اردشیر زاهدی: ما بد کردیم، مردم را نفهمیدیم
داماد شاه و وزیر خارجه عصر پهلوی گفت: به ایران ظلم شده، به خصوص در جنگ. به ایران بد می کنند و باید تحریم ها هرچه زودتر برداشته شود.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ،مجله فرهنگ و علوم انسانی ،عصر اندیشه در شماره جدید خود گفت وگویی با اردشیر زاهدی داماد شاه و وزیر خارجه عصر پهلوی درباره اوضاع خاندان پهلوی و آینده ایران داشته است.
آقای زاهدی شما در سال های گذشته مواضع انتقادی درباره رژیم پهلوی داشتید و حتی به من گفتید که ایرانی ها باید پای حقوق هسته ای خود بایستند.برای ما ارزیابی شما از شرایط ایران به عنوان کسی که سال ها در مرکزیت قدرت حضور داشتید مهم است.هرچند می دانیم حال شما در هفته های گذشته به دلیل عمل جراحی کتف مناسب نبوده است...
خداوند به من مرحمت کرد.عمل باید دو ساعت انجام می شد اما هفت و ساعت و نیم طول کشید.به هر حال خداوند مرا زنده نگه داشت و موقتا هم تحت مراقبت هستم. آنجا(در بیمارستان) داشتم دیوانه می شدم.بعد قرار شد دو روز بیام اینجا (به منزل) تا اگر دیدند ایرادی ندارد و از نظر مراقبت مشکلی ندارد بمانم.اگر نه دوباره باید به بیمارستان برگردم.در هرحال بهبودش کمی طول کشید.چون بخیه ها بزرگ هستند .وقتی عکس های مربوط به عمل را می بینم متعجب می شوم...
اکنون از لحاظ جسمی حالتان مساعد است؟
بله ، اما الان کمی تب دارم .39-40 درجه تب دارم.اما زنده ام. روی زخم را باید دوباره عوض کنند که عفونت نکند.یک چیزهایی به من آویزان کردند ، از من خون می گیرد و این قرتی بازی ها... خیلی برای من مشکل است.البته دو تا نرس مراقبت میکنند.
چند سال پیش عکسی از شما با اشرف پهلوی ابتدا در فیس بوک و سپس در رسانه ها منتشر شد که پس از سال ها چهره ای تازه از خواهر شاه نشان می داد...
بانو اشرف.بله تازگی ندیدمشان ، ولی در حال حاضر در جنوب فرانسه زندگی می کنند.
در حال حاضر از وضعیت ایشان مطلع هستید؟ملاقات هایتان با او همچنان ادامه دارد؟
سن که بالا می رود آدم یواش یواش فراموش کار می شود.البته ایشان سنشان از من بیشتر است ، همسن اعلیحضرت هستند.یک بیماری داشتند.من در یک سال و نیم اخیر که مشکل بیماری داشتم، جنوب فرانسه نرفتم.حتی قرار بود برای کنفرانس به جنوب فرانسه بروم که نشد.ممکن است فراموشی داشته باشند.یکبار سرما خورده بودند که از طریق تلفن جویای حالشان شدم.در این چند هفته اخیر این قدر گرفتاری خودم را داشتم که هیچ تماسی با ایشان نداشتم.
اشرف بعد از انقلاب با روشنفکران دانشگاهی خارج از کشور تماس های زیادی داشت...
ایشان زن فعالی بودند.به خصوص بعد از اینکه وضع عوض شد ، با کسانی که کار کردند ، همه شان را حفظ کردند و نگه داشتند.
بله برخی از آن افراد مثل«احسان یارشاطر» و «مهناز افخمی» را هدایت کردند.آقای یارشاطر هم مثل خود من مریض شده است.به لرزش دست مبتلاست.
یعنی بیماری پارکینسون؟
اینطور به نظر می رسد.
ایشان آمریکا زندگی می کنند؟
آقای یارشاطر هنوز هم رئیس بنیاد مطالعات ایران در دانشگاه کلمبیاست.
عکسی که از شما و اشرف منتشر شده مربوطبه چه زمانی است؟
پنج سال پیش است.یک عکس هست که من پهلوی ایشان هستم.
کجا گرفته شد؟
در جنوب فرانسه است.به یاد ندارم نشسته ایم یا ایستاده؟
در منزل خودشان است؟
یک منزل داشتند که فروختند.حال در اجاره هستند یا جای را خریداری کردند الان حقیقتا نمی دانم.در پنج شش سال اخیر به دلیل گرفتاری های خانوادگی خودم ، بیماری و دخترم و ..... می خواستم بروم ایشان را ببینم ، اما متاسفانه نشد.یکبار پایم شکست ونشد و این بار هم عمل جراحی داشتم.
می گویند بزرگترین پنت هاوس در نیویورک متعلق به ایشان بوده است.این صحت دارد؟
بله داشتند.فروختند.
چرا علیرغم دوستی با اشرف ، شما در فعالیت های رسمی ایشان مثل بنیاد مطالعات و .... حضور نیافتید؟
من هیچ گاه وارد این کار ها نشدم.اغلب این ها را نمی بینم چون اختلاف سلیقه وجود دارد و من هم به معتقداتی اعتقاد دارم.آنچه که فکر می کنم خوب یا بد است می گویم...
با رضا پهلوی نیز ارتباطتان قطع شده است؟
مدت های زیادی است که ایشان را ندیده ام.
اختلاف فرح و اشرف هنوز هم باقی مانده و در ذهنشان هست؟
هر دو باهم دوست هستند و همدیگر را می بینند ، البته تا آنجایی که من می دانم.این ها با هم تماس دارند ، اما من در هیچ کدام از تماس ها حضور نداشتم.ملاقات هایی دارند.
به هر حال می گویند درگیری مالی دارند و ارتباطی با یکدیگر ندارند...
من هیچ وقت درکارهای مالی دخالت نداشتم.من با خود اعلیحضرت ارتباط داشتم و پس از مرگ ایشان هم راه خودم را رفتم.من بچه ای بودم که وقتی هشت یا نه ساله بودم پدرم را دزدیدند.حتی نمی دانستم پدرم زنده است یا مرده.می خواستم خودم را بکشم.این ها در کتابم هم چاپ شده است.
دو جلد از کتاب خاطرات شما در ایران منتشر شده است.آیا جلد سوم که مقاطع تاریخی مهمی را در بر می گیرد چاپ می شود؟با توجه به بیماریتان کار کتاب تا کجا پیش رفته است؟
الان مشغول نوشتن جلد سوم خاطراتم هستم.از خدا می خواهم که بتوانم این کتاب را به اتمام برسانم.دو جلد دیگر هم زنده باشم دنبال می کنم.شنیدم جلد یک و دو کتاب در تهران اجازه چاپ دارد.در اینجا هم به زبان انگلیسی و فرانسه چاپ شده است.زندگی من از بچگی تا اتفاقات سیاسی که افتاده و تا امروز در این کتاب است.از قبل کودکی خودم از زبان شیخ زاهد از پیرنیا که پدربزرگم بوده و خودم حضور نداشتم.سعی کردم نقل قول ها همه بر اساس تاریخ و عکس و مدارک باشد.از افرادی هم که مخالف من فکر میکنند در کتاب هست تا کسی که (کتاب را ) می خواند ، خودش قضاوت کند و ببیند درست است یا خیر .خیلی خرج کردم و زحمت کشیدم.اسناد را از انگلستان و روسیه و فرانسه جمع آوری کردم.مدارکی که مربوط به کشور عزیزمان است و مربوط به من... را جمع آوری کردم .خیلی زحمت کشیدم و خیال میکنم یکی از بهترین گنجینه اسناد را داشته باشم.
شما آینده ایران را چگونه می بینید؟
لازم به فکر است.اما ایران مملکت من است.خون من و برادر و خواهر های من است.الان هم حق با ایران است.این جمله را رسما در یک جلسه لیدر شیپ به انگلیسی گفتم و همه جا پخش شد.از حق ایران دفاع کردم.به ایران ظلم شده، به خصوص در جنگ.به ایران بد می کنند و باید تحریم ها هرچه زودتر برداشته شود.برای من افراد و دولت ها مهم نیستند.برای من شرافت ، تاریخ و مملکتم مهم است.مملکت ما امروز 40 درصد جوان ها هستند و 30 درصد از آن ها زیر 30 سال هستند،دو سوم این افراد خانم ها هستند که رئیس دانشگاه شده اند، وکیل مجلس هستند.کدام یک از این ممالک اطراف ما در خاورمیانه از خانم ها اینطور استفاده می کنند؟امروز در عربستان حتی اجازه نمی دههند خانم ها ماشین برانند.حقوق زنان در ایران پیشرفت کرده است.ایران یک مملکت بزرگ است.تاریخ چندین هزارساله دارد.خارجی ها غیرتی که ایران دارد را نمی توانند قبول کنند.حالا هم خداروشکر تحریم ها رفع می شود و به نفع مردم است.به ایران احتیاج دارند.ایران تنها بشر ندارد بلکه تاریخ دارد، مس دارد، جنگل دارد و قابل مقایسه با همسایه ها نیست.
ما معتقدیم که بی کفایتی خاندان پهلوی و مجموعه اقدامات آنها سبب وخیم شدن وضع ایران و عقب ماندگی کشور ما شد.مقصر اصلی این بی کفایتی ها را چه کسی می دانید؟
من خودم را بارها مقصر دانسته ام.من اردشیر زاهدی مقصر هستم.ما بد کردیم.ما مردم را نفهمیدیم.این ها را صراحتا می گویم.اعلیحضرت می گفت:تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها .این ها هست اما اصل کار حسادت و خودخواهی کشورهای خارجی است که می خواهند ما را بمکند.
شما با صراحت و شجاعت می گویید مقصر هستم، اما به نظر شما مقصر اصلی کیست؟
ببینیداستعفا کردم از کارم.خارج هم رفتم به کاری هم کاری نداشتم.برای اینکه آنچه که به فکرم می رسید به عرض شاه می رساندم.شما در هر کشوری یا در هر جای دنیا باشید همیشه آنتریک هست همیشه حسادت هست همیشه بله قربانگوهایی هستند .این ها دور اشخاص را می گیرند.اشخاص را باد می کنند و می شود بادکنکی که با یک سوزن یا حرارت سیگار می ترکد .نمی خواهم بگویم همه مقصر هستند ولی در اینجا من جزء کسانی هستم که حرفم را زدم.حالا قابل قبول بوده یا نبوده یا احمقانه بود، هرچیزی که بوده استعفا کردم و گورم را گم کردم و رفتم.اگر چند نفر این طور می آمدند و می گفتند شاید اتفاقات دیگری می افتاد.این شرافتمندانه نیست که من بگویم فردی خائن است.
شما هیچ کسی را جز خودتان مقصر نمی دانید؟
می گویم عده ای مقصر هستند ولی نمی خواهم کسی را متهم کنم.الان ایران افتخاراتی دارد و باید به آنها توجه کرد.
انتهای پیام/