قراردادهای جدید نفتی ما را به دوران پهلوی میبرد/ مسئولان اقتصادی تهاجم اقتصادی را درک نمیکنند
دکتر ابراهیم رزاقی گفت: مسئولان اقتصادی ما چیزی به نام تهاجم اقتصادی را درک نمیکنند. ایران میتواند مدیریت را در دست داشته باشد و تصور نکند که خارجیها فقط میتوانند کار کنند. آنها فقط به دنبال منافع خودشان هستند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، کتابی درباره قراردادهای نفتی منتشر شد که حاوی نکات تأمل برانگیز و تکاندهندهای از توافقات پشت پرده عوامل رژیم پهلوی با غارتگران سرمایه ملی ایران بود. دکتر ابراهیم رزاقی نویسنده کتاب «قراردادهای نفتی یا اسناد خیانت» اسنادی را از زیرپاگذاشتن منافع ایرانیها در قراردادهای کشورهای خارجی با کشور ارائه کرده است. وی دکترای تخصصی توسعه اقتصادی را در سال 1355 از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرد و در هیئت علمی دانشگاه تهران پس از انقلاب آغاز به کار کرد. یکى از استادانش پروفسور لودوک بوده که دروس توسعه، توسعه آفریقا و توسعه خاورمیانه را تدریس میکرده است، رزاقى پایاننامه دکترایش را با عنوان «اثر نفت در توسعه اقتصادى» زیرنظر او گذرانده بود. پروفسور لودوک فرانسوى به رزاقى که در حال تنظیم مطالب رسالهاش بوده، گفته: «در رسالهات به یک سؤال جواب ندادى. ما از شما نفت مىخریم و نفت هم اقتصاد ما را احیا مىکند و شما هم پول نفت را به خرید کالاهاى تولید شده توسط ما اختصاص مىدهید و چرخه اقتصادى ما را مجدداً فعال مىکنید. چرا راجع به این چرخه دوباره مطلبى ننوشتهاى؟» این سؤال باعث مىشود که رزاقى به خاطر یافتن پاسخ صحیح، مطالب جدیدى را به رسالهاش بیفزاید. وی با آنکه جزو کارکنان و مدیران نفت نبوده اما از جمله اقتصاددانانی است که نگاه دقیقی به نفت داشته است. دکتر رزاقی از منتقدان اقتصاد لیبرالی است که در این گفتوگو، وضعیت پیشآمده در نفت را حاصل نگرشهای اقتصاد آزاد میداند.
قراردادهای نفتی یا اسناد خیانت؛ این عنوان کتابی است که شما سالها پیش تألیف کردهاید. این خیانت را محصول کمتجربه بودن رژیم پهلوی در حوزه قراردادها میدانید یا عمدی بودن اعطای امتیازات؟
نفت در جهان کالایی سیاسی است تا اقتصادی به طوری که بسیاری از کشورها برای به بند کشیدن آن، نظامهای سیاسی کشورهای صاحب نفت را زیر سلطه خود برده یا کودتا کردهاند. کودتای 1299 رضاشاه، کودتای 1332 محمدرضاشاه که اولی با دخالت انگلستان و دومی با دخالت انگلستان و امریکا انجام گرفت، به منظور تأمین منافع این کشورها از منابع نفتی ایران انجام شد.
اگر اولی امتیاز دارسی را به قرارداد نفت 1312 تبدیل کرد و برای سلطه انگلستان بر منابع نفت ایران، از نظر حقوق بینالمللی دوام و مشروعیت بخشید، قرارداد کنسرسیوم نفت ایران که پس از کودتای 28 مرداد 1332 انجام گرفت، منابع نفت ایران میان کشورهای انگلستان (40 درصد)، امریکا (40 درصد)، هلند (شرکت شل: 14 درصد) و شرکت فرانسوی نفت (6 درصد) تقسیم شد. این کودتا، افزون بر سرنگون کردن دولت قانونی دکتر مصدق و برقراری دوباره تسلط بیگانگان بر نفت ایران، سهم قابل توجهی از این منابع را در اختیار شرکتهای امریکایی قرار داد، افزون بر اینکه میان کشورهای امپریالیستی در جلوگیری از رشد قانونگرایی و استقلالخواهی و دموکراسی در کشورهای در حال توسعه را نشان داد.
دخالت در فضای سیاسی ایران در سالهای پس از انقلاب با پشتیبانی همهجانبه از عراق در تاخت و تاز به ایران و محاصره عملی ایران با پادگانهای نظامی و تحریک کشورهای عربی علیه این کشور همه در راستای پدید آوردن دولت سرسپردهای در ایران است که منافع امریکا و شرکای آن را در نفت ایران تأمین کند.
افزون بر همه اینها، ایجاد فضای ذهنی مبتنی بر ناپایداری سیاسی کشور و در نتیجه کاهش حجم سرمایهگذاری تولیدی بلندمدت از سوی بخش خصوصی و نیز ترغیب نیروهای کارشناس و مدیر به مهاجرت از ایران. پس نباید به راحتی از کنار این نکته عبور کرد که هر تلاشی برای ورود به صنعت نفت ایران با محاسبههای دقیق بلندمدت همراه است.
با این حساب میتوان گفت رژیم حقوقی کشور اجازه انعقاد قراردادهایی شبیه قراردادهای پیش از انقلاب اسلامی را نمیدهد.
با وجودی که ما قانون خودمان را داریم اما چطور میشود که الگوی اقتصادی که در قانون اساسی دنبال نشده است در کشور پیاده میشود.
منظورتان اقتصاد لیبرالی است؟
بله، با پیادهسازی این الگو حدود 120میلیارد دلار نیز هزینه شده که جز متلاشی کردن این جامعه هدف دیگری در پی نداشته است. شاه خائن 14 میلیارد دلار در سال هزینه میکرد اما هم اکنون سالانه 120 میلیارد دلار هزینه ارزی ماست، نکته مهم و قابل توجه این است که ایران از نظر سیاسی الگویی برای تمام کشورهای اسلامی است اما آیا از لحاظ اقتصادی نیز چنین است؟ لطمههای اقتصادی موجب بروز فقر و بیکاری در کشور شده است، میلیونها هموطن دچار مشکلات مالی هستند و میخواهند شرافتمندانه زندگی کنند. همه اینها متأثر از سیاستهای لیبرالی است، آیا اینها مدافع اقتصاد ملت ایران بودند، این انقلاب تاریخی است.
در وصیتنامه امام«ره» آمده است: استقلال اقتصادی یعنی آنچه را که داریم مصرف کنیم و اگر نداریم به واردات رو نیاوریم و از مصرف بکاهیم. حتی اگر ثروتی از راه مشروع هم تهیه شده باشد در بخشهایی همچون کشاورزی و کارخانهها استفاده نشود آن ثروت زیر سؤال میرود، نه اینکه 470 میلیارد دلار در دست بخش خصوصی باشد و دست به خرید و فروش کالاهای مختلف بزند و این باعث گرانی کالاها شود و اسم آن را سود بگذاریم.
آقای دکتر! برای توسعه صنعت نفت و میادین هیدروکربوری چه باید کرد؟
استقلال اقتصادی؛ این استقلال اقتصادی موردنظر تا میتواند باید وابستگی به خارج را کم کند اما از چه طریق؟ طبیعتاً، از لحاظ کاهش نیازهای مصرفی و کاهش نیازهای نیمه مصرفی همچون قطعات و ماشینآلات موجود در کارخانههاست که از وجود آنها باید کاسته شود.
نکتهای که در استقلال اقتصادی باید در نظر گرفت این است که ما باید از دو سو تغییر کنیم اول از لحاظ الگوی مصرف و دوم اینکه نباید نفت خام صادر کنیم و کالاهای ساخته شده وارد نکنیم مگر در موارد خاص که با زندگی مردم سروکار دارد. ما میتوانیم امکانات داخلی را فعال کنیم تا به حدی که محصولات کشاورزی نیز صادر شود، ما خود، فقر را به تولیدکنندگان تحمیل میکنیم.
پیش از تحریمها سالانه حدود 200 میلیون تن نفت خام استخراج میشد که حدود 80 تا 90 میلیون تن آن در داخل به مصرف میرسید و 120 میلیون تن آن به کشورهای دیگر صادر میشد، نکته مهمی که به آن اشاره میکنم این است که در این بین چه ضرورتی دارد که به گفته مسئولان باید سهم خود را در اوپک حفظ کنیم، اوپکی که در آن کشورهایی همچون عربستان سعودی، امارات و قطر حضور دارند که هدفشان دسترسی به نفت ارزان و افزایش روز به روز استخراج و تولیداتشان است.
امریکاییها و اروپاییها به زمان حال نگاه میکنند اما سؤال این است که ما افق زندگی اقتصادی خود را چطور میبینیم آیا همچنان میخواهیم صادرات نفت خام - که استقلال اقتصادی ما را مخدوش میکند- افزایش دهیم یا با توجه به نیاز به صادرات، تولیدات داخلی خود را افزایش داده سپس صادر کنیم؟
چند سال پیش در کمیسیون تلفیق گفته شد 15 میلیارد دلار برای افزایش استخراج نفت و صادراتش پیشبینی کردیم که بتوانیم سهم خود را در اوپک حفظ کنیم، سؤال این است که چرا میخواهیم این ویژگی را در کشورمان حفظ کنیم؟ این ویژگی برای دوره استعمار است. شاه در دورهای ژست انقلابی میگرفت و از افزایش قیمتها صحبت میکرد. اقتصاد ما اقتصاد خامفروشی و در ازای آن واردات کالاست.
ما سالانه حدود 20 میلیون تن فرآوردههای پتروشیمی صادر میکنیم، چرا این فرآوردهها را به جای تبدیل به کالا صادر میکنیم. اگر این مقدار تبدیل به کالاهای نهایی مصرفی مانند پارچه، چرم، شیشه و فلز شود، حدود 20 هزار ماده به وجود میآید که آنها را میتوانیم به قطعات و وسایل مورد استفاده تبدیل کنیم. با این کار امکان تحول عظیم اقتصادی حاصل میشود.
چرا 15 میلیارد برای افزایش استخراج نفت پیشبینی میشود اما برای تبدیل مواد خام پتروشیمی هزینه نمیشود، ما به جای فروختن نفت خام به قیمت کیلویی 60 سنت باید آن را به کالای مورد استفاده تبدیل کنیم و از واردات کالا جلوگیری کنیم.
گاه به نظر میرسد نگرشی به آینده نداریم و تنها به حال فکر میکنیم در نتیجه این نگرش، استقلال اقتصاد ایران زیر سؤال میرود. این نشاندهنده فضای بسته لیبرالی متناسب با منافع بیگانگان است؟
اگر به خاطر حفظ سهمیه در اوپک منابع را به همین سادگی به چپاول دهیم به نفع امریکا و کشورهای ابرقدرت صنعتی کار کردهایم که خواستار پایین نگه داشتن قیمت نفت هستند، در نتیجه منابع نفتی خودمان را نابود میکنیم. با فروختن نفت خام در کشورمان اشتغال ایجاد نمیشود زیرا استخراج نفت خام هزینهای در برندارد و شاید هزینه هر بشکه به 5 دلار برسد و در نهایت اگر تولید نداشته باشیم این منبع عظیم به پایان میرسد و آینده اقتصادی ایران به خطر میافتد در صورتی که مسئولان فکر میکنند با فروش نفت به قیمت 100 دلار سود کردهاند.
با این توضیحات، شما مخالف حضور شرکتهای خارجی برای توسعه میادین نفتی ما هستید؟
دنیای امروز دنیایی نیست که همه چیز را دست خارجیها بدهیم، این روش به درد جامعهای میخورد که از خود منابعی ندارد نه برای ایران. کشور ما در صنایع عظیم دفاعی که از سوی همه کشورها مورد تحریم قرار گرفته خوداتکا است؛ چرا صنایع نفتی ما که به راحتی میتوانیم نیازهایمان را از راه تکنولوژی تأمین کنیم باید وابسته به کشورهای دیگر باشد.
ما میتوانیم با برنامهریزی منظم، سالانه 15 درصد استخراج مخازن نفتی خود را کاهش دهیم و در شرایط تحریم به جای پرداخت 70 میلیارد دلار در سال به کشورهای بیگانه، آن را در کشور خود در راه تولید و تبدیل مواد خام به کالاهای نهایی مورد استفاده قرار دهیم.
ما دچار این مشکل هستیم که بیشتر دنبال اکتشاف، استخراج و صادرات زیادتر هستیم و حاضر نیستیم با گذشت زمان، تکنولوژی را بومی کنیم. چرا میخواهیم به صورت مشارکت یا قراردادهای پیمانکاری با کشورهای دیگر همکاری کنیم. در صنایع دفاع این کار را عملی کردیم اما در صنعت نفت مجبور نیستیم به قیمت حفظ سهم خود در اوپک 20درصد از منابع را از بین ببریم و خود را از صنعتی شدن باز داریم. نباید پتروشیمی خام (محصولات اولیه) و نیمه خام را به خارجیها بدهیم.
از صحبتهای شما چنین استنباط میشود که در قراردادهای نفتی باید مراقب باشیم بیشتر از این استثمار نشویم؛ درست متوجه شدم؟ اگر رودربایستی را کنار بگذاریم این ادغام اقتصادی ایران در بازار جهانی سرمایهداری است که اختیار ایران را از آن میگیرد و در نهایت زمانی به راحتی میتوانند کالاهای حیاتی همچون دارو را به ایران نفروشند، آیا این راه درست است؟
ما خودمان را در شرایطی قرار داده ایم که با کشورهای دیگر قرارداد میبندیم، کشورهایی که با اسرائیل و امریکا در ارتباط هستند و از طریق واردات کالاهایشان اطلاعات داخلی ایران را تخلیه میکنند، بنابراین ما از لحاظ سیاسی مستقل هستیم اما از نظر اقتصادی خیر، وقتی آنقدر این مسئله امنیتی است چرا باید به خارجیها اختیار دهیم؟
در دوره ملی شدن صنعت نفت هم این اتفاق افتاد. صنعت نفت تعطیل شد و یک دلار هم به ایران نرسید. در جنگ تحمیلی نیز ماهیت و قدرت ایران را همه شاهد بودند. ما شایسته استقلال هستیم، حیف است با وجود استقلال سیاسی سرنوشت اقتصادیمان را به بیگانگان بسپاریم.
برگردیم به قراردادهای نفتی؛ عدهای عنوان میکنند با قراردادهای جدید هم شرکتهای خارجی وارد ایران نمیشوند و باید سراغ مشارکت در تولید رفت. نظر شما چیست؟
در اغلب کشورهای نفتی منطقه از قرارداد مشارکت در تولید استفاده نمیکنند، فقط قطر استفاده میکند که بتواند به راحتی و سریعتر مخازن را تخلیه کند. از سوی دیگر عراق در برخی میادین مشترک با ایران در هر بشکه تولید، درصدی به پیمانکار میدهد.
این فقط برای زمان محدود و در میادین مشترک قابل اجراست یعنی در قراردادهای کوتاه مدت با امکان سلب قرارداد و دادن خسارت به کشورهای خارجی، نه برای قراردادهای بلند مدت 20 ساله.
از سوی دیگر باید در مقابل نفت، انتقال تکنولوژی به ایران را خواستار باشیم چون تکنولوژی خیلی مهمتر از نفت است و با تحقیقات صورت گرفته میتوانیم تکنولوژی را بومی و امکاناتش را افزایش دهیم.
نکته مهم این است که نظام بینالمللی از نظر قضایی به ایران حق نمیدهد، اگر هم این حق را به ایران بدهد فکر میکنید کشوری مثل قطر این را میپذیرد؟
مسئولان اقتصادی ما چیزی به نام تهاجم اقتصادی را درک نمیکنند. ایران میتواند مدیریت را در دست داشته باشد و تصور نکند که خارجیها فقط میتوانند کار کنند. آنها فقط به دنبال منافع خودشان هستند. شما هر دانشمندی که میخواهید میتوانید استخدام کنید، در حال حاضر ایران در صنایع دفاع هم همین کار را میکند. یک اسلحه را به پیشرفتهترین اسلحه در دنیا تبدیل میکند، در صنعت نفت هم همینطور، میتواند دانش، فناوری و حتی مدیریت بخرد و از وجود یک مدیر توانمند در کنار یک ایرانی بهره ببرد و از آن استفاده کند.
برخی بر این باورند که سرمایه داخلی برای توسعه میادین نفتی کافی نیست و ناچاریم از شرکتهای خارجی دعوت کنیم. شما موافقید؟
به هیچ عنوان؛ بعد از جنگ 1200 میلیارد دلار درآمد نفت اگر صرف تولید میشد، حالا ایران اولین کشور صنعتی در دنیا بود.
هماکنون بیش از 900 هزار میلیارد تومان نقدینگی در دست جامعه است که باید به سمت تولید هدایت شود. یکی از راههای آن این است که سود فعالیتهای دلالی را کاهش دهیم اما متأسفانه دولت نخواست این کار را بکند.
مغازهدارانی که در آغاز انقلاب 400 هزار نفر بودند الان به 4 میلیون نفر رسیدند. با توجه به ضوابط جهانی، هر 500 نفر جمعیت یک مغازهدار احتیاج دارد، ایران از لحاظ توزیع با 150 هزار مغازهدار باید اداره شود، بنابراین مغازههایی که خارج از عرف جهانی تأسیس شدهاند نیرویی به وجود میآورند که از لحاظ اقتصادی در بازدارندگی تولید نقش اساسی ایفا میکنند و در حوزه تولید مانع خواهند بود.
دولتها هم با دلار ارزانی که به آنها ارائه کرد باعث تقویت آنها شد یا با خریدن خانه نیز این اتفاق میافتد. هم اکنون بیشتر از خانوادههای موجود خانه بنا شده اما متأسفانه در دست بعضی از خانوادهها چند خانه و در دست دیگری هیچ.
در کشوری مثل آلمان مالیات بر خانه تعلق میگیرد و در نتیجه خریدن خانه برای گران فروختن صرفه اقتصادی ندارد، سرمایهها به طرف بانکها و اوراق مشارکت و سهام کارخانهها روانه میشود و فضای دلالی در اقتصاد جامعه کاهش پیدا میکند و اوراق مشارکت و بهادار پسانداز میشود این یعنی تولید.
بنابراین قراردادهای مشارکت در تولید با هدف جذب سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی گزینه خوبی برای توسعه میادین نفتی نیست مگر با محدودیتهای خاص در حوزه میادین مشترک.
پس شما معتقدید که قراردادهای نفتی جدید نباید فراگیر و همه جانبه باشد؟
نتیجه اجرای قراردادهای جدید نفتی (IPC) برگرداندن ایران به دورهای است که در اداره خود استقلال چندانی نداشت و بیکاری، فقر و اختلاف طبقاتی تشدید شده بود. این قراردادها، شعار اصلی انقلاب اسلامی ایران، یعنی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی را زیر سؤال میبرد.
عجیب است؛ یعنی با این سرمایه عظیمی که دولت هر سال صرف واردات میکند، امکان اجرای پروژههای نفتی نیست؟ حتماً باید توسعه میادین نفتی و گازی کشور به خارجیها واگذار شود تا نتیجه بدهد!؟ وقتی بر خودکفایی تأکید و توسعه اقتصادی کشور بر محور نفت و گاز تعریف میشود، چطور میتوان بهرهبرداری سرمایههای ملی را به بیگانه سپرد؟! اساساً یک دولت مگر چقدر اختیار دارد که میتواند حقوق ملی را برای مدت طولانی در اختیار یک شرکت خارجی قرار دهد؟! حتی مجلس هم اختیار اتخاذ چنین تصمیمی را ندارد؟
میگویند این قراردادها صنعت نفت را نجات میدهد، من میگویم مگر صنعت نفت ورشکسته است که با این مدل قراردادی نجاتش دهید!؟ چرا باید اداره توسعه محور اصلی اقتصاد ایران که نفت و گاز است، به شرکتهای خارجی واگذار شود!؟
به نظر میرسد که اجرای قراردادهای جدید نفتی (IPC)، با اصل استقلال کشور در تضاد خواهد شد. نتیجه اجرای این مدل قراردادها، عمدی یا سهوی، تشدید وابستگی و خامفروشی است! اگر با دیدگاه حفظ و تقویت منافع ملی به این موضوع نگاه شود، صنعت نفت باید به گونهای دیگر اداره شود. مدیریت و دیدگاههای کنونی در صنعت نفت، به گونهای است که امریکاییها و اروپاییها میپسندند.
اگر هدف حفاظت از منافع ملی و تقویت آن است، پس باید دیدگاه مسئولان و دستاندرکاران صنعت نفت به گونهای دیگر باشد. باید بر پایه تفکر مستقل راهکارهایی طراحی شود که بر مبنای اجرای آنها، این نتیجه حاصل شود که چگونه باید کار کرد تا از صادرات همین میزان نفت و گاز هم کاست و از خامفروشی به سمت فرآورده فروشی تغییر رویکرد پیدا کرد، اما در عین حال شرایطی را فراهم کرد که ارزآوری و اشتغالزایی در کشور رونق بگیرد.
همانطور که روشن است، بازار مواد خام به ویژه بازار جهانی نفت پیوسته دستخوش تغییرهایی است، در مجموع بازار بینالمللی به نفع کشورهای مصرفکننده، صنعتی و توسعهیافته است.
شرکتهای نفتی بینالمللی به بهشت صنعت نفت ایران میآیند و تنها به تأمین منافع خود فکر میکنند، اما کافی است مشکلی پیش بیاید، به راحتی تعهدهای خود را زیر پا میگذارند و میروند، همانطور که پیش از این هم به علت تشدید تحریمها، به راحتی ایران را ترک و پروژهها را رها کردند و رفتند.
خب اگر قرار است امتیازی بدهید به شرکتهای ایرانی بدهید، اگر مشکل تکنولوژی است، میتوان تکنولوژی را خرید و به کار گرفت، حتماً نباید که تا این حد به شرکتهای خارجی امتیاز داد تا انتقال تکنولوژی حاصل شود! اگر امتیازی است به ایرانیها بدهید، این مسیر، مسیر تشدید وابستگیها و تضعیف استقلال کشور است. باید توجه کرد که نسلهای آینده هم باید از منابع نفت و گاز کشور منتفع شوند.
این شرایط و امتیازدهی به شرکتهای خارجی در دوران پهلویها هم اتفاق افتاد و شاه اختیار صنعت نفت و توسعه میدانهای نفتی و فروش نفت خام را به شرکتهای کنسرسیوم سپرد، البته در دوران قاجار هم به شکل فاجعهآمیزتری امتیازدهی رخ داد، اما تفاوتش اینجا بود که پادشاهان قاجار ناآگاه بودند، اما در دنیای کنونی و در شرایط حاضر که کشور از انبوه دانش و اطلاعات و نیروی انسانی توانمند بهرهمند است، نباید آگاهانه به سوی تسلیم شدن و وادادگی گام برداشت. شأن نظام جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی اجل این رخداد است که باید مسئولان امر به این شأن توجه کنند. جمهوری اسلامی ایران، استقلال کامل دارد و مطابق با تأکید نص صریح قوانین نباید شرایطی فراهم شود که به این استقلال کوچکترین آسیبی وارد شود و نبض اقتصاد ما در دست خارجیها قرار بگیرد.
صنعت نفت باید به محور اساسی صنعتی شدن و استقلال اقتصادی ایران تبدیل شود که البته این مهم با رویکردهای کنونی و با مدیریت حاضر نشدنی است، صنعت نفت را باید مدیران صنایع دفاع اداره کنند. پر واضح است که پیشرفتها و خودکفاییهایی که در حوزه صنایع دفاعی کشور در سالهای گذشته حاصل شده، بینظیر و ستودنی است، مدیران این بخش با اعتقاد و اتکا به توان داخلی و با مهندسی معکوس، پیشرفتهای عظیمی حاصل کردند. در دورهای همین نیروهای صنایع دفاع در نفت مدیریت کردند و توانستند در زمان اوج تحریمها، در پتروشیمیها، بنزین تولید کنند.
صنعت نفت را نباید افرادی مدیریت کنند که به تفکر ایرانی اعتماد ندارند و ایرانیها را تحقیر میکنند و رویکردشان چنین باشد که ایرانیها تنها مصرفکننده و فقط چشمآبیها، صاحب دانش و تکنولوژی هستند و ایران هم محتاج آنان است. چرا تصور میشود که چون غربیها صاحب دانش و تکنولوژی و بازار هستند، پس از ما برتر هستند؟ دیدگاه مستقل و انسان مدارانه و عادلانه بر دانش و تکنولوژی ارجحیت دارد.
راهکار شما برای برونرفت از این وضعیت چیست؟
زیرساختهای اقتصادی و دیدگاه مدیریتی در کشور باید اصلاح شود تا توسعه اقتصادی و صنعتی بومی و مستقل ایران حاصل شود. اگر قرار است فعالیتها به بخش خصوصی واگذار شود، این بخش خصوصی باید بخش خصوصی اصیل باشد، نه آن بخش خصوصی که نگاه دلسوزانه و در راستای منافع ملی ندارد و تنها به فکر دستیابی به حداکثر سود آن هم از طریق رانت و دلالی و واسطهگری و واردات است. ببیند بر سر پتروشیمیهایی که واگذار شد، چه آمد.
نگاه مسئولان صنعت نفت باید تغییر کند و درونزا و دلسوزانه شود و هیچ ماده خامی صادر نشود و به جای نگاه به بیرون، از امکانات داخلی استفاده شود، اما باید از آنان که صاحب دانش و تکنولوژی هستند و در توسعه اقتصادی موفق هستند، مشورت گرفت و تکنولوژی خرید، نه اینکه کل کار را به آنان واگذار کرد.
منبع : روزنامه جوان
انتهای پیام/