پاکستان و سؤالات بیپاسخ؛ کشتار شیعیان «پاراچنار» به کدامین جرم؟
پیوستن خیل انبوه جنگجویان پاکستانی به داعش و سکوت دولت و رسانههای این کشور در برابر آن و از طرف دیگر کشتار بیرویه شیعیان این کشور در میان حجم انبوه فعالیت رسانهای، سؤالات زیادی را در ذهن ایجاد میکند که همچنان بیپاسخ است.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، حادثه تلخ و تکراری کشتار مردم بیگناه پاکستان اعم از شیعه و سنی که گاه خون این دو برادر در حوادثی به نشانه یگانگی و یکرنگی به هم در میآمیزد؛ به ویژه ترور کور دومین اکثریت آن کشور پس از بریلویها یعنی شیعیان، که از قضا پیشگامان تأسیس پاکستان بودهاند زمینه خبرها و تحلیلهای بسیاری را ایجاد میکند.
آنچه در حادثه دردناک اخیر پاراچنار روی داد و منجر به شهادت و جراحت جمع قابل توجهی از شیعیان مظلوم گردید حاوی نکتههایی تازه است که باید رسانهها و تحلیلگران بدان پرداخته و آن را تبدیل به یک مطالبه و جریان غالب سازند.
آغاز بازی رسانهای تروریسم برای کشتار شیعیان
نکته نخست: پیوند این رویداد با عملکرد برخی رسانههای آن کشور است به گونهای که چند روز پیش از حادثه تعدادی از رسانهها با جهتگیری های منفی و تحریککننده، حضور کم تعداد و خودجوش برخاسته از غیرت دینی جوانان پاکستانی مقیم سوریه، عراق، افغانستان و ایران در دفاع از مقدسات اسلامی را بزرگنمایی کرده و به نوعی آتش تهیه عملیات تروریستی را فراهم آوردند.
در این باره دو احتمال وجود دارد: در تحلیلی خوشبینانه میتوان این اقدام را صرفا ماجراجویی رسانهای نامید که میکوشد با خبرهای داغ و غیرواقعی مخاطبان بیشتری برای خود دست و پا کند و در احتمال بدبینانه و یا با تکیه بر شواهدی، واقع بینانه باید گفت این اقدام نمایانگر همکاری رسانه و تروریسم در پاکستان است، به گونه ای که با انتشار گزارش های غیرواقعی و اخذ بازخوردها زمینه عملیات جنایتکارانه را ایجاد میکنند و به نوعی بدان مشروعیت میبخشند و این دور از شأن و رسالت رسانه است و رسانه نباید دست خود را به خون بیگناهان آغشته سازد.
پرسشهایی بی پاسخ در توجیه کشتار مظلومان
نکته دوم قابل تأمل در این فاجعه، بیشرمی تروریستهای خونریز در توجیه این اقدام وحشیانه است. گروه غیرقانونی و تروریستی «جهنگوی» انگیزه کشتار بیگناهان کوچه و بازار را انتقام مبارزه اندکی از جوانان پاراچنار با داعش در سوریه اعلام کرده است.
در این باره نیز پرسشهای مهمی وجود دارد که شایسته است رسانهها و افکار عمومی بدان پرداخته و پاسخ آنها را مطالبه نمایند.
1– مدتی پیش از طریق رسانهها اعلام شد که بر اساس توافق نظامی ارتش پاکستان و عربستان هر گونه ورود ارتش و انصارالله یمن به خاک عربستان در دفاع از کیان یمن تجاوز به حرمین شریفین تلقی خواهد شد و در این صورت ارتش پاکستان در کنار عربستان سعودی به دفاع از حرمین خواهد پرداخت؛ براستی آیا دفاع مشروع یمنیها در مرزهای جنوبی عربستان که فاصله بسیاری با حرمین مکه و مدینه دارد تجاوز محسوب میشود؛ اما بارش خمپاره ها به حرم مقدس پیامآور کربلا حضرت زینب (س) و تخریب قبور مطهر امامزادگان و صحابه گرانقدر پیامبر اعظم (ص) و مساجد و عبادتگاههای شیعه و سنی و هزاران جنایت هولناک دیگر گروهکهای تروریستی تجاوز به مقدسات اسلامی نیست؟ و آیا مسلمانان به صورت عام و شیعیان به صورت خاص نباید برآشوبند و با غیرت اسلامی و مذهبی به دفاع از مقدسات بپردازند؟ و اگر دولت به ویژه ارتش پاکستان خود به دفاع از مقدسات نمی پردازند آیا نباید حق جوانان پاکستان را در دفاع از مقدسات اسلامی به رسمیت بشناسند؟
2 – از آغازین روزهای پیدایش پدیده صهیونیستی داعش در سوریه و عراق هزاران نفر از افراط گرایان و تروریست های پاکستان به صفوف داعش پیوستهاند و در سکوت رسانه ها دسته دسته کشتههایشان به پاکستان بازگردانده شده و میشود؛ اما چگونه است که آن حضور و همراهی با جنایتکاران معروف بینالمللی با سکوت رسانه ها و نهادهای دولتی و امنیتی پاکستان روبرو شده است اما حضور کم تاثیر و اندک جوانان پاکستانی در برابر آن شمار بسیار با درشت نمایی رسانه ها مواجه می شود؟
3 – پیوسته گروه هایی از افراطگرایان پاکستان در داخل آن کشور و کشورهای منطقه اعلام بیعت و همراهی با داعش میکنند و حتی اقدامهای عملی خود را در افغانستان و پاکستان به نمایش میگذارند؛ اما هنوز برخی سیاستمداران پاکستان حضور داعش را آن کشور منتفی میدانند و بر اعمال آنها سرپوش مینهند و حتی ارتش که بار مبارزه با تروریسم را بردوش دارد و قربانیانی در این راه سخت تقدیم کرده است هنوز واکنش عملی در برابر این گروه ها به ویژه لشکر جهنگوی و حامیان آشکار و پنهان آن انجام نداده است، براستی راز این سکوت و همراهی چیست؟
4 – با پذیرش فرض محال مشروعیت انتقام جویی داعش از جوانان غیور شیعه و سنی پاکستانی مدافع مقدسات اسلامی، جای این سوالها باقی است که لشکر جهنگوی چه نسبتی با داعش دارد؟ آیا کشتار زنان و کودکان مظلوم و بی گناه آنهم در کوچه و بازار منطقه ای با هزاران کیلومتر فاصله انتقام تلقی خواهد شد؟ و آیا این اقدام نشانه ضعف و انحطاط انسانی و شکست در نبرد رویارو و نیز نمایانگر خوی وحشیانه عاملان آن نیست ؟
آنچه آمد تنها بخشی از پرسشها و ابهامهایی است که باید رسانه ها، احزاب، علما، دولت و ارتش پاکستان به آن پاسخ داده و با روشنگری و اقدام عملی خود امکان شکلگیری و حیات جریان های جدید تروریستی را خنثی سازند و همزمان رشد و بلوغ اجتماعی و سیاسی مردمان بیدار و پیشتاز وحدت و اخوت اسلامی در کشور عزیز پاکستان را به رخ جهانیان بکشند و از غیرت و همیت دینی جوانان برومند آن دیار در دفاع از مقدسات اسلامی و حرم آل الله که مورد تکریم همه شیعیان و اهل سنت آن سرزمین خداداد است همانند دفاع از حق قطعی مسلمانان مظلوم کشمیر دفاع نمایند؛ چه آنکه ظرفیت بی نظیر پاکستان نه تنها می تواند مشکلات داخلی آن کشور را به سامان آورد بلکه قادر است به حل چالش های بزرگ جهان اسلام نیز یاری رسانده و در تحکیم پایه ها مقاومت اسلامی موثر باشد.
انتهای پیام/.