پیام خونین انفجارهای بروکسل به آمریکا و اروپا
عاملان انفجارهای تروریستی بروکسل، که دستکم ۳۵ کشته و صدها زخمی برجای گذاشته است، حامل پیامی خونین به آمریکا و کشورهای غربی است که باید در سیاستهای خود تجدیدنظر کنند و گرنه این حملات ادامه خواهد داشت.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، «عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه الکترونیکی رایالیوم در مقالهای نوشت: قاره اروپا و پایتختهای جهان از صبح سهشنبه در نتیجه انفجارهای انتحاری، که فرودگاه بروکسل و ایستگاههای متروی آن را هدف قرار داد و به کشته و زخمی شدن دهها نفر منجر شد، به لرزه درآمده است. لذا، حالت فوقالعاده در برخی فرودگاهها و ایستگاههای قطار اعلام شده و روند سفر با دشواریهایی بسیاری همراه گشته و از بیم حملات مشابه در پایتختهای دیگر، تدابیر امنیتی بسیار شدیدی برقرار شده است.
این انفجارها، که پس از چند ماه از انفجارهای مشابه در پاریس و 4 روز پس از دستگیری تصادفی «صلاح عبدالسلام» یکی از مغزهای متفکر طراح این حملات و نیز پس از مکالمه تلفنی وی با یکی از دوستانش در بلژیک بهوقوع پیوست، بر مجموعهای از موارد تأکید میکند که آنها را به طور خلاصه در ذیل شرح میدهیم:
نخست: این انفجارها ثابت میکند، داعش، که بیشتر انگشتهای اتهام در انفجارها به سمت این گروه تروریستی نشانه میرود، بسیار قویتر از آن چیزی است که کارشناسان نظامی و امنیتی در کشورهای غربی پیشبینی میکنند و اینکه بیش از 10 هزار حمله هوایی به مواضع آن در سوریه و عراق و اخیرا در لیبی- آنگونه که غرب امیدوار است- این گروه تروریستی را تضعیف نکرده است.
دوم: این گروه طی 18 ماه گذشته در جذب دهها و شاید صدها تن از جوانان عرب و مسلمان در قاره اروپا و دیگر کشورهای جهان از طریق تماس مستقیم با آنها یا از طریق شبکههای اجتماعی، موفق شده و آموزش لازم را به آنها در زمینه چگونگی ساخت مواد منفجره و کمربندهای انفجاری ارائه داده است.
سوم: انفجارهای بروکسل و پیشتر انفجارهای پاریس نشان میدهد که این حملات توسط افراد «ناامید» یا «سرخورده» انجام نشده بلکه توسط باندهای خوشهای، که در برخی پایتختهای اروپایی مستقر شدهاند، صورت گرفته است و رهبران این باندها به طور مستقیم با فعالکنندگان آنها در «الرقه» (در سوریه)، «موصل» (در عراق) و اخیرا «سرت» (در لیبی)، که مقر دوم داعش در شمال آفریقا محسوب میشود، در تماس هستند.
چهارم: داعش در انتقال سریع به پیادهسازی استراتژی هدایت عملیات نظامی در خارج و بهویژه در عمق کشورهایی، که در چارچوب ائتلاف شصتگانه تحت رهبری آمریکا علیه این گروه میجنگند، موفق شده است. به بیانی دیگر، این گروه از مرحله «تثبیت» (کنترل خود) بر (بخشهایی از) «اراضی» در سوریه و عراق به مرحله «گسترش» در دو جهت منتقل شده است. یعنی اینکه این گروه در حال گسترش ابتدا به اروپا برای انجام اقدامات انتقامجویانه و سپس به همسایه اروپایی در مغرب اسلامی به لحاظ جغرافیایی و انسانی است.
پنجم: حملات بروکسل، که گفته میشود باند«مولینبیک» در پشت آن قرار دارد، و این عملیات را به چندین دلیل بهویژه به دلیل دستگیری صلاح عبدالسلام، از رهبران برجسته آن صورت داده است، میتواند به اجرای طرحهای واقعی در ارتباط با دخالت نظامی لیبی به امید نابود کردن پایگاههای جدید داعش و «امارت» آن در سرت، «درنه» و «الکفره» منجر شود. برخی ارزیابیها نشان میدهد بیش از 10 هزار تن از جنگجویان داعش در لیبی مستقر هستند که بخش اعظمی از آنها را افراد قبایل طرفدار نظام سابق شامل میشوند و این قبایل به دلیل همین اتهام همچون برخی از عناصر امنیتی وابسته به گردانهای قذافی به حاشیه رانده شدهاند.
اشتباه بزرگی، که دولتهای غربی به آن دچار شدهاند، این است که هواپیماهای جنگی خود و نیروهای ویژهشان را به عراق و سوریه و لیبی اعزام کردهاند تا داعش را ریشهکن کنند و در همین چارچوب، طی 18 ماه گذشته، آنها این گروه را بمباران کرده و سرکردگانش را کشتند. آنها هرگز انجام اقدامات انتقامجویانه «تروریستی» در واکنش به این دخالت نظامی را پیشبینی نمیکردند و موید این مقوله، عدم جدیت در اتخاذ تدابیر امنیتی در فرودگاههای آنها و دیگر اماکن حساس است و همین امر عملیات نفوذ در این اماکن را آسان کرد.
برای هزارمین بار میگوییم و نیز تکرار میکنیم که راهحلهای امنیتی، که آمریکا و همپیمانانش برای سرکوب تروریسم و خشونت تدوین کردهاند، به تنهایی کافی نیست و باید به موازات آن و برای تکمیل آن، سیاستی بلندمدت اتخاذ شود تا در وهله اول، غرب طی آن به اشتباهات فاجعهباری که در این کشورهای منطقه از طریق تغییر نظامهای عربی با استفاده از زور نظامی - که در راستای منافع اسرائیل و نیز در راستای انتقامگیری، کینههای سیاسی، دینی و اعتقادی مرتکب شد در حالیکه مدلهای جایگزین بهتر ارائه نداد- اذعان کند.
چیزی که غرب آن را درک نمیکند، این است که داعش در ابتدای ظهورش در ادبیات خود «انجام حملات تروریستی در پایتختهای غربی» را مطرح نمیکرد و اولویت مطلق این گروه، سرنگونی نظامهای عربی بود که آنها را «فاسد» و «کافر» توصیف میکرد ولی دخالت نظامی غرب به رهبری آمریکا برای حمایت از این نظامها و تثبیتشان همان چیزی بود که به تغییر این اولویتها منجر شد و انفجارهای پاریس و بروکسل نیز اجرای مستقیم این تغییر یا همان «کودتا» است.
مشکل دولتهای غربی این است که از نظامهای عربی فاسد علیه ملتها و در راستای خدمت به منافع خود جانبداری میکنند و این منافع «فرصتطلبانه» بر قراردادهای تسلیحاتی و همکاری اطلاعاتی با این نظامها علیه ملتهایشان متمرکز شده است. مواضع غرب در لیبی، سوریه، عراق و اخیرا یمن به طور مشخص این نظریه را تایید میکند.
در حالیکه شیوههای گمراه کردن، فریب دادن و دروغ در خاورمیانه در مرحله پس از جنگ جهانی اول، دیگر مناسب نیست و پس از 100 سال از کنوانسیون «سایکس- پیکو» بینتیجه است؛ زیرا ملتهای منطقه، دیگر بادیهنشینهای کوچنشین نیستند و بخش عمده آنها نیز بیسوادهایی نیستند که بتوان آنها را بسیج و به سهولت مطابق با خواستههای یک «گروهبان» انگلیسی یا فرانسوی سازماندهی کرد. همچنین ابزار مقاومت و مخالفت تغییر کرده است و دیگر، هواپیماهای پیشرفته نیز نمیتواند سرنوشت جنگها را طی چند ساعت یا چند روز قطعی کند و گرنه اقدام جنگندههای آمریکایی به بمباران مواضع داعش طی بیش از یک سال و نیم گذشته بدون نتیجه قابل توجه ادامه نمییافت و ائتلاف «انصارالله- صالح» در یمن پرچمهای سفید را در همان هفته اول عملیات «توفان قاطعیت» بالا میبرد و همچنین لیبی پس از گذشت 5 سال از دخالت نظامی ناتو در آن، خاری در پهلوی اروپا نمیشد.
راهحلهای امنیتی، که دولتهای غربی آنها را برای حفاظت از فرودگاهها و منافع عمومی خودشان در پیش گرفتهاند، مشروع و مناسب است که باید برای تامین امنیت جانی شهروندانشان اتخاذ کنند ولی این (کارآیی) راهحلها محدود و موقتی است و در درازمدت قابل اجرا نیست. بیش از 10 میلیون شهروند مسلمان در اروپا زندگی میکنند و اینها دنباله رو همتایان خود هستند که شماری از آنها از اشتباههای مداخلههای نظامی فاجعهبار غرب در کشورهایشان رنج میبرند. نباید فراموش کنیم که داعش یکی از نتایج این دخالتها است.
شما را به خدا، به ما بگویید که چند تعداد بیگناه توسط هواپیماهای ائتلاف شصتگانه و هفتادگانه در الرقه، «دیرالزور» و موصل و دیگر شهرهای سوریه و عراق کشته شدهاند؟ ما میدانیم که شما نمیخواهید به این پرسش پاسخ دهید... این کار را برای شما ساده خواهیم کرد؛ اگر شما تصور کنید 10 هزار حمله هوایی علیه این شهرها صورت گرفته است و همچنین هر حمله هوایی یک بیگناهی را که هیچ ارتباطی با داعش ندارد و چهبسا از این گروه متنفر است، کشته است، بنابراین شمار آنها (کشته شدگان) چقدر است؟ 10 هزار انسان؟
با تمامی قربانیان حملات بروکسل همبستگی میکنیم؛ قربانیانی که تمامی آنها بیگناهانی هستند که هیچ گناهی ندارند. ما همه این حملات تروریستی، که امثال آنها را هدف قرار میدهند- توسط هر منبعی و هر طرفی که انجام شود- محکوم میکنیم ولی ما نیز قربانیان بیگناهی داریم و حق داریم با آنها ابراز همبستگی کنیم و همچنین از شما چنین درخواستی بکنیم؛ زیرا آنها انسان و از گوشت و خون هستند و نزدیکانی، مادرانی، پدرانی، فرزندانی و همسرانی دارند.
انفجارهای تروریستی بروکسل و پیشتر انفجارهای تروریستی پاریس باید مقدمهای برای بازنگری در سیاستهای «کوتهبینانه» اروپا و آمریکا شود، این سیاستها را کسانی وضع کردهاند که میخواهند غرب و قدرت نظامی عظیم آن را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در خدمت منافع رژیمی به نام اسرائیل بهکار گیرند. همین امر این رژیم را تشویق میکند که هرگونه عملیات صلح و همزیستی را رد و سرکوب کند. تا زمانیکه این سیاستها ادامه یابد، انفجارها نیز ادامه خواهد داشت ولو تدابیر امنیتی شدیدی اتخاذ شود. شاید مصاحبه «باراک اوباما» (رئیسجمهوری آمریکا) با مجله «آتلانیتک» مقدمهای برای این بازنگری است و در اینجا مجال سخن گفتن درباره جزئیات آن وجود ندارد. این انفجارها و عاملان آن پیامی به اروپا و آمریکا دادند که با زبان خونین بسیار فصیح میگوید:«این نتیجه عمل شماست.»
انتهای پیام/ر