رمزگشایی از۳کلیدواژه رهبر انقلاب؛ انقلابی ماندن، انقلابی فکر کردن و انقلابی عمل کردن
در ماههای اخیر و در دیدارهایی که رهبر معظم انقلاب با مردم و مسؤولان نظام داشتهاند، معظمله تأکید ویژهای بر لزوم صیانت از شور انقلابی، حفظ روحیه انقلابی، انقلابی عمل کردن و انقلابیگری داشتهاند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در ماههای اخیر و در دیدارهایی که رهبر معظم انقلاب با مردم و مسؤولان نظام داشتهاند، معظمله تأکید ویژهای بر لزوم صیانت از شور انقلابی، حفظ روحیه انقلابی، انقلابی عمل کردن و انقلابیگری داشتهاند که در این یادداشت سعی کردهایم به بسترها و دلایلی که باعث شده تا ایشان در برهه کنونی چنین تأکیدی را داشته باشند، اشاراتی را داشته باشیم.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین دیدار رئیس و نمایندگان دورهی چهارم مجلس خبرگان رهبری با برشمردن سه اولویت اصلی کشور در مقطع کنونی، «مسألهی نفوذ» را بسیار جدی و مهم خواندند و تأکید کردند: تنها راه پیشرفت حقیقی، «استحکام ساخت داخلی کشور» در زمینههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، «حفظ خصوصیات انقلابی»، «حرکت جهادی»، «حفظ عزت و هویت ملی و اسلامی» و «هضم نشدن در هاضمهی خطرناک جهانی» است.
ایشان همچنین تأکید کردند: وظیفه مجلس خبرگان عبارت است از: انقلابی ماندن، انقلابی فکر کردن و انقلابی عمل کردن.
ایشان همچنین روز سهشنبه در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم با اشاره به نقش و جایگاه بیبدیل حوزه علمیه قم در پیروزی انقلاب اسلامی، مهمترین تهدید پیشروی این نهاد مهم در نظام اسلامی را «انقلابزدایی» دانسته و یادآور میشوند که اگر بخواهیم نظام اسلامی همچنان «اسلامی و انقلابی» بماند، باید حوزه علمیه «انقلابی» بماند زیرا اگر حوزه علمیه انقلابی نماند، نظام در خطر «انحراف» قرار خواهد گرفت.
مقام معظم رهبری در ماههای اخیر در عین تأکید بر حفظ روحیات انقلابی، شاخصههای آنرا نیز بهدرستی تبیین نموده و باب تلاشهای دشمنان بیرونی و همفکران داخلی آنها جهت انزوای نیروهای انقلابی را میبندند. ایشان در بیاناتشان شاخصهای زیر را برای نیروهای انقلاب برمیشمارند:
1. ایستادگی و ثبات در اصول انقلاب اسلامی
2. پایبندی و پاسداری نسبت به ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی
3. پایبندی به رفتار و گفتار امام و ایستادگی در برابر تحریف خط امام
4. پاکدستی و سادهزیستی و اجتناب از اشرافیگری
5. تدین و پایبندی به تکالیف شرعی
6. خدمت خالصانه و بدون منت
7. عدالتخواهی، آزادگی و دفاع از مظلومان عالم
8. استکبارستیزی و ایستادگی قاطع در مقابل کفر، نفاق و طمعورزی و سلطه بیگانگان
9. مرزبندی شفاف با دشمنان دین و انقلاب
10. دفاع از اقتدار و امنیت ملی
11. اعتماد به مردم، صداقت و وفاداری
12. شجاعت در اقدام و آمادگی برای ایثار و ازخودگذشتگی
13. برخورداری از سلامت اخلاقی و فکری
14. مبارزه واقعی با فقر، فساد و تبعیض
آنچه در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی سبب ماندگاری و بقای انقلاب شده است، وجود این روحانیت (البته با نیتهای متفاوت) میان نیروهای مؤمن به انقلاب است که بهرغم گذر نسلی، توانستهاند شادابی و روحیات انقلابیگری را حفظ کنند.
اما از آنجایی که این شاخصهها با هجمههای بیرونی و چالشهای درونی مواجه است، میتوان چرایی نگرانی مقام معظم رهبری از آنچه در جمع اعضای مجمع نمایندگان طلاب تحت عنوان «انقلابزدایی» به آن اشاره داشتند، درک کرد.
از یکسو دشمنان بیرونی و عوامل داخلی آنها تلاش دارند با انگ «تندرو» و یا «افراطیگری» و بهرهگیری از عنصر نفوذ و جنگ نرم، نیروهای مؤمن به انقلاب را منفعل و در جامعه منزوی کنند و از سوی دیگر غفلت شخصیتها و نهادهای اثرگذار نظیر حوزههای علمیه، نهادهای انقلابی در آموزش وتربیت نسلهای جدید و یا حتیحفظ این روحیات در نسلهای قدیمی، سبب کمرنگ شدن و یا کمفروغ شدن آن شاخصهها میشود و آنگاه است که میتوان خطر انحراف را جدی گرفت.
در این شرایط است که میتوان اهمیت بیان مقام معظم رهبری در تأکید بر سه شاخصه «انقلابی ماندن»، «انقلابی فکر کردن» و «انقلابی عمل کردن» مجلس خبرگان رهبری را بهدرستی درک کرد.
* راهبرد نظام سلطه چیست؟
یکی از مهمترین راهبردهای نظام سلطه طی 37سال گذشته جهت مواجهه با ایران را باید تلاش برای «تغییر هویت انقلاب اسلامی» دانست که بخشی از آن در بعد «تخاصم با استکبار، یاری رساندن به مظلوم و ایستادگی در مقابل ظالم» معنا پیدا میکند و یقیناً حذف گام به گام چنین مولفهای از گفتمان انقلاب اسلامی بهمعنای تن دادن به نظامی اسلامی است که خاصیت و مولفههای اساسی خود را از دست داده و چیزی جز پوسته آن باقی نمانده است. چنین هدفی در دو سال اخیر شکل جدیتری به خود گرفته و طی 20 ماه مذاکرات هستهای ایران و 1+5 مصادیق فراوانی را میتوان برای آن پیدا کرد.
نظریهپردازان غربی، این طرح را حاوی تأثیرات چشمگیر و خیرهکنندهای بر آینده نظام جمهوری اسلامی ایران میدانند که میتواند کارکرد انقلاب ایران را طی سالهای آتی، به پایینترین درجه ممکن برساند بهگونهایکه میزان اثرگذاری ایران روی بسیاری از تحولات و رویدادهای منطقهای و فرامنطقهای در حد یک کشور دسته سوم قاره آفریقا تنزل پیدا کند؛ کشوری که نمیخواهد و بهتر بگوییم نخواهد توانست در مواجهه با کشورهای قدرتمند غرب و شرق تقابلی را صورت دهد و منافع و خواستههای بینالمللی خود را تنها در صورت موافقت مثبت ایالات متحده میتواند پیگیری نماید.
برشمردن برخی از اتفاقات و رویکردهای بحثبرانگیز دو سال اخیر در فضای سیاسی - که در ادامه به آن اشاره خواهیم داشت - در ظاهر موضوعاتی ساده و پیش پا افتاده بوده که با تبیین برخی از وجوه پنهانی آن میتوان دریافت که جریانی تغییر «هویت انقلاب اسلامی» را همچنان یک اولویت برای خود میداند.
* تطهیر چهره استکبار
با مرور رفتارها و موضعگیری برخی از چهرهها و رسانههای جماعت تجدیدنظرطلب میتوان این نکته کمتر دیده شده را بهخوبی مشاهده کرد که تلاشهای جدی صورت میگیرد تا جامعه ایرانی به باورهای خاصی برسد؛ باورهایی نظیر «میشود با کارگزاران غربی هم کنار آمد»، «اگر امتیازی به آمریکاییها داده شود آنها هم منطقی و اصولی امتیاز هموزنی را به طرف مقابل میدهند»، «اهل مذاکره و تعامل دوسویه و منطقی هستند» یا اینکه «مقامات ایالات متحدهآمریکا و همپیمانانشان آنچنان که تصور میکردیم، خونریز و جنگطلب و چپاولگر نیستند.»
البته تلاش برای تغییر باور و ذائقه مردم درباره غرب تنها به لفظ و سخنرانیهای جهتدار خلاصه نشده بلکه رفتارهای موازی و منطبق بر چنین هدفی هم صورت گرفت.
به بیان بهتر «تقلیل روحیه استکبارستیزی» و جایگزین کردن «تفکر سازشکارانه» بهجای آنرا باید یکی از خطوط مهم حرکت طیف مورد نظر برای تحریف اصول انقلاب اسلامی دانست، بهطوریکه طی سالهای اخیر چهرههای اصلی این جریان به شکلی هدفمند و فراگیر درتریبونهای مختلف تأکید کردهاند که اساساً مبارزه و رویارویی با استکبار جزو مبانی انقلاب اسلامی نبوده و پس از شکلگیری انقلاب و بر اساس مقتضیات زمانی و مکانی در دستور کار حضرت امام قرار گرفته است.
در سوی دیگر، روزنامههای متعدد و پرشمار این طیف هم در مجموعه گزارشها و گفتوگوها از لزوم تعامل با آمریکا و متحدانش و اتخاذ رویکرد واپسگرایانه در مقابله با غرب برای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم سخن بهمیان میآورند.
* تقبیح انقلابیگری
این جریان همچنین در ادامه به کمک رسانههای وابسته به خود تلاش کرده با بهکارگیری ابزارهای عملیات روانی، روحیه «انقلابیگری» را مساوی با تندروی و افراطیگری القا کند و نگرشهای مبتنی بر ایستادگی در مقابل نظام سلطه را تقبیح و ضد ارزش جا بیندازد. نکته دیگری که مورد توجه این جریان قرار دارد، این نکته است که آنها تلاش میکنند افکار عمومی داخلی به این نتیجه برسد که غرب به سردمداری آمریکاییها آنقدر هم ترسناک و خطرناک نیست که طی 36سال اخیر برای مردم جا انداختهایم!
* توافقنامه هستهای بهانهای برای تعطیلی روحیه استکبارستیزی نباشد
همین تلاش بیوقفه و پرحجم نظام سلطه و جریانی خاص در داخل با هدف «تغییر هویت انقلاب اسلامی» باعث شد که رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان با اشاره به لزوم حفظ مبانی انقلاب اسلامی بیان فرمودند: «مبارزه با استکبار و نظام سلطه، براساس مبانی قرآنی، هیچگاه تعطیلپذیر نیست و امروز آمریکا کاملترین مصداق استکبار است... مبارزه با استکبار جزء مبانی انقلاب و از کارهای اساسی است، بنابراین، خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید.»
هشدار رهبری نسبت به اتخاذ چنین رویکردی از سوی جماعت خاص در داخل تنها به این مورد خلاصه نمیشود آنچنانکه ایشان در خرداد امسال و در مرقد مطهر حضرت امام به «لزوم استمرار مبارزه و ایستادگی در مقابله با استکبار» و «خوشبین نبودن به وعدههای آنها» پرداختند و تأکید نمودند: «یکی از اصول امام اتکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده الهی و نقطه مقابل، بیاعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی است؛ این یکی از اجزای مکتب امام است.
... امام(ره) در چارچوب این اصل فکری خود، همواره در مقابل آمریکا و دستگاه سیاسی و امنیتی آن موضع گرفت و متقابلاً از ملتهای مظلوم بهویژه مردم فلسطین با کمال صمیمیت و قاطعیت حمایت کرد.»
تأکید چندباره رهبری در اینباره آنهم در قالب هوشمندی جامعه در مقابل سناریوی تحریف اصول انقلاب اسلامی و تلاش برای تغییر ماهیت انقلاب، نشان میدهد که مبارزه با نظام سلطه و توجه ویژه به استکبارستیزی، تاریخ انقضا ندارد و تمرکز جماعت نشانهدار برای حرکت در این مسیر نمیتواند حاوی دستاوردی باشد.
* «حفظ هویت انقلاب» دغدغه ثابت رهبر انقلاب
اما تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بر مسأله حفظ هویت انقلاب را باید یکی از دغدغههای مهم رهبری طیسالهای پس از زعامت ایشان دانست؛ آنچنان که آنرا باید یکی از موضوعات ثابت مطالبات ایشان دانست؛ بهعنوان نمونه معظمله در دانشگاه علم و صنعت در آذرماه سال 87 بیان میفرمایند: آنچه مهم است این است که نظام جمهوری اسلامی یک ساخت حقوقی و رسمی دارد که آن قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، دولت اسلامی، انتخابات - همین چیزهایی که مشاهده میکنید - است، که البته حفظ اینها لازم و واجب است اما کافی نیست. همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایدهای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت، مثل دندانی که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم میشکند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است؛ او در حکم روح این جسم است. آن ساخت درونیچیست؟ همان آرمانهای جمهوری اسلامی است؛ عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشها... ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن.
ایشان در ادامه ضمن تأکید بر مؤلفه استکبارستیزی در مقابل غرب بیان میکنند: اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبیهای دشمن فراموش شود، اگر رودربایستیها، ضعفهای شخصی، ضعفهای شخصیتی بر روابط سیاسی و بینالمللی مسؤولان کشور حاکم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخشهای اصلیِ هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهریِ جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمیکند؛ خیلی اثری نمیبخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا، مجلس شورای اسلامی، دولت جمهوریاسلامی، به تنهایی کاری صورت نمیدهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید.
رهبری در پایان تأکید میکنند: تغییر سیرت، تغییر آن هویت واقعی، بهتدریج و خیلی آرام حاصل میشود. توجه بعضیها به این، غالباً جلب نمیشود... چشم بینای دانشجویان باید این مسؤولیت را همیشه برای خودش قائل باشد.
* شاخصههای انقلابی بودن و انقلابی زیستن
شاخصههای انقلابی بودن و انقلابی زیستن را نیز میتوان در ده مورد مهم خلاصه کرد و اینها مواردی است که میتوان گفت انقلابی بودن متکی به این مؤلفههاست:
1. التزام به اسلام: انقلابی بودن متصل به اسلام است و یک انسان انقلابی باید به مکتب اسلام، پیامبر(ص) و مکتب امام، اعتقاد عملی و واقعی داشته باشد. بر این اساس میتوان گفت یک انقلابی، یک مسلمان واقعی است.
2. مرزبندی پررنگ در برابر دشمن: یک انقلابی واقعی، استکبارستیز، سلطهستیز و در یک کلمه آمریکاستیز است.
3. بصیرت دینی و سیاسی: یک انقلابی لزوما باید بصیرت دینی و سیاسی داشته باشد و از آگاهیهای غفلتزدا و معرفت نافذ برخوردار باشد. انسان انقلابی، قدرت تحلیل درست حوادث و رخدادها را دارد و دشمنشناس است و میتواند معادله دوستی و دشمنی را تفکیک کند.
4. تقوای فردی و جمعی: یک فرد انقلابی، حدود الهی را رعایت میکند و از فساد، اعم از اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و... پرهیز میکند. همچنین تقوای جمعی دارد و در حوزههای امر به معروف و نهی از منکر و مرجح دانستن مصالح اجتماعی به مصالح فردی و پرهیز از دشمن، بهصورت فعالانه عمل میکند.
5. پایبندی به مکتب امام و شناخت درست اصول و شاخصهای مکتب: یک انقلابی در انقلاب اسلامی نمیتواند انقلابی باشد اما به اصول و مبانی مکتب امام پایبند نباشد.
6. ولایتمداری و تبعیت خردمندانه از ولی فقیه: طبق این اصل، همواره باید برای تحقق منویات ولی فقیه بهعنوان نایب امام عصر(عج)، تلاش و مجاهدت کرد.
7. پاسداری مؤمنانه و غیورانه از اصل ولایت فقیه: این اصل، بزرگترین یادگار امام(ره) است و یک انقلابی باید خود را همواره پاسدار و حافظ این یادگار بزرگ امام بداند و با ایمان و غیرت در حفاظت و حراست از اصل ولایت فقیه بکوشد، زیرا امام فرمودند اگر چنین کنید، مملکت شما آسیبی نخواهد دید.
8. مردمگرایی و اعتقاد واقعی به نظر و رای مردم: باید به جمهوریت و اسلامیت نظام اعتقاد داشت و جمهوری اسلامی را یک حقیقت واحد دانست. نباید این دو اصل را از یکدیگر تفکیک کرد و این همان مردمسالاری دینی است که مقام معظم رهبری نیز از آن یاد کردهاند.
9. عدالتخواهی و مبارزه با ظلم و فساد: یک انقلابی باید عدالتخواه و ظلمستیز باشد و با انواع و اقسام فساد مبارزه کند.
10. دفاع از محرومان و مستضعفان در تمامی نقاط عالم: یک انقلابی باید مدافع مستضعفان و محرومان چه در داخل کشور و چه در سایر نقاط جهان باشد. امروز مردم سوریه، عراق، لبنان، یمن و بحرین زیر بار ظلم هستند و یک انقلابی نمیتواند نسبت به این ظلم بیتفاوت باشد. انقلابی باید طرفدار و دادرس مستضعفان باشد و برای کمک به مظلومان تلاش و مجاهدت کند.
* پایان سخن
ضرورت هضم شدن در نظم جهانی نکتهای است که اینروزها از جانب برخی غافلان و یا خائنان تکرار میشود، از آنجا که نظام جمهوری اسلامی ایران بیش از آنکه مبتنی بر فرم باشد بر عمق و هویت خود متکی است، هضم شدن در نظام جهانی عملاً این هویت را از بین میبرد.
در پاسخ به همین مسأله است که مقام معظم رهبری در طول دو سال گذشته بارها و در مقاطع گوناگون با عبارات و مسائل مختلف بر این نکته تأکید کردهاند که انقلاب و حرکت انقلابی باید باقی بماند. با جستوجوی کوتاهی در سخنرانیهای ایشان میتوان عباراتی همچون «من انقلابیام»، «مجلس خبرگان باید انقلابی بماند»، «در مقابل جریان غیرانقلابی داخل نظام باید ایستاد» و جملاتی از این قبیل را یافت که همگی آنها بر استمرار حرکتهای انقلابی و دوری از محافظهکاری تأکید دارد. ایشان در سخنرانی خود در جمع طلاب و روحانیون به این مسأله اشاره و تأکید کردند: «علت اصلی مخالفت نظام سلطه با جمهوری اسلامی، ایستادگی ایران در مقابل نظام ظالمانه جهانی است. اگر این ایستادگی نباشد، هر اسم و شکلی داشته باشید، نظام سلطه با شما مخالفتی نخواهد داشت.»
رهبر معظم انقلاب در ادامه سخنان خود با اشاره به مخالفت با انقلاب و اصول انقلابی بهصورت زیر پوستیمیفرمایند: «گاه بهصراحت با اصل انقلاب مخالفت میشود اما گاهی غیرمستقیم با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت میشود که باید در اینزمینه حساس بود و تأکید مکرر بر ضرورت هوشیاری در مقابل استکبار و آمریکا به همین علت است.»
در نهایت رهبری درباره ضرورت عدم هضم شدن در نظم جهانی مورد نظر آمریکا میفرمایند: «اگر نظام اسلامی در قبال نظم منحط جهانی، هویت خودش را از دست داد، شکست خواهد خورد. اینکه میبینید من مسأله استکبار و آمریکا را تکرار میکنم، از روی عادت نیست؛ احساس خطر میکنم.»
واقعاً چه اتفاقی روی داده است که رهبری در جمع طلاب و اندیشمندان دینی کشور بر این نکته تأکید میکند که باید انقلابی ماند و از انقلاب دفاع کرد. آیا همان نشانههایی که برخی تحلیلگران خارجی در حرکت زیرپوستی برخی محافل به سمت حضور جدیتر ایران در نظم جهانی مشاهده میکنند، رهبری با دقت بیشتر مورد تجزیه و تحلیل قرار ندادهاند. به طور حتم، نگرانی رهبری در اینباره پیوند نزدیکی با اتفاقاتی که در طول یک سال گذشته در کشور روی داده است، دارد و اتفاقاً دولت نیز بهعنوان مجری وظیفه سنگینی را برعهده دارد. شاید گذشت زمان ابعاد بیشتری از آنچه رهبری از آن بهعنوان شبکه نفوذ نام میبرند، هویدا کند، اما آنچه مسلم است همان احساس خطر رهبری در قلب تمام دلسوزان نظام وجود دارد.
بنا بر آنچه که گذشت، امروز جوانان مذهبی و حزباللهی با همه وجود در میدان هستند و هرگاه زمینهای بهوجود آید که دفاع از مرزها حتی در سرزمین همسایه هم لازم باشد، این جوانان تندرو در مسیر انقلاب هستند که در میدان حاضر میشوند و در صف اول قرار میگیرند و هرگز کسانی را که نگاه اشرافیگرایانه و غربپرستانه دارند، در این میادین مشاهده نتوان کرد. ضربه زدن به این قشر از جامعه، ضربه به حافظان انقلاب و استعدادهای واقعی کشور میباشد.
دوم آنکه نخبگان سیاسی این موضوع را باید بدانند که با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری، قدرت تحلیل این جوانان در مورد مسائل گاهی اوقات از برخی بزرگترها نیز بهتر است. پس بهجای موضعگیری تضادگونه در مقابل این قشر عظیم، باید خواستهها و دغدغههای آنان از نو و با نگاه منطقیتری بررسی شود.
انتهای پیام/