آیا رفع تحریم ها کافی است؟

تحریم ها نفس های آخر خود را می کشد و اقتصاد ایران در آستانه رهایی از بند تحریم ها قرار دارد. همگان انتظار دارند که با رفع تحریم ها، ایران با رکود چندساله خود خداحافظی کند و به دوران رونق اقتصادی سلام کند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌ با این حال، یک سوال مهم پیش روی اقتصاد ایران قرار دارد: آیا با رفع تحریم ها می توان به رشد پایدار دست پیدا کرد یا اقتصاد ایران به مسیر رشدهای پرنوسان خود ادامه خواهد داد؟


رشد ناپایدار وموقتی، برای کشور مفید نیست


با برداشته شدن تحریم ها در روزهای آینده، گشایش هایی در اقتصاد ایران رخ می دهد که سبب می شود رشد اقتصادی در یکی دو سال آینده افزایش یابد چرا که در سال های گذشته به واسطه وقوع تحریم ها، اقتصاد ایران از نقطه تعادل  خود خارج شده است و با رفع تحریم ها اقتصاد به صورت خودکار به سمت نقطه تعادل خود حرکت می کند. یعنی فعالان اقتصادی که به خاطر قرار دادن تحریم ها، سطح فعالیت های خود را کاهش داده بودند یا به کل فعالیت خود را قطع کرده بودند، حال این فرصت را پیدا می کنند که به سطح تولید قبل از خود بازگردند. اتفاق مشابه در سال های بعد از جنگ رخ داد. به طوری که بالاترین رشد اقتصادی ایران در این سال ها رقم خورد و رشد های بالاتر از 10 درصد اتفاق افتاد. اما بعد از گذشت 3 سال رشد اقتصادی به زیر 5 درصد سقوط کرد. بدون شک این رشد ناپایدار، بدون دخالت دولت می تواند صورت پذیرد اما اتفاق افتادن آن مطلوب کشور نیست. در جمع بندی باید گفت که صرفنظر از وجود هر دولتی در دو سال آینده با رشد اقتصادی مثبت مواجه می شویم اما این رشد نشان از بهبود وضعیت کشور نیست بلکه بازگشت به دوران قبل از تحریم هاست.


رشد پایدار با تصمیم جمعی نظام امکان پذیر است


اما رشد اقتصادی که مد نظر اکثر اقتصاددانان است، رشد پایداری است که نه تنها ممکن است دو سال دوام بیاورد بلکه شاید ادامه دار باشد. نظیر رشد هایی که در کشورهای جنوب شرق آسیا رخ داده و کم و بیش ادامه پیدا کرده است. از این منظر رفع تحریم ها می تواند به منزله «نقطه عطف» اقتصاد ایران باشد. نقطه عطفی که عاصم اوغلو و  رابینسون از آن به عنوان یکی از اتفاقات مهم توسعه هر کشوری یاد می کنند. عاصم اوغلو و رابینسون در مقاله معروف خود در سال 2005 می نویسند که برآیند اقتصادی کشورها، چه ثروتمند و چه فقیر، نتیجه نهادهای اقتصادی و سیاسی آن کشور است. منظور از نهادهای سیاسی و اقتصادی، هر آن چیزی است که انگیزه بازیگران اقتصادی و سیاسی کشور را شکل می دهد.

در نگاه این دو عالم اقتصادی و سیاسی، نهادهای ضعیف، تلاش می کنند نهادهای ضعیف را گسترش دهند که این اتفاق را چرخه های رذیلت می نامند. آن ها با ارائه این مقدمات یکی از عوامل اثرگذار برای تغییر وضعیت بد به خوب، را شانس یا تصادف می دانند. این شانس یا تصادف یک موقعیت مناسب در اختیار کشورها قرار می دهد تا خود را از چرخه های رذیلت رهایی بخشند.  حال، رفع تحریم ها می تواند به عنوان عامل شانس سبب شود تا اقتصاد ایران از چرخه گرفتار شده در آن رهایی یابد. 

رفع تحریم ها می تواند به تغییر باورها، ارزش ها و ساختار اقتصادی ایران کمک کند و از این رو، نهادهای تازه شکل گرفته بتوانند مسیر توسعه ایران را هموار کنند. اگرچه در رشد ناپایدار نیازی به تغییرهای اساسی در ساختارهای تصمیم گیری و انگیزشی کشور نیست، اما اگر قصد داریم رشد پایداری را برای کشور رقم بزنیم، لازم است که تک تک مردم ایران بر سر پیشرفت توافق کنند. به عبارت دیگر، اگر می خواهیم از تکانه مثبت رفع تحریم ها، نهایت بهره مندی عایدمان شود، لازم است که این توافق بین همه مردم صورت پذیرد که وضعیت فعلی اقتصاد کشور مطلوب نیست. وضعیت فعلی ساختار انگیزشی و تصمیم گیری کشور مناسب نیست، چون برآیند این ساختار وضعیت فعلی اقتصاد ایران است. ساختار کنونی به فعالان اقتصادی این سیگنال را می دهد که در  بازارهای نامولد شرکت  کنند و سود خود را حداکثر کنند.

در این ساختار، سرمایه گذاری در زمین، طلا و ارز که هیچ گونه عایدی برای کشور ندارد، بیشترین عایدی را به فرد می رساند. یعنی مسیر توسعه و رشد پایدار کشور در مقابل بهبود وضعیت مالی فعالان اقتصادی قرار می گیرد و تا زمانی که این شرایط تغییر پیدا نکند، صحبت کردن از رشدهای بلندمدت خیالی خام است. طبیعتا هرگونه تغییر از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب،  سبب می شود که منافع عده ای قطع شود و قطع شدن این منافع کافی است که آن تغییرات ناکام بماند. تجربه تغییرات قوانین مالیاتی، خصوصی سازی و . . . درس های مفیدی را به اقتصاد ایران آموخت. حال که منافع عده ای در مقابل تغییر کشور از وضعیت موجود به مطلوب قرار گرفته است، باید نظام تصمیم بگیرد. باید قوای سه گانه و سایر نهادهای تصمیم گیر در نظام، به یک عزم مشترک برسند و با آن عزم مشترک بساط این عده را برچینند تا اقتصاد ایران بتواند مسیر تغییر را طی کند. در این مسیر، «همدلی و همزبانی دولت و ملت» حرف اول را می زند.

اگر آحاد ملت در کنار دولت سرود تغییر را بخوانند، اقتصاد می تواند به رشد بلند مدت امیدوار شود. در غیر این صورت، نه این دولت و نه سایر دولت ها کاری از دستشان برنمی آید. بلکه بالعکس این دولت با تکیه بر رشد کوتاه مدت اتفاق افتاده که در قسمت اول به آن اشاره شد، رای دوره بعد خود را تضمین می کند و مردم هم بدون تغییر در سطح رفاه قبلی زندگی خود را ادامه می دهند. بدون شک در این مسیر دولت مهم ترین نقش را در همراه کردن سایر قوا خواهد داشت و می تواند با ایجاد عزم عمومی در میان آحاد مردم، احساس نیاز به رشد پایدار را ایجاد کند. شاید زمان «همدلی و همزبانی» فرا رسیده است. شاید. .

انتهای پیام/