برانکو: ما باید خوشحال باشیم که کیروش سرمربی تیم ملی است
کیروش وقتی میخواست سرمربی تیم ملی ایران شود. از طریق مدیر برنامههایش با من تماس گرفت. به او گفتم در ایران نتیجه میگیری. او وقتی مربی ایران شد، اتفاق خوبی بود. این اتفاقها به فوتبال ایران کمک میکند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، برانکو یک جنتلمن واقعی است که همه حرفهایش را با تفکر میزند. او طوری صحبت میکند که زندگی میکند، باشخصیت و متفکرانه... وقتی با او حرف میزنی، اولین چیزی که تو را جذب میکند، ذهن طبقهبندی شده اوست. انگار برای همه حرفها از قبل فکر کرده است و غافلگیر نمیشود.
سرمربی باشخصیت تیم پرسپولیس، در مورد همه چیز محترمانه حرف میزند، اما این احترام باعث نمیشود حرفهایش جذاب نباشد. به طور کلی ما برانکو را به این خاطر دوست نداریم که جنجالی است. ما او را به این دلیل دوست داریم که شخصیتی متفاوت از آدمهای معمول این فوتبال دارد و این شخصیت را در حرفهایش جاری میکرد. این مصاحبه هم یک مصاحبه محترمانه است با یک مربی محترم.
از زمانی شروع کنیم که سرمربی تیم ملی ایران بودید. نگاهتان آن روزها به تیم پرسپولیس چگونه بود؟ تصور میکردید روزی سرمربی این تیم شوید؟
من به عنوان سرمربی تیم ملی باید تعامل خوبی با باشگاه ایجاد میکردم و همواره این تعامل را داشتم. آن زمان سرمربی پرسپولیس یک نام بزرگ مثل علی پروین بود. این تیم بازیکنان بزرگی هم داشت. من به پرسپولیس احترام میگذاشتم. همان طور که به استقلال و بقیه تیمها هم احترام میگذاشتم .آن زمان مربی استقلال هم یک نام بزرگ به نام پورحیدری بود. آن زمان با مرحوم رنجبر بر سر تمرین این تیمها حاضر میشدم. خوشبختانه در کنار این دو مربی بودم نه علیه آنها و همه در کنار هم برای پیشرفت فوتبال ایران تلاش میکردیم. این تعامل باعث شد من شناخت خوبی از پرسپولیس داشته باشم و بدانم این تیم چند میلیون هوادار بینظیر دارد و تیمی با پتانسیل بسیار بالاست. همان زمان میدانستم پرسپولیس یکی از بزرگترین تیمهای آسیاست، اما این که فکر کنم من روزی سرمربی این تیم میشوم، نه. آن زمان روی تیم ملی تمرکز داشتم ولی حالا افتخار میکنم که سرمربی این تیم هستم و بخشی از خانواده پرسپولیس محسوب میشوم.
وقتی در ایران نبودید، بارها خبر رسید که شما با یک باشگاه ایرانی به توافق رسیدید و به ایران برمیگردید، چقدر از این خبرها درست و چقدر نادرست بود؟
درست بودن این خبرها در اندازهای بود که بعضیها از ایران تماس میگرفتند و به من پیشنهاد حضور در باشگاههای ایرانی را میدادند. خیلی باشگاهها بودند. پرسپولیس، استقلال، تراکتورسازی، سپاهان، پیکان و خیلی تیمهای دیگر، اما این تماسها خیلی پیشرفت نمیکرد، چون در موقعیت مناسبی نبود. من در بیشتر مواقع با باشگاه دیگری قرارداد داشتم و نمیتوانستم به آنها حتی فکر کنم.
احساسم این بود که بیشتر این خبرها، به علت محبوبیت برانکو در ایران بود و باشگاهها بیشتر از نام برانکو برای یک مانور تبلیغانی و این که داریم کاری انجام میدهیم، استفاده میکردند.
من هم همین احساس را دارم. بعضی وقتها هم ناراحت میشدم، اما این چیزها طبیعی است و کاری هم نمیتوان کرد. من وقتی با تیم دیگری قرارداد داشتم اصلا مذاکره با بقیه تیمها غیرحرفهای بود و هیچ گاه به مذاکره نرسیدم. همیشه میگفتم من بازگشتن به ایران را خیلی دوست دارم و همواره به خاطر آن همه یادگاری خوب که از ایران دارم، میخواهم به ایران برگردم، اما در یک موقعیت خوب و در زمان درست. الان هم خیلی خوشحالم که به ایران بازگشتم.
همه اینها نشان میدهد در این فاصله ده ساله که در ایران نبودید، ایرانیها هیچ گاه فراموشتان نکردند... .
من همیشه گفته ام ایران کشور دوم من است و در قلب من جایگاه ویژهای داشته و دارد. من از این که ایرانیها فراموشم نکردند، بسیار احساس غرور میکنم و افتخارم این است که رابطه قلبی دو جانبهای با مردم ایران دارم. فکر میکنم ایرانیها بیشتر از این که مرا فراموش نکنند، کارهایی که در ایران انجام دادیم را از یاد نبردهاند. ایرانیها قهرمانی در بوسان، درخشش در جام ملتها و صعود آسان به جام جهانی را به خاطر داشتند. این کارها، فقط کار من نبود. فدراسیونهایی که بهمن اعتماد کردند، بازیکنانی که با من کار کردند، مردم که از من حمایت کردند، همه و همه یک گروه خوب را تشکیل میداد که میشد آن همه اتفاق خوب را رقم بزند. من گام به گام این اعتماد را جلب کردم. روزی که سرمربی شدم خیلیها من را نمیشناختند و میگفتند، چرا برانکو اما به مرور زمان در کنار هم کلی خاطره خوب ساختیم.
شما به ایران بازگشتید و سرمربیگری پرسپولیس را به عهده گرفتید، آن هم در شرایطی که همه چیز بد بود. مربیان یکی پس از دیگری به این تیم میآمدند و نتیجه نمیگرفتند. نام برانکو به عنوان یک نسخه شفابخش برای این تیم مطرح میشد. این انتظارات را خیلی بالا میبرد، آیا این مساله شما را نمیترساند؟
این قصه همه ما مربیان است. اگر پرسپولیس میبرد، اگر این تیم نتایج لازم را کسب میکرد، هیچ کس سراغ من نمیآمد. وقتی با من تماس گرفتند لابد مشکلی بود که باید حل میشد. من باید این تیم را از آن شرایط خارج میکردم و تیم را به یک تیم پایدار میرساندم. من همه چیز را میدانستم. میدانستم تیم چند مربی و چند مدیر تغییر داده است. میدانستم شرایط اصلا خوبی نیست و اگر کمی غفلت کنیم حتی خطر سقوط به دسته پایینتر وجود دارد. این یک چالش بزرگ برای من بود.
برگ برنده شما در این چالش چه بود؟
من در قلبم به یک نکته باور داشتم و آن پتانسیل بازیکنان ایرانی است. زمانی که کارلوس کیروش میخواست سرمربی تیم ملی ایران شود، به من زنگ زدند و مشورت خواستند. من از قدرت بازیکنان ایرانی تعریف کردم که با این همه استعداد میتوان همه کار کرد.من همه این مشکلات را میدانستم و قبول کردم. مدیرعامل قبلی تیم، آقای نژادفلاح از من سه خواسته داشت و سه هدف را در نیم فصلی که پیش رو داشتیم تعریف کرد. اول پرسپولیس در لیگ بماند، دوم از گروه خود در لیگ قهرمانان آسیا صعود کنیم و سوم، استقلال را در دربی ببریم و خوشبختانه با این بازیکنان توانستم به هر سه هدف برسم.
به این فصل میرسیم و مشکلاتی که در بستن تیم داشتید.
مدیرعامل تغییر کرد و آقای طاهری مدیرعامل شد، آن هم درست یک روز قبل از این که ما آمادهسازی برای فصل را شروع کنیم. در آن شرایط مشکلات فراوانی داشتیم. پول نداشتیم، بازیکن نداشتیم و بازیکنان زیادی داشتیم که قراردادشان با این تیم به پایان رسیده بود. این کار ما را بسیار سخت میکرد. مدت زیادی را تنها با هفت بازیکن تمرین میکردیم. در این شرایط سخت، مدیریت باشگاه 24 ساعته کار میکردند تا مشکلات تیم را حل کنند. همه این مسائل دست به دست هم داد تا ما دیرتر از زمانی که فکر میکردیم، به شرایط ایدهآل برسیم. تیم خیلی دیرتر کامل شد، چون جری بنگستون بعد از شروع مسابقات به ما اضافه شد، همین طور مایکل اومانیا. لیگ را در شرایطی شروع کردیم که حتی دروازهبان اولمان هم محروم بود. کمال کامیابی نیا و وحید حیدریه هم به طور مشخص تمرین آمادهسازی نداشتند و پرسپولیس با این همه مشکل وارد لیگ شد.
... و به طور طبیعی شروع خوبی در لیگ نداشتید.
باید شروع خوب را در دوبخش مجزا بررسی کرد. اول از نگاه نوع و شیوه بازی و دیگر از منظر نتیجهگیری. ما ابتدای لیگ خیلی خوب بازی میکردیم، آنقدر خوب که مورد توجه تماشاگران و کارشناسان قرار گرفتیم، اما آن طور که باید نتیجه نمیگرفتیم. قبول دارم که تیم در آن مقطع به اندازهای که مورد انتظارم بود، آماده نبود. در نتیجه گرفتن ما عوامل دیگری هم دخیل بود. آن زمان داوران قدری با ما نامهربان بودند. اگر به خاطر بیاورید، چند داور به خاطر اشتباه در بازیهای پرسپولیس محروم شدند. در آن زمان بازیکنان ما فرصتها را راحت از دست میدادند و موقعیتهای ساده را گل نمیکردیم. برای همین تیم ما در جدول جایگاه مناسبی نداشت و رفته رفته این بحرانها را پشتسر گذاشتیم، خوب بازی کردیم و خوب نتیجه گرفتیم.
به نظر میرسد فوتبال ایران باید یاد بگیرد میتوان به برانکو ایوانکوویچ اعتماد کرد. وقتی در تیم ملی ایران هم بود، آن شروعهای به نسبت ضعیف به پایانهای خوش منجر میشد.
دقیقا! این اتفاقی که در پرسپولیس افتاد من را یاد جام ملتهای آسیا در سال 2004 انداخت. ما در چین هم شرایطی مشابه داشتیم. البته من خیلی دوست دارم به یک نکته جالب اشاره کنم. مردم ایران، بشدت فوتبال را میفهمند و قواعد آن را میشناسند. آنها میدانند برای رسیدن به موفقیت باید صبور بود. این اتفاق کوچکی نیست. هیچ وقت بازی با ذوبآهن را فراموش نمیکنم. همان روزی که ما باختیم، بیش از ده هزار نفر در ورزشگاه از تیم ما حمایت کردند. میدانید این حمایت از کجا میآمد. مردم میدیدند ما برای آنها سخت کار میکنیم. به ما اعتماد کردند و در سایه این اعتماد بود که به نتیجه رسیدیم.
قیاس نتایج کنونی تیم پرسپولیس با نتایج تیم ملی، ما را به قیاسی دیگر میرساند؛ قیاس نسل کنونی فوتبال ایران با نسلی که شما سرمربی آن بودید. آن نسل به نوعی نسل ستارهها بود، نسل علی دایی، نسل علی کریمی و نسل مهدویکیا... همه آنها در تیمهای اروپایی بازی میکردند.
ابتدا باید بگویم این مقایسه، مقایسه مناسبی نیست. آن تیم یک تیم خاص بود. ما بازیکنانی داشتیم که خیلی از آنها این فرصت را داشتند که خارج از ایران بازی میکردند؛ از لیگهایی مثل امارات، قطر و کویت تا لیگهای بزرگ جهان. ما بازیکنانی داشتیم که موردعلاقه تیمهای کشورهای دیگر قرار داشتند. ما در بوندسلیگا نماینده داشتیم، علی دایی، باقری، کریمی، عزیزی. به لیگهایی چون انگلستان و اسپانیا بازیکن فرستادیم. آنها ستارههای بزرگی بودند، اما نمیتوان با این نسل مقایسه کرد. نسلی که از جام جهانی 1998 کارش را شروع کرد، نسلی مهم برای فوتبال ایران بود. آنها نسلی بودند که برای اولین بار به جهانیان ثابت کردند فوتبال ایران، فوتبالی است که باید آن راجدی گرفت و نام ایران را به خانواده جهانی فوتبال اضافه کردند. ببینید آنها در چه باشگاههایی بازی کردند؛ بایرن مونیخ، هرتابرلین، هامبورگ، هانوفر و کلن. ما رحمان رضایی را داشتیم که از لیگ ایران، مستقیم به بهترین لیگ جهان یعنی ایتالیا رفت. نکونام و مسعود شجاعی داشتند در مقابل رئال مادرید و بارسلونا بازی میکردند. برای همین است که میگویم این مقایسه آسان نیست. این نسل تازه هم خوب است، اما دیگر رفتن به اروپا آسان نیست .چون تیمها فقط سه بازیکن خارج از اتحادیه اروپا میتوانند جذب کنند. نسل تازه فوتبال ایران، همان نسلی که تیم امید ایران در مقدماتی المپیک بود، بسیار خوب است و من آنها را نسلی پر از بازیکن درجه یک دیدم.
در مورد پرسپولیس حرف بزنیم؛ تیمی که غیرطارمی ستارهای ندارد و بیشتر یک تیم به نظر میرسد.
ببینید، شاید الان ما ستارهای مثل علی دایی یا علی کریمی در تیم پرسپولیس نداشته باشیم ولی این نکته را در نظر داشته باشید این تیم تازه شروع کرده است. آنها جوان هستند. مهدی طارمی تنها دو فصل است که دارد به طور جدی در لیگ بازی میکند. فرشاد (احمدزاده)، مسلمان و... همه جوان هستند و هنوز میتوانند به آینده آنها امیدوار بود. آنها درخشش را از باشگاه شروع کردهاند، اما این کافی نیست. آنها باید میدانهای بزرگتر را تجربه کنند. باید در تیم ملی بازی کنند. باید در لیگ قهرمانان بازی کنند. آن گاه راه پیشرفت برای آنها هم باز میشود. آنها باید در بازیهای بزرگتر خودشان را نشان دهند.
از بیرون فکر میکنیم که برانکو تیمش را خیلی دوست دارد و نمیخواهد تغییر در تیمش ایجاد کند؛ به عنوان مثال در کل نیمفصل کمترین تغییر را داشتید و همواره از بازیکنانتان دفاع میکنید.
من تیمی دارم که فقط سه بازیکن بالای 30 سال دارد؛ بنگر، نورمحمدی و مایکل اومانیا. میانگین سنی تیم ما بین 24 تا 25 سال است. این بهترین سن برای فوتبال است. ما تیمی داریم که هم پتانسیل بالایی دارد و هم انگیزه فراوانی برای موفقیت. ما در هفت مسابقه نشان دادیم هیچ تیمی بهتر از ما بازی نمیکند. درست است که لیگ تیمهای خوب زیادی دارد، اما من به تیمم اعتماد دارم. از طرفی دیگر، بازیکنی دارم که با باشگاه قرارداد دارند. من به عنوان یک مربی باید از منافع باشگاه دفاع کنم و از مهرههای موجود نهایت استفاده را ببرم. برای چه باید بازیکنانی را به تیم اضافه کنم، فقط برای این که آورده باشم. همه کار میکنم که با همین بازیکنان به رویاهایمان برسیم. ما توانایی خود را نشان دادهایم. به جای این که خرید بکنم از پتانسیل بازیکنانی چون امید عالیشاه و علیپور استفاده میکنم و میکوشم نقاط ضعف خود را با تمرین بهتر و بیشتر برطرف کنم.
یک اتفاق بد برای پرسپولیس، مرگ هادی نوروزی بود.
آن یک شوک بزرگ برای ما بود.او مهره کوچکی برای ما نبود. او کاپیتان تیم بود. هادی، هم انسان خوبی بود و هم بازیکن خوبی. بعد از مرگ هادی، کار برای ما خیلی سخت بود. ما خودمان ناراحت و افسرده بودیم و همیشه تصویر هادی را مقابل چشم خودمان میدیدیم. تماشاگران احساساتی بودند. بازیکنان احساساتی بودند. این شرایط بسیار شوکآور بود. خیلی از مردم میپرسیدند چه کسی را جانشین هادی میکنی. من میگفتم جانشینی برای هادی ندارم و هیچ کس نمیتواند جای او را برای من پر کند.
این واقعا یک موقعیت بد برای یک مربی است. بازیکنان آنقدر ناراحت بودند که تقاضای بازی کردن، در حالی که یکی از دوستانشان را از دست دادهاند، خیلی سخت بود. شما در این شرایط چه کردید؟
ما چارهای نداشتیم. باید بازیهای خود را انجام و ادامه میدادیم. خیلی از بازیکنان من مثل رضا نورمحمدی، محسن بنگر، مهرداد کفشگری، رضا خالقیفر هنوز هم ناراحت هستند. آنها خیلی با هادی صمیمی بودند. خیلی سخت بود بدون هادی تمرین کنیم، چه برسد به این که بازی کنیم. همه افسرده بودند. ما شروع کردیم با کارهای روانی تیم را از این شرایط عبور دهیم. به بچهها یادآور شدیم بهترین راهحل برای این که یاد هادی زنده بماند، این است که برای او و به خاطر او بازی کنیم و از این پس موفقیت را به هادی و خانوادهاش تقدیم کنیم، چراکه هادی بیشتر از هر کسی دوست دارد پرسپولیس قهرمان شود.
تیم پرسپولیس از نظر مالی هم مشکلات زیادی داشته و دارد؟
ما با مدیرعامل خیلی در مورد این مسائل حرف میزنیم. این مسائل در فوتبال حرفهای خیلی مهم است. بازیکن و خانواده او به پول نیاز دارد تا بتواند با خیالی آسوده فوتبال بازی کنند. بیشتر این بازیکنان شغلی غیر از فوتبال ندارند. این شرایط خوبی نیست، اما فقط متعلق به پرسپولیس هم نیست. همه تیمهای ایرانی با چنین مشکلاتی مواجه هستند. باشگاه و آقای طاهری دارند سعی خودشان را میکنند تا همه چیز را مرتب کنند. ما در این شرایط مجبوریم روی فوتبال تمرکز کنیم و کمی صبور باشیم و شرایط را درک کنیم . با تلاشی که از باشگاه میبینم، امیدوارم شرایط بهتر و بهتر شود.
وقتی مربی تیم ملی بودید منتقدان زیادی میگفتند تیم برانکو زیبا بازی نمیکند، اما حالا پرسپولیس زیباترین شیوه بازی را در لیگ دارد. چه فرقی میان آن زمان و این زمان وجود دارد؟
ما در این باره باید قبل از هر چیز تعریف کنیم زیبایی چیست و در چارچوب اهدافی که برای یک تیم در نظر میگیریم، زیبایی را شرح دهیم. همه چیز به استراتژی ما ارتباط دارد. من اعتقاد دارم باید این مساله را در نظر بگیریم که وقتی من سرمربی تیم ملی بودم، در 80 درصد مسابقات پیروز شدیم. ما آن زمان در هر بازی میانگین 18/2 درصد گل زده داشتیم. این نشان میدهد اصلا دفاعی بازی نمیکردیم. از ما ایراد میگرفتند چرا تعداد زیادی از گلهای خود را از روی ضربات ایستگاهی به ثمر رساندیم. خب این تاکتیک ما بود. ما در تیم ملی بودیم و شرایط کاملا متفاوت از باشگاه است. ما در تیم ملی تنها برای بازی شش یا هفت روز فرصت داشتیم که تیم را آماده کنیم. حالا در باشگاه هر روز این فرصت را دارم که با تیم کار کنم و این باعث میشود بتوانم بازیکنان را مطابق آن چیزی که میخواهم پرورش بدهم. ما درتیم ملی باید با آگاهی از شرایط بازیکنان، بهترین تاکتیک را برای موفقیت پیدا میکردیم. این دو کاملا با هم متفاوت است.
البته این نکته را نمیتوان انکار کرد که برانکو ایوانکوویچ حالا خیلی بیشتر از وقتی سرمربی تیم ملی بود، محبوب است. دلیلش چیست؟
من هم این را احساس میکنم. میتوان برای آن دلایل بیشماری ذکر کرد. من الان سرمربی پرسپولیس هستم. این خودش یک موقعیت خاص است. هر هفته با مردم در تماس هستم و این باعث میشود رابطه ما بیشتر از زمانی باشد که سرمربی تیم ملی بودم.
از حسی که هنگام مربیگری مقابل شاگردان قدیمی خود مثل علی دایی، یحیی گلمحمدی و... دارید، بگویید.
من خوشحالم و فوتبال ایران هم باید خوشحال باشد که نسل خوبی از مربیان دارد. نسل علی دایی، یحیی، منصوریان و ویسی میتواند تجربههای خوبی به فوتبال ایران منتقل کند. آنها بازیکنانی هستند که فوتبال ایران را با همه زیر و بمش خوب میشناسند. من به این مساله افتخار میکنم و به اندازهای که احتمالا در چنین مسالهای نقش داشتهام، برایم خوب است. شک نکنید اینها مربیان بزرگی هستند. علی دایی قهرمان شده، مربی تیم ملی شده، یحیی میتواند یکی از بهترین مربیان ایران باشد. او این نتایج را با ذوبآهن گرفته است. من وقتی با این مربیان بازی میکنم، احساس خوبی دارم. هم با آنها رفیق هستم و هم رقیب. این زیبایی ورزش است که زمانی با هم برای رسیدن به موفقیت تلاش میکردیم و حالا مقابل هم.
یکی از زیباییهای دیگر ورزش پیروزی در دربی است.
من دو بار در دربی تهران حاضر شدم. فوتبال ایران باید برای داشتن چنین مسابقهای به خود ببالد. تنها مسابقهای که از این بازی جذابتر است، رئال و بارسلونا در الکلاسیکوست. در این بازی ده هزار نفر در ورزشگاه حاضر میشوند و میلیونها خارج ورزشگاه آن را دنبال میکنند. این چیزی است که فوتبال ایران همیشه باید آن را حفظ کند. من در بازی اول بردم و در بازی دوم مساوی کردم، اما بازی دوم هم یک بازی خاص بود. چون در همه بازی یک بار هم نشد، صدهزار نفری که در ورزشگاه بودند با هم درگیر شوند. فضا کاملا ورزشی بود وحتی ورزشکاران هم به این فضا احترام گذاشتند؛ نه درگیری با داور و نه هیچ چیز دیگر .همه ما افتخار کردیم که بخشی از این بازی بودیم.
از نقش کریم باقری در تیمتان بگویید؟
کریم یکی از بهترینهای تاریخ فوتبال ایران است. خیلی خوشحالم که کریم را در کنارم دارم. او باهوش و صادق است. کریم در مورد فوتبال همه چیز را به صورت تجربی میداند و کمکم دارد یک مربی خوب میشود. باقری میتواند روزی یک سرمربی خوب شود، فقط باید ببینیم آیا میخواهد سرمربی بماند یاخیر. این که او میخواهد در فوتبال بماند، یک اتفاق خوب برای فوتبال ایران است.
در مورد کارلوس کیروش هم حرف بزنیم.
کیروش وقتی میخواست سرمربی تیم ملی ایران شود. از طریق مدیر برنامههایش با من تماس گرفت. به او گفتم در ایران نتیجه میگیری. او وقتی مربی ایران شد، اتفاق خوبی بود. این اتفاقها به فوتبال ایران کمک میکند. به خاطر این که مربی تیمهای بزرگی چون منچستر و رئال بوده، فوتبال را خیلی خوب میشناسد. ما باید خوشحال باشیم که او سرمربی تیم ملی است. نتایج او هم خوب بوده و به جام جهانی رسیده است.
در مورد هواداران پرسپولیس چه نظری دارید؟
هواداران پرسپولیس، بهترین هواداران جهان هستند. خوشحال کردن وظیفه اصلی من در باشگاه است و خوشحالم که تاکنون توانستهام نظر آنها را جلب کنم. ما هر کاری که میکنیم برای آنهاست و خوشحالم من را به عنوان بخشی از خانواده پرسپولیس قبول کردهاند. اگر با هم باشیم همه کار میتوانیم بکنیم.
به عنوان سوال آخر، پرسپولیس میتواند قهرمان شود؟
من زمانی حرف از قهرمانی زدم که تیم در ردههای پایین جدول بود و همه ناامید بودند. من آن زمان از قهرمانی حرف میزدم و به تیمم ایمان داشتم؛ اما معنایش این نیست که قول قهرمانی میدهم. هیچ کس نمیتواند از صددرصدها حرف بزند، چون آسان نیست. انتظاری که از تیمم دارم این است که این شکل خوب بازی را حفظ کنیم و نتایج را ادامه دهیم و آن گاه برای قهرمانی با تیمهایی مثل استقلال تهران، استقلال خوزستان، ذوبآهن، صبای قم و حتی تراکتورسازی و سپاهان بجنگیم.
منبع:جام جم
انتهای پیام/