تحلیل محسن رضایی در مورد تفاوت دموکراسی و جمهوری

محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام یادداشتی با عنوان "میشل بندرایک، سیاستمدار آمریکایی" نوشت.

به گزارش حوزه احزاب خبرگزاری تسنیم محسن رضایی یادداشتی با عنوان "میشل بندرایک، سیاستمدار آمریکایی" نوشت.

متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:

بسیاری از مردم و حتی گروه‌هایی از تحصیل کردگان جوامع امروز حتی در جامعه آمریکا فکر می‌کنند جمهوری و دموکراسی یکی هستند. به قول "میشل بندرایک" سیاستمدار آمریکایی بسیاری از مردم آمریکا نمی‌دانند که آنها چه نوع حکومتی دارند او می‌گوید: " اغلب مشکلات اجتماعی در کشور آمریکا از این حقیقت که آنها نمی‌دانند چه حکومتی دارند، برمی‌خیزد. آنها فکر می‌کنند که نوع حکومت در آمریکا دموکراسی است. در حالی که این اشتباه است حکومت در ایالات متحده جمهوری است و نه دموکراسی".

فرق بین دموکراسی با جمهوری در چیست؟

در دموکراسی حکومت اکثریت به نحوی است که خودشان قانون  هستند و لذا نظام سیاسی دموکراسی قانون مطلقه نیست، بلکه رأی اکثریت به صورت مطلقه می‌باشد. در این نوع حکومت‌ها اقلیت‌های سیاسی و کسانی که رأی اکثریت را کسب نمی‌کنند، زیان می‌بینند و زیر پا له می‌شوند. قانون برای همه یکسان نیست و اصولاً قانون یکسانی وجود ندارد. مثالی می‌آورد که درحکومت‌های دموکراسی اگر شما زمینی داشته باشید و نخواهید آن را بفروشید ممکن است، خریدار برود و دوازده نفر بیاید و بگوید ما رأی می‌گیریم برای فروش زمین شما در اقلیت می‌افتید و ناچار می‌شوید علیرغم میل تان زمین خود را بفروشید.

درحالی‌ که در جمهوری همان طور که اکثریت کنترل می‌شوند، اقلیت هم کنترل می‌شوند و قانون برای همه یکسان است همه از حق مساوی برخوردار هستند. کسانی که اکثریت را بدست می‌آورند خود را برحق و طرف مقابل را باطل نمی‌دانند. حتی در آمریکا که یک حزب حاکم می‌شود باید حقوق اقلیت را رعایت کنند. در اروپا که هیچوقت یک حزب به تنهایی حکومت تشکیل نمی‌دهند، بلکه غالبا ائتلافی هستند.

جمهوری اسلامی

در ایران نوع حکومت ما "جمهوری اسلامی" است . به قول حضرت امام(ره) جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. نباید با نگاه دموکراسی غربی رفتار نظام را تحلیل کرد. به همین دلیل مردم‌سالاری دینی با دموکراسی غربی متفاوت است. در جمهوری اسلامی محور حاکمیت قانون است و نه اکثریت بدون قانون عمومی! اکثریت بی قانون به هرج ومرج کشیده می‌شود. هم قانون اسلام برای همه یکسان است و هم قوانین مدنی برای همه یکسان هستند. ولی بسیاری از روشنفکران و سیاسیون کشور حتی برخی از بزرگان متوجه این مسئله نیستند و اولاً تفاوتی بین دموکراسی و جمهوریت قائل نیستند.

ثانیاً جمهوری اسلامی را یا بدون اسلامیت آن می‌بینند و یا بدون جمهوریت آن می‌نگرند. غرب زده‌ها  و مرتجعین هنوز نتوانسته اند به یک درک و باور واحدی از جمهوری اسلامی برسند. بسیاری از دعواهای و لشکر کشی‌های سیاسی در ایران مربوط به عدم تفکیک مفاهیم و پذیرفتن اصول قانون اساسی است. مثلاً در دوران دوم خرداد از یک طرف گفته می‌شد قانون اساسی ولی از طرف دیگر با رویکرد و نگاه ضد آن یعنی دموکراسی غربی به چالش روی می‌آوردند یا آنکه برخی از مرتجعین می‌گویند ما باید بساط انتخابات را در ایران برچینیم. آنها معتقدند که نباید مردم برای نظام تعیین تکلیف کنند. می‌بینیم دوباره بعد انتخابات هفتم اسفند که مردم ایران یک حماسه بزرگی را در چارچوب جمهوری اسلامی خلق کردند هردو گفتمان انحرافی باب شده است. عده‌ای مردم را در تهران اهل کوفه می‌بینند و خود را طرفدار جمهوری اسلامی می‌پندارند و عده‌ای مردم را در شهرستان‌ها عقب افتاده می‌دانند و جالب است که خود را روشنفکر مدرن و با سواد می‌دانند.

نویسنده : محسن رضایی

انتهای‌پیام/