باشگاهها، تیم امید و سازمان لیگ؛ حقی که همه دارند و هیچکس ندارد/ این فوتبال بزرگتر ندارد؟
جنجالهایی که با ممانعت باشگاه نفت تهران از حضور بازیکنانش در اردوی تیم امید به وجود آمد، یکی از مشکلات کوچک فوتبالی است که گویا بزرگتر ندارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، آغاز همه جنجالهای یک روزه که ممکن است به درازا نیز بکشد، از این خبر بود: «تیم فوتبال امید با 21 بازیکن به ترکیه رفت؛ نفت با حضور بازیکنانش مخالفت کرد». رضا علیاری، ارسلان مطهری و محمد دانشگر سه ملیپوش تیم نفت تهران که به تیم امید دعوت شده بودند، با مخالفت کادرفنی نفت نتوانستند تیم امید را در سفر به ترکیه همراهی کنند.
پس از این ماجرا بیانیهای از سوی باشگاه نفت تهران صادر شد؛ مبنی بر اینکه: «نفت تهران برای بازی با فولاد خوزستان در هفته چهاردهم لیگ برتر شش بازیکن اصلی خود را به دلیل مصدومیت و محرومیت در اختیار ندارد. با توجه به اینکه ملیپوشان امید هم 48 ساعت قبل از بازی با فولاد در اختیار تیم نفت قرار میگیرند و باید بلافاصله به اهواز پرواز کنند، در عمل استفاده از آنها در بازی حساس با فولاد که سه امتیاز آن برای تیم نفت اهمیت زیادی دارد، ممکن نیست».
تصمیمی فنی از سوی کادرفنی تیم نفت تهران که شاید خُرده گرفتن نسبت به این موضوع، غیرفنی باشد؛ آن هم در مقطعی که تیم نفت شرایط حساسی را پشت سر میگذارد، اما باید دید فوتبال ملی چه شرایط حساسی را پشت سر میگذارد.
تیم فوتبال امید کشورمان خود را آماده حضور در مسابقات قهرمانی زیر 22 سال آسیا میکند که حکم انتخابی المپیک را هم دارد. مسابقاتی که برای فوتبال ایران به حسرتی 40 ساله تبدیل شده و هیچوقت حمایت یا تدارکی مناسب از تیم امید صورت نگرفت تا امیدهای فوتبال ایران از کهنهتر شدن این حسرت جلوگیری کنند. این بار قصه فرق دارد. تیم امید با مدیریت حبیب کاشانی، عزمی جدی برای صعود به المپیک دارد. در یک سال اخیر تدارکات خوبی برای این تیم فراهم شده است و با تعامل نسبتاً خوبی که بین فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ، باشگاهها، تیم ملی بزرگسالان و تیم فوتبال امید صورت گرفت، امید زیادی برای کسب سهمیه المپیک وجود دارد.
یک مسئله مهم اما در این بین وجود دارد و آن هم صحبتهایی بود که حبیب کاشانی چند روز پیش مطرح کرد. مدیر تیم امید پیش از اعزام تیم به اردوی ترکیه اعلام کرد که فضای کشور المپیکی نیست و مشکلات زیادی سر راه این تیم وجود دارد. وی حتی بحث رفتنش از تیم امید پس از صعود احتمالی به المپیک را هم به میان کشید؛ شاید صحبتهای کاشانی با اتفاقی که از سوی مسئولان نفت صورت گرفت، بیشتر به خود رنگ واقعیت گرفته باشد. اتفاقی که شاید بیشتر شبیه به یک زخم است؛ زخمی که سالهاست باشگاهها آن را با خود یدک میکشند و حالا بار دیگر این زخم سر باز کرده است.
سازمان لیگ و برنامهریزی مورد اعتراضش
شاید زخمی که تیمهای لیگ برتری با آن مواجه هستند و مرحمی هم وجود ندارد تا بر این زخم گذاشته شود تا در چنین مواقعی سر باز نکند، ریشه در برنامهریزی سازمان لیگ داشته باشد. این برنامهریزی هر سال با اعتراض مدیران، مربیان، بازیکنان و سایر ارکان باشگاهها همراه میشود، اما از سوی مسئولان سازمان لیگ ترتیب اثری داده نمیشود. برنامهریزی پر از اعتراض سازمان لیگ باشگاهها را مجبور میکند تا 48 ساعت و برخی مواقع 24 ساعت پس از تحویل گرفتن بازیکنان ملیپوش خود، وارد میدان مسابقه شوند.
در چنین شرایطی مشخص است که بازیکنان ملیپوشی که جزو تأثیرگذارترین بازیکنان تیمها هستند، کارآیی لازم را برای باشگاه خود ندارند. عدم کارآیی لازم برخی بازیکنان ملیپوش در تیمهای باشگاهی پس از دیدار ایران و گوام که سفری طولانی و خسته کننده بود، شاید یک نمونه بارز از ضربهای باشد که تیمها از برنامهریزی لیگ خوردهاند. به این دلیل که تیمهایی مانند استقلال 24 ساعت و پرسپولیس 48 ساعت پس از بازگشت تیم ملی از گوام به میدان رفتند و بازیکنان ملیپوش آنها نتوانستند کارآیی لازم را داشته باشند.
سازمان لیگ البته تأکید میکند که مربیان لیگ نمیتوانند اعتراض کنند، چون برنامه کامل لیگ پیش از آغاز مسابقات به صورت کامل و برای مطالعه به تیمها داده شده بود و اگر قرار به اعتراض کردن بود، آن موقع باید انجام میشد. این موضوع در حالی اعلام میشود که خود مسئولان سازمان لیگ هم میدانند تحویل گرفتن بازیکنان ملیپوش 48 یا 24 ساعت قبل از مسابقه، به هیچوجه مناسب نیست. حال اینکه چرا این موضوع در برنامهریزی سازمان لیگ لحاظ نشده یا اکنون با درخواست باشگاهها برای همکاری بیشتر سازمان لیگ مخالفت میشود، سؤالی است که مسئولان سازمان لیگ باید پاسخگوی آن باشند.
...و اما منصوریان
علیرضا منصوریان، سرمربی نفت تهران که سابقه مربیگری در تیم امید را هم دارد، از همکاری نکردن باشگاهها در زمان حضور خودش در تیم امید ضربه خورد. او بارها نیز این موضوع را اعلام کرده است. وی پس از حضور در تیم نفت تهران، بارها در نشستهای خبری یا گفتوگوهای خود اعلام کرده که اولویت او در هر شرایطی تیم ملی است. سرمربی جوان نفت بارها گفته سربلندی پرچم ایران، از هر چیزی برای او اهمیت بیشتری دارد. منصوریان حتی گفته پیش از اینکه برای پیراهن نفت بجنگد، برای پرچم ایران که در سمت چپ پیراهن و روی قلب بازیکنانش حک شده است، اهمیت و ارزش قائل است و همکاری با تیمهای ملی را ارجح بر هر منفعت شخصی یا باشگاهی میداند.
سرمربی نفت و البته باشگاه نفت که همیشه با تیمهای ملی همکاری داشتهاند، چرا این بار با تیم امید همکاری نکردند، مشخص نیست. البته از صحبتهای قنبرزاده پیداست که باشگاه نفت مشکلی برای دادن بازیکنان به تیم امید نداشته و این منصوریان بوده که از حضور بازیکنانش در تیم امید ممانعت کرده و باشگاه نفت نیز از کادرفنیاش حمایت کرده است. پس در این بین مشخص نیست چرا منصوریان حرف از اولویت بودن تیمهای ملی میزند و در عمل...! «دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را»...!
اگرچه نفتیها برای تیمشان هزینه کردهاند و برای متضرر نشدن چنین تصمیمی گرفتهاند، اما شاید بهانههای این اتفاق از سوی کادرفنی آنها چندان جالب نباشد. در بیانیهای که از سوی باشگاه نفت صادر شده است، آمده که «به دلیل مصدومیت و محرومیت شش بازیکن، کار این تیم برای بازی با فولاد دشوار است»، اما آیا مصدومیت و محرومیتی که به تیم ملی ارتباط نداشته، اکنون باید گریبان تیم ملی را بگیرد؟ آیا تیم ملی مسئول مصدومیت و محرومیت بازیکنان نفت بوده که اکنون باید چند بازیکن اصلی خود را در اختیار نداشته باشد؟
معادلهای که «حلّال» میخواهد
اکنون با کنار هم گذاشتن مسئله تیم فوتبال امید و مشکلی که باشگاهها مدتهاست با آن دست و پنجه نرم میکنند و آن هم برنامهریزی پر از حرف و حدیث سازمان لیگ است، یک معادله چند مجهولی را به ما میدهد. معادلهای که «حلّال» میخواهد و باید کسی باشد که توان حل این معادله را داشته باشد. تیم امید درست میگوید که باید فضای کشور المپیکی شود تا این تیم بتواند به این مسابقات راه پیدا کند؛ باشگاهها که میگویند فرصت کافی ندارند، حرف درستی میزنند. سازمان لیگ هم که میگوید از ابتدا برنامه یک ساله لیگ را به باشگاهها داده است، صحبت درستی را به میان میکشد و از سوی دیگر تیم ملی بزرگسالان هم خواسته به حقی دارد؛ اینکه تیم ملی قدرتمندی را برای آینده فوتبال و صعود به جام جهانی تشکیل دهد. حال برای اینکه در این معادله کسی متضرر نشود، یا هرکسی باید به اندازهای از حق خود بگذرد یا اینکه بزرگان تصمیمگیرنده فوتبال کشور برای حل این معادله آستین بالا بزنند.
مسئولان فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ باید به طوری که نه ضربهای به باشگاهها وارد شود و نه به تیمهای ملی، فضایی را فراهم کنند که در چنین شرایط حساسی، چنین حاشیههایی ایجاد نشود. شاید ورود بزرگترها به چنین ماجرایی که گویا در فوتبال ما حضور ندارند یا نقش کمرنگی را ایفا میکنند، لازم باشد، برای گرفتن تصمیمی عاقلانه تا به همه جنجالها پایان داده شود.
انتهای پیام/