عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا یعنی نفوذ/ نفوذ فکری خطرناک‌ترین نوع نفوذ است

عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا یعنی نفوذ/ نفوذ فکری خطرناک‌ترین نوع نفوذ است

اسداللهی با بیان اینکه اگر برجام روابط ایران و آمریکا را به‌سمت عادی‌سازی ببرد نفوذ اتفاق افتاده است، گفت: نفوذ فکری خطرناک‌ترین نوع نفوذ است.

گروه سیاسی  خبرگزاری تسنیم  ــ پرونده ویژه "نفوذ" ــ  رسول بابازاده و عباس کلاهدوز: "نفوذ" کلیدواژه‌‌ای است که از گذشته تاکنون در ادبیات سیاسی کشورمان وجود داشته، اما این روز‌ها بار معنایی متفاوت‌تری به خود گرفته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی اگرچه در سالیان گذشته بارها نسبت به مسئله "نفوذ" و "رخنه" دشمن در ابعاد گوناگون هشدار داده‌اند، اما از دوران ماقبل برجام و به‌ویژه پسابرجام و در آستانه انتخابات مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری هشدارهای معظم‌له در این زمینه بیشتر شده تا جایی که ایشان خود به تبیین ابعاد و اشکال مختلف موضوع "نفوذ" پرداختند. ایشان در این زمینه می‌فرمایند: "به‌نظر من مسئله بعد از برجام از مسئله برجام مهم‌تر است... آنها در  اظهاراتشان حرف‌هایی می‌زنند که به‌کلی خارج از مقوله هسته‌ای و مانند این حرف‌ها است ... از جمله حرف‌هایی که می‌زنند و ما را حساس می‌کند این است که می‌گویند برجام فرصت‌هایی را ــ هم در داخل ایران و هم در بیرون از ایران و در منطقه در اختیار آمریکا ــ قرار داده است."و یا در سخنان دیگری تأکید می‌کنند: "نیت آن‌ها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیله‌ای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور." اهمیت موضوع "نفوذ" ما را بر آن داشت تا برای بررسی و تحلیل این موضوع با دکتر مسعود اسداللهی پژوهشگر و کارشناس مسائل غرب آسیا به گفتگو بنشینیم.

دکتر اسداللهی کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا و استاد دانشگاه، سال‌هاست وقت خود را به پژوهش و تحقیق درباره تحولات منطقه و بخصوص لبنان اختصاص داده است. وی که به تازگی پس از چند سال زندگی در لبنان به کشور بازگشته به واسطه حضور چند ساله در این کشور مهم عربی، تسلط خوبی به اوضاع و احوال منطقه پر آشوب و بحرانی غرب آسیا دارد. او چند سال پیش نیز، کتاب «از مقاومت تا پیروزی» را درباره زمینه‌ها، مقدمات و تاریخچه تشکیل حزب‌الله لبنان به رشته تحریر درآورد.

** نفوذ کشورهای غربی در ایران با پیمان ترکمانچای گسترش یافت/عهدنامه ترکمانچای نفوذ را در ایران ساختارمند و نهادینه کرد

* تسنیم: با توجه به فرمایشات و تاکیدات مقام معظم رهبری درباره بحث "نفوذ" لطفا بفرمایید تعریف شما از این کلمه چیست و مبدا تاریخی "نفوذ" در ایران چه زمانی است؟

- اسداللهی: اگر بخواهیم مبدا تاریخی برای نفوذ  در ایران به معنای معاصر آن ارائه کنیم، باید گفت از اوایل دوره قاجار به خصوص بعد از پیمان ترکمانچای، نفوذ کشورهای غربی به ویژه انگلیس در ایران گسترش یافت. پس از این پیمان که میان ایران و روسیه در 30 اسفند 1206 (21 فوریه 1828) منعقد شد اتفاقاتی رخ داد که نه تنها بحث نفوذ در ایران به وجود آمد بلکه این بحث در ایران ساختارمند و نهادینه شد. در این عهد‌نامه (ترکمانچای)بندی وجود دارد که طبق آن در مقابل امتیازاتی که پادشاهان قاجار به ویژه عباس میرزا به روس‌ها داده بوند، روس‌ها باید از ادامه سلطنت شاهان قاجار از فرزندان عباس میرزا حمایت می‌کردند که بر همین اساس پادشاه ایران به صورت رسمی از کشوری خارجی کمک گرفت، این اقدام وی هسته اصلی حکومت ایران را روسی می‌کرد. در این دوران تاریخی هندوستان همسایه ایران و مستعمره انگلیس بود، انگلیسی‌ها پس از امضای معاهده ترکمانچای برای ممانعت از سیطره و نفوذ روس‌ها در ایران با نفوذ در میان دولتمردان ایران وضعیتی پیش آوردند که هسته اصلی دربار روسی و درباریان انگلیسی بودند که بیشترین تاثیرات بر روی نخست‌وزیرانی که در این دوران بر سرکار می‌آمدند دیده می‌شود که مهم‌ترین تحول در این مقطع زمانی قتل امیرکبیر به دستور میرزا آقاخان نوری  است.

این ترکیب رقابتی روسیه و انگلیس در ایران از امضای قرارداد ترکمانچای تا پایان دوران قاجار و به طور دقیق‌تر تا انقلاب بلشویکی در سال 1917 در روسیه ادامه داشت و ایران به سه قسمت شمال که منطقه نفوذ روس‌ها، جنوب که منطقه حوزه نفوذ انگلیسی‌ها و منطقه حائل تقسیم شده بود. وضعیت به گونه‌ای اسف‌بار بود که ناصرالدین شاه یک روز از این شرایط عصبانی می‌شود و می‌گوید مرده‌شور این سلطنت را ببرد، می‌خواهم برای بازدید به شمال کشور بروم انگلیسی‌ها اعتراض می‌کنند، می‌خواهم بروم اصفهان روس‌ها اعتراض می‌کنند مانده‌ام تهران و نمی‌توانم از جایم تکان بخورم. در این شرایط عملا استقلالی برای کشور باقی نمانده بود. در شرایطی که ایران مستعمره نشده بود اما برخلاف کشورهای که این اتفاق برایشان افتاده بود، از مضرات و مزایای این بحث بهره‌مند شده بودند اما تنها مضرات آن شامل ایران شد.

تقابل روسیه و انگلیس در ایران باعث شد، انگلیسی‌ها سیاست تضعیف حکومت مرکزی با تقویت خان‌ها و عشایر را در پیش گیرند تا ایران را به کشوری ملوک الطوایفی تبدیل کنند. به طور مثال شیخ خزل در خوزستان، پدر اسدالله علم در خراسان با کمک انگلیسی‌ها به فئودال‌های بزرگی تبدیل شدند که کمک‌های مالی و تسلیحاتی از آنها دریافت می‌کردند. این اقدام انگلیسی‌ها منجر به این شد که پادشاهان قاجار در اواخر دوران سلطنت خود سیطره‌ای بر کشور نداشته باشند و هرج و مرج ایران را فراگیرد. تا اینکه بحث مشروطه به میان آمد که در لوای آن مردم می‌خواستند قانون اساسی در کشور حکم فرما شود و شاه در امور حکومتی دخالتی نداشته باشد و مقام او تنها سلطنت باشد و با برگزاری انتخابات، مجلس در کشور شکل بگیرد. در این میان روس‌ها  با انقلاب مشروطه به دلیل اینکه ضد پادشاه بود به شدت مخالف می‌کردند اما انگلیسی‌ها موضعی متفاوت داشتند و چون می‌خواستند انقلاب را به سمتی که خودشان می‌خواهند هدایت کنند بنابراین مخالفتی با انقلاب مشروطه نداشتند که در همین راستا نسل اول روشنفکرانی که در غرب تحصیل کرده بودند یا با انگلیسی‌ها در ارتباط بودند را وارد انقلاب مشروطه کردند و با این اقدامات تا حدود زیادی به مقاصد خود رسیدند.

** مقاطع تاریخی نفوذ در ایران

پس از انقلاب بلشویکی در روسیه و فروپاشی رژیم تزاری در این کشور و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی دوره جدیدی از نفوذ در ایران آغاز شد. تقسیم‌بندی تاریخی نفوذ در ایران؛ از قراداد ترکمانچای تا انقلاب بلشویکی صحنه رقابت انگلیس و روس‌ها و پس از انقلاب بلشویکی ایران صحنه نفوذ انحصاری انگلیسی‌ها تا شهریور 1320 است و از این تاریخ به بعد و با آغاز جنگ جهانی دوم آمریکایی‌ها نیز نیروهای خود را وارد ایران می‌کنند که صحنه رقابت بین انگلیس و آمریکا شکل می‌گیرد، در این زمان کودتای 28 مرداد نیز شکل می‌گیرد که وضعیت به گونه‌ای پیش می‌رود که آمریکایی‌ها نفوذ خود را گسترش می‌دهند و پس از 15 خرداد حتی انگلیسی‌ها نیز دنباله‌رو آمریکایی‌ها می‌شوند.

پس از انقلاب بلشویکی، روس‌ها نفوذ خود را در ایران از دست دادند و انگلیسی‌ها سیاست سنتی خود برای تضعیف دولت مرکزی را نیز تغییر دادند و به حمایت از دولت رضاخان پرداختند تا با قدرتمند شدن دولت مرکزی سدی در برابر شوروی کمونیستی ایجاد شود که در همین زمان رضاخان اقداماتی که در سرکوب فئودال‌ها و عشایر را که با حمایت انگلیسی‌ها انجام داده بود را به نام خود تمام کرد. انگلیسی‌ها برای رسیدن به اهداف خود افراد روشنفکر را به همکاری با رضاه شاه ترغیب کرند که نمونه‌اش فروغی بود که نخست وزیر شد و دولت امروزی و مدرن با وزارت‌خانه‌های متعدد را شکل داد و اصلاحاتی را هرچند مثبت در چارچوب تقویت رضاخان  انجام داد. به طور مثال در جریان احداث خط‌آهن در ایران اگر مسیر را بررسی کنید متوجه می‌شوید این خط راه‌آهن برای خدمت به ایران ساخته نشده است چون مسیر آن از خرمشهر تا بندر شاهی آن زمان که قائمشهر فعلی است طراحی و اجرا شد، اگر یک ایرانی بخواهد خط‌آهنی احداث کند سعی می‌کند شاه‌راه‌های اصلی را از این طریق به یکدیگر وصل کند به طور مثال از بندرعباس تا تهران مسیری است که می‌توان به سهولت کالا‌ها را جابه جا کرد که در همین راستا پس از پیروزی انقلاب اسلامی بندر شهید رجایی در بندر عباس احداث شد و نه اینکه برای جابه‌جایی‌ها ابتدا کالا با طی مسافتی هزار کیلومتری به خرمشهر منتقل شود و پس از آن از اروندرودی که محل مناقشه ایران و عراق است عبور کند که دقیقا پس از آغاز جنگ تحمیلی نیز راه‌آهن ایران از کار افتاد.

* تسنیم: چرا خط‌ راه آهن در مسیری ساخته شد که باعث پیشرفت کشور نمی‌شد؟

- اسداللهی: پیش‌بینی انگلیسی‌ها این بود که شوروی کمونیستی در آینده نزدیک خطری جدی برای آنها خواهد بود که بر همین اساس باید خط‌ راه آهنی ساخته شود که از طریق آن اقدامات لجستیکی و پشتیبانی به نیروهای خود از طریق این خط‌‌آهن انجام شود هرچند بعدها در جنگ جهانی دوم از این خط‌آهن در جهت کمک به شوروی استفاده شد. یا به طور مثال در جریان  ساخت پالایشگاه نفت در جزیره آبادان اگر به دقت بررسی کنید پالایشگاه با دیدی استراتژیکی در نقطه صفرمرزی ساخته شد تا اگر انگلیسی‌ها با ایران به مشکل برخوردند با یک خمپاره پالایشگاه را از کار بیندازند که در ابتدای جنگ تحمیلی این اتفاق رخ داد.

بحث نفوذ در ایران زمان رضاخان را می‌توان در سال 1312 و در جریان قراداد نفتی دارسی بار دیگر مشاهده کرد، پس از لغو امتیاز نفتی که به دارسی داده شده بود، تقی‌زاده وزیر نفت مامور مذاکره با شرکت انگلیسی برای بازنگری در این قرارداد شد اما پس از به بن‌بست رسیدن این مداکرات مقرر شد نمایندگان انگلیسی ملاقات خصوصی با رضاشاه داشته باشند، پس انجام  این ملاقات، رضاه شاه به تقی‌زاده می‌گوید تحت هر شرایطی با درخواست‌های طرف انگلیسی موافقت کند که قرارداد تا 40سال دیگر با شرایطی بدتر از گذشته تا سال 1372شمسی تمدید شد اما پس از امضا قرارداد دارسی رضاخان که خود را تحقیر شده می‌دانست گرایشات خود را به سمت هیتلر که هم‌زمان با انعقاد قرار داد دارسی، در آلمان به قدرت رسیده بود، تغییر داد. و با این بهانه که هیتلر نژاد آریایی دارد تعداد زیادی از مستشاران آلمانی را در صنایع مختلف کشور به کار گمارد. در این زمان انگلیسی‌ها موضعی در برابر اقدامات رضاخان اتخاذ نکردند چون در ابتدا غربی‌ها راجع به هیتلر نظر مثبت داشتند و اعتقادشان این بود که او می‌تواند در برابر استالین بایستد و حتی به او کمک‌هایی داشتند اما زمانی که جنگ جهانی دوم شروع شد هیتلر به انگلیس و فرانسه حمله کرد.

در جنگ جهانی دوم رضا شاه سعی داشت با چرخش به سمت آلمان‌ها از هیتلرحمایت کند اما به دلیل اینکه بدنه حکومتی انگلیسی بود دچار چالشی بزرگ شده بود، زمانی که جنگ جهانی دوم آغاز شد رضا شاه با کابینه خود جلسه‌ای را برگزار و به وزرا گفت که روی کاغذ برنده جنگ را مشخص کنند که تمامی وزرا به جز متین دفتری وزیر دادگستری که آلمان را پیروز جنگ می‌دانست، انگلستان را پیروز جنگ نوشتند و پس از آن که رضاشاه برگه‌های نوشته شده را خواند به دفتری گفت تو از فردا نخست‌وزیر هستی، انگلیسی‌ها پس از اقدامات رضاشاه که احساس خطر کرده بودند درصدد برخورد با وی برآمدند و در عین حال انگلیسی‌ها می‌دانستند که محمدرضا پسر رضا شاه رابط بین او و سفارت آلمان است و اخبار  از طریق او به سفارت آلمان و بالعکس مخابره می‌شود، تا اینکه در جنگ جهانی دوم  بحث حمله به شوروی پیش آمد که رضاشاه اعلام کرد ایران در این جنگ بی‌طرف است و اجازه نخواهد داد از خاک کشورش برای کمک به شوروی استفاده شود.

تصور رضا شاه بر این بود که هیتلر پیروز جنگ خواهد بود و در آینده‌ای نزدیک ایران و آلمان با هم متحد می‌شوند در این میان  انگلیس و شوری بارها به شاه ایران اخطارهایی مبنی بر اینکه آلمانی‌هایی که در خاک ایران به عنوان مستشار  فعالیت می‌کنند جاسوس هستند، داده بودند اما رضا شاه می‌گفت که آنها جاسوس نیستند و مستشار و کارشناس هستند که روی پروژه‌های عمرانی کشور فعالیت می‌کنند. این اخطارها در نهایت بهانه‌ای برای حمله روس‌ها و انگلیسی‌ها به ایران شد و مثل آب خوردن ارتش رضا شاه که تبلیغات وسیعی بر روی آن انجام می‌شد مثل برگ خزان ریخت و کشور اشغال شد.

* تسنیم: انگلیسی‌ها برای پس از رضاشاه طرحی داشتند؟

- اسداللهی: بله، انگلیسی‌ها قبل از آغاز حمله  و سرنگونی رضا شاه دو ایده را دنبال می‌کردند، یک ایده‌شان این بود که رژیم را در ایران جمهوری کنند که  فروغی و دیگران به انگلیسی‌ها گفتند که در ایران جمهوری موفق نمی‌شود. ایده دوم انگلیسی‌ها تغییر نکردن رژیم پادشاهی و احیاء پادشاهی قاجار از طریق پسر احمد شاه بود، اما با بررسی انگلیسی‌ها مشخص شد پسر احمد شاه افسر نیروی دریایی این کشور شده و نمی‌تواند حتی فارسی صحبت کند و این ایده نیز موفق نبود در این زمان بار دیگر فروغی ایفای نقش کرد و به انگلیسی‌ها گفت اجازه دهید سلطنت در خاندان پهلوی با گماردن محمدرضا شاه به پادشاهی باقی بماند چون این فرد، فردی ترسو و بی‌عرضه است که برای شما خطری نخواهد داشت که با این پیشنهاد فروغی موافقت شد و رضا شاه که برخی او را قهرمان ملی می‌دانند و راجع به وی سریال و مستند می‌سازند تنها با بیانیه‌ای ساده و به بهانه خستگی و بدون حمایت مردم از قدرت کناره‌گیری می‌کند و محمدرضا جانشین وی می شود.

** اقدامات فروغی در چارچوب فرهنگ غربی خطرناک‌ترین نوع نفوذ بود/نفوذ فکری خطرناک‌ترین نوع نفوذ است

* تسنیم: پس در برکناری رضا شاه و انتخاب محمدرضا، عامل نفوذی به مانند فروغی نقش خود را به خوبی ایفا کرد؟

- اسداللهی: اگر نظرات فروغی را بررسی کنید او فردی باسواد و شخصیتی  مردم‌دار بود که کارهای اساسی مهمی در فرهنگ ایران در چارچوب فرهنگ غربی انجام داد و این خطرناک‌تر از اقدامات جاسوسی برای کشور است، ممکن است جاسوس لو برود اما اگر نفوذ و رسوخ در فکر انجام شود و فرد به خدمت شما درآید این وضعیت برای کشور مقابل  خطرناک است و نمی‌شود با آن مبارزه کرد. اگر کارهای فروغی را در ایران لیست کنید. برخی از اقدامات وی  فوق‌العاده ارزشمند بوده است به طور مثال تدوین تاریخ هجری شمسی که اعراب  نتوانستند چنین کاری را انجام دهند که از اقدامات مثبت وی است، که ذاتش جاسوسی نبود ولی انگلیسی‌ها او را قانع کردند که سیستم انگلیس یک سیستم مطلوب است و ایران باید برای پیشرفت از آن الگوبرداری کند و اگر انگلیس در ایران نفوذ داشته باشد منجر به  ترقی کشور می‌شود و یا از اقدامات دیگر فروغی ساخت جایگاه  و بارگاه برای سعدی، حافظ و عطار است.

* تسنیم: پس از چرخش قدرت در ایران و پادشاهی محمدرضا شاه وضعیت نفوذ در ایران چگونه شد؟

- اسداللهی: ابتدای پادشاهی محمدرضا همراه با جنگ جهانی دوم بود که منجر به ورود آمریکایی‌ها به کشور شد، آمریکایی‌ها اگرچه از پایان دوران قاجار در ایران نفوذ اندکی داشتند اما با آغاز حکومت محمدرضا با بهانه‌ مستشاری حضور پررنگ‌تری در ایران پیدا کردند اما در این مقطع زمانی مرحله‌ای شروع شد که آمریکایی‌ها در حاشیه، نفوذ خود را نسبت به انگلیسی‌ها بیشتر کردند تا اینکه جریان ملی شدن نفت به میان آمد و انگلیسی‌ها در اشتباهی فاحش رابطه دیپلماتیک خود با ایران را قطع و سفارت خود را به حالت تعطیل درآوردند و پس از آن به دلیل اینکه در ایران سفارتخانه نداشتند مجبور بودند برای رتق و فتق امورشان به آمریکایی‌ها متوسل شوند. انگلیسی‌ها برای انجام کودتا در ایران مجبور بودند با آمریکایی‌ها همکاری و کودتای آمریکایی-انگلیسی را طراحی کردند. بعد از کودتای 28 مرداد آمریکایی‌ها بر انگلیسی‌ها که قدرتشان در جهان درحال افول بود پیشی گرفتند اما انگلیسی‌ها با گماردن  افرادی مانند اسدالله اعلم در کنار شاه  هم چنان تاثیرگذار بودند.

** نفوذ و سرانجام جریان ملی شدن نفت/شگرد انگلیسی‌ها در نفوذ پیچیده‌تر و زمان‌بر است

* تسنیم: در آن دوران چه تفاوتی در مکانیزم نفوذ انگلیسی‌ها با نفوذ آمریکایی‌ها وجود داشت؟

- اسداللهی: انگلیسی‌ها پیچیده‌تر و با حوصله‌تر از آمریکایی‌ها عمل می‌کنند. به طور مثال لطیفه‌ای در مقطعی بود مبنی بر اینکه، زمانی که روزولت، چرچیل و استالین برای مذاکرات جنگ جهانی به تهران آمده بودند دور حوض آب پر از ماهی نشسته بودند که ماهی در آن بود، چرچیل می‌گوید که چه کسی از شما  می‌تواند ماهی را بگیرد. استالین پیش قدم می‌شود و به داخل حوض می‌رود و هر مقداری که  تلاش می‌کند موفق نمی‌شود. روزولت نیز با شلیک تیر نمی‌تواند ماهی صید کند، اما چرچیل با قاشق شروع به خالی کردن  آب حوض می‌کند و می‌گوید این فرایند طولانی است  ولی نتیجه قطعی دارد.

شگرد انگلیسی‌ها اینگونه است که اگر  داخل کشوری اختلاف نظری میان دو گروه یا جریان وجود داشته باشد در دو جناح نفوذ می‌کنند. یعنی شخصی را با برند آن جناح و با همان تیپ و  با همان شعارها وارد آن جناج می‌کنند و تلاش می‌کنند تا شکاف‌ها را عمیق‌تر کنند. به طور مثال در نهضت ملی شدن نفت، مصدق و کاشانی با  شعار ملی شدن نفت کنار یکدیگر قرار گرفتند اما انگلیسی‌ها که  با مصدق و تز ملی شدن نفت مخالف بودند، با گماردن افراد نفوذی در کنار آیت‌الله کاشانی و  مصدق تلاش کردند میان این دو اختلافاتی را به وجود آورند تا اینکه قیام 30 تیر در سال 1331 اتفاق افتاد و چون مصدق و کاشانی با هم بودند این قیام به پیروزی رسید و شاه شکست خورد و عقب نشست، اما  13 ماه بعد اتفاقات  28 مرداد رخ داد و دیگر  فردی به خیابان نیامد گویا 50 سال از 30 تیر 31 گذشته بود که این اتفاق افتاد، دلیل آن هم شکاف‌های عمیقی بود که از طریق افراد نفوذی میان گروه‌ها در کشور ایجاد شده  بود. به طور مثال مظفر بقایی یکی از  چهره‌های مرموز تاریخ  که بعد از انقلاب دستگیر شد در اسنادی که از خانه وی در خیابان ایران حوالی مجلس شورای اسلامی کشف شد، مشخص شد با نفوذ در میان اطرافیان کاشانی ضد مصدق تبلیغاتی انجام ‌می‌داد و حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی او با احمد کاشانی فرزند آیت‌الله کاشانی علیه نظام اطلاعیه‌ای  صادر کردند که منجر به دستگیری آنها شد و مظفر بقایی در زندان بر اثر بیماری سفلیس(بیماری جنسی) جان داد.

* تسنیم: عملکرد توده‌ای‌ها در جریان ملی شدن صنعت نفت چگونه بود؟

- اسداللهی: حزب توده جنبشی با  شعار ضد آمریکایی و ضد امپریالیستی به راه انداخته بود اما در جریان ملی شدن صنعت نفت به جای اینکه در کنار مصدق باشند روبروی او قرار گرفتند و در جهت خواسته‌های انگلیسی‌ها گام بر‌داشتند. انگلیسیها در جریان ملی شدن صنعت نفت  ابتدا  به آمریکایی‌ها پیشنهاد کودتا دادند که با مخالفت  آیزن هاور روبه‌رو شدند، چون آمریکایی‌ها هم راغب بودند که انگلیسی‌ها از صنایع نفت ایران بیرون بروند. انگلیسی‌ها برای ثابت نگه داشتن جای پای خود در صنایع نفت ایران با حمایت از حزب توده و نفوذ در آن، این جریان را به خطری برای تشکیل دولتی کمونیستی در ایران تبدیل کردند که به ضرر آمریکایی‌ها تمام شود.

* تسنیم: رهبر معظم انقلاب بارها بحث نفوذ آمریکا و هم‌پیمانان این کشور در منطقه را مطرح کرده‌اند، به طور مثال ایشان فرمودند: در منطقه  می‌خواهند نفوذ ایجاد کنند حضوری برای خودشان دست و پا کنند و اهدافشان را در منطقه دنبال کنند ما به حول قوه الهی تا آنجایی که بتوانیم نخواهیم گذاشت این اتفاق بیافتد امروز آمریکا آبروی گذشته را در منطقه ندارد و می‌خواهد این را بازسازی کند و در کشورمان هم قصدش همین است. با توجه به این موضوع، وضعیت نفوذ آمریکای‌ها و انگلیسی‌ها را در منطقه چگونه ارزیابی می‌کنید؟

- اسداللهی: نفوذ آمریکا و انگلیس در منطقه قدمت طولانی دارد، برخی از کشورهای منطقه با حمایت انگلیسی‌ها که تحت قیمومت آنها بودند به استقلال رسیدند(کویت، قطر و بحرین) که در سال‌های بعدی مورد مناقشاتی نیز قرار گرفتند، به طور مثال کویت که بخشی از خاک عراق بود با حمایت انگلیسی‌ها مستقل شد و بعدها صدام با استدلال تاریخی به این کشور حمله‌ور شد تا کویت را به عنوان استان نوزدهم عراق ضمیمه خاک خود کند، یا اینکه انگلیسی‌ها معتقد به ایجاد کشورهای میکروسکوپی در منطقه بودند تا به بهانه تامین امنیت آنها جای پایی برای خود در منطقه درست کنند و یا اینکه آمریکایی‌ها با نفوذ میان اعراب منطقه و دیکته کردن مشق ایران هراسی به آنها شورای همکاری خلیج فارس را ایجاد کردند و جای پای خود را با احداث پایگاه‌های نظامی در کشورهایی مانند بحرین و قطر محکم کردند.

** دانشگاه آمریکایی بیروت وسیله‌ای برای نفوذ در منطقه/آمریکایی‌ها پایه‌های نفوذ خود را در فکر دانشجویان و تحصیلکردگان استوار می‌کنند

به طور مثال در بیروت یک دانشگاه آمریکایی در سال 1856 میلادی تأسیس شد و امروز این دانشگاه  به مرکز نخبه‌پروری برای جهان عرب تبدیل شده است، شیعه و سنی در این دانشگاه تحصیل می‌کنند و حتی افتخار می‌کنند که در این دانشگاه  درس خوانده‌اند، حتی چهره‌های شاخصی مانند امیرعباس هویدا نخست وزیرسابق، پروفسور حسابی و ... از ایران نیز در این دانشگاه تحصیل کرده‌اند. حال آنکه ایران در لبنان دانشگاه آزاد تاسیس کرده که خجالت می‌کشیم از جلوی آن عبور کنیم و بعد هم نام آن را گذاشته‌ایم آزاد اسلامی و تنها چیزی که در آن نیست اسلام است، آمریکایی‌ها اینگونه نفوذ خود را در منطقه گسترش می‌دهند. ریگان رئیس‌جمهور سابق آمریکا می‌گفت دانشگاه‌هایمان آنقدر قدرتمند است که شخصی از یک درب آن کمونیست وارد  و از یک درب  دیگر کاپیتالیست‌ بیرون می‌رود، یعنی اینکه آنها پایه‌های  نفوذ خود را در فکر دانشجویان و تحصیلکردگان استوار می‌کنند.

* تسنیم: بنابراین می‌توان گفت که آمریکایی‌ها از این طریق در منطقه نفوذ کرده‌اند؟

- اسداللهی: بله، ببینید در ابتدا فقط یک دانشگاه آمریکایی در بیروت بود اما امروز در قاهره، قطر، کویت، ترکیه و باکو دانشگاه آمریکایی تاسیس شده است و از این طریق مراکز نخبگان در دست آمریکایی‌ها قرار دارد و شخصی بدون اینکه خودش بداند می‌رود آنجا درس می‌خواند و اصطلاحات آنها را یاد می‌گیرد و تحت تاثیر افکار آنها قرار می‌گیرد.

* تسنیم: نمونه دیگر نفوذ در منطقه تشکیل فراماسونری بود....

- اسداللهی: بله، فراماسونری از ابزارهای قوی نفوذ نه تنها در ایران بلکه در کل منطقه بود. چون در ابتدا مردم نمی‌دانستند فراماسونری چیست و چه اهدافی را دنبال می‌کند و با شعار جذاب برابری و آزادی  هم تشکیل شده بود، حتی برخی از چهره‌های مطرحی همچون سیدجمال الدین اسدآبادی و سید هادی نجم آبادی به این گروه پیوستند اما پس از آنکه با طرز تفکر آنها آشنا شدند از این گروه جدا شدند.

** نقش شبکه‌های اجتماعی در پروژه نفوذ دشمن

* تسنیم: شبکه‌های اجتماعی چه میزان در پروژه نفوذ دشمن نقش دارند؟

- اسداللهی: شبکه‌های اجتماعی امروز محل شایعه‌پراکنی، دروغ‌گویی و رواج خرافه پرستی شده‌اند که نمی‌توان با آن مقابل کرد که دقیقا پروژه فتنه شیعه و سنی که فتنه آن در منطقه وحشتناک است، از طریق همین ابزارهای نفوذ گسترش می‌یابد. 

**‌عادی سازی روابط ایران و آمریکا به وسیله برجام یعنی نفوذ

* تسنیم: با توجه به توضیحاتی که ارائه کردید نسبت برجام با نفوذ چیست؟ آیا برجام خود نفوذ است یا شرایط را برای نفوذ آماده می‌کند؟

- اسداللهی: اگر برجام روابط ایران و آمریکا را به سمت عادی‌سازی ببرد نفوذ اتفاق افتاده است. برجام یک قرارداد هسته‌ای است که ایران و کشورهای غربی تعهداتی را در آن پذیرفته‌اند و باید آن را انجام دهند نه اینکه با برجام دشمنی با آمریکا تمام شود و علاوه بر همکاری در برنامه‌های هسته‌ای در برنامه منطقه‌ای به مانند سوریه و عراق نیز همکاری‌هایی صورت گیرد.

* تسنیم: برخی‌ها مذاکرات هسته‌ای را شروعی بر عادی سازی روابط ایران و آمریکا در سایر موضوعات و نهایتا عادی سازی روابط این دو کشور و بازگشایی سفارت آمریکا در ایران می‌دانند، نظر شما در این باره  چیست؟

- اسداللهی: در هیچ شرایطی نباید بگذاریم سفارت آمریکا در ایران باز شود. امروز مشکل  آمریکایی‌ها در ایران همان مشکل انگلیسی‌های زمان کودتای 28 مرداد است و  مجبور هستند برای دریافت اطلاعات به کانادا، سوئیس، اتریش و امثال آن متوسل شوند که تاکنون فایده چندانی برای آنها نداشته است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon