مفاهیم هنر انقلاب باید از کودکی آموزش داده شود

مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری گفت: در پهنه آموزشی‌مان خبری از ارزش‌گذاری‌های هنر و خوانش صحیح هنری مبتنی بر اخلاق دینی نیست؛ البته وقتی بیشتر کتب‌ تاریخ هنر ما از غرب می‌آید، چه توقعی می‌توانیم داشته باشیم.

 به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،جایگاه هنرمندان متعهد در نگارخانه‌ها و همچنین اصل و اهداف هنر انقلاب موضوعات راهبردی و مهمی در هنر محسوب می‌شوند که متأسفانه امروزه شاهد کم توجهی به این حوزه به ویژه در مراکز خصوصی هستیم.

بر همین اساس گفت‌وگویی با «مرتضی گودرزی‌دیباج» مدیر مرکز هنرهای تجسمی ترتیب داده شده است که در ادامه می‌آید.

* آقای گودرزی می‌خواهیم تعریفی از هنر انقلاب داشته باشید.

وقتی می‌گوییم هنر انقلاب، یعنی آثاری که هنرمند انقلابی خلق کرده و می‌کند یا اینکه فردی در یک دوره‌ای یک اثر هنری انقلابی خلق کرده بود.

آثار هنری انقلاب طیف گسترده‌ای دارد که حوزه انسانی، دینی و معرفت‌شناسی ما است. بخشی از این هنر، ریشه در قبل از اسلام دارد و بخش وسیعی از آن به حوزه باورهای دینی و شیعی ما می‌رسد.

اثری که حتی در آن نگرش‌های عاطفی محض که با باورهای اعتقادی ما سازگاری دارد، این هنر، هنر انقلابی است؛ مثل اثری که در آن محبت فرزند و مادر به یکدیگر دیده می‌‌شود. یا آثاری که در آن به مباحث انسانی توجه شده است. مثل اثری با مؤلفه‌های صلح و دوستی، دلسوزی‌ها، حساس بودن روی سرنوشت دیگران.

در این هنر رویکردهای مضمونی جا می‌گیرد، وقتی این چنین باشد آثار دینی، عاشورایی، مسائل مهمی مثل واقعه هفتم تیر، بوسنی هرزگوین، سوریه، غزه، و ... آثار انقلابی هستند چون داریم به نوعی ظلم به بشریت را به تصویر می‌کشیم.

در جایی حتی زلزله‌، سیل و خشکسالی صورت می‌گیرد، هنرمندان انقلاب نسبت به آن دلسوزی دارند یا مثلاً در جریان وال‌استریت در آمریکا هم به توده‌ای از مردم طبقه ضعیف جامعه ظلم می‌شود و آثار هنری در به تصویر کشیدن این ظلم همان هنر انقلاب است.

فرمایش پیامبر اسلام (ص) هم شاخص این هنر است که می‌فرمایند «ایمان نیاورده است آن کس که شب سیر بخوابد و همسایه‌اش گرسنه باشد. ایمان نیاورده است آن کس که شب پوشیده بخوابد و همسایه‌اش برهنه باشد.»

در واقع هر اثری که در آن نگرش انسانی و انسان دوستانه که امیدبخش، تذکردهنده، روشنگر و نظایر آن باشد، در طیف مضامین هنر انقلاب قرار می‌گیرد.

* با این تعریفی که کردید، در حال حاضر هنرمندان انقلابی چه جایگاهی در جامعه دارد؟

به بخشی از هنرمندان در محافل انقلابی کم لطفی‌های جدی شده اما برخی هم کارهایشان را انجام می‌دهند. برخی از هنرمندان پای آثارشان مانده‌اند و برخی هم نمانده‌اند. اما می‌شود احتمال داد که آثار این هنرمندان پتانسیل مفاهیم انقلابی را دارند در کنج و انزوا قرار بگیرند؛ احتمال این است اما هنوز چیزی علنی نشده است.

* با توجه به گفت‌وگوهایی که با برخی از هنرمندان متعهد داشتیم، اذعان داشتند که گاهی به نگارخانه‌های مراجعه می‌کنند اما شرایط برای نمایش آثار آنها فراهم نمی‌شود. در واقع بایکوت از جنس نرم حاکم است و موانعی جلوی پایشان قرار می‌دهند. نظر شما در این رابطه چیست؟

این اتفاق زیرپوستی، در سه دهه گذشته، به ویژه دو دهه اخیر، تمایلات معناگرای مبتنی بر مضامین انقلابی و اعتقادات دینی از صحنه هنر کشور به سمت حذف شدن بروند، این مورد در عمل غیر قابل انکار است اما این اتفاق مطلق نیست. یعنی همه نگارخانه‌ها این طور نیستند.

یک سری اقتضائاتی را باید در عرضه آثار هنری دید. عرضه آثار هنری در کشور به دو طریق انجام می‌گیرد. یکی توسط نگارخانه‌های خصوصی است و دیگری توسط نگارخانه‌های دولتی. البته در حاشیه هم جریان نگارخانه‌های زیرزمینی و غیررسمی است که نمایشگاه‌های محدود با مخاطبین خاص دارند.

در بخش مهمی از نگارخانه‌های خصوصی قسمت عمده از عملکردها و پذیرش آثار مبتنی بر تعاملات اقتصادی است. حوزه اقتصادی تعیین کننده‌ است که چه آثاری پذیرفته شود یا نشود. در جایی که اقتصادی نبینند، بحث اعتبار مهم است. در این نگرش‌ها بیشتر سود و زیان مهم است و مهم نیست که آیا این کار الزماً سخن از نگرش‌های انسانی بگوید یا صرفاً تزئینی باشد.

بحث دیگر این است که بخشی از نگارخانه‌های کشور رویکرد سیاسی دارند؛ یعنی پذیرش و عدم پذیرش تعدادی از آثار به این نکته هم برمی‌گردد. پهنه فعالیت‌های هنری در اختیار بخش خصوصی‌ است.

در بخش دولتی هم در تهران چند نقطه جدی داریم؛ مثل فرهنگستان هنر، موزه هنرهای معاصر، حوزه هنری، نیاوران و خانه هنرمندان و فرهنگسراها. من در طول این سال‌ها ندیدم که این مراکز دولتی نسبت به عرضه هنر انقلاب با مؤلفه‌های مناسب و برنامه‌ریزی قبلی کم‌توجه باشند؛ هر چند رغبت و عطشی هم نبوده است.

نکته‌ دیگری در بحث ارائه آثار هنری داریم که اگر هنرمند با نگرش متعهدانه در هنر کار می‌کند و کارش را در هیچ نگارخانه‌ای تحویل نمی‌گیرند، وامصیبتا به حال فرهنگ کشور. اصلا بحث نظام و دستگاه رسمی مطرح نیست. هر کشوری که نسبت به مباحث انسان‌دوستانه عکس‌العمل درست فاخر و هنرمندانه نشان ندهد، فرهنگ آن کشور مسئله‌دار است.

در ضمن باید گفت که وقتی هنرمندی وارد مقوله هنر انقلاب می‌شود، باید اثر قوی ارائه دهد؛ اگر کسی با مضامین انقلابی و دینی و انسانی، سطحی برخورد کند، گالری‌دار حق دارد که این آثار را در معرض نمایش قرار ندهد.

البته اگر آثار هنرمندی، فاخر و با مضامین انسانی باشد و کسی آن را ارائه ندهد باید این نکته را در نظر گرفت که گالری‌های خصوصی به نوعی بنگاه اقتصادی هستند. اگر این گالری‌ها در شرایط اقتصادی خوبی قرار گرفتند و باز هم به آثار انقلابی توجهی نداشتند، باید انسانیت و تعلق ملی و دینی آنها را زیر سؤال برد که از کار ارزشی حمایت نکرده‌اند. اما به هر حال جامعه آزاد است و باید این افراد را بیدار و حساس کرد و مطالبه عمومی شود.

* شما به نکته مطالبه عمومی اشاره کردید؛ در کشور جاهایی مثل وزارت ارشاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم؛ اینها در حوزه راهبری کار قرار دارند؛ فرض را بر این می‌گیریم که اثر هنری با کیفیت مناسب و در شأن انقلاب تولید شد؛ و این اثر بین 300 گالری خصوصی جایی نداشت. الان باید مطالبه عمومی کنیم یا دستگاه دولتی هم باید از این گالری‌های خصوصی مطالبه کنند؟

در این باره قاعدتاً باید مردم مطالبه‌گر باشند و برای آنها گرفتاری و رنج مردم دیگر مهم باشد. هنر انقلاب، هنری است که نسبت به سرنوشت انسان‌های دیگر از جامعه خود تا همه پهنه جهان حساس است.

اگر معدل روحی مردم در این باره بیدار باشد که خوب است اما اگر این اتفاق نیفتد نظام باید وارد عمل شود و با کار فرهنگی غافلان و خواب آلودگان را بیدار کند.

* در مجموع باید چه کارهای اصولی برای تولید و عرضه هنر انقلاب انجام داد؟

همان طور که گفته شد، هنر انقلاب هنر صلح و دوستی است که در آن انسانیت در اولویت همه امور قرار می‌گیرد. یکی از کارهایی که نظام می‌تواند برای تولید آثار هنری با مؤلفه‌های انقلابی انجام بدهد، این است که در بحث آموزش، هنر انقلاب را به کودکان و نوجوانان بیاموزد و تذکر بدهد که دین و انقلاب و هویت ملی به چه معناست.

این در حالی است که متأسفانه طی سال‌های گذشته این طور بوده که به طور طبیعی کودکان را غافل از این مفاهیم آموزش می‌دهند، همین بچه‌ها در دوره دبیرستان و بعد دانشگاه وارد رشته‌هایی مانند نقاشی و معماری می‌شوند اما چون آموزش درستی ندیده‌اند، نمی‌دانند کجا باید دلشان بسوزد. ماحصل این عدم آموزش و تربیت صحیح، ساخته شدن میلیون‌ها ساختمان مملو از بی‌دینی و بی‌وطنی است. باید بدانیم آب گل‌آلود به خاطر گل‌آلودگی سر چشمه است و باید سر چشمه را بررسی کرد.

باید از خودمان بپرسیم که از هر هزار هنرمند تجسمی، چند نفرشان متعهد هستند؟! تعداد آنها بسیار اندک است مگر تعداد محدودی از هنرمندان آن هم در محافلی مثل هنر مقاومت و حوزه هنری. اگر تأمل کنیم، عمق این اتفاق دردناک است.

نکته دیگر این است که بخشی از تولید در حوزه آموزش و تربیت هنری است. بخشی هم به حوزه پژوهش و ارزش‌گذاری برمی‌گردد. وقتی بیشتر کتاب‌های تاریخ هنر ما از غرب می‌آید، چه توقعی می‌توانیم داشته باشیم؟

ما فقط حرف می‌زنیم و در پهنه آموزشی‌مان خبری از ارزش‌گذاری‌های هنر و خوانش صحیح هنری مبتنی بر اخلاق دینی نیست.

باید زیبایی‌شناسی و مکاتب هنری را خودمان تجزیه و تحلیل کنیم نه آنچه که از غرب می‌آید؛ اصلا چرا در تاریخ هنر به هنر شرق به معنای عام آن بی‌توجهی می‌شود؟ چرا هنر اسلامی در تاریخ ما به شکل حقیر و فقیر دیده می‌شود؟! چرا تمام منابع کتاب‌های درسی نامهای خارجی است و یک نام ایرانی در آن نیست؟! این می‌شود بخش پژوهش ما که تقریباً تعطیل است.

همچنین در بخش ارزش‌گذاری و لجستیک، باید گفت که نظام رسمی از چند محفل هنری به عنوان محفل هنر متعهد حمایت کرده است؟! در حوزه هنر با یک آشوب و آشفتگی روبرو هستیم که بخش جدی آن در همین سؤالات است. ماجرا عمیق‌تر از مهجوریت هنر انقلاب است که باید دقیق بررسی شود وگرنه فرهنگ نیز خسران بزرگی را متحمل می‌شود.

منبع:فارس

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.