از قنطار «سردار اسرای لبنان» چه میدانید؟
پس از بارها انتشار شایعه شهادت «سمیر قنطار» بالاخره امروز خبر رسمی سردار اسرای لبنان منتشر شد تا هم او به جمع شهدای مقاومت بپیوندد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، اگر او را نماد مقاومت لبنان بنامیم، بیراه نگفتهایم. فردی که حدود 30 سال از عمر خود را در زندانهای اسرائیلی سپری میکند تا عنوان «سردار اسرا» را از آن خود کند و بالاخره امروز در سوریه شهید شد تا تمامقد از عنوان خود دفاع کند. «سمیر قنطار» در 20 جولای 1962در روستای دروزی نشین «عیبه» از توابع استان «جبل» لبنان به دنیا آمد و در سال 1978 میلادی طی یک عملیات ضد صهیونیستی در شهر صهیونیست نشین «نهاریا» به اسارت در آمد و به حبس ابد در زندانهای صهیونیستی محکوم شد.
شهادت او بهانه شد تا دوباره سراغ نماد مقاومت لبنان برویم و از نو از داستان زندگی او پرسوجو کنیم. «حسن حیدر» مدیر دفتر شبکه «المنار» درباره او و هممسلکان دروزیاش میگوید: «سمیر قنطار یک دروزیمسلک بود. درروزیها طایفهای در لبنان هستند و خود سمیر قنطار همطایفهای «ولید جنبلاط» رهبر دروزیهای لبنان است. دروزی ها رسم و رسوم خاصی دارند؛ اما مسلمان هستند. دروزیها معمولا به جنگجو بودن معروف هستند که در جاهای مختلفی مثل جبل الدروز سوریه هم بوده و علیه استعمار فرانسه خیلی جنگیدهاند و نقش موثری داشتند. حتی دروزیها در جولان در شمال فلسطین قبلا با استعمار انگلیس میجنگیدند و کلا به مقاومت هستند. شهید قنطار هم الان به عنوان نماد مقاومت در کل لبنان چهره محبوبی است.»
اول از همه از داستان اسارت قنطار میپرسیم. از شایعات مختلفی که مدعی هستند که او یک خانوده اسرائیلیها را به گلوله میبندد و او پاسخ میدهد: «سمیر قنطار و چند نفر دیگر از دوستانش در گروه «آزادیبخش فلسطین» در سال 1978 قصد میکنند که یک دانشمند هستهای اسرائیلی را گروگان بگیرند تا با اسیران فلسطینی مبادله کنند که توسط صهیونیستها محاصره میشوند. در این عملیات چند گروهبان را گروگان میگیرند که چهار نفر از این گروهبانها در درگیری کشته شدند و از چهار نفر خود آنها هم دو نفر شهید میشوند و دو نفر دیگر اسیر میشوند. آن زمان حزبالله لبنان وجود نداشت و فقط گروههای کمونیستی و سوسیالیستی علیه صهیونیستها مبارزه داشتند. البته روایت اسرائیلیها از این قضیه متفاوت است؛ اما اصل قضیه از این قرار است که در این عملیات گروگانگیری درگیری به وجود میآید و حالا ممکن است در درگیری فرزندی هم کشته شده باشد؛ اما این عملیات به منظور قتل اعضای این خانواده نبوده است.»
از زندان برای سید حسن نصرالله نامه مینوشت
عملیات آزادسازی قنطار از نقاط عطف تاریخ مقاومت لبنان به شمار میرود. حیدر درباره از داستان آزادی او هم میگوید: «سال 2000 بعد از عقبنشینی اسرائیلیها، حزب الله عملیاتی انجام میدهد که سه تن از سربازان اسرائیلی به اسارت درمیآیند. در سال 2004 تبادل اسرا انجام میشود که «شیخ عبدالکریم عبید» و «مصطفی دیرانی» و خیلی از اسرای لبنانی و عرب و همچنین اسرائیلی آزاد شدند و مقرر شد سه ماه بعد حزب الله اطلاعاتی راجع به خلبان گمشده اسرائیلی «ران آراد» که سال 1986 در لبنان هواپیمای او سقوط کرده، به آنها بدهد؛ اما اسرائیلیها به وعده خود عمل نکردند و قنطار را سه ماه بعد آزاد نکردند و در همان تبادل اول که اکثر اسرای لبنانی آزاد شدند، قنطار آزاد نشد. همان روز در آزادی اسرا «سید حسن نصرالله» گفت: «اسرائیلیها اشتباه کردند که قنطار را آزاد نکردند و ما به او قول میدهیم دفعه بعد اسیر میگیریم و او را آزاد میکنیم. تا اینکه در جولای 2006 جنگ 33 روزه شروع شد. بعد از دو سال بعد از اینکه جنگ 33 روزه تمام شد، عملیات تبادل اسرا با عنوان «عملیات رضوان» آغاز میشود. در این عملیات چهار سرباز حزب الله که در جنگ 33روزه اسیر شده بودند علاوه بر قنطار آزاد شدند و به محض اینکه لبنان رسیدند، با استقبال رسمی روبهرو شدند. جشن بزرگی برای آنها گرفتند که بازتاب رسانهانی زیادی داشت. یک زندان مصنوعی درست کردند و قنطار و بقیه در لباس نظامی از آن بیرون آمدند. نکته مهم این است که خود سیدحسن در این مراسم حضور داشت و از آنها استقبال کرد.»
حاشیههای جالب در این مراسم کم نبودهاند. «نکته جالب درباره این مراسم این است که سید حسن در حال سخنرانی بود که قنطار خودش را کنار میکشید که جلوی سید نباشد و اجازه بدهد که محافظش جلو بیاید. سید حسن هم دست او را گرفته و به سمت خود میکشد و به شوخی میگوید: «همین جا بایست. کجا فرار میکنی؟!» قنطار خود علاقه عجیبی به سید حسن نصرالله داشته و بارها از زندان برای او نامه مینوشته و حتی در سال 2000 نامه تبریک برای سید حسن فرستاده است.
به عشق علی (ع)، نام فرزندش را علی گذاشت
قصه مقاومت قنطار بعد از رهایی از اسارت هم ادامه دارد. «بعد از بیرون آمدن از زندان با خبرنگار لبنانی شبکه العالم، «زینب برجاوی» ازدواج میکند و در سال 2011 صاحب یک پسر میشود که به خاطر علاقهاش به تشیع نام او را «علی» میگذارد: «ارادت خاصی به حضرت علی پیدا کرده بود و برای همین نام فرزندش را علی گذاشت. ابوعلی لقب و کنیه خیلی خوبی در لبنان است و به طور کلی همه دوست دارند به آنها ابوعلی بگویند و بین شیعیان لبنان رایج است که نام پسر بزرگتر خود را علی بگذارند که به ابوعلی مشهور شوند.»
بعد از آزادی از زندان قنطار دوباره لباس نظامی به تن میکند و مسئولیت های نظامی داشته اما دقیقا این سمتها مشخص نیست. با شروع جنگ سوریه، در عملیات ضد اسرائیلیها و تکفیریها در جنوب سوریه شرکت میکند. به ایران هم سفر میکند که به خاطر پاسداشت زحمات او از طرف رئیسجمهوری ایران صورت میپذیرد. قنطار هم مثل خیلی از شیعیان لبنان علاقه عجیبی به ایران و امام خمینی (ره) داشت.
قنطار برای اسرائیل یک تهدید بود
پیش از این بارها شایعه شهادت قنطار در رسانهها پخش میشود. «قبلا هم در عملیاتی که در قنیطره رخ داد و در آن سرداد الله دادی و جهاد مغنیه هم شهید شده بودند، اسم قنطار را بین شهدا میگفتند؛ ولی بعدا معلوم شد که در بین آن گروه نبوده است. قنطار به طور کلی نقش مهمی در مقاومت سوریه داشت. جمله معروف او پس از آزادی از اسارت این است: «پیام من به شما این است که من از فلسطین خارج میشوم که دوباره به فلسطین برگردم. یعنی من از فلسطین اشغالی آزاد شدم اما به عنوان رزمنده برخواهم گشت.» قنطار نماد ملی مقاومت لبنان است که حالا با شهادتش بیشتر از قبل محبوب شده است. فردی که 30 سال از عمرش را در زندان های رژیم صهیونیسیتی بگذراند، سال ها در لبنان و سوریه بجنگد و در نهایت شهید بشود. البته نباید تصور کرد که شهادت او صرفا به خاطر انتقامگیری صهیونیستهاست. باید بدانید یک تحلیلگر مهم رژیم صهیونیسیتی امروز به رسانه آهارانوت گفته اسرائیل فقط به خاطر انتقام این کار را نمیکند و او را به خاطر همکاری با مقاومت سوریه شهید کردهاند و قطعا یک تهدید بوده است.»
منبع:مجله مهر
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.