نقش راهبردی بسیج در مقابله با پروژه نفوذ فردی و جریانی
بسیج به عنوان خط شکن در تمامی عرصه ها، چنین تفکری را بر نمی تابد و در نتیجه به حاشیه راندن اندیشه بسیجی با ابزار مقابله با افراطی گری معنایی جز تکمیل پروژه نفوذ ندارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار فرماندهان گردان های بسیج، حامل نکات مهمی بود که ازجمله آن ها، موضوع مهم و راهبردی «نفوذ» بود.ایشان طی چند ماه گذشته بیش از دهها بار کلمه «نفوذ» را در اظهارات مختلف خود به کار برده و خطر نفوذ دشمن را به عنوان اصلی ترین راهبرد دشمن در دوره پسابرجام به ملت و مسؤولان متذکر شده اند. بخش مهمی از سخنان ایشان در دیدار فرماندهان، مرتبط نمودن تکمیل پروژه نفوذ دشمن با متهم کردن بسیج به تندروی و افراط است. تذکرات سکان دار کشتی انقلاب دلالت بر این حقیقت دارد که به چالش کشیدن بسیج و زیر سؤال بردن ماهیت انقلابی آن، در واقع بخشی از پروژه نفوذ است و افرادی که عامداً یا سهواً به آن دامن می زنند، در زمین دشمن بازی می کنند. برای سد کردن و پیشگیری از توطئه نفوذ، ضروری است به بسیج مستضعفین به عنوان تفکری ارزشی و انقلابی توجه شود.
باید به این نکته اشاره داشت که تلاش برای تغییر ساختارهای ذهنی نسبت به ماهیت انقلاب و تلاش دشمن برای نفوذ در قوه ادراک سیاسی، اساساً به منظور تسهیل سلطه غرب بر کشور است. در این میان دشمن تلاش می کند تا درباره درستی باورهای اصیل، تردیدافکنی کرده و سوءتفاهم به وجود آورد. برخی مسؤولین متاسفانه به این نتیجه رسیده اند که نیروهای داخلی توانایی حل مشکلات کشور را ندارند و دستیابی به راه حل، تنها به چارچوب ارتباط با غرب و جریانات همراه آن بستگی دارد. طبیعی است که بسیج به عنوان خط شکن در تمامی عرصه ها، چنین تفکری را بر نمی تابد و در نتیجه به حاشیه راندن اندیشه بسیجی با ابزار مقابله با افراطی گری معنایی جز تکمیل پروژه نفوذ ندارد.
پروژه نفوذ، امری بدیهی است و کسانی که این واقعیت را نمی ببیند، باید در ابزارهای شناختی خود بازنگری کنند. افرادی که متوجه نیستند اساساً دشمن، در صحنه حضور دارد و برای رخنه در ساختارهای نظام تلاش می کند، باید در قوای ادراکی خود شک کرده و از خود سؤال کنند که چرا متوجه این خطر نمی شوند؟ در چنین فضایی، طبیعتاً بسیج یکی از نهادها و تفکراتی است که مقتدرانه قادر است مانع نفوذ شود. از این رو، برخی تلاش می کنند با تخریب بسیج، راه نفوذ را هموار نمایند. در این یادداشت به تبیین موضوع نفوذ و نقش بسیج در مقابله با آن می پردازیم.
* ظرفیت های بسیج برای مقابله با نفوذ
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار فرماندهان گردان های بسیج، حامل نکات و محورهای مهمی بود که ازجمله آن ها، موضوع مهم و راهبردی «نفوذ» بود. یکی از ضروریات مهم برای مقابله با توطئه نفوذ، شناخت میدان نبرد، آرایش و نحوه چینش نیروها و محورهای عملیاتی دشمن است. از این منظر، برای مقابله تمام عیار با خط نفوذ و استحاله فرهنگی - سیاسی، بسیج قرارگاهی توانمند و تئوریک است که برنامه ریزی دراز مدت و کوتاه مدت روندها و تحرکات فرهنگی - سیاسی را برعهده دارد. بسیج به جهت خصایص ذاتی خود از توانمندی فوق العاده، قدرت مانور و توان تأثیرگذاری چشمگیر در مقابله با جنگ نرم دشمن برخوردار است.
بسیج مستضعفین به عنوان سازمانی پیشرو که در برگیرنده بخش مهمی از نیروهای معتقد به انقلاب دینی و نظام ولایی است و از سازماندهی گسترده و منسجمی برخوردار است، به دلیل خصایص ذاتی خود می تواند و باید، نقش مهم و محوری در مبارزه با توطئه ها ازجمله پروژه نفوذ را بر عهده گیرد.
بسیج، سازمانی مردمی است که مستقیماً از میان صفوف، صنوف و اقشار مختلف و متنوع مردم به جذب نیرو پرداخته و در عین حال دارای آرایش سازمانی منسجم و منعطف است. بسیج به لحاظ کیفیت نیروی انسانی، عمدتاً در برگیرنده ترکیبی از مجموعه های مخلص، مومن و متعهد به انقلاب اسلامی است و چنین مولفه هایی به سازمان بسیج مستضعفین موقعیت و توانمندی خاص و برجسته ای در امر مبارزه با نفوذ دشمن می بخشد.
متاسفانه در طول سال های اخیر، جریاناتی با متهم کردن ارزشی ها به افراطی گری، به دنبال خدشه وارد کردن بر اصول اصلی انقلاب هستند. برخی افراد ازجمله دوستان خودی به دلیل عدم شناخت واقعیت های جهانی و داخلی، فاصله گرفتن از حقایق و پذیرفتن دیدگاه ها و نظریاتی که صرفاً در محافل به اصطلاح روشنفکری مطرح می شود و فاقد قرابت با انقلاب است، بسیج را معادل افراط و خروج از اعتدال معرفی می کنند. این همان خطایی است که در اوایل انقلاب، لیبرال ها و ملی گراها دچار آن شده بودند. آنان انقلاب را امری تمام شده تلقی می کردند و نیروهای انقلابی را تندرو و افراطی خطاب می نمودند و خود را مظهر عقلانیت و اعتدال می دانستند. به همین دلیل، بهره گیری از توان جوانان مومن و مسلمان را نه تنها درست و مطلوب نمی دانستند بلکه ضمن مخالفت، آن را تحت عنوان افراط و تندروی محکوم می کردند.
این خطا متاسفانه طی سال های اخیر بار دیگر تکرار شد و برای اصلاح این تفکر غلط و نیز آگاهی بخشی به برخی دوستان غافل درباره توانمندی های قدرتمند بسیج، دلسوزان انقلاب همیشه تلاش کرده اند توهمات و تصورات غلط را پاک سازی نمایند.
شاید مهم ترین نهادی که کاملاً محصول انقلاب اسلامی است و هیچ نمونه خارجی ندارد، بدون تردید باید بسیج مستضعفین را به عنوان ارزنده ترین دستاورد انقلاب اسلامی نام ببریم. بسیج عیناً برگرفته از ارزش ها و برآمده از اندیشه سیاسی شیعه و واقعیات های جامعه اسلامی است.
هر زمانی که کشور با مشکلات و معضلات پنجه در انداخته است، تفکر و عملکرد بسیجی به یاری شتافته است و راه را برای پیشرفت نظام و انقلاب باز کرده است. ساختار تفکر الهی بسیج امروز به عنوان بزرگترین مؤلفه قدرت در ایران اسلامی نقش آفرینی می کند و در هر عرصه جدیدی که به روی نظام گشوده می شود، تفکر بسیجی راه گشاست. رمز ممانعت از پیروزی دشمن بر اسلام و ایران اسلامی جلوگیری از نفوذ است و تفکر بسیجی، اصلی ترین مؤلفه ایستادگی در برابر این توطئه است. مؤلفه قدرت ایران اسلامی، وحدت و تبعیت از مبانی اعتقادی و ایمانی است و امید است نیروهای داخلی که خواسته و ناخواسته زمینه ساز نفوذ دشمن بوده و به نوعی فضا را برای آن مهیا می کنند، با تذکرات مشفقانه و پدرانه رهبر حکیم انقلاب به خطای خود پی برده و مسیر خود را اصلاح نمایند.
* دشمن در جستجوی نقاط نفوذپذیر
در طول دو تا سه قرن اخیر، آسیب ها و ضربه های سختی از ناحیه تهاجم های بیرونی و نفوذ دولت های بیگانه به ایران وارد شده است. این ضربه ها عمدتاً به دلیل ضعف، انفعال و همراهی دولت ها در مواجهه با نفوذ و تهاجم دشمن بوده و نتیجه آن غارت منابع و نفوذ سیاسی- فرهنگی بوده است.
پیروزی انقلاب اسلامی و پافشاری امام خمینی (قدس سره) بر شعارهای اصولی و بالا بردن پرچم استقلال به عنوان بیت الغزل انقلاب، زمینه های خلع ید و قطع نفوذ دولت های غربی و علی الخصوص آمریکا را فراهم نمود. به جرئت می توان گفت که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از اصلی ترین وجوه این آرایش نوین و شاید وجه دائمی آن، تمرکز بر روی نقطه های مستعد و زمینه های نفوذ بوده است. دشمن به صورت مستمر به دنبال نقاط نفوذپذیری است که مانعی بر سر راه آن ها نباشد؛ و هر جا مانعی جدی وجود دارد، همه قوا و نیروی دشمن علیه آن مانع به کار گرفته می شود.
نباید از این مسأله مهم غافل شد که نتیجه ندیدن دشمن، مواجه شدن با ضربه های شدید خواهد بود. دشمنی دشمن خلاف انتظار نیست، اما غفلت ما خلاف انتظار است. پس از آن که دشمن و دشمنی را - که یک واقعیت محقق و مسلم است- دیدیم، باید با هوشیاری و دقت، شناختی از مختصات و ویژگی های نفوذ پذیری دشمن یعنی آماج و اهداف نفوذ پذیری دشمن و برنامه و هندسه کار دشمن را که هندسه مشخصی است، به دست آوریم و اشراف کامل و تدبیر لازم را به کار برد تا بتوان بر آن پیروز شد. هم چنین تشریح این ابعاد برای مردم نیز ازجمله امور مهم است.
* مقابله با نفوذ فردی و جریانی
در واکاوی بیانات معظم له، ایشان دو مسیر مورد استفاده جریان نفوذ را مورد اشاره قرار دادند که به نظر می رسد، تبیین هر یک از این انواع نفوذ و ویژگی ها و کارکردهای آن ها ضروری است.
1. اولین و ساده ترین نوع نفوذ، نفوذ موردی و انفرادی است که این تاکتیک، عمری به قدمت تاریخ دارد. در این شیوه، قدرت های متخاصم تلاش می کنند عناصر خود را با بهره گیری از رخنه های موجود در طرف مقابل، وارد خانه حریف کنند تا به اهداف مدنظر خود برسند. اهداف این نوع نفوذگران می تواند از ساده ترین مسائل ممکن همچون کسب اطلاع و جاسوسی گرفته تا پیچیده ترین هدف گذاری ها، یعنی وارد ساختن نفوذگر در بدنه تصمیم گیری و تصمیم سازی سازمان حریف باشد. عناصر نفوذگری که هدف دخالت و جهت دهی در مسیر تصمیم سازی را دارند، یا در بدنه نظام تصمیم گیری رخنه کرده و در فرایند کارشناسی خود را ارتقای جایگاه می دهند یا با بهره گیری از تعاملات شخصی با برخی از چهره های مؤثر، فرایند تصمیم سازی را به دلخواه خود هدایت و راهبرد خود را بر اساس عملیات «مدیریت ادراک» نخبگان بنا می کنند.
در این حالت معمولاً، عنصر نفوذگر ظاهری موجه و با پوشش های مورد اعتماد وارد صحنه شده و حتی سعی می کند با برقراری روابط عاطفی و بسیار نزدیک، اعتبار بیشتری در میان حلقه تصمیم گیر و مؤثر پیدا کند. آنگاه که نفوذگر جای پای محکمی در فرایند تصمیم سازی پیدا کرد، به تدریج عملیات ادراک سازی خود را آغاز می کند که بنای این عملیات مبتنی بر «اخلال محاسباتی و ذهنی نخبگان» است. در توضیح این امر باید گفت هر فرد، دارای یک نظام محاسباتی و تصمیم گیری شخصی است که این نظام مبتنی بر جهان بینی، باورها، انگاره ها و معادلات ذهنی او است که این شکل گیری نظام محاسباتی از دوران کودکی آغاز شده و با رشد انسان، پرورش می یابد.
عملیات ادراکی به دنبال آن است که با اختلال محاسباتی، چارچوب منظم حاکم بر این نظام را بر هم بزند تا بتواند نظم جدیدی در ذهن فرد آماج بنا نهد.در چنین شرایطی هدف سناریوی ادراک سازی، ناچار به نوعی «محاسبه مجدد» می شود. اینجاست که گام بعدی عملیات ادراکی رخ می دهد و آن «اشتباه محاسباتی» است. در این مرحله با ایجاد فضاسازی های بیرونی، تزریق اطلاعات غلط و جهت دار، بی اعتبارسازی منابع خبری، دیگر ذهن فرد آماج به سوی مسیری مشخص کانالیزه و او با اعتماد به برخی اخبار خاص و هدایت شده آشکار و پنهان، دچار اشتباه محاسباتی می شود.
نمونه بارز پیاده سازی چنین الگویی را می توان استحاله بخشی از خواص انقلابی در دهه دوم و سوم انقلاب اسلامی دانست. در قالب این الگو بخشی از انقلابیون دوآتشه در اثر تماس با عناصر نفوذگر یا محیطهای نفوذپذیر، در مسیر ادراک سازی مطلوب نظام سلطه قرار گرفته، به تدریج از روحیه انقلابی گری و آرمان خواهی دست کشیدند. تجدیدنظرطلبی این انقلابیون پشیمان، به نوعی همان محاسبه مجدد و در نتیجه اشتباه محاسباتی بزرگ آنان بود.
2. دیگر مسیر نفوذ که بسیار پیچیده تر و زیان بارتر از روش اول است، «نفوذ جریانی و شبکه ای» است که در آن جریان انسانی گسترده ولی پنهان از عناصر نفوذگر که دارای ارتباط وسیعی میان خود هستند، وارد محیط حریف شده و با بهره گیری از بسترهای موجود سعی می کند جامعه را تغییر مسیر دهد. اگر نفوذ انفرادی، به دنبال جهت دهی به معدودی از نخبگان بود، نفوذ شبکه ای، عموم جامعه را هدف گرفته و فرایندی فراگیر را تعقیب می کند.
ویژگی مهم این نوع از نفوذ، چندلایه و فرابخشی بودن آن است، به این معنا که در همه حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی، عناصر نفوذگر وارد محیط نفوذپذیر شده و هریک بدون آن که حساسیت برانگیز باشد، پشتیبان فرایند دیگری هستند و در نتیجه این هم افزایی شبکه نفوذ، موجی سهمگین از پیامدهای نفوذ در محیط ملی بروز و ظهور می یابد. بنای عمده این روش بر دو عنصر تأثیرگذار نفسانی یعنی «پول و جاذبه های جنسی» پی ریزی شده است و عملیات آن بر مبنای «جنگ نرم» است که با هدف تغییر آرمان ها، باورها و سبک زندگی جامعه آماج دنبال می شود.
نکته مهمی که باید به طورکلی در بررسی پدیده نفوذ - چه از نوع انفرادی و چه جریانی - بدان اشاره نمود، ماهیت تدریجی و پنهان پیشبرد این امر است که همین دو ویژگی سبب می شود که در بسیاری از موارد فرد یا محیط نفوذپذیر در مواجهه با آن سهل اندیشانه و ساده انگارانه برخورد کند و حتی دلسوزانی را که به او در خصوص مخاطرات نفوذ هشدار می دهند، به برخورد جناحی و دشمنی شخصی متهم کنند.
نفوذ این امکان را به دشمن می دهد تا عنداللزوم، تصمیم رفتاری و گفتاری خود را به سادگی از داخل محیط خودی محقق ساخته و ناخودآگاه مطمئن ترین عناصر خودی به پیاده نظام دشمن تبدیل می شوند، چنان که در فتنه 88 غفلت و تغافل برخی از خواص سبب شد دشمن بدان ها امیدوار شد و آن ها نقش پیاده نظامی او را ایفا کردند.
نکته مهم دیگری که در خصوص «پدیده نفوذ» در پایان این نوشتار باید بدان اشاره شود، تلاش جریان نفوذگر برای مصون سازی خویش است که ابزار مصونیت آفرین برای نفوذ، مشغول سازی درونی جبهه خودی و حاشیه آفرینی هایی است که در میانه این هیاهوهای کاذب، نفوذی ها همچنان به فعالیت خود مشغول بوده و با بهره گیری از برخی رذایل اخلاقی همچون لجاجت، خود را در پناه برخی خواص مصون می کنند. در چنین شرایطی برخی از خواص خود را به سنگر نفوذگران تبدیل کرده و اجازه نزدیک شدن احدی را به آن ها نمی دهند.
ابزار دیگر مصون سازی، تخریب خاکریزهای «ضدنفوذ» است، به این ترتیب که عناصر نفوذگر و شبکه های نفوذ که مهم ترین موانع پیشرفت خود را همین خاکریزهای حراست کننده از نظام می دانند، یا با تهاجم مستقیم نرم یا با القای غیرمستقیم از طریق غافلان سهل اندیش، سعی در بی اعتبارسازی چشم ها و بازوهای مقابله با نفوذ دارند.
در این میان «بسیج» به عنوان یکی از بازوهای قدرتمند نظام و جامعه اسلامی در مقابل جریان نفوذ، همواره هدف حملات بی امان نظام سلطه و امتداد داخلی آن بوده است و چه ناگوار که برخی از «خودعاقل پنداران سهل اندیش» تحت تأثیر القائات حلقه های نفوذگر پیرامونی، این نهاد مقدس و چشم امید ملت را به تندروی و افراط محکوم کرده و راه را برای نفوذ هموارتر می سازند.
انتهای پیام/