ایران و پاکستان یک روح در دوکالبد

ارجمندی جایگاه ایران و ایرانی نزد مردم پاکستان به نسبت پیوند با سایرکشورهای دیگر بی‌مانند است.آنان همواره ایران و ایرانیان را بزرگ نگریسته و می نگرند، بویژه فرهیختگانی که به وصیت علامه اقبال به فرهنگ پربار «خودی» می‌بالند و هنوز از آن نبریده‌اند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مصطفی سهراب، کارشناس فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به بهانه سفر رئیس جمهور کشورمان به پاکستان یادداشتی را در رابطه با این کشور و اشتراکات ایران و پاکستان در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است که در ادامه می‌خوانید:

قدمت پاکستان با عنایت آثار به جا مانده از تمدن دره سند در موهنجودارو و هاراپا و سایر کاوش‌های باستان شناسانه دست کم به 2500 سال پیش از میلاد مسیح می‌رسد. در حقیقت تاریخ پاکستان از تاریخ شبه قاره هند جدا نیست و هر زمان در خصوص تاریخ پاکستان صحبت شود، بی‌شک نام تمدن دره سند، آمدن آریایی‌ها به این منطقه و بخشی از تاریخ باستان هند ناگزیر در سر فصل تاریخ پاکستان نیز قرار می‌گیرد و چیزی که به جغرافیای فعلی و سرزمین کنونی پاکستان مربوط است سیر تحولات و فراز و نشیب‌های 69 ساله اخیر این کشور همسایه، از مقطع جدایی از هند است.

پیشینه‌ روابط فرهنگی

با پیدایش پاکستان در سال 1947، پیوندهای فرهنگی چند هزار ساله مردم دو کشور در چهار چوب موافقت‌نامه و برنامه مبادلات فرهنگی نوسازی و مدیریت شد.

پایه‌گذاری «انجمن روابط فرهنگی ایران و پاکستان» در خرداد ماه 1327 شمسی (ژوئن 1948) در کراچی به ریاست شیخ غلامحسین هدایت الله استاندار سند و جانشینی کاردار ایران را باید سرآغاز روابط فرهنگی رسمی دو کشور دانست. روز پنجم تیرماه 1328شمسی  نیز «انجمن روابط ایران و پاکستان» را افرادی چون علی اصغر حکمت وزیر امور خارجه و اساتیدی چون ملک الشعرای بهار، سعید نفیسی ، بدیع‌الزمان فروزانفر، عباس اقبال و رضازاده شفق به همراه  غضنفرعلی خان سفیر کبیر پاکستان پایه گذاشتند.

امضای موافقت‌نامه فرهنگی در اسفند ماه 1334 شمسی بین دوکشور  نقشه راهی شد برای تعامل فرهنگی فی‌مابین که بر مبنای این موافقت نامه تاکنون چندین برنامه مبادلات فرهنگی تهیه و امضا شده است که جدیدترین آن در سفر سال 1393 نواز شریف نخست وزیر پاکستان به تهران امضا شد که بر مبنای این برنامه‌های مبادلات تا کنون صدها استاد، دانشجو و هنرمند میان دو کشور رفت و آمد کردهتعداد زیادی کتاب ترجمه شده فهرست‌های گوناگون نسخ خطی تهیه و بیشماری از آنها ترمیم و نگهداری گردیده و ده‌ها هفته فرهنگی و هفته فیلم برگزار شده در کنار صدها دوره آموزش زبان فارسی و ده‌ها دوره بازآموزی استادان فارسی دانشگاه‌ها برگزار و از تمامی بخش‌های زبان فارسی در دانشگاه‌های دولتی و خصوصی پاکستان حمایت شده است. بسیاری از این فعالیت ها به واسطه حضور فرهنگی در متن جامعه پاکستان و از طریق خانه‌های فرهنگ ساماندهی شده که اگر ناآرامی‌ها و  برخی تندروی‌های فرقه‌ای نبود، بی‌گمان توانمندی فرهنگی و علمی ایران می‌توانست دراین روابط فرهنگی دو جانبه  بیش از پیش اثر گذارتر باشد.

پایه گذاری خانه‌های فرهنگ ایران در شهرهای لاهور (1335 ـ 1956م)، مولتان (1355ـ 1976م)، راولپندی(1347 ـ 1968م)، پیشاور(1347 ـ 1968م)، کویته (1335 ـ 1956م)، کراچی (1331 ـ 1952م) و حیدرآباد (1346 ـ 1967م) و رایزنی فرهنگی ایران در کراچی (1328 ـ 1949م) و سپس جا به جایی به اسلام‌آباد (1339 ـ 1960م)، راه اندازی «کرسی زبان فارسی» و «گوشه ی ایران» در بیشتر دانشگاه‌های پاکستان و شروع به کار«بخش زبان اردو» در دانشکدۀ زبان های خارجی دانشگاه تهران، همه از دستاوردهای موافقتنامه فرهنگی فی‌مابین است که ریشه در بنیان‌های قوی فرهنگ و تمدن مشترک دارد.

گام بلند دیگر در تعامل فرهنگی با پاکستان پایه گذاری «مرکز تحقیقات فارسی ایـران و پاکستان» درآبان1350 است که امروز کارنامه ارزشمند آن در زمینه‌های ایرانشناسی و زبان و ادبیات فارسی مانند چاپ فصلنامه "دانش" ، گردآوری و فهرست نویسی و چاپ نسخ خطی فارسی، فراهم سازی میکروفیلم و لوح فشرده از آن نسخ برای کتابخانه‌ها و نهادهای پژوهشی کشور همچون کتابخانه ملی، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران پیش چشم اهل فرهنگ و ادب هنر دوکشور می‌درخشد.

کتابخانه «گنج بخش» مرکز تحقیقات  فارسی مشترک ایران و پاکستان با بیش از 27.000 عنوان نسخه خطی، خود گواه پیوند فرهنگی ریشه‌دار دو کشور و از بزرگ‌ترین و پربارترین گنجینه‌های خطی فارسی در جهان به شمار می‌رود. (متاسفانه این مرکز مهم فاقد یک ساختمان مناسب و تخصصی در خور نام و کارکرد خویش می باشد . در زمان سفر جناب آقای رفسنجانی به پاکستان یک قطعه زمین مناسب از سوی دولت این کشور به این امر اختصاص داده شد که متاسفانه تا کنون کار ساخت آن به دلایل گوناگون از جمله عدم صدور مجوزهای لازم از سوی مقامات اسلام آباد، آغاز نشده است. امید است در این سفر جناب آقای روحانی به این موضوع هم رسیدگی جدی شود) .

دست آخر این که جمهوری اسلامی ایران با عنایت به ضرورت‌های برقرار ماندن این روابط فرهنگی که ریشه در پیشینه فرهنگ و تمدنی مشترک دارد، از هیچ اقدامی در چهارچوب موافقنامه فرهنگی و همچنین برنامه مبادلات فرهنگی فی‌مابین فرو گذار نبوده و همواره در صدد اجرای بهتر و پربارتر آن برآمده است و حتی در راه تنومندتر کردن درخت دوستی و رابطه فرهنگی با پاکستان شاهد و ناظر تقویت ریشه‌های این رابطه دیرینه ولو به قیمت به زحمت افتادن کارگزاران و نمایندگان فرهنگی خود حتی به قیمت نهادن جان‌شان در این مسیر بوده است (شهید گنجی در لاهور  وشهید رحیمی د رملتان) ولی برخی رخددادهای تلخ از این دست را خارج از نیت قلبی ملت و دولت پاکستان تفسیر نموده  است.

دیپلماسی فرهنگی با پاکستان

ایران در تعامل با پاکستان توانایی‌های ویژه‌ای دارد که بازیگران دیگر از آنها بی‌بهره یا کم بهره‌اند و به سخن دیگر سایرین برای ورود به عرصه تعامل فرهنگی با این کشور ناخواسته باید در زمینی حضور یابند که همواره در گستره تمدنی و فرهنگی ایران بوده است:

هم مرزی؛ گرچه افغانستان و هند و چین نیز با پاکستان هم مرزهستند، اما همسایگی با ایران برای پاکستان جایگاهی برتر دارد. چرا که این مرز برای آن کشور همیشه مرز دوستی و آرامش بوده است. به دیگر سخن، پاکستان و ایران همیشه از این همسایگی بهره های بیشتری  برده اند .

پیوندهای فرهنگی دیرین؛ پاکستان در سال 1947 بر پایه پابندی به دین اسلام پدید آمد و همه نژادهایی که با این انگیزه گرد هم آمده بودند، از همان آغاز دلبستگی ویژه ای به ایران داشتند که نگاهی به جایگاه دین و مذهب در این کشور گویای این پیوند است. دین رسمی پاکستان، اسلام می‌باشد.  از جمعیت حدودا دویست میلیونی پاکستان نزدیک به 97 درصد مردم مسلمان‌ هستند که در این میان پیوند شیعیان پاکستان با ایران روشن بوده و خود به خود هم پیمان و هم اندیشه ایران در سرتاسر پاکستان شمرده می‌شوند. اهل سنّت صوفی مشرب پاکستان نیز از آن جا که پیشوای فقهی شان ابوحنیفه خراسانی است و آبشخور تصوّف‌شان طریقت‌های ایرانی سهروردیه، قادریه، چشتیه، نقشبندیه و نوربخشیه است، با ایران پیوند ویژه دارند، چنان که کتاب «کشف المحجوب»  علی هجویری کتاب بالینی هر پیر و پیرو طریقت و آرامگاه او در لاهور با نام «داتا دربار» زیارتگاه همگان است.

در زمینه زبان و ادبیات هم یادآوری چند نکته کافی است. از یک سو، زبان فارسی شاه کلید گنجینه فرهنگی تاریخی پاکستان است و از سوی دیگر، بیش از 65درصد واژگان زبان اردو ؛ که زبان ملی پاکستان و زبان مسلمانان شبه قاره «هند و پاک» می‌باشد، برگرفته از زبان فارسی است. همچنین تمام متن سرود ملی پاکستان به زبان فارسی است مگر یک حرف اضافه «کا»  که ویژه زبان اردو است. همچنین بیش از دو سوم سروده‌های علامه اقبال شاعر ملی و اندیشه پرداز پیدایش پاکستان  به زبان فارسی است.

ارجمندی جایگاه ایران و ایرانی نزد مردم پاکستان به نسبت پیوند با سایرکشورهای دیگر بی‌مانند است.آنان همواره ایران و ایرانیان را بزرگ نگریسته و می نگرند، بویژه فرهیختگانی که به وصیت علامه اقبال  به فرهنگ پربار «خودی» می‌بالند و هنوز از آن نبریده‌اند، ایران را بیشتر از این نگاه ارج می‌نهند که فرهنگش را سرچشمه و آبشخور فرهنگ خود می‌دانند، چنان‌که «ممتاز حسن» سروده است؛ علم و هنر و دانش و عرفان بگرفتیم / ما هرچه گرفتیم، ز ایران بگرفتیم.

جایگاه بلند امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی در پاکستان؛ پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) جایگاه بلندی در میان اندیشمندان و مصلحان اجتماعی پاکستان داشته است. مرحوم ابوالاعلی مودودی پایه گذار «جماعت اسلامی» در شبه قاره نمونه‌ای از این دست است. وی در پشتیبانی سرسختانه از اندیشه و آرمان حضرت امام (ره) چنان پیش رفت که گفته می‌شود ایوب‌خان به خواست ساواک، وی را زندانی و از چاپ و پخش ماهنامه «ترجمان القرآن»  جماعت اسلامی نیز جلوگیری کرد. شاید بتوان گفت «جماعت اسلامی» از بامداد پیروزی انقلاب اسلامی ایران همواره بسیاری از گم شده‌ها و آمالش را در افکار و اندیشه‌های امام خمینی جستجو می کند .

اقبال لاهوری نماد آرمان‌های اسلامی ـ ایرانی در شبه قاره؛ جایگاه اقبال هم در زبان و ادبیات فارسی و هم در پیدایش پاکستان، به خودی خود وی را نماد پیوند استوار و ماندگار ایران و پاکستان ساخته است. آن‌چه بر ارج این جایگاه می افزاید دریافت آموزه‌های اصلاح‌گرایانه اجتماعی او از سوی ایرانیان و سپس هم‌پوشانی این آموزه ها با آموزه‌ها و آرمان‌ها و پیام‌های امام خمینی(ره) در دوران معاصر است. نمونه‌هایی از آموزه‌های وی گواه درستی این سخن است:«گر چه هندی در عذوبت شکر است / طرز گفتار دری شیرین‌تر است/ فارسی از رفعت اندیشه ام / درخورد با فطرت و اندیشه‌ام». یا اشعاری که او در جایگاه ایران و خاور این چنین سروده است؛ «تهران هو گر عالم مشرق کاجنیوا /شاید کره ارض کی تقدیر بدل جائــ » یا آن‌چه در باب خانوان نبوت به این ترتیب سروده است؛ «در دل مسلم مقام مصطفی (ص) است / آبروی ما ز نام مصطفی(ص) است / از ولای دودمانش زنده ام / تا ابد همچون گهر تابنده‌ام».

چشم انداز روابط فرهنگی ایران و پاکستان

با خاتمه یافتن مشکلات و محدودیت‌های ناعادلانه ناشی از پرونده‌سازی هسته‌ای برای ایران و ورود به دوران پسابرجام؛ به طور قطع فضاهای جدیدی در صحنه روابط خارجی بین ایران و سایر دولت‌ها پیش آمده است که پاکستان نیز از این روند جدید خارج نخواهد بود.

به‌منظور بهره‌گیری از شرایط جدید و در راستای توسعه یگانگی‌های فرهنگی، شایسته است در اولویت‌های این تعامل فرهنگی بازنگری شود تا از بستر این پیوستگی‌های فرهنگ و تمدنی به سوی «عمل فرهنگی» جدیدتری حرکت کرده و نخبگان دو کشور به مدد این اشتراکات بتوانند دور نمای امیدوار کننده‌ای را پیش چشم نسل جدید دو ملت نهاده و پاسخگوی زحمات علاقمندان به سرنوشت و آینده فرهنگی یکدیگر باشند.

در این راستا اقدامات مانند تاکید مجدد بر مشترکات فی‌مابین و رمزگشایی از آن، احیای مجدد زبان و ادب فارسی در این کشور و اختصاص بورسیه‌های ویژه برای دانشجویان پاکستانی در این حوزه، تلاش برای برای ارتقای سطح روابط اصحاب رسانه در دو کشور، انجام مشترکات سینمایی بر مبنای شخصیت‌های دو کشور، انجام تعاملات پیوسته قرآنی توسعه گردشگری بویژه حضور بیشتر ایرانیان در این کشور همسایه می‌تواند ما را در این حرکت بیش ‌از پیش ساعی باشد.

انتهای پیام/