مسؤولیت پذیری و بصیرت بسیجی نیاز امروز نظام اسلامی
در طول ۸ سال دفاع مقدس، بسیج آن چنان ظاهر شد که دشمنان اعتراف کردند که قدرتی که در بسیج نهفته، توان مقابله با یکایک ارتش های کلاسیک جهانی را دارد. دشمن که سودای فتح سه روزه را در سر می پروراند، در همان روزهای نخستین با مردمی مواجه گشت که ...
به گزارش خبرگزاری تسنیم، اگر بخواهیم مفهوم بسیج و بسیجی را در ادبیات انقلاب اسلامی جستجو کنیم، چاره ای جز بیان مراد حضرت امام(ره) از بسیج و بسیجی نداریم. در اندیشه امام(ره) بسیج نهادی است اجتماعی با ابعاد متعدد. در این نگرش بسیج دیگر صرفاً سازمانی نظامی نیست که فقط در زمان جنگ و برای دفاع در مقابل دشمن شکل گرفته باشد، بلکه نهادی است وسیع و پاسخگوی نیازهای اساسی و حیاتی جامعه و با اجزای دیگر نظام، چنان هماهنگی و پیوند دارد که انفصال آن جز با انحلال جامعه اسلامی متصور نیست. بسیج در صورتی می تواند نهادی جامع و شامل جهات متعدد و پایدار شناخته شود که نیازهای دایمی و باورها و ارزش های فرهنگی پدید آورنده آن به روشنی تعریف شوند، این نیازها ممکن است اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا نظامی باشند.
به فرموده امام(ره): «بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد، بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج میقات پابرهنگان معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام ونشانی در گمنامی و بی نشانی گرفته اند.»
از دیدگاه امام، بسیجی کسی است که در عمل علاقه خود را به پیشرفت و حفظ و گسترش اقتدار نظام اسلامی و شأن و حیثیت ملت مسلمان نشان دهد. یعنی بسیجی بودن معیار و ملاکی است که بر اساس آن میزان تعهد اعضای آن به اصول و آرمان های انقلابی سنجیده می شود. در این یادداشت به مهم ترین وظایف و مسؤولیت های بسیج و بسیجی در دهه چهارم انقلاب اسلامی خواهیم پرداخت.
پنجم آذرماه سال روز تشکیل نهاد بسیج به فرمان حضرت امام خمینی(ره) است و همین ایام بهانه ای شد تا بار دیگر نظری بیندازیم به نقش مسؤولیت های سنگین این نهاد که محدوده آن را همه کسانی تشکیل می دهند که دل در گرو تحقق اهداف و آرمان های بلند امام راحل(ره) و عملی شدن شعارهای نجات بخش انقلاب اسلامی دارند و در هر زمان با درک شرایط و موقعیت انقلاب و کشور از هیچ گونه خدمت و یاری رسانی به نظام و کشور دریغ نمی ورزند.
بسیجیان، همانهایی که امام(ره) در آن وصیت نامه سیاسی الهی خود آن ها را با اصحاب پیامبر(ص) و سیدالشهداء(ع)، مقایسه می کند و رهبر فرزانه ی انقلاب نیز آن ها را متن ملت، وظیفه شناس حاضر در میدان های نیاز کشور، الگو و سرمشقی برای ملت های دیگر و... می دانند، نیروی درونزای داخلی کشور می باشند که در برهه ها و صحنه های مختلف توانسته اند با خنثی سازی انواع توطئه ها و عبور از گردنه های مختلف، پایداری و استحکام نظام اسلامی را تضمین کنند.
اما آنچه در حال حاضر در ارتباط با بسیج مهم به نظر می رسد، شناخت نقشه ی دشمن در فضای ایجادشده توسط استکبار برای نفوذ است. به عبارتی، در شرایطی که دشمن بر روی نفوذ و تغییر باورها و تغییر محاسبات مردم، نخبگان و مسؤولان کشورمان متمرکز است، نقش بسیجیان می تواند مانند عرصه های دیگر پررنگ بوده و با ایفای نقش به جا و به موقع، این راهبرد دشمن را هم بی اثر کند. در این زمینه، اهتمام به موارد زیر حائز اهمیت است:
1- بصیرت افزایی: بصیرت، به عنوان قطب نمای حرکت و همان چیزی که باعث می شود بدانیم دشمن در کجاست و به سمت دوست نشانه نرویم، مانع از تقویت جبهه نفوذگذاران می شود و اولین شرط مقابله با نفوذ است که مجموعه بسیج و بسیجیان باید به تقویت هرچه بیشتر این مهم در خود بپردازند.
2- مطالبه گری: بسیجی می تواند پیگیر اجرای فرامین رهبر معظم انقلاب از سوی مسؤولین باشد. به عنوان مثال، در موضوع نفوذ اقتصادی، علاوه بر شناخت نقشه ی دشمن در راستای ورود شرکت های خارجی به بهانه ی سرمایه گذاری و در اصل ورود فرهنگ غرب به داخل کشور و تغییر ذائقه مردم، مطالبه کردن دستور رهبری در انتهای نامه ی ایشان به رئیس جمهور مبنی بر وارد نشدن کالاهای خارجی به کشور، امری مطلوب است و در عین حال پیگیر بودن عملکرد مسؤولین در راستای اقتصاد مقاومتی و همینطور در مورد برنامه ی هسته ای و مسکوت نماندن این ابلاغ مهم توسط مسؤولین است.
3- فرهنگ سازی در مقابل فرهنگ زدایی غرب: به فرمایش رهبر معظم انقلاب، فرهنگ بسیجی، فرهنگ معنویت، شجاعت، غیرت، استقلال، آزادگی و اسیر خواست های حقیر نشدن است. به هر میزان که این فرهنگ در میان اقشار مختلف بسیج و جامعه تقویت شود و توسعه یابد، نقشه دشمن در نفوذ و استحاله نظام با شکست مواجه می شود.
با توجه به جایگاه بسیار حساس بسیج در نشان دادن چهره نظام جمهوری اسلامی و ایجاد جاذبه در درون جامعه برای مشارکت و جذب هرچه بیشتر جوانان و نوجوانان به سمت الگوهای سازنده مبتنی بر هویت ملی - مذهبی، بسیج و بسیجی مسؤولیتی سنگین را به عهده داشت و توانست یک ارتش معنوی مردمی را پایه ریزی کند به طوری که امام خمینی(ره) در مورد بسیجیان قهرمان فرمودند: شما آیینه مجسم مظلومیت ها و رشادت های این ملت بزرگ، در صحنه نبرد و تاریخ مصور انقلابید. شما فرزندان مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این کشورید. شما یادگاران و همسنگران و فرماندهان و مسؤولان بیداردلانی بوده اید که امروز در قرارگاه محضر حق مأوا گزیده اند. من به طور جد و اکید می گویم که انقلاب و جمهوری اسلامی و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که بحث از بزرگ ترین سنگرهای دفاع از ارزش های الهی نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود یکایک شما نیازمند است چه صلح باشد و چه جنگ.
در طول 8 سال دفاع مقدس، بسیج آن چنان ظاهر شد که دشمنان اعتراف کردند که قدرتی که در بسیج نهفته، توان مقابله با یکایک ارتش های کلاسیک جهانی را دارد. دشمن که سودای فتح سه روزه را در سر می پروراند، در همان روزهای نخستین با مردمی مواجه گشت که با دست خالی اما با سلاح ایمان و اعتقاد به ارزش های الهی و انسانی، به دفاع از کیان مقدس نظام اسلامی برخاسته بودند و از ایثار جان خویش دریغ نمی کردند.
جوانان سلحشوری که به فرمان امام(ره) در پایگاه های مقاومت تحت عنوان بسیجی گرد آمده بودند و با کوچک ترین اشاره ایشان به جبهه های نبرد هجوم می بردند و تا آخرین قطره خون خویش ایستادگی و مقاومت می کردند. وظیفه بسیج فقط به جنگ و مسأله نظامی محدود نمی شود و امنیت داخلی کشور در سخت ترین شرایط یعنی دوران فعالیت منافقین و دیگر گروه های ضد انقلاب که با کمک کشورهای خارجی ذی نفع در ایران درصدد آشوب و تنش و تجزیه و جدایی قسمت هایی از خاک کشور بودند، به مدد نیروی بسیج و پایگاه های مقاومت حفظ شد. در حوادث طبیعی و بلایا، همچون زلزله، سیل و طرح واکسیناسیون فلج اطفال، حضور بسیجیان گره گشای مشکلات و مایه دلگرمی مردم و مسؤولان بوده است. کما این که در حادثه اسفبار زلزله رودبار در سال 1369 سرعت عمل و ایثار نیروهای مردمی در عملیات نجات به حدی بود که خارجیان حاضر در منطقه با اظهار تعجب از حضور گسترده بسیجیان، اقرار کردند که دیگر به حضور خودشان احتیاج نیست. در زلزله اسفبار استان قزوین، در همان ساعات اولیه، مردان بسیجی در منطقه زلزله زده در کنار نیروهای امداد هلال احمر و... و زنان بسیجی در شهرها با تشکیل صف های بسیار طویل اهدای خون و اهدای کمک های نقدی جهانیان را به تحسین واداشت.
امام خمینی(ره) در مورخ 2/9/67 در هفته بسیج درباره خطر غفلت از بسیجیان و روحیه بسیجی گری به مسؤولان پیامی را صادر می فرمایند. ایشان فرمودند: «من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را می بوسم و می دانم که اگر مسؤولان نظام اسلامی از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت. بار دیگر تأکید می کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی(بسیج) سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت. من از تمامی بسیجیان خصوصاً از فرماندهان عزیز آن تشکر می کنم و از دعای خیر برای این فرزندان با وفای اسلام غفلت نخواهم نمود».
از سوی دیگر در بررسی بیانات و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، معمولا آن بخش که ارزش رسانه ای بیشتری دارد و معطوف به تحولات و رخدادهای سیاسی روز است، بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. همین رویکرد موجب آن شده که ناخودآگاه مباحث مبنایی که حکایت از مفاهیم بنیادین گفتمان معظم له دارند، کمتر مورد مداقه و توجه قرار گیرد و طبیعی است که تا ریشه ها فهم نشود و پایه ها مبتنی بر الگوی صحیح استوار نگردد، شاخه ها و میوه های اندیشه نیز هم طراز با زاویه دید صاحب رشد نخواهد کرد.
اگر عبارات فوق مورد توافق باشد، باید سخنان رهبری را از زاویه دید دیگری نگریست و بنیان ها و مبنای تفکری را فدای صورت بندی های ظاهری نکرد. از همین منظر می توان به رهنمودهای حکیم فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار اعضای مجمع عالی بسیج مستضعفین به مناسبت هفته ی بسیج (6/9/1393) توجه نمود. در بخش مقدماتی این بیانات، تعابیری بسیار ارزشمندی توسط معظم له در مورد بسیج و تفکر بسیجی ایراد گردید که باید با دقت نظر کامل مورد توجه و مداقه قرار گیرد. در این کلام، معظم له از دو مولفه بنیادین در تفکر بسیجی یاد کردند که تعریف بسیجی و انسان طراز انقلاب اسلامی مبتنی بر آن شکل می گیرد. این دو شاخصه عبارتند از: مسؤولیت الهی قائل شدن برای انسان و داشتن بصیرت.
* شرط لازم؛ احساس مسؤولیت الهی
در این نگاه انسان بسیجی موجود صاحب اختیاری است که در مسیر زندگی خود با دغدغه مندی و پذیرش مسؤولیت ها و قرار گرفتن در آزمون ها و امتحان آبدیده می شود و اوج می گیرد. نقطه ی مقابل این تفکر نیز به تعبیر رهبری «حالت احساس بی مسؤولیتی، «ولش کن»، «برو خوش باش»، «به خودت بپرداز» و دَم غنیمتی است، که آدمی را به سستی و تنبلی و بی تفاوتی می کشاند.
حکیم فرزانه انقلاب اسلامی با صراحت می فرمایند: «پایه ی فکری بسیج این مسؤولیت الهی است که حالا عرض می کنم مبانی دینی مستحکمی دارد. نه فقط مسؤولیت در برابر خود و در برابر خانواده ی خود و نزدیکان خود - که این هست - بلکه مسؤولیت در قبال حوادث زندگی؛ در قبال سرنوشت جهان، سرنوشت کشور و سرنوشت جامعه، چه مسلمان، چه غیر مسلمان. این احساس مسؤولیت فقط نسبت به انسان های هم عقیده و مسلِم و مؤمن نیست بلکه حتّی نسبت به غیرمسلمین و غیرمؤمنین هم احساس مسؤولیت می کند. نقطه ی مقابلِ همان دَم غنیمتی، ولش کن و حالت تنبلی و حالت گریز از مسؤولیت و مانند این ها است. پایه ی اصلی بسیج، این احساس مسؤولیت است. این تفکّر مسؤولیت انسان، جزو بینات اسلام است. یعنی هیچ کس نمی تواند در این تردید بکند که اسلام، انسان را این جور موجودی می داند: موجودی که مسؤول است، کار از او خواسته شده است.»
همان طور که در فرازهای فوق مشهود است، در این نگاه، باید برای بسیجی، سطوحی از دغدغه ها را تعریف نمود که در هر یک از آن ها بسیجی احساس مسؤولیت می کند. بسیج هم برای خود، هم برای خانواده خود، هم برای نزدیکان و آشنایانش، هم برای جامعه ش و هم برای نظام سیاسی و کشورش و حتی برای جهان اسلام و فراتر از آن برای بشریت نیز دغدغه هایی متعالی دارد و در قبال آن احساس مسؤولیت می کند. بسیجی تلاش می کند تا از دغدغه های نازل و کم بها، عبور کرده و دردهای بزرگ را در جان خود بپروراند و با رهاشدن از تعلقات فردی خود را در خدمت ارزشها و دغدغه های اسلامی و انسانی قرار دهد.
این بدان معنا نیست که بسیجی به فکر خانواده و فرزند و عیال خود نیست، بلکه بدان معنا است که دغدغه هایش در حوزه دغدغه ای فردی و خانوادگی خلاصه نمی شود، بلکه او افقی فراتر از آن را نیز می بیند و دلسوز جامعه و بشریت است و این درس بزرگی است که از مکتب اهل بیت(ع) و در رأس آن حضرت حسین بن علی(ع) آموخته است. همان ابرمرد تاریخ که همه خانواده و جان و مال خود را به میدان مبارزه آورد تا چراغ هدایت بشریت در افق پیش رو خاموش نگردد و سراج منیری یاشد برای همه آن هایی که طالب حقیقتند.
بسیجی همان طور که خودسازی فردی را مهم ترین دغدغه خود دارد، به تربیت فرزند و خانواده اش نیز می اندیشد و همزمان دغدغه اصلاح جامعه و امر به معروف دارد و در خط مقدم دفاع از انقلاب اسلامی نیز همواره حاضر است، شب را بدون دغدغه ملت مظلوم فلسطین و لبنان و سوریه و عراق و افغانستان بر زمین نمی گذارد و از رنجی که مستضعفان عالم از شرق دور تا آفریقای محروم و از آنجا تا اقصا نقاط آمریکای جنوبی به واسطه استعمار جنایتکار غربی می برند در عذاب است و همین دردها و دغدغه های پیچ در پیچ است که از بسیجی، انسانی ممتاز و آبدیده و متفاوت ساخته است. در دنیایی که همه مکاتب و جذابیت های دنیایی آن تو را به منفعت طلبی و خودخواهی و لذت جویی و فردگرایی لیبرالی می کشاند، بسیجی با جهان بینی متفاوتی به هستی می نگرد و سودای دیگری دارد! و به همین خاطر است که گاه در جمع اطرافیان درک نمی شود و حتی متهم نیز می گردد!
در این نگاه انسان مسؤول، انسانی است که از رنج ها و محرومیت ها و بی عدالتی ها و نابرابری ها رنج می برد و همین احساس و دغدغه اوست که وی را به وادی امر به معروف و نهی از منکر و در مرحله بالاتر به جهاد فی سبیل الله با ظالمین و زیاده خواهان عالم می کشاند. به واقع بسیاری از مفاهیم متعالی اسلام در تداوم و تعین این صفت الهی در وجود مومن است که معنا یافته و ظهور و بروز اجتماعی و سیاسی می یابد. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به این نمونه ها چنین اشاره می دارند: «شما ملاحظه کنید احکام گوناگون را: مثلاً حکم امربه معروف و نهی ازمنکر. امر به معروف یعنی شما همه مسؤولید که معروف را، نیکی را گسترش بدهید، امر کنید به آن؛ نهی از منکر یعنی زشتی را، بدی را، پلشتی را نهی کنید؛ جلوی آن را بگیرید با شیوه های مختلف. معنای این چیست؟ معنای این، مسؤولیت در قبال سلامت عمومی جامعه است. همه مسؤولند: من مسؤولم؛ شما مسؤولی؛ آن یکی مسؤول است. یا مسأله ی جهاد. جهاد اسلام در واقع کمک به ملّتهایی است که پشت پرده ی سیاستهای استعماری و استکباری و استبدادی قرار داده شده اند که نور اسلام به این ها نرسد؛ نور هدایت به این ها نرسد. جهاد برای دریدن این پرده ها و این حجابها است؛ جهاد اسلامی این است. بحث این که آیا جهاد، دفاعی است یا ابتدائی است یا مانند این ها، بحثهای فرعی است؛ بحث اصلی این است: ما لَکُم لاتُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسآءِ وَ الوِلدان؛ چرا جهاد نمی کنید، مقاتله نمی کنید، نبرد نمی کنید در راه خدا - و بلافاصله می گوید و در راه مستضعفین، برای نجات مستضعفین؟ این احساس مسؤولیت است؛ یعنی شما برو جان خودت را به خطر بینداز و جانت را کف دستت بگیر در میدان های خطر، برای این که مستضعفان را نجات بدهی؛ معنای این، همان مسؤولیت است دیگر.»
* شرط کافی؛ بصیرت
در نگاه آیت الله خامنه ای این صفت و ویژگی متعالی دغدغه مندی و احساس مسؤولیت وقتی می تواند در کمال خود تجلی یابد که مزین به صفت دیگری گردد که از آن تحت عنوان بصیرت و روشن بینی یاد می کنند. در این نگاه، بصیرت یعنی «شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیله ای که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناخت ها؛ بصیرت است. همیشه با یک سلاح نمی شود مبارزه کرد. در همه ی میدان ها با یک سلاح نمی شود رفت. کدام سلاح را به کار بیندازیم؟ دشمن کجا است؟»
بصیرت چراغ راهنمایی است که در مسیر مسؤولیت پذیری هم نوع مسؤولیت و هم کیفیت آن و چگونگی تحقق آن را مشخص می کند و رسیدن به هدف را در مسیر تکلیف گرایی تضمین می کند.
بدون بصیرت، دغدغه مندی و مسؤولیت پذیری، همچون انداختن تیری در تاریکی و یا حرکت در مسیری تاریک است که حاصلی جز سردرگمی و سرخوردگی و اتلاف وقت و گاه حتی انحراف به همراه نخواهد داشت. خطر بی بصیرتی روح های مسؤول را حتی ممکن است تا آنجا به پیش برد که ناخواسته در پازل دشمن بازی کنند و به اشتباه، جبهه خودی را نشانه روند.
رهبر معظم در این رابطه تأکید می دارند: «بارها من عرض کرده ام، این هایی که بصیرت ندارند - مثل این بیچاره هایی که در فتنه گرفتار شدند - مثل کسانی اند که در تاریکی شب، در مه غلیظ، در غبار می خواهند مخالفی را، دشمنی را بزنند؛ خب نمی داند دشمن کجا است؛ یکی از اوّلین شرایط جنگ های نظامی، اطّلاعات است؛ بروید اطّلاع کسب کنید و ببینید دشمن کجا است. اگر بدون اطّلاع رفتید، شما ممکن است جایی را بزنید که دوست آنجا است؛ کسی را بزنید که با شما دشمن نیست و به دشمن کمک کنید؛ گاهی این جوری می شود. اگر بصیرت نبود، می شود این؛ که فرمود: العالِمُ بِزَمانِهِ لاتَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس؛ شبهات و نادانی ها و نفهمی ها به کسی که عالم به زمان خود است، هجوم نمی آورند؛ می فهمد چه کار باید بکند. اگر این نبود، مشکل به وجود خواهد آمد، حتّی اگر آن احساس مسؤولیت هم باشد.»
معظم له به مواردی درتاریخ مبارزه اشاره می دارند که جای تامل دارد: «بعضی ها احساس مسؤولیت داشتند در دوران مبارزات امّا نمی فهمیدند این را کجا خرج کنند؛ جایی خرج می کردند که به ضرر حرکت عظیم مبارزاتی امام بزرگوار بود؛ بعد از انقلاب هم همین جور؛ تا امروز هم همین جور است. بعضی ها احساس دارند، احساس مسؤولیت می کنند، انگیزه دارند امّا این انگیزه را غلط خرج می کنند؛ بد جایی خرج می کنند؛ اسلحه را به آنجایی که باید، نشانه نمی گیرند؛ این بر اثر بی بصیرتی است. حالا ما چند سال پیش در قضیه ی فتنه گفتیم بصیرت؛ بعضی دهن کجی کردند که بصیرت! بله، بصیرت؛ بصیرت که نبود، هرچه که مسؤولیت و انگیزه بیشتر باشد، احساس بیشتر باشد، خطر بیشتر است؛ اطمینانی دیگر نیست به این آدم بی بصیرت و بدون روشن بینی که دوست را نمی شناسد، دشمن را نمی شناسد و نمی فهمد کجا باید این احساس را، این نیرو را، این انگیزه را خرج کند.
این پس شد رکن دوّم که بسیار بسیار لازم است. اگر این رکن دوّم نباشد، امر به معروفش هم اشتباهی در می آید، جهادش هم اشتباهی درمی آید، امرِ مورد اهتمامش هم دچار خطا می شود و به کج راهه می افتد.»
با این توضیحات آشکار می گردد که انسان طراز انقلاب اسلامی، آن جوان مومنی است که موتور محرک خود را روحیه دغدغه مندی و مسؤولیت پذیری الهی قرار داده است که از فطرت پاک او برخاسته و وی را به میدان مبارزه کشانده است و در عرصه مجاهدت آنچنان مجهز به چراغ عقل و تدبیر و درایت و بصیرت است که راه را از بی راه تشخیص داده و در شناخت اردوگاه خودی و غیرخودی و جبهه حق و باطل دچار تردید نمی شود.
امروز نظام اسلامی نیازمند تربیت چنین فرزندانی است و نهادها و دستگاه های فرهنگ ساز کشور وظیفه خطیر فرهنگ سازی در این زمینه دارند. به واقع باید خروجی مجموعه هایی چون آموزش و پروش، دانشگاه و مؤسسات عالی، حوزه های علمیه، مراکز آموزشی، فرهنگسراها، مساجد و هیئات مذهبی و دیگر مجموعه های فرهنگی و هنری، تربیت «جوان مسؤول و بصیر» باشد تا بدین شکل سلامت آینده کشور تضمین گردد.
انتهای پیام/