بررسی پیشینه ایده تشکیل شورای نگهبان

شیخ فضل‌الله نوری جان خود را بر سر ایجاد نهادی که حافظ مبانی اسلام و حاکمیت آن بر قانونگذاری مجلس باشد، از دست داد. چه زحمت‌ها و چه خون دل‌هایی که شیخ فضل‌الله‌ها کشیدند تا بذر نهالی که امروز به عنوان نهاد تنومند «شورای نگهبان» شناخته میشودکاسته شود.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، «تضعیف و توهین به فقهاى شوراى نگهبان امرى خطرناک براى کشور و اسلام است. همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد مى‏شود و در آخر، رژیمى را ساقط مى‏نماید.» (امام خمینی(ره))

شیخ فضل‌الله نوری جان خود را بر سر ایجاد نهادی که حافظ مبانی اسلام و حاکمیت آن بر قانونگذاری مجلس باشد، از دست داد. چه زحمت‌ها و چه خون دل‌هایی که شیخ فضل‌الله‌ها کشیدند تا بذر نهالی که امروز به عنوان نهاد تنومند «شورای نگهبان قانون اساسی» شناخته می‌شود، کاشته شود. نمی‌دانم در ایامی که شیخ فضل‌الله نوری برای مبارزه با این هدف والای اعتلای اسلام بر قانون بشری مجبور شد از بیم جان خود به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری پناه ببرد بر ایشان چه گذشت؟ چه دشنام‌ها و چه فحاشی‌هایی که توسط برخی از جراید و جریان‌ها علیه ایشان انجام می‌شد! همه برای این بود که صدای اسلام در حکومت و حکومت‌داری خفه شود.

اگر مرحوم شیخ فضل‌الله نوری می‌دانست که روزی این بذر پرمحتوای او تبدیل به درختی تنومند با عنوان «شورای نگهبان» زیر سایه ولایت فقیه خواهد شد شاید با خیالی آسوده‌تر زیر طناب ‌دار جان به جان‌آفرین تسلیم می‌کرد؛ و شاید این جملات را نمی‌گفت که «خدایا تو خودت شاهد باش که من آنچه را که باید بگویم به این مردم گفتم... خدایا تو خودت شاهد باش که در این دم آخر باز به این مردم می‌گویم که مؤسسین این اساس (نهضت تغییر ماهیت داده) لا مذهبین هستند که مردم را فریب داده اند... محاکمه من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمد بن عبدالله (صلی‌الله علیه وآله)» یا نمی‌گفت «از سر من این عمامه را برداشتند، از سر همه برخواهند داشت»، و شاید گفتن همین جملات بود که پرده از چشم کم‌سوی مردم برداشت و امروز میوه این جریان در قالب «شورای نگهبان» در سیستم امت و امامت و ولایت فقیه چیده می‌شود.

آنها که تاریخ را می‌کاوند که خود را از حیرت واقعه کربلا خلاص کنند، خوب است که نمونه کوچک‌تر آن را در نهضت مشروطه ایران دنبال کنند و شباهت‌ها و عبرت‌های آن را مد نظر قرار دهند. شیخ فضل‌الله را که همه به فضل و علم و تقوایش اذعان داشتند و بانفوذترین مجتهد طراز اول ایران بود ابتدا مورد بی‌حرمتی، آنگاه تکفیر، سپس دشنام و تهمت ناروا  و بعد از به شهادت رساندنش پیکر او را آماج بی‌حرمتی و هتاکی قرار دادند.

اگر چه شاید حاصل تلاش علمای مشروطه را در عرصه حقوق اساسی، امروزه در اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران متجلی شده می‌توان دید ولی آنچه که در مقام عمل بیشترین تاثیر را در حفظ اسلام و اهداف اصل دوم قانون اساسی ایفا می‌کند بعد از رهبری، شورای نگهبان است.

مرحوم نائینی هم همان چیزی را می‌خواست که شیخ فضل‌الله نوری. مرحوم نائینی هم در کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» می‌خواهد مجموعه قوانین و مقررات اسلامی و حقوق اسلامی (المله) را از شبهه عدم توانایی اسلام برای اداره انسان و جامعه، «تنزیه» کند؛ لذا بر ولایت عامه فقیه- البته براساس نظریه حسبه- تاکید می‌نماید. ولی با توجه به شرایط آن دوران می‌فرماید حالا که حکومت را به ما نمی‌دهند و نمی‌توان ولایت فقیه را اعمال کرد، از باب دفع افسد به فاسد می‌توانیم حکومت مطلقه شاهان را به قانون اسلام مقید و «مشروط» کنیم و از این طریق ظلم را محدود نماییم. بر همین اساس علمای نجف از جمله مرحوم آخوند خراسانی در تقریظ خود بر کتاب فوق همین نکته را گوشزد می‌کنند.

شیخ فضل‌الله نوری هم در یکی از لوایح تحصن خود در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی می‌گوید «اما در امر دینی همه علماء بدون استثناء می‌گویند که این مجلس مخالف اسلام نباشد، باید آمر به معروف ناهی از منکر و حافظ بیضه اسلام باشد. ‌ای مسلمانان، کدام عالم است که می‌گوید مجلسی که تخفیف ظلم نماید و اجرای احکام اسلام کند، بد است؟»

ایشان همچنین در مورد قانون اساسی شش بار کلمه «اسلامی» را بعد از آن ذکر نموده و با حالت تاکید فراوان «اسلامی» بودن نظام و قوانین را طلب می‌نمایند: «علیکم بطلب القانون الاساسی الاسلامی، ثم علیکم بطلب القانون الاساسی الاسلامی؛ فانه مصلح لدینکم و دنیاکم. قوت اسلام در این نظام نامه اسلامی است. رفع گرفتاری‌های شما به همین نظام‌نامه اسلامی است.‌ ای برادر! نظام‌نامه، نظام‌نامه، نظام‌نامه؛ لکن اسلامی، اسلامی، اسلامی؛ یعنی همان قانون شریف که هزار و سیصد و اندی سال در میان ما هست.»

لوایح شیخ فضل‌الله پر است از جملاتی که نشان می‌دهد هدف اصلی او حفظ اسلام بوده است. در اولین شماره‌های لوایح آمده است: «به هیچ وجه غرض دنیوی نیست. فقط حفظ بیضه اسلام از انحرافات (می‌باشد)». پس از گذشت دو ماه از مهاجرت علماء به حرم حضرت عبدالعظیم می‌فرماید: «اگر نظام‌نامه را مطابق اسلام بدهند دیگر نزاعی نیست.»

یکی از وظایف عمده فقهای شورای نگهبان نظارت بر کلیه قوانین و مقررات از جهت عدم مخالفت آنها با اسلام می‌باشد. شیخ فضل‌الله انگیزه اصلی خود را ایجاد نظارت فقها بر اسلامی بودن قوانین و مقررات ذکر می‌نماید: «باید علمای اسلام که عند الله و عندالرسول مسئول حفظ عقاید این ملت هستند نظری مخصوص در موضوعات و مقررات آن داشته باشند که امری بر خلاف دیانت اسلام به صدور نرسد... این ملاحظه و مراقبه حسب التکلیف الشرعی هم حالا که قوانین اساسی مجلس را از روی کتب قانون اروپا می‌نویسند لازم است و هم من‌بعد در جمیع قرن‌های آینده الی یوم یقوم القائم(ع)».

همچنین شیخ فضل‌الله نهضت مشروطه را مقید به قید «مشروعه» می‌نماید و تشخیص این قید را که همان اسلامی بودن یا نبودن است را بر عهده فقهای عظام می‌داند. ایشان در نخستین لایحه منتشره در حرم حضرت عبدالعظیم نخستین خواسته مهاجرین را این گونه شرح می‌دهد: «اولا کلمه مشروطه در اول قانون اساسی تصریح به کلمه مبارکه مشروعه و قانون محمدی صلی الله علیه و آله بشود».

یکی از تلاش‌های بسیار مهم و عملیاتی مرحوم شیخ فضل‌الله در جریان مشروطه پیشنهاد اصل دوم متمم قانون اساسی بود که به عنوان «اصل طراز» معروف شد.
هدف او از این اصل کنترل قوانین مجلس و تطبیق آن بر موازین اسلامی-یکی از کارویژه‌های اصلی شورای نگهبان- بود. در لایحه‌ای که در جریان هجرت علما به شهر ری صادر گردیده اظهار شده است که: «قسم به ذات حضرت احدیت و به انبیاء مرسلین و ملائکه مقربین و اولیای حق و حمات شرع مبین مقاصد مهاجرین و هر که با ایشان هم‌آواز است، ضدیت مجلس و به هم خوردن آن نیست بلکه تمام مقصود اصلاح حال مجلس و بناء آن براساس اسلام است».

اصل پیشنهادی شیخ فضل‌الله که پس از کشمکش‌های فراوان با تغییراتی به عنوان اصل دوم متمم قانون اساسی به تصویب مجلس رسید به این شرح بود: «مجلس مقدس شورای ملی که بتوجه و تأیید حضرت امام عصر عجل‌الله فرجه و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خلد الله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثر‌الله امثالهم و عامه ملت ایران تأسیس شده است باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسة اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلی‌الله علیه و آله و سلم نداشته باشد و معین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهدة علمای اعلام ادام‌الله برکات وجودهم بوده و هست لهذا رسماً مقرر است در هر عصری از اعصار هیئتی که کمتر از پنج نفر نباشد از مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند باین طریق که علمای اعلام و حجج اسلام مرجع تقلید شیعه اسلام بیست نفر از علماء که دارای صفات مذکوره باشند معرفی به مجلس شورای ملی بنمایند پنج نفر از آن‌ها را یا بیشتر بمقتضای عصر اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا بحکم قرعه تعیین نموده بسمت عضویت بشناسند تا موادی‌که در مجلسین عنوان می‌شود به‌دقت مذاکره و غور رسی نموده هریک از آن مواد معنونه که مخالفت با قواعد مقدسه اسلام داشته باشد طرح و رد نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رأی این هیأت علماء در این باب مطاع و متبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجت‌عصر عجل‌الله فرجه تغییرپذیر نخواهد بود.»‎‎

اصل پیشنهادی شیخ فضل‌الله در چهار مورد با این اصل تفاوت داشت که عبارتند از:
- هیئت طراز اول، عضو مجلس نبودند وی در این اصل لزوما به عضویت مجلس در می‌آیند که این خود از لحاظ حقوقی مشکل دارد زیرا ناظر و منظور الیه یکی است. یعنی طبق این اصل بخشی از خود مجلس مصوبات مجلس را کنترل می‌کند؛

- تعداد اعضای هیئت طراز اول مشخص نبود؛ که این هم باعث بروز برخی مشکلات می‌شود؛ مثلاً ممکن است در عصری از اعصار در طراز اول یک عالم بیشتر وجود نداشته باشد و او هم یا شرایط لازم را نداشته باشد یا خود آماده همکاری در این وسعت نباشد یا حاضر به عضویت در مجلس نباشد. و یا در دوره‌ای تعداد علمای طراز اول بیش از مقدار معمول باشد. شیخ فضل‌الله هم به این نکته متفطن بوده است اگرچه در اصل پیشنهادی آن را ذکر نکرده است ولی در جایی می‌گوید که علما یا به قرعه و یا به اختیار خود هیئت نظارت را تعیین کنند.
- مرجعی برای تشخیص و تعیین هیئت طراز اول تعیین نشده بود؛

- عالم بودن به مقتضیات عصر به عنوان شرط عضویت در هیئت طراز اول پیش‌بینی نشده بود. اگرچه این شرط در اعلامیه پیشنهادی شیخ تصریح نشده ولی عبارت «طراز اول» به همراه کلمه «متدینین» در عبارت «انجمنی از طراز اول مجتهدین و فقهای متدینین» می‌تواند این وظیفه را ایفا نماید.اگر چه این اصل در آن دوران هیچ‌گاه عملی نشد ولی بالاخره سال‌ها پس از آن با پیروزی انقلاب اسلامی ایران این تجربه‌های تلخ و شیرین به کمک تهیه و تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمد و نهادی به عنوان «شورای نگهبان» قانون اساسی تاسیس شد  و در دو رفراندوم سال‌های 1358 و 1368 مورد تایید مردم و پس از آن مورد تائید و امضای امام امت و ولی فقیه قرار گرفت.

امروز شورای نگهبان و امام و امت اسلامی مدیون خون شهید شیخ فضل‌الله‌ها هستند. عالم شما را کشتند که امروز شورای نگهبانی وجود نداشته باشد، سرش را به‌ دار کردند و بر بدنش جسارت کردند که امروز شورای نگهبانی نباشد.

آنهایی که تلاش می‌کنند به هر قیمتی حتی به قیمت تضعیف و نابودی شورای نگهبان به کرسی‌های موقتی بیشتری در این نظام دست پیدا کنند یا فراموش کرده‌اند که این کرسی‌ها بر شاخه‌های درختی نشسته‌اند که ریشه آن توسط شورای نگهبان و خون شیخ فضل‌الله‌ها آبیاری می‌شود و یا طالب نظامی دیگرند.
تضعیف شورای نگهبان تضعیف نظام و تضعیف اجرای اسلام است. حضرت امام در مورد لزوم حفاظت و پاسداری از شورای نگهبان می‌فرماید: «من با نهاد شوراى نگهبان صد درصد موافقم و عقیده‏ام هست که باید قوى و همیشگى باشد».

و خطاب به این شورا می‌فرمایند:«به شوراى نگهبان تذکر مى‏دهم که در کار خود استوار باشید و با قاطعیت و دقت عمل فرمائید و به خداى متعال اتکال کنید. از خداوند تعالى عنایت و رحمت براى ملت عزیز را خواستارم.» امام خمینى(‏ره)

منبع:کیهان

انتهای پیام/