«من» تعیین‌کننده نیست؛ «مردم» رأی می‌دهند

اساس انتخابات ریاست‌جمهوری این است که خلاصه یک نفر انتخاب شود. قاعده انتخابات هم انتخاب یک یا چند نفر و پیروز شدن آنان و بازنده شدن الباقی است که توسط مردم رای نیاورده‌اند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم،  22 خرداد 88، مردم باید یک نفر را انتخاب می‌کردند. یک و تنها یک نفر. اساس انتخابات ریاست‌جمهوری این است که خلاصه یک نفر انتخاب شود.  قاعده انتخابات هم انتخاب یک یا چند نفر و پیروز شدن آنان و بازنده شدن الباقی است که توسط مردم رای نیاورده‌اند. حالا اگر کسی منطقی خلاف این منطق بیاورد، نه فهمیده انتخابات برای چیست و نه برای رای مردم ارزشی قائل است! 22 خرداد 88 یک نفر انتخاب شد.


3 نفر که یکی‌شان از آرای باطله هم کمتر رای آورده بود(!) انتخاب نشدند. اقتضای طبیعت در این مرحله از زیست جامعه این است که باقی بپذیرند. پیش‌تر اسمش را «ساده‌ترین دودوتا چهارتای دنیا» گذاشتم.  اگرچه قبول نکردن حساب «دودوتا چهارتا» کار سختی بود اما جماعتی این کار سخت را با اعتماد به نفس کامل انجام دادند.


4 سال دروغ و توهین، تخریب و فتنه، نامردی و نامردمی، نمک‌نشناسی و قس‌علیهذا تحمل شد.  به اندازه تک‌تک روزها و ساعت‌های بعد از 22 خرداد 88، مردمسالاری حوصله کرد تا جدی‌ترین معترض انتخابات 22 خرداد 88 که روزی در منبر نماز جمعه به مدعیان تقلب گفته بود: «من که از شما بهتر حرف می‌زنم»، بگوید: «انتخابات ایران دموکرات‌ترین انتخابات دنیاست».  «خاتمی بی‌عرضه بود» را فائزه هاشمی‌رفسنجانی 3 روز بعد از انتخابات 88 در خیابان آزادی داد زد. چرا؟ «چون نتوانست در 84 انتخاباتی برگزار کند که پدر من رئیس‌جمهور شود». این هم برای خودش منطقی است. منطق بی‌منطقی، منطق نپذیرفتن واقعیت و انتخابات و مردمسالاری، منطق نپذیرفتن رای مردم. چاله‌میدانی‌اش می‌شود: «اگر فلانی رای نیاورد، مردم بریزند تو خیابونا».


در تلقی اینان، انتخاباتی اساسا انتخابات است که برنده‌اش «خودی» باشد. پس اگر نباشد، «تقلب» شده است؟ جواب هم نمی‌دهند که پس تکلیف انتخابات‌های پیشین که در چندتایی‌اش رای آورده‌اند، چه می‌شود؟ حالا معترض انتخابات88،  یک پای فتنه و پدر پسر فسادهای هزار و یک شب، مدعی عدالت در برگزاری انتخابات است. این گزاره را هم باید به منطق بی‌منطقی اهالی سه‌راه یاسر اضافه کرد. انتخاباتی عادلانه است که «من»، «پدر من»، «مادر من» و «خانواده من» در آن رای بیاورند!


دموکراسی اگر تخم طلا هم بکند مقابل این استدلال‌ها زبانش الکن می‌ماند. اگر کاندیدایی ساعت 22 روز انتخابات و قبل از شمردن آرا در ستاد قیطریه که اتفاقا جمع ضدانقلاب را دور هم جمع کرده است، می‌گوید: «برنده قطعی، برنده قطعی با درصد آرای بسیار زیاد اینجانب هستم»، دموکراسی باید جواب بدهد؟ یا اگر چند روز بعد همسرش می‌گوید: «ترک‌ها همشهری‌شان و لرها دامادشان را نمی‌گذارند که به دیگری رای بدهند»، دموکراسی باید جواب بدهد؟ یا اگر هاشمی رفسنجانی در تریبون نماز جمعه روی اغتشاشگران و ضدانقلاب را با جمله «چیزی که می‌خواستیم نشد» سفید می‌کند، صندوق انتخابات باید جواب بدهد؟


مردم به شما و کاندیدای‌تان رای نداده‌اند، گناهکارند که آقازاده برای تشدید تحریم‌ها روی ملت، این و آن را در فرنگ ملاقات می‌کند؟ این انقلاب تا کجا به شما بدهکار است، حضرت استاد؟ بدبخت صندوق انتخابات اگر رای مردم به نام شما نباشد! روانشناسی دیکتاتورها را مطالعه کنید. در رفتار‌های آنان به جای قانون و عدالت و واقعیت و رای مردم و همه اینها، «من» تعیین‌کننده است. استالین و هیتلر، معاویه و مامون، رضاقلدر و صدام، از مادر که دیکتاتور زاده نشده بودند، «من» که شیطان است، آنها را دیکتاتور کرد. این ملت اما دوران دیکتاتوری را پشت سر گذاشته. خدمت حضرات باید گفت 37 سال است انقلاب شده. «من» تعیین‌کننده نیست. «مردم» تعیین‌کننده‌اند.

منبع: وطن امروز

انتهای پیام/