چرا کارگردانان ایرانی از حاتمی‌کیا تا اصغر فرهادی باید دشمن مشترک را نشانه بگیرند؟

وقتی به خودمان خواهیم آمد که ناگهان ببینیم حاتمی‌کیا و شعیبی و تبریزی و فرهادی و کیارستمی تا اشکذری و مهدویان به جای آنکه دشمن مشترک کشور و فرهنگ‌شان را هدف قرار دهند در خاکریزهای فرهنگی ایستاده‌اند و یکدیگر را نشانه رفته‌اند.

 به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،سینمای ما پراست از حاشیه، از دشمنی از تلخی...همه اینها هم ارثیه سالیان گذشته است و اگرچه حالا به‌واسطه تلاش برای جایگزین کردن مهربانی بجای دشمنی، کمی کمتر شده اما همچنان وجود دارد. این دشمنی‌ها و تلخی‌ها هم مختص سینمای ما نیست و همه‌جا وجود دارد. طبیعی‌است که هر نگاه و تفکری فیلم‌های نزدیک به نگاهش را تجلیل می‌کند و مقابل فیلم‌های مخالفش می‌ایستد. این مورد وجود دارد که هر نگاه و طیف و جریانی، حتی بازیگران مورد علاقه خود را دارد و همه یارگیری می‌کنند و ارنج تیمشان را طوری می‌چینند که انگار قرار است وارد یک مسابقه نفس‌گیر شوند.

 

در دولت‌های قبل آنها که قدرت را تجربه کرده بودند و دوست داشتند در راس مدیریت سینما باشند به لطایف‌الحیل تلاش می‌کردند تا مدیریت سینمایی وقت را ناکارآمد جلوه دهند و خود را به صندلی او نزدیک کنند. حالا هم آنها که با نگاه مدیریت سینمایی وقت همنهشتی ندارند تلاش دارند تا تلاشهای این مدیریت را بی‌ثمر و ناکارامد و کپی نسخه‌های خارجی جلوه دهند. همه اینها هست. مختص ما هم نیست. اما...اما همه اینها وقتی به هر دلیل و توجیهی می‌تواند باشد که شرایط‌‌‌، بحرانی نباشد.

 

در شرایط بحرانی تمام آنها که حتی کوچکترین مرز مشترکی با هم دارند همه با هم در مقابل یک دشمن بزرگتر متحد می‌شوند تا اول توسط او به غارت نروند. بعد وقتی خطر دشمن بزرگتر از بین رفت یا کمرنگ شد به‌دنبال گرفتن سهمشان از قدرت می‌روند. حالا هم سینما و تلویزیون در شرایط بحران قرار گرفته است. بحرانی که خیلی‌هامان همچنان خیال می‌کنیم چندان بزرگ نیست و صرفا یک تهدید مسخره است که همیشه وجود داشته است. اما شرایط پیچیده‌تر و بحرانی‌تر از این حرفهاست. آنقدر که اگر همه ما حتی با وجود اختلاف در نگاه و عقیده ( به شرطی که همه زیر پرچم نظام مقدس اسلامی باشیم) کنار  هم نایستیم زمان زیادی طول نمی‌کشد که خود را در میدان جنگی تمام عیار خواهیم دید. بی سلاح، بی همقطار، بی یاور و بی هیچ نقشه‌ای برای پیروزی.

 

این شرایط بحرانی را فعلا یک شبکه ماهواره‌ای برای ما بوجود آورده است. او فقط و فقط یک شبکه ماهواره‌ای است و ما یک جمع پرقدرت جهانی و مهم اما شقه شقه و دسته دسته. حالا همین فقط و فقط یک شبکه ماهواره‌ای با هوشمندی از نقطه ضعف ما استفاده کرده و دارد یکی یکی بازیگرها و کارگردان‌های درجه چندم ما را با سلام و صلوات نزد خود می‌برد و با هر رفتی یک بمب خبری منفجر می‌کند که  تنمان به‌لرزه می‌افتد و تازه یادمان می‌افتد که ایوای...فلانی هم روزگاری همینجا بود..

 

خیلی از کارگردانها هستند که در شرایط عادی و زمان آرامش ممکن است با هم مشکل داشته باشیم و اصلا سایه هم را باتیر بزنیم. اما در میدان جدید اگر نپذیریم که کنار هم با دشمن مشترک بجنگیم محکوم به شکست خواهیم بود. جبهه جدید هم که یک شبکه ماهواره‌ای به‌راه انداخته است اولا حاصل آزمون و خطاهای سابق است. دوما تازه نقطه شروع یک جنگ بزرگ است. این آزمون و خطا پیشتر از سوی شبکه‌های دیگر به‌راه افتاد و همگی البته شکست خورد. یکبار فیلمهای خیانت محور مکزیکی که خانواده را هدف قرار می‌داد، بار دیگر شبکه فارسی وان و ...حالا اما "جم" منظم شده و ماحصل سالها آزمون و خطای دشمنان فرهنگی نظام است.

 

این شبکه ماهواره‌ای فقط فیلم ترکی و سریال مکزیکی پخش نمی‌کند. بازیگرهای ما را نزد خود می‌برد. نویسنده‌ها و فیلمنامه نویسان و نیروهای فکری را با دادن امکانات نسبتا مناسب درصف پیاده نظام لشکرش درمی‌آورد. تبلیغات فیلم‌های ما را رایگان پخش می‌کند و هزار جور سرویس رایگان دیگر به سینماگران و فیلمسازان ما می‌دهد. سرویس‌هایی که همه حکایت دانه پاشیدن برای کشاندن مرغ به داخل تله است.

 

شک هم نکنید که این جبهه و این شبکه فقط مختص به همین چیزی که حالا هست نخواهد ماند.اگرچه خود این شبکه و این جریان هم خیلی دلش نمی‌خواهد جدی گرفته شود و اگرچه این جریان دوست دارد در سایه و در جریان غفلت ما کارش را بی‌نقص پیش ببرد.

تا چشم به هم بزنیم این شبکه تبدیل به یک کلونی خواهد شد. یک کلونی بزرگ که امکانات کلان و با پشتیبانی بین‌المللی به اهالی فرهنگ و هنر ما خواهد داد. امکاناتی که ما هم ممکن است از ارائه آنها ناتوان باشیم. آن وقت تازه وقتی به خودمان خواهیم آمد که دیگر کار از کار گذشته است. میبینیم همه ما رسانه‌ها و منتقدان و نظریه‌پردازان و اهالی فرهنگ و هنر شرایطی را فراهم آورده‌ایم که از حاتمی کیا و شعیبی و کمال تبریزی و اصغرفرهادی و عباس کیارستمی تا اشکذری و مهدویان و امیریوسفی به جای آنکه دشمن مشترک کشور و فرهنگشان را هدف قرار دهند هرکدام در یک خاکریز فرهنگی ایستاده‌اند و همدیگر را نشانه رفته‌اند.

خدا کند حالا که جنگ در حوزه فرهنگ دارد شروع  می‌شود همه در یک صف واحد قرار گیریم و با احترام به قانون اجازه ندهیم منیت‌ها و منافع شخصیمان بر منافع ملی و دینی‌ مان ترجیح داده‌شود.

منبع:مشرق

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط