمام اعضای کابینه قطع کند. دولت‌های اروپایی تنها با اعضای کابینه که به فتح گرایش دارند، جلسه می‌گذارند. عربستان سعودی نیز که توافق حماس و فتح توسط خالدمشعل و محمودعباس با میانجی‌گری آن در مکه به امضا رسیده است، تلاش می‌کند این دولت را به رسمیت شناسانده و به تحریم بین‌المللی حکومت خودگردان پایان دهد. نویسنده مدعی می‌شود این اقدام عجیب عربستان سعودی که هم‌راستا با منافع ایران است، احتمالاً برای امتیازگیری از آمریکا در دیگر مناسبات منطقه و تشویق حماس به پذیرش گزینه دو دولت برای پایان منازعه با اسرائیل است تا از هر دو طریق، از قدرت ایران در منطقه و ترویج سیاست‌های آن در فلسطین و لبنان بکاهد. کنگره آمریکا اما در پی آن است که بر تحریم‌هایی که در 2006 میلادی تصویب کرده است، بیافزاید.

رایس قرار بود 59 میلیون دلار به فتح برای تقویت گارد حفاظت از دولت خودگردان و همچنین بازسازی گذرگاهی که تنها معبر ورود و خروج کالاها به غزه است، کمک مالی کند، اما فعلاً بر اثر آشتی با حماس در این زمینه تجدیدنظر کرده است. اتحادیه اروپا اگر چه می‌خواهد سیاست واحدی را از طریق مسئول سیاست خارجی خود پی گیرد، اما میان اعضایش در این زمینه اختلاف افتاده است: ایتالیا و اسپانیا متمایل به کمک‌های فوری و مستقیم به حکومت خودگردان هستند ولی انگلیس و آلمان اصلاً چنین نظری ندارند. جلسه نمایندگان دولت‌های اروپایی به این نتیجه رسید که فارغ از گذشته و عقاید حماس، در صورت رضایت‌مندی اروپاییان از رفتارهای آینده دولت خودگردان، کمک‌های مالی ادامه می‌یابد. هدف اتحادیه اروپا از چنین رویکردی، تشویق حماس به ایجاد تغییر در رفتارهایش است. روسیه نیز روابط خود با همه گروه‌های فلسطینی را ادامه می‌دهد چون می‌خواهد از این طریق، نقش خود به عنوان یک بازیگر مهم در منطقه را حفظ کرده و در صورت امکان، خود را به عنوان جایگزین آمریکا در میانجیگری اعراب و اسرائیل جا بزند.

راه حل دو دولت پروژه اصلی آمریکا در دهه های گذشته برای حل مسأله فلسطین بوده است اما ظاهراً اولین مخالف آن، رژیم صهیونیستی است

نویسنده در نهایت ایران را متهم به کمک مالی و نظامی به حماس و تربیت نیروهای آن از اوایل دهه 1990 میلادی کرده است با این حال حماس همچنان رویکردهای سیاسی و برنامه‌های مبارزاتی خود را مستقل از نفوذ ایران نگه داشته است. البته اختلاف‌های مذهبی آن گونه که انتظار می‌رفت، موجب شکاف میان ایران و حماس نشده است، گرچه موجب مخالفت حماس با اعدام صدام در عراق شد. حماس در دوره تحریم مالی، ایران را به عنوان منبع مالی اصلی خود تعیین کرد و با اعلام موافقت ایران با کمک‌های حداکثر 250 میلیون دلاری به حکومت خودگردان، عملاً ناکارآمدی سیاست‌های دولت‌های غربی را به رخشان کشید. همین مسأله موجب شد افسران اطلاعاتی اسرائیل، نگرانی خود را از افزایش نفوذ ایران در فلسطین در صورت تداوم تحریم‌های بین المللی گزارش دهند. یعو گالانت از فرماندهان ارتش اسرائیل حتی ایران را متهم به اعزام گروه‌های چریکی برای تربیت نیروهای نظامی حماس کرد.

جمع بندی

این‌ها نگاه کارشناسان غربی به مسائل خاورمیانه است و قطعاً هر آنچه در این اسناد آمده است، مورد تأیید ما نیست. با این حال از آنجا که این اسناد در روند تصمیم‌سازی در اختیار سیاستمداران قرار گرفته است، احتمالاً در تهیه داده‌های آن دقت صورت گرفته است. علاوه بر اینکه خواندن آنها می‌تواند به ما بگوید دولت‌های غربی با چه تصوری در مورد ایران و موازنه قوا در خاورمیانه تصمیم می‌گیرند. در گزارش بعدی، اسنادی از منابع متنوع را پیرامون نقش ایران در تحولات عراق خلاصه کرده و در اختیارتان خواهیم گذاشت.

منبع:مشرق

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بازگشت به صفحه رسانه ها

بـــــرای دریــــــافـــــت آخــــریــــن اخــــبـــــار عــضـــو کــــانــــال تــــســـــنـــیــــم در تـــــلـــــگــــرام شــــویـــد