جنون رسانه‌ای، رسانه تروریستی

حسین‌یاسر‌ عیسی العبادی، کارگردان جوان عراقی در نمایش «شیزوفرنی» تصویری امروزی از عراق درگیر تروریسم و رسانه عرضه می‌کند.

خبرگزاری تسنیم - احسان زیورعالم

روان‌گسیختگی یا شیزوفرنی یک اختلال روانی است که مشخصهٔ آن از کارافتادگی فرایندهای فکری و پاسخگویی عاطفی ضعیف است.این بیماری در بین همهٔ بیماری‌های عمدهٔ روان‌شناختی از همه وخیم‌تر است و معمولاً خود را به صورت توهم شنیداری، توهم‌های جنون‌آمیز یا تکلم و تفکر آشفته نشان می‌دهد.

«شیزوفرنی» اما این بار نه یک بیماری روانشناختی که اثری است هنری. اثری که جهان یک ملت را و بستر و فضای محیط پیرامونی آنان را شیزوفرنیک می‌داند. حسین‌یاسر‌ عیسی العبادی متولد 1985 در بصره عراق با دستمایه قرار دادن این مفهوم روانی و تعمیم آن به فضای کنونی عراق، معنای جدیدی از «شیزوفرنی» را در قالب هنری بیان می‌کند.

این کارگردان جوان عراقی دانش‌آموخته علوم اسلامی از دانشگاه اهل‌البیت و عضو انجمن بازیگران عراق است. پیشتر با بازیگر در نمایش‌های «رنسانس مقدس»، «راه خدا»، «شناشیل توییتر»، «پرچم خون»، «درکرانه التاف»، «جهان یک درخت است»، «پایتخت جهنم»، «درد قلم»، «کنسرت خاک»، «من بی‌صدا نمی‌خوانم»، «ارشاد‌ال‌عمری»، «شاه حامام»، «ضربان قلب». و کارگردانی نمایش‌های چون «پایتخت جهنم»، «کنسرت خاک»، «نگه‌داری»، «دندان وهم» و «پنجره امید» به تجربه تئاتری مناسب دست یافته است.

العبادی در بخش بین‌الملل جشنواره فجر با نمایش «شیزوفرنی» میهمان است و اثر خود را در نخستین روز در تالار هنر روی صحنه برد. «شیزوفرنی» داستان رسانه‌های جعلی و کانال‌های سیاسی است که به کمک تروریست‌ها کمک آمده تا بر ذهن و روان جامعه تاثیر گذارند. رسانه‌ها در قالب چهار مرد زردپوش - شاید اشاره به مفهوم زرد بودن یک رسانه و شاید نمادی بر جنون - تعصبات ضدهنری و فرهنگی را ترویج می‌کنند. آنان مرد پریشان حال شیزوفرنی‌زده - در قامت کلیت انسان‌ها - را مدام از تیغ هنجارهای ساختگی خود می‌گذرانند.

رسانه‌ها او را از نواختن نی - به عنوان عنصر فولکوریک - منع می‌کنند و در عوض بر سرش بمب و موشک پرتاب می‌کنند. رسانه عاملی می‌شود برای سقوط عقلانی و فرهنگی جامعه. به گفته العبادی در معرفی اثر خود «رسانه آزادی احساسات و عقاید را از بین می‌برد و تاثیر منفی این عوارض بر کودکان و بی‌گناهان از عوامل جنگ است.»

 

نمایش العبادی حاوی شعارهایی است که فضای کنونی عراق را ترسیم می‌کند. برای ما در ایران، عراق کشوری است در جنگ با تروریسم؛ اما مردم عراق جنگ دیگری با رسانه دارد. پس از سقوط صدام حسین، خیل عظیمی از شبکه‌های ماهواره‌ای و تلویزیونی فضای عمومی عراق را قبضه کردند. شبکه‌هایی که کاری جز تفرقه میان گروه‌های قومی و سیاسی نداشته‌اند. العبادی در مقام یک تحصیل کرده هنرمند، دردناک بودن این وضعیت را به خوی حس کرده و این جنون رسانه‌ای را در قالب «شیزوفرنی» روی صحنه برده است.

او برای بصری کردن شعارهایش، تا حد امکان از نشانه‌های ساده بهره می‌برد؛ اما این سادگی دال بر دم‌دستی بودن نیست. در واقع العبادی نگاهی خوب نسبت به انتخاب نشانه‌ها داشته است و آنها را با نوعی فصاحت معرفی کرده است. برای مثال درباره هواپیماهای جنگی و بمباران و مبارزه قهرمان با آنها، او از هواپیماهای کاغذی بهره برده است که به شکل جنون‌آسا به هر سوی پرواز می‌کنند و قهرمان زیر این بمباران عینی شده، تک تک هواپیماها را به کاغذی صاف و رنگی تبدیل می‌کند.

عینی شدگی زیبا در اثر العبادی را باید در صحنه نهایی یافت، جایی که قهرمان خود را قربانی می‌کند تا علاوه بر آزاد شدن از شر این جنون طاقت‌فرسا، ققنوس‌وار عاملی برای ظهور و حلول یک گل شود. گلی که می‌تواند نمادی بر بازگشت به گذشته بدون رسانه باشد. به نظر می‌رسد جهان ایده‌آل العبادی جهانی است گره خورده با طبیعت. این نکته در صحنه‌ای تشدید می‌شود که قهرمان در پی صدای کودک در میان تنه خالی یک نخل او را می‌جوید و در عوض کودک، پوتین یک سرباز را در آغوش می‌کشد.

در چنین تصویرسازی ساده ولی درست، آب و خاک و خون همگی تعاریف خود را پیدا می‌کنند و این تعاریف در دل اثر نیاز به تفسیر نیستند. آنها همگی مستقیم و بدون هیچ پیچیدگی به ما عرضه می‌شوند. از همین روست در پایان نمایش جمعیت حاضر در سالن که بخش عمده‌ای از آنان کودک بودند، برای هنرمندی این هنرمندان عراقی دقایقی ایستاده تشویق می‌کردند.

نکته قابل تامل دیگر نمایش، شخص العبادی در مقام یک تحصیل کرده علوم اسلامی است. العبادی هنر به خصوص تئاتر را مدیوم تاثیرگذار برای بیان ایده‌های و حرف‌هایش دیده است. شاید این کارگردان جوان الگوی خوبی باشد برای جوانان حوزوی تا تئاتر را دریچه‌ای نو برای بیان گفتمان اسلامی خود بیابند و البته گفتن این نکته ضروری است که باید همچون العبادی با درک درست از فرم هنری، به بیان محتوا پرداخت؛ چرا که بیان هر حرف فی نفسه هنرمندان نیست.

انتهای پیام/