۲ قطبی کردن انتخابات خبرگان به قصد فتنه ای دیگر

برخی با توجه به همزمانی انتخابات خبرگان با انتخابات مجلس شورای اسلامی و نیز شرایط خاص منطقه و داخل، به دنبال تشدید دو قطبی سازی جامعه و در نهایت ایجاد شکاف و تشتت در جامعه می باشند تا تا شاید فتنه ای دیگر را به بهانه انتخابات رقم بزنند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، متن دو یادداشت حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیزاده با عناوین «خبرگان؛ جایگاه و شأنی بی‌بدیل‏» و«آیا پرونده خباثتهای آمریکا بسته می شود؟!» به شرح ذیل است:

 

مجلس خبرگان، از دو جهت، دارای جایگاه و عظمت ویژه ای است که هرگز نباید مورد غفلت قرار گیرد: 1. به لحاظ شخصیت اعضاء که تماماً از علمای وارسته و عالمان عامل و مجتهدین بصیر و زمان شناس هستند و از آن جهت که شأن علم و عالم در فرهنگ دینی و ملی و انقلابی ما عالی ترین شأن است، همواره مرجعیت شرعی در ابعاد مختلف زندگی یک مسلمان معتقد و پای بند به حلال و حرام و واجبات و محرمات نیز علما و مجتهدان و خبرگان و کارشناسان در دین هستند، لذا در همیشه زمان این عالمان وارسته و خودساخته و بصیر بوده اند که به منزله کانون هدایت و حمایت ملتهای مسلمان به ویژه مظلومان و پابرهنگان، اصلی ترین نقش را ایفا نموده اند و چون خود در مقام تکلیف و وظیفه الهی بیش از دیگران متعبد و مقید و تسلیم می باشند، هرگونه خدمت مادی و معنوی به خلق خدا را عبادتی پرصواب برای خویش باور داشته و لذا همواره مورد اعتماد و تکیه گاه آحاد مردم بوده و هستند، به قول آن پیر سفرکرده، امام خمینی(ره) کمتر انقلاب و جنبش مردمی و اسلامی را در اقصی نقاط عالم سراغ داریم که پرچمدار و جلودار آن روحانیت و عالمان مجاهد و مبارز نبوده باشند.

نکته دیگر این که در عزت و افتخار عالمان شیعه و سنی ایران اسلامی همین بس که به برکت نهضت روح خدا خمینی کبیر(ره) و مقاومت و ایستادگی توده مردم از هر قوم و نژاد و مذهبی و با الهام از فرصتهای فوق العاده ارزشمندی همچون هفته وحدت و مجلس خبرگان رهبری، هم اکنون به منزله نماد و الگویی برای جهان اسلام درآمده اند و به فضل الهی با منطقی قوی و صلابت و شجاعتی وصف ناشدنی و همت والای عالمان بصیر و دردآشنا می رود تا با اتحاد و انسجامی عظیم، کاخهای ظلم و ستم استکباری را به لرزه درآورده و زمینه های شکل گیری امت واحده اسلامی و در نهایت استقرار حاکمیت عدل جهانی مهدوی(عج) را فراهم سازند.

2. جهت دیگر عظمت مجلس خبرگان، شأن نزول اصلی آن یعنی کشف مصداق رهبری برای عهده داری ولایت حقه اسلامی در دوران غیبت و انتظار، تحت عنوان ولایت فقیه است. نمایندگان خبره ملت از میان مجتهدین جامع الشرایط، فردی که از جامعیت لازم برخوردار و با هدایت و اراده الهی، ظرفیت رهبری و ولایت بر امت را یافته باشد، درواقع شناسایی و کشف می نمایند و طبق فرایند قانونی به مردم معرفی تا جامعه تحت منویات و هدایت های چنین شخصی مسیر رو به رشد و عزت و امنیت و پیشرفت را با اتحاد و اقتدار بپیماید.

قطعاً اقبال به یک عالم و مجتهد زمان شناس و متعبد و با ورع به عنوان ولی فقیه در چنین جایگاهی، نسبت به دیگران، از ضریب اعتماد فوق العاده بالا تر و بیشتری برخوردار می باشد و لذا در دوران غیبت، مردم ما نه این که ولی فقیه را همچون ائمه اطهار(سلام الله علیهم) معصوم بدانند بلکه ضریب اعتماد به او را به عنوان نایب عام امام معصوم(عج) فوق العاده بالاتر از دیگران باور دارند و از سر اعتقاد از او تبعیت و اطاعت می نمایند. از این روی آنچه نباید هرگز فراموش کرد و نباید مورد غفلت قرار داد، جایگاه و شأن مجلس خبرگانی است که هم خود ذاتاً دارای احترام و هم به لحاظ مأموریت و رسالت قانونی که دارد، دارای عظمت و جایگاه رفیعی است. چه بسا به خاطر همین معناست که حفظ حرمت مجلس خبرگان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و شورای نگهبان نیز با حساسیت قانونی با آن مواجه می گردد لذا انتظار می رود برخی اشخاص و یا جریانهای سیاسی به خاطر منافع فردی و یا حزبی و گروهی، شأنیت این مجلس را خدشه دار ننموده و در کشمکشهای سیاسی به هیچ وجه امیال و نظرات شخصی و گروهی را دخالت ندهند.

چند نکته قابل تأمل در این راستا:

1. قوام نظام و انسجام و اتحاد مردم تنها حول محور ولایت فقیه است که قابلیت تحقق و استمرار می یابد.

2. رعایت حرمت خبرگان و پاسداشت از شأن و جایگاه بلند و رفیع آن به عنوان مهم ترین سرمایه ملی باید بر هر موضوع دیگری تقدم و اولویت داشته باشد.

3. ضرورت رصد جریان مرموز موازی مذهب علیه مذهب، که با طرح شکل گیری اپوزیسیون روحانیت منفعل و مرتجع علیه روحانیت اصیل و حتی رهبری انقلاب که با القائات بیگانگان و اهالی فتنه در داخل و خارج دنبال می گردد و روشنگری و برخورد قاطع با آن.

4. از آن جا که انقلاب و نظام سیاسی در ایران مبتنی بر آموزه های وحیانی و مکتبی است، تبیین جایگاه ولایت فقیه برای استحکام بخشی به بُعد دینی و مکتبی حاکمیت و نظام و به تبع آن همه شئونات اجتماعی (فرهنگ، اقتصاد، سیاست) از ضروریات است.

5. مجلس خبرگان، کانون و قرارگاه اصلی مبارزه با مبانی و اندیشه های سکولاری و لیبرالیستی است چه آن که ازجمله آرزوهای برخی عناصر منفعل و متأثر از فلسفه غرب و بیگانه، لیبرالیزه کردن جامعه انقلابی و اسلامی ایران است. در این راستا ممکن است با استفاده از حربه نفوذ از پوشش رسانه و روحانیت و بلکه برخی مدیریتهای ریز و درشت در درون حاکمیت نیز سوءاستفاده نمایند.

6. تبیین درست و عمیق جایگاه خبرگان و نیز ارزش و آثار و برکات ولایت فقیه، باعث می گردد تا القاء شبهات و از همه مهم تر پایبندی به فرایند قانونی انتخابات بدون ملاحظات حسبی و نسبی در ابعاد مختلف، کمترین اثر سوئی را در باورهای مردم نداشته باشد. قطعاً رصد شبهات و آبشخورهای اصلی آن و روشنگری و افشاگری منطقی و شفاف، ضمن این که بر یأس و ناامیدی دشمنان در کمین نشسته انقلاب و ملت ایران می افزاید، مسیر رو به جلو و رشد جامعه را نیز هموارتر می سازد.

7. انتخابات خبرگان پیش روی، پنجمین دوره انتخابات خبرگان است، این بدین معناست که اگرچه برخی با توجه به همزمانی آن با انتخابات مجلس شورای اسلامی و نیز شرایط خاص منطقه و داخل، به دنبال رقابتی کردن فضای انتخابات خبرگان و به تبع آن تشدید دو قطبی سازی جامعه و در نهایت ایجاد شکاف و تشتت در جامعه می باشند تا با غبارآلودکردن فضا، زمینه را برای کینه ورزی اهالی فتنه و نفاق فراهم سازند تا شاید فتنه ای دیگر را به بهانه انتخابات رقم بزنند و لذا همانان که روزی شعار علیه اصل ولایت فقیه می دادند و با اصول مکتب امام خمینی(ره) در نهان و پنهان مشکل داشتند، اکنون سنگ خبرگان و برخی چهره ها را به سینه می زنند و چه بسا به خاطر همین گِراها و امیدهاست که رئیس جمهوری آمریکا نیز به هنگامه انتخابات طمع کرده و چشم دوخته است و حتی موضوع برجام و سیاستهای تحریمی و تحولات منطقه را با گمان تقویت جریانهای وابسته به خود، به انتخابات گره زده است و...

حال با وجود این دست موضوعات، ضمن تأکید بر حساسیت انتخابات این دوره خبرگان رهبری، با توجه به جنگ روانی و ترویج شایعات و شبهات و نیز هجمه های کور علیه رهبری نظام اسلامی و نهادهای قانونی (شورای نگهبان)، باید تمامی اشخاص و جریانهای سیاسی که دل به عزت ملت و اقتدار نظام و انقلاب داشته و دارند، با ترجیح منافع ملی، مراقب دسیسه ها و توطئه های تفرقه افکنانه دشمنان داخلی و خارجی، بیش از گذشته باشند و بدین سان زمینه را برای انتخاباتی در خور شأن ملت بزرگ ایران اسلامی فراهم نمایند. ان شاءالله .

*******************************************************

آیا پرونده خباثتهای آمریکا بسته می شود؟!

 

     پس از سالها بهانه تراشی و طرح اتهامات و گزارشات کذب علیه ملت شریف ایران مبنی بر جهت گیری نظامی فعالیت های هسته ای و صدور قطعنامه های ظالمانه و کینه توزانه و سپس انواع تهدید و تحریم و در نهایت تحمیل خسارتهای فراوان و ظلم فاحش به کشور و ملت ایران، بالاخره مقاومت و ایستادگی مردم و نیز منطق قوی و صادقانه نظام اسلامی به ویژه هدایتهای حکیمانه رهبری عزیز انقلاب نتیجه داد و مدعیان بی سروپای جبهه استکبار را، یک بار دیگر تسلیم اراده پولادین مردم بصیر و متحد ایران اسلامی ساخت.

     بسته شدن پرونده PMD و بی خاصیت شدن قطعنامه های سازمان ملل از طرفی نشان داد که در بازی های شیطانی عالم قدرت و سیاست، چه راحت بی اساسی و بی منطقی مجامع بین المللی برملا می گردد، کافی است ملت ها بر حقوق مسلم خود جانانه و بدون هیچ هراسی پافشاری نمایند. امضاء پرونده PMD بهترین گواه بر بی اساس بودن قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل و بی اعتباری این شوراست، چه آن که بر مبنای گزارشات کذب و ادعاهای واهی قدرتهای دارای نفوذ در مجامع بین المللی، صادر گردیده است. این بهترین گواه بر بی لیاقتی این سازمانها در تأمین حقوق اولیه کشورها و ملتهای مظلوم دنیاست و لذا به جاست تغییر و تحولی در نام و نشان این سازمانها از ملل به دُول استکباری صورت پذیرد تا هویت واقعی آنان آن گونه ای که هست آشکار گردد و از طرفی، نشان داد که چهره حق، هیچ گاه پشت ابر باقی نمی ماند، سالهاست که به کرات رهبر و دولت و ملت ایران در خصوص صلح آمیزبودن فعالیتهای هسته ای جمهوری اسلامی با دنیا سخن می گویند ولی دروغگویان سیاست باز عرصه بین المللی که همچون اختاپوسی سایه بر مجامع بین المللی افکنده اند، عکس آن را با گزارشات و اتهامات سراسر کذب و با استفاده از امپریالیسم خبری و ابزار رسانه ای به خورد افکار عمومی می دادند و زمینه صدور قطعنامه های بی مبنا و بی اساس علیه ملت ایران را فراهم ساختند.

     حال با پایان عمر این قطعنامه ها و بسته شدن پرونده PMD، آنچه ذهن عموم مردم ایران و دوستداران نظام اسلامی را به خود مشغول ساخته است این است که: آیا با بسته شدن پرونده PMD، مسیر اجرای مفاد برجام هموار می گردد؟ و آیا در قبال اقدامات اعتمادساز و عمل به تعهدات جمهوری اسلامی در فرایند اجرای برجام، طرف مقابل هم بدون هیچ عذر و بهانه و اعمال محدودیتی، در عمل به تعهدات به ویژه برداشتن تمامی تحریمها که هدف اصلی ما از مذاکرات هسته ای بوده است، صادقانه ظاهر خواهد شد؟! و از همه مهم تر آیا با بسته شدن پرونده PMD و عملیاتی شدن برجام، پرونده خصومتها و خباثتهای شیطان بزرگ آمریکا علیه ملت ایران بسته خواهد شد؟! و یا آن که نظام سلطه با خلع سلاح در حوزه هسته ای در جهت مداخله در امورات داخلی کشورمان و تداوم تحریمها و تهدیدات، به سراغ بهانه های واهی دیگری خواهد رفت؟

     این ها نمونه هایی از سؤالات فراوانی است که نه فقط در ذهن مردم غیور ایران که در ذهن همه مردم دنیا به ویژه کشورهای منطقه و ملتهای مسلمان و مظلوم و عموم دوست داران نظام اسلامی از جامعه جهانی وجود دارد. آنچه پیشینه و تجربه تاریخی و نیز هویت استکباری آمریکا و هم پیمانان و اذنابشان در منطقه نشان می دهد، هیچ امیدی به بهتر شدن اوضاع در پسابرجام، نخواهد بود. چه آن که خاصیت گرگ، گرگی است و آنچه هرگز تغییر نخواهد کرد، ذات و هویت انسان نماها و جریانهای ظالمانه و خوی استکباری نظام سلطه است.

     در صحت این مدعی همین بس که علی رغم تصویب PMD توسط شورای حکام و اقدامات اعتمادساز و البته شتابزده مسؤولان امر در داخل، هنوز تحریمی از تحریمهای قبل برداشته نشده است که اولین تحریم پسابرجام را رئیس جمهور بی منطق آمریکا علیه ملت ایران امضاء کرد. امضاء مصوبه کنگره آمریکا مبنی بر اعمال قانون محدودیت ویزایی برای مسافران به ایران حاکی از چه نیت و انگیزه ای جز سنگ اندازی بر سر راه برجام می تواند باشد؟ براساس فصل 203 متن لایحه بودجه سال 2016 آمریکا، شهروندان 38 کشور که تاکنون می توانستند برای تجارت یا توریسم، مدت 90 روز بدون اخذ ویزا در خاک ایالات متحده اقامت داشته باشند، حالا اگر در 5 سال گذشته، سوریه و عراق و سودان و ایران سفر کرده باشند، دیگر نمی توانند مثل قبل بدون ویزا وارد آمریکا بشوند. این یعنی اتباع بسیاری از کشورهای اروپایی حتی آمریکا، اگر بخواهند برای تجارت یا توریسم به ایران پساتحریم سفر نمایند، باید بین پای گذاشتن به خاک ایران و سخت شدن ورود به آمریکا، یکی را انتخاب کنند، لذا برخی کارشناسان معتقدند که این کار به منزله بازگشت غیرمستقیم تحریمها علیه ایران و نقض برجام می باشد.

     همزمان با این اقدام، تحریم و در تنگنا قرار دادن لبنان به بهانه این که لبنان متأثر از حزب الله و حزب الله نیز به به جُرم مقاومت در برابر ددمنشی های رژیم غاصب صهیونیستی و مبارزه بی امان با داعش و گروه های تکفیری، از منظر آمریکا، گروه تروریستی است و لذا حامیان حزب الله نیز مستحق مجازات خواهند بود، در نتیجه ایران به عنوان هدف اصلی در صورت حمایت از حزب الله باید با تحریمهای جدیدی مواجه گردد.

     آنچه در این راستا انتظار می رفت، ابتکار عمل و برخورد قاطع دولتمردان با سنگ اندازی های شیطان بزرگ آمریکاست؛ چگونه است که نقد برجام باید تعطیل گردد و اما در مقابل نقض برجام، سکوت اختیار شود؟! و یا آن که به وعده های شفاهی و یا کتبی بی ارزش و غیرحقوقی افراد حیله گری همچون جان کری، خوش باورانه اکتفا گردد!

انتهای پیام/