راز ماندگاری انقلاب
افتخار ملت انقلابی ایران، حرکت در سایه اسلام و تعالیم الهی و توجه ویژه نسبت به مفاهیمی والا مانند "اسلام سیاسی"،" ولایتمداری" و "غیرت دینی" است. این مفاهیم در ذهن هر چهار نسل انقلاب اسلامی نضج گرفته است.
تاکنون تئوریسنها و نظریه پردازان حوزه انقلاب های جهان، درخصوص منحصر به فرد بودن انقلاب اسلامی ایران نکات زیادی مطرح کرده اند. برجسته سازی نقش معنویت در انقلاب اسلامی ایران، آن هم از سوی فیلسوفی پست مدرن مانند میشل فوکو یا تاکید بر عدم همخوانی مطلق انقلاب اسلامی ایران با تئوری های رایج غربی (در حوزه انقلاب های جهان ) از سوی تدا اسکاچپل موضوعاتی است که بارها درخصوص آن بحث و گفتگو شده است. در این مجال قصد داریم در خصوص رمز ماندگاری انقلاب اسلامی ایران و پویایی این حرکت عظیم الهی و مردمی پس از گذشت نزدیک به چهار دهه از ظهور آن سخن به میان آوریم.
1- حضرت امام خمینی (ره) با استناد به اصل نفی سبیل و اتخاذ سیاست "نه شرقی ،نه غربی "روح استقلال را در کالبد انقلاب اسلامی ایران دمید . اصل نفی سبیل یکی از پویاترین اصول اسلامی محسوب می شود. بر اساس آیه شریفه " و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا" اساسا خداوند متعال راهی را برای سلطه کفار بر مسلمین قرار نداده است. در شرایطی که خداوند راهی را در این خصوص قرار نداده است، تمایل مسلمین به سلطه پذیری کفار بر آنها یکی از اصلی ترین رموز درماندگی و استیصال آنها در طول تاریخ محسوب می شود.
حضرت امام خمینی (ره) به عنوان رهبر و مصلح مسلمان این نقطه آسیب را در ملتهای اسلامی درک کرد و ندای استقلال طلبی خود را بر مبنای اصول الهی و اصل مترقی نفی سبیل استوار ساخت. در دورانی که جهان در سیطره دو بلوک شرق و غرب قرار داشت، نظام بین الملل شاهد ظهور انقلابی بود که نه تنها به هیچ یک از دو قطب قدرت جهان وابسته نبود، بلکه سلطه آنها را نیز نفی می کرد و در تقابل با آنها قرار داشت.
بی دلیل نبود که ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی هر دو در دوران جنگ تحمیلی و سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش خود را برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی به کار گرفتند.با این حال ملت انقلابی ایران با اتکا بر اصل نفی سبیل و اتکا به خود توانست معادله ای ناممکن را ممکن ساخته و پس از هشت سال به دشمنان بعثی و حامیان غربی و شرقی آن اجازه ندهد ذره ای از خاک میهن پاکمان را به تصرف خود درآورند.
2- مروری بر ماجرای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برای سیاست خارجی هر کشوری عبرت آموز خواهد بود . تغییرازجمهوری شورایی به اتحادیه کشورهای مشترک المنافع که ازآن تحت عنوان فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی تعبیر می شود، دقیقا از زمانی کلید خورد که خروشچف و دیگر سیاستمداران شوروی سابق به فکر همزیستیمسالمت آمیز با غرب افتادند. همگان متفق القول هستند که از مهمترین علل سلب حاکمیت حزب کمونیست براتحاد جماهیرشوروی میتوان به از بین رفتن گارد بسته کرملین در برابر آمریکا افزایش حس ملی گرایانه در جمهوری های مختلف مخصوصا روسیه به رهبری بوریس یلتسین و ....اشاره کرد.
به عبارت بهتر، ما شاهد وقوع دو رویکرد موازی در داخل شوروی سابق و سپس فروپاشی آن بوده ایم. در ابتدا تلاش کمونیستها برای همزیستی مسالمت آمیز با امپریالیسم جهانی پایه های قدرت را در شوروی سست کرد و به صورت همزمان، این سستی مولد افزایش پوکی درونی و داخلی شوروی و رشد گروه های ملی گرا در محدوده جغرافیایی پهناور آن بود. دیری نپایید که رسما در سال 1991 فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اعلام شد و کمونیسم به موزه تاریخ پیوست.
کمونیستها در حالی در رویای همزیستی مسالمت آمیز با کبوترها و بازهای آمریکایی بودند که در آن سوی آتلانتیک، واشنگتن و ناتو قبر کمونیستها را حفر کرده و منتظر جسدی بودند که در داخل این قبر قرار دهند. سیاستمداران شوروی سابق گرفتار این تله خطرناک شدند. آنها بدون توجه به واقعیتی که پیرامونشان قرار داشت، به سوی تصویری مجازی و خیالی "همزیستی با غرب" گام برداشتند و خود را از درون و بیرون تهی ساختند. این تهی سازی روندی بود که متعاقبا از سوی دونالد ریگان و بوش پدر نیز به صورتی هدفمند هدایت شد و در نهایت منجر به فروپاشی شوروی گردید.بنابراین گام نخست و اصلی سقوط کمونیسم را رهبران این حزب در شوروی سابق برداشتند
3- رمز ماندگاری انقلاب اسلامی در طول چهار دهه اخیر یکی " دشمن شناسی" و دیگر " استقلال" و " عمل به احکام الهی و قرآن " بوده است. زمانی که دشمن شناسی و استقلال یک ملت در وهله اول با یکدیگر ترکیب شده و سپس این ترکیب در ذیل کامل ترین مکتب الهی تعریف شود،در آن صورت ما با ملتی قوی و آسیب ناپذیر و نظامی پویا مواجه خواهیم بود. افتخار ملت انقلابی ایران، حرکت در سایه اسلام و تعالیم الهی و توجه ویژه نسبت به مفاهیمی والا مانند "اسلام سیاسی"،" ولایتمداری" و "غیرت دینی" است. این مفاهیم در ذهن هر چهار نسل انقلاب اسلامی نضج یافته و طرح های دشمنان قسم خورده این مرز و بوم را ناکام گذاشته است.
در این میان ،مولفه دشمن شناسی اهمیتی ویژه دارد. زمانی که دشمن شناسی از قاموس گفتمان انقلاب حذف شود و "بی اعتمادی مطلق به آمریکا" جایگزین " همزیستی مسالمت آمیز با غرب" شود، ما دچار بدترین خطای راهبردی، اعتقادی و محاسباتی ممکن شده ایم.
نباید این حقیقت را فراموش کنیم که هم اکنون غرب نسبت به کلیت، ماهیت و زیربنای اعتقادی و سیاسی نظام ما رویکردی منفی و تقابلی داشته و نیت و هدفگذاری واقعی آن نابودی این نظام اسلامی و مردمی است. این هدفگذاری نه تنها در طول چهار دهه اخیر تغییر نیافته است، بلکه در دوران هر یک از روسای جمهوری دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا به نحوی تکمیل شده است. دموکراتها با استفاده از ابزارهای فرهنگی و جمهوریخواهان با استفاده از راهکارهای سخت افزاری در صدد تقابل با انقلاب اسلامی ایران بر آمده و برای آن بودجه تصویب کرده اند. در چنین فضایی "اعتماد به دشمن " و پیگیری تز همزیستی مسالمت آمیز با غرب دقیقا همان تله و دامی است که کاخ سفید می خواهد ما را در آن بیفکند.
4- تاکنون بارها عنوان شده است که "تبدیل دشمن به دوست " در قبال ایالات متحده آمریکا و کسانی که کمر به نابودی نظام جمهوری اسلامی ایران بسته اند امکان ناپذیر است. به عبارت بهتر، استراتژی تبدیل دشمن به دوست در قبال ایالات متحده آمریکا که همچنان مظهر استکبار جهانی محسوب می شود، پاشنه آشیل سیاست خارجی ما در برهه حساس و تعیین کننده فعلی محسوب می شود. با توجه به اینکه کشور و نظام بین الملل بنا به تعبیر مقام معظم رهبری در یک پیچ تاریخی قرار دارد، محاسبات ما نیز باید مطابق این واقعیت صورت گیرد. متعاقبا اگر "برجام" در ذیل استراتژی همزیستی با آمریکا تعریف شود، به پاشنه آشیل ما تبدیل خواهد شد و اگر آن را در ذیل استراتژی مدیریت رفتار دشمن تعریف کنیم، این موضوع می تواند برای ما سودمند باشد. نگاه ما به موضوع برجام و به طور کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، باید نگاهی بر گرفته از همان اصل مترقی "نفی سبیل " باشد. در اینجا ما با نگاهی فقهی، راهبردی و مبنایی مواجه هستیم که مطابق آن اساسا اجازه وادادگی در مقابل دشمن را نداریم.
در نهایت اینکه راز ماندگاری انقلاب اسلامی ایران مبانی محکم سیاست خارجی کشورمان است که آن نیز در راستای نگاه آرمانی انقلاب به سوی تکامل و رشد تعریف می شود. در چنین مجالی اگر خدای ناکرده "دشمن شناسی" و " رصد هوشمندانه تحرکات دشمن" تحت تاثیر نگاه خوشبینانه و بازدارنده نسبت به آمریکا و دیگر دشمنان قسم خورده این مرز و بوم فراموش شود، ما از آرمانها و اصول انقلاب عدول کرده ایم. در آن سوی میدان، آمریکا و متحدانش در انتظار لحظه ای غفلت ما هستند تا از این غفلت و سوء تدبیر در راستای اهداف خود استفاده کنند.
ماجرای دستگیری اخیر تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا در آبهای ایران نشان دهنده باقی ماندن نیروی انقلابی و جهادی در میان نسل جدید رزمندگان و مدافعان انقلاب اسلامی ایران است. این ماجرا نماد و نشانه ای از دشمن شناسی دقیق و عکس العمل به موقع فرزندان انقلابی این مرز و بوم بود. موضوعی که ایالات متحده آمریکا نیز آن را به صورتی شفاف و صریح درک کرد . اذعان رسانه ها و منابع خبری و تحلیلی غرب نسبت به تحقیر ایالات متحده آمریکا در این ماجرا نشان داد که پس از حدود چهار دهه، اساسا واشنگتن جایگاهی در قاموس سیاسی و گفتمانی انقلاب اسلامی ایران ندارد.
انتهای پیام/