صنعت فولاد؛ چشم انتظار تحریک تقاضا
"پرمصرف ترین فلز صنعتی است"؛ صنعتی که بر اساس آمار امروزه تولیدش در جهان نزدیک به هزار و سیصد میلیون تن در سال است.
برخی می گویند فولادسازی از هندوستان به ایران آمده، با این استدلال که در دوران باستان فولاد هندی بنام بوده است؛ محصولی که برای ساختن آن، کربن آهن خامِ سفید را میسوزانند تا وزنش کاهش پیدا کند.
همچنین اصطلاح فولاد یا پولاد برای آلیاژهای آهن که بین 0.002 تا 2.1 وزن خود کربن دارند بکار میرود و خواصش نیز به درصد کربن موجود در آن، عملیات حرارتی انجام شده بر رویش و نیز فلزهای آلیاژ دهنده موجود در آن بستگی دارد.
افزون بر این؛ از فولادی که تا 0.2 درصد کربن دارد، برای ساختن سیم، لوله و ورق فولاد استفاده میشود؛ فولاد متوسط هم 0.2 تا 0.6 درصد کربن دارد و آن را برای ساختن ریل، دیگ بخار و قطعات ساختمانی بکار میبرند؛ فولادی که 0.6 تا 1.5 درصد کربن دارد نیز سخت است و از آن برای ساختن ابزارآلات، فنر و کارد و چنگال استفاده میشود و در نهایت می توان این گونه گفت که فولاد انواع فراوانی دارد و بسته به سختی آن کاربردهای فراوان تر.
جدای از این موضوعات، وضعیت صنعت فولاد را می توان از دو دریچه بررسی کرد، یکی وضعیت آن در داخل کشور که بستگی زیادی به رونق ساخت و ساز دارد و دیگری وضعیت جهانی این فلز سخت. البته در شرایط کنونی با توجه به دو عامل یاد شده صنعت فولاد با بحران مواجه است و این اتفاق موجب شده تا فولادسازان با فشاری مضاعف ادامه مسیر دهند.
به باور کارشناسان در شرایط کنونی رکود در بخش تقاضا به بحران در صنعت فولاد دامن زده و تنها راه نجات این صنعت سخت نیز پیدا کردن راهکارهایی برای تحریک تقاضا در بازار فولاد است که از جمله آنها می توان به کاهش هزینههای تولید، تخصیص تسهیلات به مصرف کنندگان، شفاف کردن فضای اقتصاد کشور و نیز خروج از رکود اقتصادی اشاره کرد.
همچنین برخی دیگر افت و خیز را ذات هر صنعت و بازاری از جمله صنعت فولاد عنوان می کنند اما رکود فعلی حاکم بر اقتصاد و این صنعت را تا حدودی بی سابقه می دانند؛ صنعتی که از آن به عنوان یک صنعت مادر یاد می شود و در روزگارانی نه چندان دور تولید فولاد به قدری جذاب و شیرین به نظر میرسید که هر کس که توانش را داشت زمینی را تهیه میکرد و دستگاه نورد را در آن میگذاشت و با خرید شمش، به تولید میلگرد اقدام می کرد.
بر این اساس هم می توان گفت شاید در سالهای گذشته قدری در برنامه تولید و احداث کارخانه فولاد با توجه به میزان مصرف و بازار تقاضای داخلی آن زیاده روی شده است و برخی پرسش ها از جمله این که آیا بازار مصرف این میزان فولاد در کشور وجود دارد و یا این برنامهای برای بازاریابی و فروش مازاد این تولید در خارج از کشور برنامه ای هست یا خیر بی پاسخ مانده است.
از سوی دیگر یکی از موارد مهم در صنعت فولاد، مساله جانمایی برای ساخت کارخانههای فولاد است و برخی از منتقدان نیز بر این باورند در حالیکه در کشور کمبود سرمایه و منابع مالی داریم و زمین هم گران است، احداث کارخانه های فولاد در مناطق دور افتاده و کوهها و یا مزارع کشاورزی اقدامی نادرست است که انجام می دهیم و پس از انجام این کار نیز تجهیزاتی را به این کارخانه های دور افتاده میبریم که در خاورمیانه نمونهاش وجود ندارد و زمانی هم که به خروجی این کارخانه ها نگاه می کنیم چیز زیادی باقی نمی ماند و هم زمین کشاورزی را از بین برده ایم و هم عده ای را بیکار کرده ایم. در حالی که در دیگر کشورها همه این موارد با نگاهی علمی صورت می گیرد؛ به عنوان مثال در کشور ترکیه کارخانهای که تنها دو هزار متر مساحت و 14 نفر نیرو دارد قطعه فولادی تولید میکند و آن را به شرکتهای بزرگی چون پوسکو یا هیوندای میفروشد.
از سوی دیگر بنابر آمار شرکتی همچون هیوندا سالانه 23 میلیون تن تولید دارد و همه این اتفاقات در بستری از استراتژی و کار کارشناسی انجام می شود؛ چرا که در همه صنایع به ویژه این صنعت، برای تولید پررونق باید چرخهای کامل داشت که این چرخه از ساخت فولاد آغاز می شود و با مصرف آن در کشتیسازی و خودروسازی ادامه پیدا می کند و دست آخر نیز قراضههای باقیمانده با ذوب دوباره به چرخه تولید باز می گردند.
همچنین در برخی کشورها این چرخه گسترده و کامل تر است، به عنوان مثال پروژههای ساختمانی که در برخی کشورهای دنیا ساخته می شود پس از تخریب به عنوان بازار تقاضای جدیدی در خدمت شرکتهای تولید فولاد هستند؛ اما متاسفانه در کشور ما این چرخه وجود ندارد و اگر هم هست بسیار ناقص عمل می کند که نبود مطالعه و بررسی در این زمینه عامل اصلی این اتفاق تلقی می شود و این روزها نبود تقاضا نیز که موجب بدون استفاده ماندن نیمی از ظرفیت تولید در کشور شده است را باید به عنوان مشکلی به دیگر معضلات این صنعت سخت در کشور اضافه کرد؛ چرا که نبود تقاضا موجب شده تا بر اساس برخی اظهارنظرها امروزه موجودی فولاد انبارهای در کشور نزدیک به 2.5 میلیون تن باشد.
بر این اساس برخی از کارشناسان بر این باورند یکی از بهترین راههای تحریک تقاضا در راستای به چرخه درآمدن چرخ تولید در صنعت فولاد کشور، اختصاص نقدینگی به پروژههای عمرانی است که متاسفانه در سال گذشته هیچ تحریکی برای تقاضا نداشتیم و امسال هم که بودجه عمرانی کشور حدودا نصف شده است. بعلاوه این که با رشد نرخ ارز در سالهای گذشته به نوعی بازارهای صادراتی فولاد را نیز از دست داده ایم و ورود ترکیه، عربستان و هند هم به بازار فولاد جهان مشکلات این صنعت را برایمان دو چندان کرده است.
با این وجود شاید باید منتظر روزهای خوش نیامده بود تا با بهبود اوضاع جهانی قیمت نفت، درآمدهای دولت قدری بهبود یابد و از این رهگذر شاهد تخصیص منابع به بودجههای عمرانی و در پی آن پیدا شدن روزنه های رونق در صنعت فولاد باشیم؛ شاید هم در آینده ای نزدیک دوباره بازار ساخت و ساز و مسکن رونق و صنایع وابسته به آن از جمله فولاد هم متقاضی پیدا کند.
با این حال روشن است که در شرایط کنونی، صنعت فولاد به دلیل کسادی ساخت و سازها و توقف پروژه های عمرانی در داخل کشور روزگار ناخوشی را سپری می کند که وضعیت نامناسب جهانی این فلز سخت هم باری را بر مشکلات آن افزوده است و بر این اساس فعلا باید منتظر ماند ...
مهدی حاجی وند
انتهای پیام/