فرزند زکزاکی: پدرم در حمله ارتش نیجریه مجروح شده است
فرزند روحانی برجسته شیعیان نیجریه اعلام کرد که در جریان حمله ارتش این کشور به شیعیان پدرش مجروح شده است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، شبکه پرس تیوی مصاحبهای با دکتر نسیبه ابراهیم زکزاکی، دختر روحانی برجسته شیعه نیجریه، شیخ ابراهیم زکزاکی، در دبی انجام داده است تا در مورد سرنوشت پدرش از او اطلاعاتی کسب کند.
متن زیر برگرفته از این مصاحبه میباشد:
لطفاً به ما بگویید در مورد وضعیت و سرنوشت پدرتان چه میدانید؟
آنها امروز به من زنگ زدند. من کاملاً در جریان همه چیز قرار ندارم چون من بیشتر با والدینم در تماس هستم و افرادی که بیرون خانه هستند نمیتوانند با ما ارتباط برقرار کنند، بهخاطر همین، وقتی خانوادهام امروز با من تماس گرفتند، خواهرم حدود ساعت 12 (بهوقت دوبی) با من تماس گرفت و گفت که به همه آنها تیراندازی شده است.
پس شما میگویید که والدین شما زخمی شدهاند؟
خانم زکزاکی: بله.
آیا آنها تحت درمان قرار گرفتهاند یا همینطور به حال خود رها شدهاند؟ اصلاً الآن در چه وضعیتی هستند؟
الآن مدت زمان طولانی است که آنها به حال خود رها شدهاند. آنها تقریباً 6 ساعت پیش با من تماس تلفنی گرفتند. از آن زمان تا کنون من نیز تلاش کردم با افراد زیادی تماس بگیرم تا از آنها کمک بگیرم. من از آنها پرسیدم آیا کسی هست که بتوان از او کمک گرفت و آنها گفتند خیر. همه اقوام من کشته شدند و کسی نمیتواند کاری برای ما انجام دهد.
بنابراین من تلاش کردم با افراد زیادی که میشناختم تماس بگیرم . امیدوار بودم که کسی بتواند کمک کند، اما در نهایت و پس از یک یا دو ساعت سید مسعود که با کمیسیون حقوق بشر اسلامی کار میکند به من گفت که والدین من به پادگان منتقل شدهاند. او همچنین گفت که انشاءالله به جراحت آنها رسیدگی خواهد شد ولی باز هم از این امر مطمئن نبود.
و درباره خود این حادثه دقیقاً چه اطلاعی دارید؟ آیا توانستید از والدینتان در این باره اطلاعاتی حاصل کنید یا بهخاطر وضعیت کنونی خود نمیتوانستند درباره جزئیات ماجرا صحبت کنند؟
بله، من واقعاً قادر نبودم که ... فقط از برادرم پرسیدم. وی گفت که زمان وقوع حادثه آنجا بود. قرار بود مراسمی برگزار شود و برخی از افراد علیه ارتش شعار دادند و فقط همین. وی هیچ کس را ندیده که به آنان حمله کند یا موارد مشابهی رخ داده باشد. آنها در همان محلی بودند که مردم حضور داشتند. اینطور نبوده که کسی برای افراد ارتش مزاحمتی ایجاد کرده باشد. آنها نزدیک حسینیه بودند و آنجا محلی برای برگزاری برنامههایمان است.
آنگونه که ما مطلع شدیم، ارتش حسینیه را محاصره و شروع به تیراندازی کرده است؟ آیا شما نیز همین را شنیدهاید؟
بله، من نیز همین را شنیدم. آنها حسینیه را محاصره کردند، دو درب حسینیه را منفجر کردند و بعد از کشتن بسیاری از مردم، حسینیه را به آتش کشیدند.
آیا میدانید چند نفر کشته شدند؟
راستش را بخواهید نمیدانم. دیروز به من اعلام شد که احتمالاً 450 نفر کشته شده باشند.
450 نفر؟
خانم زکزاکی: بله، 450 نفر. با وجود این امروز مطلع شدم حدود 300 جسد به بیمارستان منتقل شده و گمان میرود حدود هزار نفر کشته شدهاند.
هزار نفر کشته شدهاند؟
خانم زکزاکی: بله، این رقم را دیگران به اطلاع من رساندند اما من از این رقم مطمئن نیستم.
درباره دیگر حامیان چطور؟ آیا میتوانید درباره وضعیت کنونی برای ما صحبت کنید؟ آیا ارتش از منطقه خارج شده؟ دیگر حامیان پدرتان در چه وضعیتی هستند؟ آیا کسی دستگیر شده؟ آیا کسی در آن منطقه رها شده؟ در این باره چه اطلاعاتی در اختیار دارید؟
خانم زکزاکی: در آن منطقه، من فکر نمیکنم. آنها هر کسی را که مییافتند، میکشتند. آنها همه را کشتند و اجساد در هر جایی به چشم میخورد. افرادی در این اطراف هستند اما فقط آنهایی هستند که قبلاً در داخل آن منطقه بودهاند. آنها به کسی اجازه ورود نمیدهند. شاید اجازه خروج به افراد داده شود، مطمئن نیستم، اما آنها به کسی اجازه نمیدهند داخل منطقه شود و اجساد کشته شدگان مقابل منزل وجود دارد.
و آنها برخی را گرفته و با خود بردند و در جایی دیگر به آنها شلیک کردند. یکی از نجات یافتگان که من با وی صحبت کردم، گفت تا یک مدت دچار وهم و سردرگمی بوده است. وی از درک اوضاع عاجز بوده است. آنها سعی داشتند سؤالاتی از وی بپرسند در حالی که وی میگفته همه افرادی که آنها همراه با وی با خود برده بودند، همه را هدف گلوله قرار دادهاند. وی موفق میشود چهار دست و پا برود، مثل این که میان جنگل بوده است. سعی میکند چهار دست و پا خود را به خیابان برساند. برخی از افراد وی را پیدا میکنند و از وی میپرسند آیا سرقت مسلحانه بوده است و وی تنها میگوید بله؛ بهاندازهای که آنها بتوانند کمکش کنند در حالی که همه افراد دیگری که با وی بودند، جان باختهاند.
نظرتان در مورد عدم پوشش این کشتار دستهجمعی از سوی رسانههای جریان اصلی چیست؟ آیا از اینکه به این مسئله چندان در رسانهها پرداخته نشد متعجب نشدید؟
بله، این مسئله شوکه کننده است. ما بیش از 30 سال است که در اینجا زندگی میکنیم اما هیچ کس نمیداند که از دیرباز مردم را کشتار میکنند. آنها خیلی وقت است که مردم ما را قتلعام میکنند، اما هیچ کس اهمیتی برای این مسئله قائل نیست. همه دنیا دارند در مورد بوکوحرام صحبت میکنند اما این انسانها توسط ارتش کشته میشوند، ارتش مردم خود را میکشد، اما هیچ کس حرفی در این باره نمیزند، واقعاً مایه تأسف است.
چه عاملی باعث شده است که اینهمه دشمنیها و نفرت ارتش نیجریه متوجه پدر شما شود؟
بهراستی ... با باور من پدر سعی در آگاهی رسانی به مردم محروم نیجریه و آگاهی بخشی به آنان پیرامون حقوق آنها بود. ببینید اینهمه مردم کشته میشوند و هیچ صدایی از کسی در نمیآید. پدر من تنها تلاش داشت مردم را به حقوق خود آگاه سازد. اینکه آنها باید برای حقوق خود مبارزه کنند و بهنظر من کسانی که قدرت را در دست دارند و میخواهند در قدرت بمانند نمیخواهند مردم به حقوق خود پی ببرند زیرا اگر مردم به حقوق خود پی ببرند و بدانند که مجبور نیستند بهشکل کنونی زندگی کنند آنگاه پایههای قدرت آنان متزلزل میشود.
آیا فکر میکنید دولت نیجریه در نهایت بهخاطر این جرائم مسئول شناخته میشود؟
شک دارم، امیدوارم، اما آنها هیچگاه بهعنوان مسئول اینگونه حوادث قلمداد نمیشوند. آنها هنگامی که سه تن از برادرانم را کشتند امیدوار بودند مردم تلافی کنند یا کار اشتباهی انجام دهند یا به مردم آسیب برسانند یا به ارتش حمله کنند. ما هیچ کدام از این اقدامات را انجام ندادیم و پدرم افتخار میکند که ما اینگونه کنترل خود را حفظ کردیم. ما به کسی حمله نکردیم اما از آنها خواستیم مسئولیت این اقدامشان را بپذیرند. ما قصد نداریم خشونتی به خرج دهیم اما آنها بهنحوی با ما برخورد میکنند که گویی ما مسلح هستیم. آنها بهنحوی بهسوی ما تیراندازی میکنند که گویی در حال جنگ با یک ارتش هستند. البته من نمیدانم که آیا آنها مسئول شناخته خواهند شد. آنها هیچوقت بهخاطر کارهایی که انجام دادهاند مسئول شناخته نشدند. آنها مردم را میکشند و هیچ کس اهمیت نمیدهد. شواهد و ویدئوهای تمامی این حوادث موجود است.
انتهای پیام/.*