منطق لیستی رأیدادن و اعتماد به گروههای مرجع
برای ورود یکایک نمایندگان به داخل مجلس باید بر اساس منطق و تدبیر عمل کرد و اگر امر دایر باشد به اینکه نماینده حامی فتنههای آمریکایی وارد مجلس شود یا فرد ناشناس که در داخل لیست نهادهای مورد اعتماد است، عقل حکم میکند به فرد ناشناس در لیست رأی بدهیم؟
به گزارش خبرگزاری تسنیم، این روزها در شهرهای بزرگ که لیستهای انتخاباتی در حال تنظیم شدن است، این سخن زیاد شنیده میشود که اگر همه افراد یک لیست را نمیشناسید، به کسانی که این لیست را معرفی کردهاند اعتماد کنید و به همه افراد لیست رأی بدهید. در هر دوره از انتخابات، هنگامی که مردم میخواهند براساس آموزههای امام راحل و رهبر انقلاب به تکلیف خود عمل کرده و نمایندگانشان را برای مجلس شورای اسلامی، خبرگان رهبری یا شوراهای اسلامی شهر و روستا گزینش کنند، کار سختی را پیش رو دارند؛ چراکه امکان شناخت تمامی افراد برای اغلب مردم دشوار است. از این رو، هربار در هنگام رأی دادن این سؤال مطرح میشود: چگونه از تمام حق رأی دادن خود استفاده کنند، درحالی که تمام افراد را نمیشناسند؟
دو سال پیش بود که رهبر معظم انقلاب هنگام رأی دادن در چهارمین دوره انتخابات شوراها فرمودند: «من به 31 نفر برای شورای شهر رأی دادم. البتّه بعضی از این حضرات را از نزدیک میشناختم، بعضی را هم نمیشناختم، لکن اعتماد کردم به همین فهرستهایی که پیشنهاد میکنند و میدهند.» این اولین باری بود که ایشان، راه درست برای استفاده از تمام حق رأی را، «اعتماد به فهرست» اعلام کردند. حالا تا انتخابات هفتم اسفند ماه نزدیک به دو هفته مانده است؛ انتخاباتی که رهبر فرزانه انقلاب نسبت به انتخاب شدن افراد غیرانقلابی در مراکز مهم ریل گذاری در کشور هشدار دادند و «نفوذ» آنها را مانند «موریانه»ای دانستند که از داخل، نظام را پوک میکند. اما مردم چطور از تمام حقشان برای انتخابات استفاده کنند که مطمئن شوند با انتخاب درست، جدول نفوذ دشمن را کامل نمیکنند؟ رهبر حکیم انقلاب نزدیک به دو ماه مانده به انتخابات، راه حل را بیان کرده و در دو دیدار با کلامهای متفاوتی آن را تبیین کردهاند: «رأی دادن و اعتماد به فهرستی که از سوی افراد متدین، مؤمن، انقلابی و در خط امام معرفی شده باشد».
اول؛ «انتخاب درست» یک وظیفه و یک حق الناس بهعهده مردم ایران است. این تذکری است که رهبر معظم انقلاب در دیدار ائمه جمعه خطاب به مردم دادند. «یک بُعد دیگر حق الناس این است که مردمی که میخواهند رأی بدهند، اعتماد کنند به آن مجموعههایی که واقعاًً قابل اعتمادند؛ بعضیها هستند که قابل اعتماد نیستند؛ «کَالَّذِی استَهوَتهُ الشیطان»؛ گاهی این جور نیست که از روی صفا و واقعیت و علاقهمندی به انقلاب باشد، اساس کار، انقلاب است و از روی علاقهمندی به انقلاب بیایند یک فهرست پیشنهادی را بدهند؛ نه، روی مقاصد دیگر گاهی اوقات مقاصد فاسد پیشنهادهایی میدهند... واقعاً این به این معنا، حقّ النّاس است».
دوم؛ ایشان در دیدار مردم قم، به مسأله «درست انتخاب» کردن اشاره کردند. مردم چطور به نامزدها برای انتخابات اعتماد کنند درحالی که همه آنها را نمیشناسند: «بهنظر بنده این جور میرسد که چون یکایک افراد را ممکن است نشناسیم، خود بنده هم وقتی این فهرستها را میآورند که بیایم رأی بدهم، بعضی از آدمهای این فهرستها را نمیشناسم، اما اعتماد میکنم به آن کسانی که اینها را معرفی کردهاند و نگاه میکنم ببینم آن کسانی که این فهرست را معرفی کردهاند چهکسانی هستند؛ اگر دیدم اینها آدمهای متدین و مؤمن و انقلابیای هستند، به حرفشان اعتماد میکنم و به فهرست آنها رأی میدهم؛ اگر دیدم نه، کسانی که این فهرست را دادهاند کسانی هستند که به مسائل انقلاب، به مسائل دین، به مسائل استقلال کشور خیلی اهمیتی نمیدهند، دلشان دنبال حرف آمریکا و غیرآمریکا است، به حرفشان اعتماد نمیکنم...» حتی با وجود آن که «ممکن است سعی ما به نتیجه نرسد و غلط انتخاب کنیم، عیبی ندارد؛ خدای متعال از ما قبول خواهد کرد، چون کار خودمان را کردهایم، تلاش خودمان را کردهایم».
با توجه به فراز فوق، به نظر میرسد که ایشان قائل به این هستند که چون در مورد افراد و نامزدها، همیشه نمیتوان به شناخت کافی و لازم جهت انتخاب رسید و چهبسا برخی بهدلیل عدم شناخت تک تک نامزدها از وظیفه شرکت در انتخابات شانه خالی کنند، پس در بسیاری از موارد، بهترین و مطمئنترین روش جهت انتخاب، رجوع به جریانها و طیفهایی است که آن فهرستها را معرفی کردهاند؛ بهتعبیر دیگر، اگر بهجای انتخاب تک به تک افراد، انتخابها منطبق با نگاه و مواضع جریانهای معرفی کننده و متولی فهرستها صورت گیرد، نتیجه، اطمینانبخشتر و کماشتباهتر خواهد بود.
اگرچه ممکن است حتی در این انتخابها و رجوع به فهرستها و رأی دادن و پر کردن برگههای اخذ رأی، انتخابهای غیردقیقی نیز رقم بخورد، اما این انتخاب ولو بعضاً غیردقیق، از مقتضیات مشارکت سیاسی در هر کشوری است که انتخابات آزاد (دموکراتیک) دارد؛ حتی در جمهوری اسلامی ایران که جنس مشارکت، بسیار بیش از دیگر کشورها، مبتنی بر جهانبینی دینی (از نوع اسلام) و مکتبی (از نوع ارزشهای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران) است هم میتوان درصدی خطا در انتخاب مردم قائل شد و از ترس انتخابهای بعضاً غیردقیق، معقول و منطقی نیست که اصل رأی دادنهای منبعث از فهرستهای انتخاباتی، تخطئه و غلط انگاشته شود.
آیا این حرف به آن معنا است که ما میتوانیم تحقیق نکرده و فقط به حرف بزرگان تکیه نماییم؟
در عالم سیاست هرچند هم که خبره و فعال باشید، تنها میتوانید تعدادی از کاندیداهای مجلس را در شهرهای بزرگ بشناسید و کمتر کسی در ایران وجود دارد که مثلاً در شهر تهران، تمامی کاندیداها را بشناسد و بتواند بین آنها بهترینها را انتخاب کند، البته این بدان معنا نیست که رأی دهنده هیچ تلاشی برای شناخت کاندیداها نکند. به نظر میرسد که هر فردی باید در ابتدا تلاش کند تا کاندیداهای اصلح را تشخیص دهد و اگر نتوانست، بایستی به فهرستهایی که از سوی افراد مؤمن و انقلابی منتشر شده است، اعتماد کند.
حضرت امام در همین باره میفرمایند: احدی شرعاً نمیتواند به کسی کورکورانه و بدون تحقیق رأی بدهد و اگر در صلاحیت شخص یا اشخاصی تمام افراد و گروهها نظر موافق داشتند، ولی رأی دهنده تشخیصش خلاف همه آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست و نزد خداوند مسئولیت دارد و اگر گروه یا اشخاص صلاحیت فرد یا افرادی را تشخیص دادند و از این تأیید برای رأی دهنده اطمینان حاصل شد، میتواند به آنها رأی دهد.
از این عبارات حضرت امام میتوان برداشت کرد که اگر رأی دهنده مطمئن بود که فردی صلاحیت ندارد، نمیتواند به آن فرد رأی دهد، اما اگر شناختی نسبت به آن فرد نداشت و به کسانی که لیست را منتشر کردهاند، اطمینان داشت، میتواند به فرد مورد تأیید در لیست رأی دهد.
حضرت امام خمینی مردم را به چه تشکلهایی ارجاع میدادند؟ آیا مستندی در این باره داریم؟
بحث مهمی که وجود دارد این است که حضرت امام(ره) در بیانات خود برخی از گروههای سیاسی را بهعنوان گروههای مرجع به جوانان معرفی میکنند، مثلاً، ایشان طی بیانیهای به طلاب جوان هشدار میدهند که باید مرجعیت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را حفاظت کنند، چراکه در غیر این صورت گرفتار کسانی خواهند شد که مروجان اسلام آمریکایی هستند. امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی نگاه ویژهای به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم داشتند و توصیههای مهمی نسبت به ویژگیها و صفات این نهاید روحانی ابراز کردهاند. امام راحل در نامه مورخ 1368.2.7خطاب به آیت الله مشکینی تصریح کرده بودند: «اگر آنان (فرزندان انقلابیام) جذب آقایان محترم مدرسین نشوند، در آینده گرفتار کسانی خواهند شد که مروج اسلام آمریکاییاند».
همچنین امام خمینی(ره) درباره نقش برجسته جامعه مدرسین در منشور روحانیت هم بر همان موضوع تأکید داشتند: «اگر روحانیون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دیر بجنبند، ابرقدرتها و نوکرانشان مسائل را بهنفع خود خاتمه میدهند. جامعه مدرسین باید طلاب عزیز انقلابی و زحمت کشیده و کتک خورده و جبهه رفته را از خود بدانند. حتماً با آنان جلسه بگذارند و از طرحها و نظریات آنان استقبال نمایند و طلاب انقلابی هم مدرسین عزیز طرفدار انقلاب را محترم بشمارند و با دیده احترام به آنان بنگرند و در مقابل طیف بیعرضه و فرصتطلب و نقزن، ید واحده باشند و خود را برای ایثار و شهادت در راه هدایت مردم آمادهتر کنند، حال جامعه و مردم، طالب حقیقت باشند مثل زمان ما که حقاً مردم بیشتر از آنچه که ما فکر میکنیم، وفادار به روحانیت بوده و خواهند بود، یا نباشند مثل زمان معصومین ــ علیهم السلام».
در این بین شاید افرادی باشند که به هر دلیل به لیست رأی ندهند اما اگر بر اساس اولویت، مصلحت و نگاه انقلابی به صحنه نگاه کنیم، واقعیت آن است که در فضای فعلی داخلی، خارجی و منطقه، ایران اسلامی بهمعنای واقعی کلمه در برهه حساسی قرار گرفته و ضدانقلاب داخلی و خارجی با تمام توانش در مقابل نظام اسلامی لشکرکشی کرده است، لذا برای ورود یکایک نمایندگان به داخل مجلس باید بر اساس منطق و تدبیر عمل کرد و اگر امر دایر باشد به این که نماینده حامی فتنههای آمریکایی وارد مجلس شود یا فرد ناشناس که در داخل لیست نهادهای مورد اعتماد است، عقل حکم میکند به فرد ناشناس در لیست رأی بدهیم و با تسامح عقلانی و لازم، به سابقه نهاد انقلابی اعتماد کنیم.
شناخت گروههای مرجع چگونه حاصل میشود؟
همان طور که اشاره شد، بهطور طبیعی وظیفه دشوار شناخت نامزدها و انتخاب از میان آنها و ارائه به مردم بهعهده گروههای مرجع است. بدون شک ابزار این گروهها برای رابطه با مردم رسانهها و تریبونهای عمومی هستند. یکی از اصلیترین تأکیدات رهبری، قابل اعتماد بودن این گروههای مرجع است و قطعاً گروههایی که نظرشان بهعنوان مثال از بلندگوی بی.بی.سی. پخش میشود، اصلاً قابل اعتماد نیستند. بنابراین قابل اعتماد بودن گروههای مرجع منوط به بررسی سوابق آنهاست. نزدیکترین بزنگاه و البته پرخطرترین آنها در سال 88 رخ داد. مسألهای که رهبری انقلاب درباره ابعاد آن در دیدار با مردم قم فرمودند؛ «آمریکاییها در سال 88 بهدنبال آن بودند که تجربه موفق خود در چند کشور را بهبهانه انتخابات در ایران نیز اجرا کنند و با برجسته سازی اقلیتی که رأی نیاورده بود و با حمایت مالی و سیاسی از آنها، نتیجه انتخابات را به هم بزنند، اما انقلاب و کودتای رنگی آنها در ایران با حضور مردم، شکست خورد».
گروهها و افراد متنفذی که از آزمون خطیر فتنه 88 نتوانستند سربلند خارج شوند، بدون شک صلاحیت لازم برای مرجعیت انتخاباتی جامعه را ندارند. در مقابل، باید از گروهها و جریاناتی نام برد که در فتنههای گذشته و فتنه 88، امتحان خود را پس دادند؛ جریانات اصیلی مانند جامعه مدرسین و جامعه روحانیت که سالهاست در دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی پیشگام هستند.
رهبر معظم انقلاب نیز جایگاه جامعه مدرسین را ذاتی دانسته و بیان کردهاند که این جایگاه را کسی به جامعه مدرسین اعطا نکرده است. ایشان همچنین جامعه مدرسین را «مغز متفکر، چشم بینا و وجدان سالم و حساسی برای دستگاه اداره کننده کشور و مجموعهای امین با نیم قرن تجربه سیاسی و انقلابی» دانسته و بیان کردهاند: «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم باید با حفظ همان هویت مستحکم خود بهعنوان یک خط شاخص برای فضای عمومی کشور باقی بماند».
انتهای پیام/*