اصلی‌ترین شاخصه انقلابی بودن

سال۹۵ را باید سال لبیک‌گویی به رهبری انقلاب بنامیم و به‌جای قطب‌بندی و دسته‌بندی جامعه به تندرو و میانه‌رو، اصولگرا و اصلاح‌طلب، به انقلابی و ضدانقلابی بیندیشیم و از این پس معیار سنجش خودی و غیرخودی را پایبندی به آرمانهای امام و انقلاب و شهدا بدانیم.

متن یادداشت حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیزاده معاون سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه با عنوان «اصلی‌ترین شاخصه انقلابی بودن» به شرح ذیل است:

گاهی احساس می‌شود هرکس که بیشتر حرف می‌زند، بیشتر به چشم می‌آید و هرکس که بی‌صدا و بدون قیل و قال در حیطه کاری و مسؤولیتی خویش به‌خوبی و به سلامت و پاکی کار می‌کند، کمتر به چشم می‌آید، البته نطق و زبان بهترین نعمت خدادادی است «علّمه البیان» که خدای متعال به‌خاطر این ظرافتها و ظرفیتهای خیره‌کننده‌ای که در خلقت آدمی لحاظ فرموده است به خود تبریک می‌گوید: «و تبارک الله احسن الخالقین»، اما همین زبان اگر درست مدیریت و کنترل نشود، سر سبز را نیز بر باد خواهد داد.

پادشاهی به یکی از ندیمان دربارش گفت: "برو بهترین خوراکی را برایم مهیا کن" و او رفت برایش زبان آورد، باری دیگر به او گفت: "برو بدترین طعام را برایم بیاور" و او این‌بار نیز زبان آورد، سرّ آن‌ را که جویا شد، ندیم گفت: "زبان هم می‌تواند بهترین باشد و هم بدترین".

از این‌که بگذریم آفتها و آسیبهایی که از ناحیه زبان ممکن است گریبان آدمی را بگیرد و عرصه زندگی را برای او پیچیده و تلخ نماید، کم نیست، از نمّامی و سخن‌چینی گرفته تا غیبت و تهمت و دروغ و شهادت به‌ناحق و فحش و تملق و ده‌ها خطا و گناه ریز و درشت دیگر اما آنچه کانون این آسیب‌هاست، پرحرفی و زیاده‌گویی و بی‌حساب و نابه‌جا و به‌دور از عقل و خرد و تفکر سخن بر زبان راندن است به‌ویژه آنگاه که آدمی در مقام تدلیس و توجیه زشتیها و ناکامی‌ها و سیاهی‌ها برآید و برای فائق آمدن بر گُرده قدرت و ثروت و شوکت مادی و دنیوی، زبان را به خدمت بگیرد و ناحق را حق و یا سفیدی را سیاهی جلوه دهد که البته در حوزه حیات اجتماعی و سیاسی از آن به تبلیغات دروغین و یا جنگ روانی و ترویج شایعات از مجرای گویش‌های وارونه یاد می‌شود.

با نیم نگاهی به سالهای گذشته، با کمال تأسف باید بگوئیم که کفه حرف‌زدنها و تدلیس‌کردنهای گفتمانی به‌مراتب از عمل و رفتار و اقدامات خالصانه و مفید سنگین‌تر بوده است، این در حالی است که چه امام راحل (ره) و چه خلف صالح او امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) به تناسب شرایط و نیازها، در جهت ترسیم نقشه راه پیشرفت و عزت کشور، هشدارها و رهنمودهای راهبردی و دقیقی داشته‌اند به‌ویژه با ابتکار به‌جای مقام معظم رهبری با تعیین شعار سال، جهت‌گیری‌های اساسی و بنیادین جامعه و مردم و عوامل مختلف حاکمیت در هر سال همواره ترسیم گردیده است اما از قدیم گفتند: به عمل و اراده است که کار برآید نه به حرف و سخن عاری از اراده و اقدام.

کافی است در این خصوص تنها به چند نمونه از باب مشت نمونه خروار، اشارتی داشته باشیم:
1.    مبارزه با فساد؛ به‌ویژه فساد مالی و اقتصادی، آیا در این‌خصوص کم حرف زده و شنیده‌ایم؟ تا بدانجا که فریاد رهبری دلسوز و دردآشنای انقلابمان بلند شد که کمتر حرف بزنید و بلکه در حوزه مبارزه با مفاسد اقتصادی طرحی نو و اقدامی قاطع و انقلابی دراندازید و در همین‌راستا سران سه قوه و مسؤولان امر را در دستورالعمل 8 ماده‌ای مخاطب قرار دادند؛ و اکنون وقت آن است که مسؤولان امر در محکمه وجدان خویش پاسخ گویند که چه میزان از دغدغه‌های رهبری انقلاب و مردم شریف ایران را در عمل پاسخ گفتند؟

2.    اقتصاد مقاومتی؛ نسخه‌ای بی‌بدیل برای نجات و بلکه پیشرفت اقتصاد کشور در تمامی ابعاد، علی‌رغم اعتراف همگان به‌ویژه تیم اقتصادی دولت یازدهم و شخص رئیس دولت که استاد حرف و سخن بوده و هستند، حال به‌دور از کشمکش‌های عرصه سیاست و قدرت، باید واقع‌بینانه به ارزیابی عملکردها نشست که آیا با همه قیل و قالها و سیاه‌نمایی‌ها و کاسه و کوزه بر سر دیگران شکستن‌ها، چه اقدام مفیدی در راستای عملیاتی کردن سیاستهای اقتصاد مقاومتی برداشته شده است؟

    آیا به همان میزان که برای برجام و جلب نظر سرمایه‌گذاران خارجی و رفع تحریمها، دغدغه و تلاش‌های مفید و غیرمفیدی داشته‌ایم، برای حل معضلات و مشکلات مختلف اقتصادی بر مبنای اقتصاد مقاومتی نیز قدمی برداشته‌ایم؟!

3.    فرهنگ انقلاب؛ سالهاست که دیده‌بان تیزبین و هوشمند انقلاب اسلامی، مقام معظم رهبری از واژگانی همچون تهاجم، شبیخون و ناتو فرهنگی در مقام هشدار به توده مردم به‌ویژه مدیران و مسؤولان کشور، استفاده می‌نمایند و در سالهای اخیر با رصد جبهه استکبار و شگردهای گوناگون دشمنان ملت ایران، نسبت به خطر نفوذ فردی و جریانی در بخشهای مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مدیریتی کشور تذکرات شفاف و قاطعی که حقاً حجت را بر همگان تمام کرده است، داده‌اند، حال جای این سؤال است که در مقام عمل، چه میزان دغدغه‌های بزرگ‌دیده‌بان انقلاب را جامه عمل پوشیده‌ایم و با اعتقاد به منویات معظم‌له کدامین گامهای اجرایی مفیدی را برداشته‌ایم؟

   تأسف‌انگیز این‌که اگر توسط برخی مجموعه‌های انقلابی و حزب‌اللهی وابسته به بدنه فعال جامعه یعنی بسیج «این لشکر مخلص خدا» نیز فعالیت‌ها و گامهایی هرچند محدود به‌ویژه در حوزه رسانه و عرصه‌های هنری و فرهنگی صورت پذیرفته باشد، با انگ سلبی‌انگاری و تندروی منکوب گردیده است.

4.    جبهه مقاومت و بیداری اسلامی؛ که یکی از برکات انقلاب امام خمینی(ره) محسوب می‌گردد. به‌راستی کسانی که دل به اندیشه‌های امام داده باشند و مهم‌ترین آرمان امام که قدس شریف و مبارزه با استکبار و حمایت از مستضعفان بود را فراموش نکرده باشند، امروز در عرصه دیپلماسی و تعاملات بین‌المللی، جز به حمایت عملی از جبهه مقاومت و بیداری اسلامی خواهند اندیشید؟!

5.    اصول مکتب امام خمینی (ره)؛ ازجمله دغدغه‌های جدی مقام معظم رهبری و دلسوزان واقعی انقلاب اسلامی، اصول مکتب امام و آرمانهای شهدا و انقلاب است که تنها راه استمرار و تداوم و جاودانگی انقلاب و صیانت از عزّت و سربلندی ملت ایران در همین اصل نهفته است. تا راه امام ادامه دارد و اصول مکتب امام نیز دغدغه همگانی مردم و مسؤولان کشور باشد، جای هیچ نگرانی نخواهد بود.
شاید به همین خاطر است که رهبری عزیز انقلاب مدتی است به بهانه‌های مختلف، افکار و دلها را مؤکدانه به جوهره و هویت انقلابی کشور و ملت ایران توجه می‌دهند.
روزی تأکید بر مدیریت جهادی فرمودند و روز دیگر نسبت به ضرورت رصد عوامل نفوذ دشمن هشدار دادند و در جمع ائمه جمعه سراسر کشور از قرارگاه ایمان، تقوا و بصیرت یاد فرمودند و در دیدار اعضای خبرگان و فضلای حوزه علمیه قم از روحیه انقلابی و خبرگان انقلابی و حوزه علمیه انقلابی و اکنون نیز در روزهای آغازین سال 95 تأکید ویژه‌ای بر آرمانهای انقلاب و هویت مکتبی و دینی انقلاب و نظام و حفظ روحیه انقلابی و ظلم‌ستیزی دارند.

این بدین معناست که در شرایط امروز داخل و منطقه و جهان، باید انقلابی و جهادی عمل کرد و لازمه انقلابی بودن، عمل و تلاش بی‌وقفه است نه حرف و حرف و حرف و قیل و قالها و سیاه‌نمایی‌های پوچ و بی‌ارزشی که تنها در عرصه سیاست‌بازی و نزاعهای حزبی و گروهی و قشری کاربرد دارد و آیا در این میان ادعای مصالح ملی و منافع کشور و مردم داشتن؛ چه محلی از اعراب خواهد داشت؟!

به نظر می‌رسد در کنار تدابیر و نامگذاری مقام معظم رهبری، سال 95 را باید سال لبیک‌گویی به رهبری انقلاب بنامیم و به‌جای قطب‌بندی و دسته‌بندی جامعه به تندرو و میانه‌رو، اصولگرا و اصلاح‌طلب، به انقلابی و ضدانقلابی بیندیشیم و از این پس معیار سنجش خودی و غیرخودی را پایبندی به آرمانهای امام و انقلاب و شهدا بدانیم و ضریب داشتن روحیه انقلابی را ملاک عِرق ملی و پایبندی به خط امام باور داشته باشیم چه آن‌که به هر میزان زاویه گرفتن با آن نیز نشان انحراف و قرار گرفتن در جبهه ضدانقلاب و دشمنان نظام و ملت ایران تلقی بشود و در نتیجه نباید هرگز فراموش کرد که اصلی‌ترین شاخصه انقلابی بودن، عمل انقلابی است نه ژست و ادعای تهی از مغز و معنا.

والسلام.
انتهای پیام/