تحلیلی بر ریشهها و بسترهای عملیاتهای تروریستی در ترکیه
متأسفانه اردوغان ناخواسته در زمین بازی غرب قرار گرفت و چشماندازهای غرب را عملیاتی کرده و میکند. در مجموع دولت ترکیه میتواند با فراهم آوردن زمینههای آشتی ملی در شرق این کشور با تروریستهای داعش و جبهه النصره مبارزه کند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در انفجار انتحاری در مرکز آنکارا و در میدان «کیزلای» بیش از 40 تن کشته و 125 نفر زخمی شدند. این انفجار انتحاری در یک ایستگاه اتوبوس رخ داد. چندی قبل نیز سفارت آمریکا در ترکیه، به اتباع خود هشدار داده بود که احتمال حمله تروریستی در آنکارا وجود دارد.
این انفجار در مرکزیترین نقطه آنکارا و در منطقهای بین اماکن دولتی؛ ایستگاه مرکزی متروی آنکارا و نزدیک یک ایستگاه اتوبوس و محل توقف نیروهای پلیس ضدشورش در حالی صورت گرفت که گفته میشود یک خودروی سیاهرنگ به اتوبوس بینشهری نزدیک شئ و سپس با شدت هرچه تمام به آن برخورد کرده منفجر شد.
منطقهای که هدف انفجار قرار گرفته، جایی است که دفتر نخستوزیر و بسیاری از وزارتخانههای ترکیه نزدیک آن واقع شده است. مقامهای امنیتی ترکیه گفتهاند، یافتههای اولیه نشان میدهد که این بمبگذاری شاید کار حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک.) یا یک گروه مرتبط با آن باشد. سه حمله در پایتخت ترکیه طی کمتر از شش ماه، نشاندهنده تهدیدهای متعدد امنیتی است که ترکیه اکنون با آن روبهروست. در این نوشتار به تحلیل بسترها و ریشههای حوادث اخیر ترکیه خواهیم پرداخت.
انفجار تروریستی منطقه قزلآی (هلال احمر) آنکارا که منجر به کشته شدن 40 نفر و زخمی شدن 125 نفر شد، سومین انفجار تروریستی طی شش ماه اخیر در شهر آنکارا محسوب میشود.
کمتر از یک ماه قبل، انفجار دیگری در آنکارا به کشته شدن 29 تن انجامید، اما انفجارهای اخیر در نقاط کلیدی اقتصادی و حمل و نقل عمومی در آنکارا رخ داده است که به منطقه استقرار سفارتخانهها و نهادهای مهم دولتی نزدیک است.
زنجیره انفجارهای شهرهای مختلف ترکیه، این کشور را در التهاب عمیقی فرو برده و این انفجارها تداعیکننده اتفاقات سال 2003 تا 2007 عراق است.
البته زنجیره این بمبگذاریها نشان میدهد که قشری در ترکیه از سیاستهای «حزب عدالت و توسعه» ناراضی هستند که ناراحتی و عصبانیت خود را با انفجار خودروهای بمبگذاریشده نشان میدهند. «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور و «احمد داود اغلو» نخست وزیر ترکیه نارضایتیهایی را در داخل این کشور ایجاد کردهاند که باید در جهت رفع آنها بکوشند که از جمله آنها مقابله جدی با تروریسم و افراطگرایی است.
* ترکیه در بستر تراکم چالشهای امنیتی
حزب کارگران کردستان همواره متهم اول در این انفجارها معرفی میشود. البته تحلیلگران امنیتی ترکیه معتقدند که پ.ک.ک. با همکاری سایر سازمانهای همسو و حتی سرویسهای خارجی اقدام به اینگونه اقدامات تروریستی میکند. به هر حال محیط امنیتی ترکیه با چالشهای متراکم مواجه است و عملاً دولت ترکیه توان لازم برای جلوگیری از فرایندی شدن پدیده تروریسم در قلمرو ملی خود را فعلاً ندارد.
در این یادداشت ضمن اشاره به چند ملاحظه پیرامون حوادث تروریستی 23 اسفند آنکارا، به تحلیل عوامل و شرایطی که منجر به چالشهای امنیتی ترکیه شده است، میپردازیم:
الف) ملاحظات پیرامون حوادث تروریستی اخیر
1. پیشبینی سفارت آمریکا؛ سفارت آمریکا در آنکارا دو روز قبل از رویداد اخیر به شهروندان کشورش در مورد «یک توطئه بالقوه تروریستی» در آنکارا هشدار داده بود. در این پیشبینی قلمروی ترور نیز تا حدودی مشخص شده بود؛ امریکه همواره سؤال اصلی تحلیلگران ترک قرار گرفته که سفارت آمریکا بر مبنای کدام اطلاعات چنین پیشبینی را کرده بود.
2. اتحاد سازمانهای چپ افراطگرا حول پکک؛ یک هفته پیش شورای رهبری پ.ک.ک. با تشکیل جلسه مشترک در کوه قندیل، اتحاد هفت گروه چپ مارکسیستی با پ.ک.ک. را رسماً اعلام کرد. آنها متعهد شدند که جنگ را در مراکز شهری و مرکزی ترکیه دنبال نمایند. طبق این توافق هفت سازمان چپ و گروه مسلحانه ترکیه شامل حزب کمونیست مارکسیست ــ لنینیست (MLKP)، حزب کمونیست ترکیه (TKP)، حزب کمونیست کردهای دانمارک ( DKP)، حزب کمونیست مائوئیست (MKP)، حزب کار و کمونیست ترکیه (TKEP/L)، اتحاد مسلحانه مارکسیست ــ لنینیست (THKP-C/MLSPB) و قرارگاه انقلابی تحت عنوان «اتحاد حرکت خلق انقلابی» با پ.ک.ک. متحد شدند.
3. مدل القاعدهگونه ترورهای اخیر؛ حملات انتحاری اخیر که با انفجار اتومبیلهای سرقتی علیه شهروندان عادی صورت میگیرد، بیشتر یادآور الگوی ترورهای القاعده بین سالهای 2007 ــ 2004 در عراق بود. جریان پ.ک.ک. بعد از تلفات سنگین در تاکتیک جنگ داخلی موسوم به جنگ خندق به الگوی ترورهای کور روی آورده است.
4. همزمانی با تحرکات دیپلماسی ترکیه؛ این موضوع نیز از چشم تحلیلگران ترک پنهان نماند که هر دو ترور ماه اخیر همزمان در آستانه سفر اردوغان به جمهوری آذربایجان صورت گرفت و منجر به تعویق آن سفر گردید، البته به همزمانی با نشست مذاکرات سوریه نیز اشاره دارند.
ب) عوامل چالشی شدن محیط امنیتی ترکیه
در چالشی شدن محیط امنیتی ترکیه، عوامل و شرایط مختلفی مؤثر بوده است که در ذیل به مهمترین آنها اشاره میشود:
1. پیروی از سیاست آشوبساز؛ دولت ترکیه و بهخصوص شخص اردوغان بهسبب تصویر ناقصی که از نظام منطقهای داشته و دارد، منافع ملی ترکیه را در زمین باتلاقی خاورمیانه درگیر کرده است. آرمانگرایی بدون توجه به توان ملی و رویکرد رئالیسم تهاجمی، چشماندازهای بحرانی را برای ترکیه ترسیم میکند، این در حالی است که منطق حاکم بر واقعیتهای ساخت اجتماعی ترکیه ایجاب میکرد که این کشور از هرگونه منازعات فرقهگرایی و اخوانیگرایی دوری نماید.
2. قرار گرفتن در بازی آمریکا؛ اقتدار اردوغان و تفکرات او هیچموقع مطلوبیت غرب در ترکیه نبوده است. غرب همواره نظام شناختی حزب عدالت و توسعه را مغایر با اصول سکولاریسم میدانست، اما مخالفت مستقیم با آن را که پایگاه اجتماعی قابل توجهی در ترکیه دارند، بهمصلحت منافع خود نمیدید. با این حال آمریکاییها زمینگیر کردن و اقتدارزدایی از حاکمیت تحت فرمان اردوغان، بهقصد مدیریت و رام کردن را بهصورت غیررسمی در یک دهه اخیر دنبال کرده است. شرایط فعلی حزب حاکم ترکیه و شخص اردوغان که با هجمههای داخلی و خارجی مواجه است، بسترهای لازم را برای برنامههای غرب فراهم نموده است؛ زیرا در چنین شرایطی است که اردوغان احیای روابط با رژیم صهیونیستی را ضروری میپندارد و یا قلمروی ملی ترکیه را برای بازسازی ناتو مهیا ساخته و بر حفظ روابط راهبردی با آمریکا تأکید مینماید.
مطلوبیت راهبردی غرب در منطقه فروپاشی خط مقاومت، نقشآفرینی ترکیه بهعنوان پایانه جنوب شرق ناتو در مقابل روسیه، جلوگیری از نقشآفرینی مکملگرای تهران ــ آنکارا در مسایل منطقهای جهان اسلام بود، که متأسفانه اردوغان ناخواسته در زمین بازی غرب قرار گرفت و چشماندازهای غرب را عملیاتی کرده و میکند.
* محیط سیاسی امنیتی ترکیه در تنگنای بحران سوریه
ترکیه بهدلیل موقعیت و پتانسیلهای ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک خود بهطور تاریخی با سطحی از چالش و تنش امنیتی در محیط خود مواجه بوده است. بهجرأت میتوان گفت دوره اول و دوم حاکمیت حزب عدالت و توسعه (یعنی سالهای 2003 تا 2010) جزو معدود مقاطع و دورههایی است که ترکها بر چالشهای محیطی خویش در حد قابل توجه فائق آمده و با سیاست صفر کردن تنش با همسایگان، مطلوبیتهای ژئوپولیتیک ترکیه را به حداکثر رساندند، تا جایی که در این دوره قدرت نرم ترکیه برای بسیاری از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای قابل اعتماد و اتکا شد.
اما ترکها از 2010 به بعد بدون توجه به مقدورات و محذورات خود در سیاست خارجی تغییر راهبردی داده و بهدنبال فرصتسازی از بحرانهای منطقهای برآمدند. بهعبارتی جایگاه خود را در سطح مدیریت بحرانهای منطقهای در قالب بازیگر توانمند تعریف کردند. در این امر تحولات جهان عرب و قدرتیابی نظم اخوانی که بهشکلی همزادپنداری با حزب حاکم عدالت و توسعه داشت، تحرکات سیاسی و دیپلماتیک ترکیه را شدت بخشید، غافل از اینکه عوامل و شرایط مؤثر میان کشورهای بحرانزده عربی متفاوت و متکثر است و با یک رویکرد و فرمول قطعی و نامتغیر نمیتوان رویکرد سیاسی ــ امنیتی خویش را نسبت به آنها تنظیم کرد. با این اوصاف ورود ترکیه به بحران سوریه بیانگر ضعف برآورد آنها از وزن عوامل و شرایط مؤثر محیط داخلی، منطقهای و بینالمللی سوریه بود، تا جایی که در نتیجه این غفلت راهبردی، چالشهای محیط امنیتی و سیاسی ترکیه روند صعودی یافته و در وضعیت نگرانکننده و حتی مخاطرهآمیزی قرار گرفته است.
در نتیجه برخی از مواردی که «موضوع ملی و منطقهای» ترکیه بودهاند در حال تبدیل شدن به «مسأله ملی و منطقهای» این کشور میباشند که در ادامه به مهمترین آن اشاره میشود:
1. افزایش ریسک ژئوپولیتیک ترکیه؛ سازمانهای کردی سوریه ازجمله حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه (دگPYD) از خلأ قدرت در مناطق کردی بهرهمند شده و با تصرف برخی از شهرها و روستاها در جغرافیای قومی خود بهدنبال خودگردانی سیاسیاند. هرچند بنا به ملاحظاتی بر خودمختاری اداری تأکید میکنند، اما راهبرد عملی آنها همسو با اندیشه ژئوپولیتیک حزب کارگران ترکیه (پ.ک.ک.) شکل گرفته و ادامه خواهد یافت. دولت ترکیه در این شرایط با درک سطح بازی کردهای سوریه فعلاً با دو رویکرد موازی بهدنبال گرفتن زمان از آنهاست؛ یعنی مذاکره همراه با فشار امنیتی ــ نظامی از طریق تحریک معارضین دولت سوریه (سلفیها).
2. فعال شدن گسلهای هویتی در سطوح اجتماعی (علویان و سنیها)؛ بعد از بحران سوریه، لایههای هویتی جامعه ترکیه با سؤال اساسی مواجه شده است: منطق رویکرد تعارضی دولت اردوغان با بحران سوریه بر مبنای منافع ملی بوده یا منافع مذهبی و اعتقادی سنیمحور؟ این امر موجب خودآگاهی هویتی میان علویان ترکیه شد و بسترهای گسترش ناهمسویی اجتماعی را در مسایل مهم کشور بهوجود آورده است.
3. رواج الگوی مشارکت سیاسی غیرمسالمتآمیز بهبهانه مسائل مربوط به پارک گزی؛ هرچند حرکت اجتماعی در مورد پارک گزی استانبول بر محور مطالبات زیستمحیطی شکل گرفت، اما تبدیل آن به یک حرکت سیاسی بیانگر این است که مخالفان دولت اردوغان توانستهاند یک همسویی جدی را در مشارکت غیرمسالمتآمیز تجربه کنند. کالبدشکافی و ماهیتشناسی این حرکت اجتماعی از لحاظ ملی و بینالمللی دارای پیامهای روشن به دولت اردوغان بود.
4. تشدید سطحی از تنش با همسایگان؛ دولت ترکیه امروز با بیشتر همسایگان خود در سطوح مختلف وارد تنش شده است. هرچند بعید است که این تنشها که بیشتر در سطح بیاعتمادی و سوءظن است، به منازعه تبدیل شود، اما واقعیت این است که تنشهای فرسایشی با کشورهای منطقه ازجمله روسیه، ایران، عراق، سوریه، مصر و حزبالله لبنان و در سطح کمشدت با عربستان بر سر مسئله مصر مجموعاً منافع ملی این کشور را دچار چالش اساسی خواهد کرد.
5. تبدیل شدن ترکیه به تاکتیک غرب در بازی راهبردی؛ در واقع، ترکها سطح بازی با بحران سوریه را راهبردی تنظیم کردهاند و تصورشان بر این بود که همکاری غرب ازجمله آمریکا با ترکیه در این مورد، در سطح اتحاد راهبردی خواهد بود، این در حالی است که نگاه غرب به نقشآفرینی ترکیه در سوریه، نه راهبردی، بلکه تاکتیکی بود. غرب این پرونده را در سطح کلانتر از سطح ترکیه هدفگذاری کرده است.
6. متزلزل شدن نظم اخوانی در منطقه با سقوط دولت مصر؛ دولت اردوغان از حوادث مصر دو نوع آسیب احساس میکند؛ اولی شکست نظم اخوانی منطقه که دولت ترکیه حامی آن بود و دومی احتمال تکرار الگوی سرنوشت اخوانیهای مصر در سطح و نوع پیشرفتهاش در ترکیه. (لازم به ذکر است که در حال حاضر کودتا در ترکیه مانند مصر بسترهای سیاسی و اجتماعی ندارد).
7. رسوخ رادیکالیسم سلفی ــ وهابی به محیط امنیتی ترکیه؛ در سند امنیت ملی ترکیه، مسئله رادیکالیسم دینی مورد توجه جدی واقع شده است. این در حالی است که مرزهای ترکیه با سوریه به میدانی برای یکهتازی سلفیهای وهابیتبدیل شده است.
سرانجام سخن این است که بخشی از موارد ذکرشده در محیط سیاسی و امنیتی ترکیه، قابلیت این را دارد که در آینده نزدیک به مسئله امنیت ملی ترکیه تبدیل شوند. بنابراین، منطق سیاستورزی حکم میکند که دولت ترکیه ضمن اینکه دستاوردهای دو مقطع سیاست خارجی خویش (قبل از 2010 و بعد از آن) را مقایسه کند، از طرفی اجازه ندهد بحران سوریه در ژئوپولیتیک درونی خویش به مسئله امنیت ملی تبدیل شود. مسلماً مسئله سوریه در حوزه منافع عمومی غرب است نه منافع ملی ترکیه. بههمیندلیل، تداوم آن منافع غرب و صهیونیستها را تأمین میکند، اما تداوم و فرسایشی شدن آن علاوه بر ریسک ژئوپولیتیک، همبستگی ملی ترکیه را هدف قرار خواهد داد. ترکها مجبورند به راهحلهای منطقهای اعتماد کنند، زیرا ادراک مشترک امنیتی میان بازیگران منطقهای موجود است. ترکها باید تلاش کنند از چشمانداز تهدیدهای حاصله از بحران سوریه برای اکثر کشورهای منطقه، فرصتی برای همکاری بسازند.
* سخن پایانی
چالشهای محیط امنیتی ترکیه خروجی انباشت مسایل و تعارضهای ملی و منطقهای این کشور است که معمار واقعی آن رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه میباشد. هرچند اصالت معرفتی وی مورد احترام جریانهای اسلامگرای ترکیه و حتی منطقه بود که میتوانست کمک قابل توجهی در قدرتگیری روابط بینالمللی جهان اسلام بنماید، اما غفلتهای راهبردی وی و هیئت حاکمه همراهش، ترکیه را در بستر بحران قرار داده و منطقه را با یک چشمانداز بحران امنیتی و حتی نظامی مواجه کرده است.
مطلوبیت راهبردی غرب در منطقه فروپاشی خط مقاومت، نقشآفرینی ترکیه بهعنوان پایانه جنوب شرق ناتو در مقابل روسیه، جلوگیری از نقشآفرینی مکملگرای تهران ــ آنکارا در مسایل منطقهای جهان اسلام بود، که متأسفانه اردوغان ناخواسته در زمین بازی غرب قرار گرفت و چشماندازهای غرب را عملیاتی کرده و میکند. در مجموع دولت ترکیه میتواند با فراهم آوردن زمینههای آشتی ملی در شرق این کشور، مبارزه جدی با تروریستهای داعش و جبهه النصره، جلوگیری از ورود سلاح به کشورهای همسایه و احترام به حقوق ساکنان شرق این کشور، از زنجیره انفجارها در پایتخت و سایر شهرهای مهم جلوگیری کند.
انتهای پیام/*