«A۱۵۷» مخاطب را به جغرافیای جنگ و جفای انسانها میبرد
بهروز نورانی پور کارگردان مستند «A۱۵۷» گفت: جنگ روایت تلخی ها و دردناکی موقعیت انسان ها است. این دردمندی روایتی است که به هیچ وجه شیرینی و شیرین کامی ندارد و نمی تواند حلاوتی را به همراه داشته باشد.
بهروز نورانی پور، کارگردان مستند «A157» در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم گفت: این مستند درباره ی جنگ است و جنگ روایت تلخی ها و دردناکی موقعیت انسان ها است. در حقیقت انسان ها در موقعیتی قرار می گیرند که بسیار دردناک است. این درد و این دردمندی روایتی است که به هیچ وجه شیرینی و شیرین کامی ندارد و نمی تواند حلاوتی را به همراه داشته باشد. در حقیقت این روایتی است که هیچ چاره ای نداری. وقتی حقیقت را به تصویر می کشی در واقع حقیقت عاری از تلخی ها و گزند و پلان های تلخ است.
وی ادامه داد : یکی از خصوصیات خوب سینمای مستند این است که آدم ها را به سفر می برد و به نقطه و آن جغرافیا منتقل می کند. «A157» ما را به جغرافیای جنگ و جایی که سرشار از تلخی و سرشار از بی مهری و جفای انسان ها به هم است می برد.
نورانی پور اضافه کرد: موقعی که شما در کشاکش مسیری ملتهب قرار می گیرید، التهاب این قدر ناخواسته زیاد است که به شما رحم نمی کند که چیزی غیر از آن التهاب را روایت کنید. جنگ مکانی برای مبارزه برای آدم هایی است که تمایل دارند و امید دارند که زنده بمانند. همین موضوع یک امید است که اگر محقق شود، فیلم را امیدوارانه می کند و این در حالی است که اصلا این موضوع در جنگ اتفاق نمی افتد و همه ناکام می مانند. خیلی ها این قدر آرزوها را دور از دسترس می بینند که تحقق آن را مقدور و میسر نبینند. باید توجه داشت که مقوله جنگ قابل مقایسه با هیچ مقوله دیگری نیست. شما نمی توانید جنگ را با موضوع دیگری مقایسه کنی و از این جهت، امیدی که در جنگ وجود دارد، خاص خودش و برای خودش است. من فکر می کنم همین که انگیزه ماندن را نشان دادیم، آن امید را به تصویر کشیده ایم. برای مثال شما به آخر داستان توجه کنید می بینید که آن کسی که امید نداشت به آن آینده ای که فکر می کرد رفت. این دختران به امید یافتن مادر زنده بودند و زنده نیز ماندند. اما کاراکتر دیگر مایل نبود و خودکشی کرد.
کارگردان مستند «A157» درباره ی سوژه این داستان و هم چنین اثری که بر مخاطب خواهد گذاشت گفت: من در حال پیش تولید فیلم بلند خود بودم که براساس یک اتفاق من با یک عکاس جنگی به نام زبیر آشنا شدم. زبیر قبلا عکس آتلیه ای و سه در چهار می گرفت اما اکنون به یک عکاس جنگی تبدیل شده است. او به یک مساله ای و یک موضوعی ورود پیدا کرد که می خواست به ما کمک کند. یک سوژه ای را به من معرفی کرد و گفت که این دختر 10 سالش است و پدرش را از دست داده است. این اتفاق زمانی تکمیل شد که مجموعه ای از آیتم های مروبط به درماندگی آن دختر را مطرح کرد. نفسم بند آمده بود اما در لحظه ای که گفت این دختر باردار است، احساس کردم که چه قدر یک انسان ممکن است فروپاشی داشته باشد و این جا بود که ایده ساخت آن در ذهن من ایجاد شد.
بهروز نورانی پور در پایان گفت: یک نسخه از این کار را برای فجر نیز آماده کرده ایم و امیدواریم که بتوانیم این کار را در جشنواره فجر نیز ببینیم.
انتهای پیام/