شکوه لشکر ایمان و عشق
روز موعود از راه رسید و کاروانهای عاشق با پای پیاده از نقاط دور و نزدیک جهان خود را به بارگاه دوست رساندند. عاشقانی که بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال آمدهاند تا به ندای تاریخی «هل من ناصر ینصرنی» حسین، پاسخ گویند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، عدهای عازم دیار یار شدند و گروهی بازمانده. بازماندگانی که هر کدام به نوعی انگشت حسرت به دندان میگیرند و چرایی این کم توفیقی را از خود سوال میکنند! اما؛ این روزها بودن در فضای مجازی و اینترنت زیارت از راه دور را برای کسی که توانایی رفتن نداشته، خوب فراهم کرده است.
بودن در فضای مجازی، فضای مناسبی برای گرفتن گفتوگو از زائران حسینی شد. گفتوگو و ارتباطی که گاهی با متن و عکس برقرار میشد و گاهی با فرستادن یک فایل ضبط شده آن هم به علت کمی وقت در مسیر و نبودن فرصت تایپ.
همه چیز برای برپایی یک حماسه حسینی دیگر مهیا شده است. موکبهایی از ایران، پاکستان، هند، افغانستان، سوئد، کانادا، آمریکا، بلژیک، انگلیس و کشورهای عربی و غیر عربی و موکب 285؛ موکب امام رضا (ع). موکب خادمین رضوی.
روزی که حسین وعدهاش را به بنی اسد داده بود
عاطفه قربانی از زوار پیاده در اربعین امام حسین است؛ پیامهای کوتاهی با عاطفه رد و بدل میکنم از او میخواهم از مشاهداتش برایم بنویسد و او به علت نبودن زمان کافی برای تایپ؛ همان طور که در مسیر پیادهروی، گامهایش را به یاد حسین (ع) برمیدارد از حال و هوای موکبها برایم فایل صوتی میفرستد.
صدایش حال و هوای خاصی دارد؛ شور و شوقی توام با یک حزن! از سیل جمعیت میگوید و از کودکانی که عاشقانه میزبانی میکنند، میگوید؛ کاروان پرشکوهی است همه چیز و همه کس میبینی. اینکه؛ کسی بر روی زانو راه میرود و دیگری عصا زنان. طفل و نوجوان هم زیاد در بین مسیر میبینی. یک بی نظمی منظم!
صدایش همچنان حزن و بهجت را با هم دارد! حیرت میمانم؛ «عزادار مسرور» مگر میشود عزادار مسرور باشد! اما کار که دست حسین (ع) باشد، همه چیز شدنی است. این شوق رسیدن به یاراست که بهجتی را برایت به ارمغان میآورد.
فهیمه تاج الدین. او هم مسافر سعادتمند دیگری است. فهیمه میگوید؛ اینجا؛ همه با هم حرکت میکنند، با هم میروند اما هر کس خودش است و خدایش. اینجا هرکس خودش است و حسین. دوری راه کسی را آزار نمیدهد چون هر کسی به اختیار آمده است.
راست میگوید؛ دل را که به حسین بدهی، راه را برایت نزدیک میکند و مسافت، برایت ناچیز میشود. دل را که به عشق حسین به راه بزنی راهت همواره میشود، با هر پستی و بلندی که باشد.
نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی شرکت میلیونی مردم در مراسم پیاده روی اربعین که هر ساله با شکوهتر برگزار میشود را موید گسترش اسلام در جهان میداند و میگوید: بعد ازگذشت 1400 سال از واقعه کربلا اربعین و عاشورای حسینی هر سال شکوفاتر و روشنتر برگزارمیشود.
حجت الاسلام سالک ادامه میدهد: برگزاری مراسم عزاداری در 300 نقطه ایران و جهان به دلیل گسترش یافتن اسلام است و خون امام حسین (ع) تا زمان ظهور مهدی (عج) خروشان خواهد ماند.
حجت الاسلام عمار ستمکش، کارشناس مذهبی، معتقد است: مراسم پیاده روی اربعین ، مهمترین و موثرترین راه زنده نگهداشتن فرهنگ عاشورا به شمار میآید.
او نیز، اربعین را جزو یکی از سیاستهای ولایی حضرت زینب(ع) میداند و میگوید: براساس نقلها، ایشان بودند که در راه برگشت از شام به بلد کاروان گفتند اهل بیت امام حسین (ع) را از کربلا عبور دهند تا حماسهای را که به وجود آورده بودند، کاملتر کنند.
قبل از کاروان حضرت، کاروان جابر ابن عبدالله انصاری و مردانی از بنیهاشم هم در آنجا حضور داشتند، ولی این سیاست حضرت زینب(س) یکی از مهمترین عملکردهای ایشان برای معرفی قیام اباعبدالله به جهانیان بود، سیاستی که امروز خوب جواب داده است.
تصورش هم سخت است و هم محال؛ تصور اینکه که چهل روز به زینب چه گذشت. اینکه چگونه از روی تل نظاره گر میدان نبرد بود...
اما زینب دید همه آنچه را که تصورش برای تو سخت است!
سختیهایی که در راه بر زائر اباعبدالله وارد میشود، باعث میشود روح او آمادگی حضور در محضر حضرت را پیدا کند. پیاده روی روز اربعین میتواند چنین اثری را در خود داشته باشد.
اینجا در اوج ریاضت، سازندگی حرف اول را میزند. و تو نه تنها که خودت و روحت را میسازی که با این سیل جمعیت، تاریخ ساخته میشود. تاریخی در امتداد 1400 سال پیش...
اربعین میتواند ارتباط قلبی ملتهای مختلف جهان اسلام را بیشتر کند. در مراسم اربعین اهل سنت هم در میان زائران حضور دارند و هم به اطعام و پذیرایی از زائران اباعبدالله میپردازند.
با هر زائری که در فضای مجازی مرتبط می شوم؛ از پذیرایی بی چون و چرای اهل عراق میگویند، اینکه میخواهند از هم سبقت بگیرند در پذیرایی بیشتر از یک زائر.
اینجا؛ ایثار معنا پیدا میکند. همه در پذیرایی از هم سبقت میگیرند.
اینجا؛ دزدی هم میشود! اما میهمان را میدزدند تا خدمت کنند به زائر حسین و آن وقت غذایی را به او میدهند که شاید خودشان در طول سال دو بار بیشتر نخورده اند. سنگ تمام میگذارند برای میهمان حسین تا شرمنده او نباشند.
با هر کدامشان که ارتباط میگیرم یک روایت را میگویند به چند زبان.« خدمت به زائر اباعبدالله»
اینجا گدا فراوان است!
گدایی میکنند برای پذیرایی از یک میهمان بیشتر. اما هیچ کس احساس مالکیت نمیکند. هیچ کس خود را مالک هر آنچه میکند در خواب و خوراک ، نمیداند...
گویا همه میدانند مالک و میزبان خود حسین (ع) است، آنگاه که به محض ورود به نینوا قسمتی از زمین کربلا را که در میان روستاهای غاضریه، طف، نینوا بود از قبیله بنی اسد خریداری کرد.
همهشان میدانند، حضرت سیدالشهدا زمین کربلا را پس از خریدن دوباره به قبیله بنی اسد برگرداند ولی شرط کرد؛ زمانی، کسانی به این سرزمین می آیند از آنها پذیرایی کنید.
و امروز همان زمان است که حسین وعده اش را به بنی اسد داده بود، 90 کیلومتر پای پیاده مسیر و گام هایی که تو را خسته نمیکند.
یک محقق و تحلیلگر مسائل فرهنگی معتقد است: پیاده روی اربعین حسینی، یک باور اعتقادی است که به باورهای اعتقادی راسخ عموم مردم باز میگردد.
ابراهیم مظاهری، پیام حضور میلیونی زائران اربعین امام حسین (ع) را نفوذ و حضور انقلاب اسلامی میداند و میگوید: همه میدانند رهبری این اتفاق بزرگ را ایران انقلابی عهده دار است.
این مدرس علوم قرآن و حدیث ادامه میدهد: این نفوذ معنوی به قدری اثرگذار بوده که می بینیم عراقیهایی که دیروز با ما میجنگیدند امروز بوسه بر قدوم زائران می زنند.
او این حرکت عظیم را یک حرکت جهادی شده میداند و میگوید: ایرانیها امسال هم با حضوری حماسی، پررنگ و اعتقادی در مراسم اربعین همچون همیشه اثربخش باشند و روحیه جهادی انقلاب اسلامی را به سایرین تزریق کنند.
علیرضا فیروزه، یکی از 75 هزار زائر اصفهانی است که به زیارت رفته و برای دومین بار شیرینی زیارت اربعین را چشیده است. او هم از پذیرایی گرم عراقیها میگوید؛ اینکه هرکسی با هر چه که در چنته دارد به میدان آمده برای پذیرایی و این جملهاش مرا به یاد میدان نبرد در روز عاشورا انداخت؛ هر کس هر آنچه در چنته داشت اعم از سنگ و چوب و نیزه به میدان آورد...
اما این مردم، مرامشان با آنها فرق دارد. اینها شیرینی ولایت با پوست و گوشتشان عجین شده است و حالا در مقام خونخواهی حسین به یاری زائرش میشتابند.
علیرضا میگوید؛ باورم نمیشود امسال دوباره راهی کربلا شدهام. اما؛ او دعوت شده است.
میگویم؛ من باورم میشود که راه تو را خوانده است! تو و همه آنهایی که پای در رکاب زیارت گذاشتهاند. حسین آغوش باز کرده؛ نه از امروز و دیروز...
از همان شب قدری که «برات» کربلا برایت امضا شد.
ثانیه ها به شماره افتاد. برای تو و حسین!
آن هنگام که صدای قلب تو با صدای سم اسبان یکی شد... آن هنگام که خون در رگهایت خروشید وقتی گردی از تل خاک میدان به پا خاست و ذوالجناح شیهه کنان به سوی خیمه گاه رفت... خون روی خون فوج میزند در میدان نبرد و قلب تو...
عاطفه، پستی دیگر میگذارد. کرامتی که در مردم عراق در روزهای منتهی به اربعین دیده می شود بی نظیر است، کرامتی که اگر هر کدام از ما به جای آنان بودیم نمی توانستیم اینگونه باشیم. او میگوید؛ «تراکم جمعیت به گونه ای است که اگر بخواهی گامهایت را کمی بلندتر برداری به نفر جلویی برخورد میکنی»
و من باز با خودم میگویم؛ راه؛ تو را میخواند. اجابت کن، برو تا همراه با این رودخانه جاری به دریای محبت حسین برسی.
حالا؛ قدم در راه و میدانی گذاشته ای که تو را به همان میدان نبرد میرساند و این بار با انبوهی از جمعیت عاشق. 90 کیلومتر پای پیاده مسیر را به عشق گام برمیداری، گام هایی که تو را خسته نمیکند.
دیگر صدایی از سم اسبان به گوش نمیرسد...
خاطرت که به عاشورای حسین میافتد، زمین گیر میشوی! خاطرت که به عاشورای حسین میافتد، مشک پاره را میبینی!
خاطرت که به عاشورای حسین میافتد، صدای شیهه و سم اسبان در هم می پیچد و این بار زینب بر تلی از خاک ایستاده و میدان نبرد را نظاره میکند.
و حالا خاطرت که به زینب میافتد، قطرههای اشک از هم پیشی میگیرند.
گودی چشمان تو، از اشک پر میشود و گودی قتلگاه حسین؛ از خون... و دیگر صدایی از سم اسبان به گوش نمیرسد...
من برای تو همچون "حبیب" نمیشوم، اما تویی حبیب دلِ تنهاییام، حسین...
گزارش از مهری فروغی
انتهای پیام/