برجام های بی فرجام


اواخر دولت قبل، پیشرفت های هسته ای ایران و به ویژه دستیابی باور نکردنی به اورانیوم ۲۰ درصد، غرب را به وحشت انداخت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، سید مسعود شهیدی نوشت: اواخر دولت قبل، پیشرفت های هسته ای ایران و به ویژه دستیابی باور نکردنی به اورانیوم 20 درصد، غرب را به وحشت انداخت. اوباما رئیس جمهور آمریکا نامه ای برای مقام معظم رهبری نوشت و با واسطه قرار دادن پادشاه عمان درخواست کرد مذاکرات دوطرفه برای حل مسئله هسته ای ایران و رفع تحریم‌ها آغاز شود. از همان ابتدا ایران اعلان کرد، آمریکا پایبند به عهد و پیمان نیست ولی برای اتمام حجت و برای آزمایش و تجربه و افزایش شناخت ملت و مسئولین از ماهیت نظام آمریکا، با شروع مذاکرات موافقت می کند. مذاکرات درهمان دولت قبل، در عمان آغاز شد و در دولت جدید با جدیت تمام ادامه یافت و پس از سه سال، نهایتا به توافق ژنو یا برجام منتهی شد. با وجود آنکه در طول مذاکرات، زیاده خواهی آمریکا موانعی ایجاد کرد و تیم مذاکره کننده مجبور شدند تن به برخی زیاده خواهی های آنها داده و بعضی خطوط قرمز نظام را زیر پا بگذارند ولی نهایتا، توافقنامه با شرایطی پذیرفته شد و برجام تبدیل به یک عهدنامه بین المللی شد و مراحل اجرایی آن آغاز گردید.

ابتدا آژانس انرژی هسته ای پس از آخرین بازرسی های خود که فراتر از روال قانونی بود،  اعلان کرد طی ده سال نظارت و بازرسی هیچگونه انحرافی  در فعالیت های هسته ای ایران و هیچگونه اقدامی برای تولید سلاح هسته ای مشاهده نشده است. آژانس با این گزارش خود به طور غیر مستقیم به دنیا اعلان کرد ایران در اتهام بزرگ هسته ای، بی گناه بوده و تمام مجازات ها و تحریم ها ی هسته ای، ظالمانه، غیر قانونی، غیر موجه  و باطل بوده  است.  سه روز پیش، سخنگوی کاخ سفید اعلان کرد ایران، به تمام تعهدات خود در قبال برجام عمل کرده است. یعنی امتیاز هایی  که قرار بوده بدهد، داده است. حالا به طور طبیعی برای ملت  این سئوال مطرح است که آیا طرف مقابل یعنی آمریکا هم به تعهدات خود عمل کرده و امتیازاتی را که پذیرفته بود بدهد، داده است؟ آیا تحریم های ایران برداشته شده و موانع تجارت، مرتفع گشته ؟  رئیس جمهور و تیم مذاکره کننده ایران در ماه های اخیر بارها نگرانی و نارضایتی خود را از عهدشکنی و سنگ اندازی آمریکا اعلان کرده و حتی تهدید به منتفی نمودن برجام کرده اند. آمریکا، نه تنها تحریمها را لغو نکرده، بلکه با کمال بی شرمی ده ها تحریم جدید را  مطرح یا اجرا کرده است. روی کاغذ برخی تحریمها برداشته شده ولی در عمل با ده ها
ترفند رسمی و غیر رسمی آن تحریم ها حفظ شده و بر آن افزوده گشته. سوئیفت، امکان ارتباطات بین المللی بانکی است. آیا سوئیفت رفع تحریم شده ؟ 
همه تجار ایران می دانند عملا در تحریم هستیم چون  به دلیل تهدید های رسمی و غیر رسمی آمریکا، هیچ بانکی  حاضر به ریسک  مبادله  با ایران نیست و مبادله پول هنوز مثل گذشته از طریق صرافی ها میسر است. اگر سخن رئیس جمهور اتریش را که اخیرا  رسما اعلان کرده  اتحادیه اروپا و اتریش اجازه معامله با ایران را ندارند، نادیده بگیریم، سخنرانی عضو برجسته تیم  آقای روحانی در مذاکرات هسته ای و حامی تیم هسته ای آقای ظریف یعنی آقای موسویان در آمریکا را نمی توان نادیده گرفت که گفته است ایران حسن نیت نشان داد و آمریکا بدعهدی کرد. تحریم ها، حتی آن مواردی  که طبق برجام، قانونا برداشته شده، با تهدیدهای رسمی و غیر رسمی آمریکا، به قوت خود باقی مانده. در هنگام رفع هر تحریم،  تهدید شفاهی آمریکا کافی است، تا هر کشور طرف معامله با ایران یا هر کمپانی طرف قرار داد، از معامله منصرف شود و این یعنی ادامه تحریم به شکل جدید. یعنی بازگشت به دوران تحریم. اکنون سئوال بزرگ و اساسی این است که چرا آمریکا بر خلاف تعهدات خود عمل می‌کند ؟ پاسخ خیلی دشوار نیست. آنها عقل خود را به کار گرفته  اند.
آنها دیدند در برجام یک، طرف مقابل برای نجات از تحریم،  به سادگی  اصلی ترین خواسته آنها را که حذف اورانیوم بیست درصد و اورانیوم  پنج درصد و بخش عمده سانتریفیوژها و رآکتورآب سنگین اراک بود محقق کرد، حالا چرا باید چنین اهرم کارامد و قدرتمندی را کنار بگذارد. او اکنون در صدد است با این اهرم  امتیازات جدید بگیرد. دولت ما  این عهد شکنی آمریکا را مشاهده می‌کند  وچون از ابتدا با خوش بینی وعده رفع تحریمها را به مردم داده، اعتبار خود را و رای آوردن خود را  در خطر می بیند، برای نجات  از این خطر، به دنبال چاره است.
آمریکا این نقطه ضعف دولت را دریافته و طبیعی است که  از آن به نفع خود  استفاده کند، برای این منظور  معاملۀ جدیدی طراحی و پیشنهاد  شده. این معامله دو طرف و دو آورده  دارد، در یک طرف آمریکا اجازه می دهد بعضی تحریمها، به صورت قطره چکانی و موقت و محدود برداشته شود تا دولت بتواند در مورد آن ها تبلیغات کند وتا انتخابات بعدی اعتبار خود را حفظ نماید، در مقابل دولت می پذیرد  مذاکره برای برجام های بعدی را که مورد نظر آمریکا است آغاز کند. برخلاف مذاکرات
هسته ای که دولت برگ برنده هایی چون اورانیوم 20درصد، ده ها هزار سانتریفیوژ و راکتور آب سنگین اراک را در اختیار  داشت، این بار دستش خالی است و برگ برنده  و اهرم فشاری دراختیار ندارد و مجبور است از سرمایه، هزینه کند. دشمن هم که این نقطه ضعف  را می بیند طبیعی است که طمع بیشتری  می ورزد،او برگ برنده تحریم ها را حفظ کرده  و مثل شمشیر دامکلوس بالای سردولت قرار داده تا از ترس فرود آمدن آن، تن به برجام های او بدهد. این برجامها چیست و چه هدفی را دنبال می کند ؟ پاسخ زیاد دشوار نیست و در مواضع مسئولان کاخ سفید و برخی رسانه های داخلی همسو با آنان در داخل کشور بارها  بیان شده و در سخنان اخیر آقای اوباما، صریح تر از همیشه تکرار شده است. در برجام دیگر، بتون شدن صنایع موشکی ایران مد نظر است، چرا که زمانه، زمانۀ مذاکره است و اصلا احتیاجی به موشک نیست. در برجام سوم، حزب الله و حماس و مقاومت فلسطین و انصارالله یمن و بشار اسد حذف می شوند، چون افراطی و تروریست  و خطر ناک اند و نظم جهانی را تهدید میکنند. در برجام چهارم  امام و اندیشه های امام وتفکر انقلاب اسلامی از صحنۀ سیاست گزاری کشور حذف
می شود وبا احترام به موزه تاریخ سپرده می شود. در برجام پنجم، قانون اساسی ایران تغییرمی کند، شورای رهبری جایگزین رهبر
می شود، سپاه در ارتش  و شورای نگهبان در شورای مصلحت ادغام 
می شود. در برجام بعد، اسرائیل به رسمیت شناخته می شود چون ما دعوایی با اسرائیل نداریم. این برجامها، همه طراحی شده اند و حتی  زحمت تدوین پیش نویس آنها را هم، مثل برجام اول، اندیشکده های تخصصی وزارت خارجه آمریکا کشیده اند واین برجام ها فقط منتظرجلسات رسمی، چانه زنی های معمول، امضاء دوطرف و اجرایی شدن  هستند. هر برجامی که اجرایی شود، یکی از تحریم ها به طور موقت برداشته می شود و ما جشن
می گیریم. طی مذاکرات برجام اول، طرف مقابل  با استفاده از فضای ایجاد شده،  راه نفوذ خود  به مراکز تصمیم سازی  کشور و رسانه های همسو را هموار کرد تا زمینه ساز برجامهای بعدی شوند. شخصیت هایی و مشاورانی و رسانه هائی، مأموریت یافتند برای قبح زدائی از  برجامهای بعدی اقدام کنند و افکار عمومی را آماده سازند که نمونه های آن را مشاهده میکنیم. اکنون دراطاقهای فکر و برخی مراکز مهم تصمیم سازی و تصمیم گیری، چهره ها و شخصیت هایی به طور صریح،  برجامهای بعدی  را در دستور کار قرار داده اند. هدف نهایی آنها در خوشب ینانه ترین حالت، باز گرداندن ایران به جایگاه قبلی خود، یعنی تبدیل شدن به یکی از  اقمارحاشیه ای  آمریکا  است. بسیاری از این شخصیت ها، با تفکر و محاسبات  کاسبکارانه  و ملاحظه قدرت آمریکا، عافیت طلبی را برگزیده و در جدول شیطان، قرار گرفته اند. آنها بدون دریافت حقوق، به طور رایگان به آمریکا و اسرائیل خدمت می کنند، البته گروه دیگری هم کنار اینها هستند و بوده اند  که  ارتباط های تشکیلاتی با سفارتخانه ها و سازمانهای اطلاعاتی بیگانه دارند. اینها هم،  گاه به دام می افتند  و به سزای خیانتشان می رسند  و گاه فراری شده وبه دشمنان ملت  پناهنده می شوند. ده ها چهره سرشناس و معروف که قبلا عضو این اطاقهای فکر بوده اند
امروزدر زندان ها ی ایران  و یا در استخدام اطاق های فکر وزارت خارجه آمریکا  و رسانه های بیگانه هستند. این مجموعه در  داخل و خارج کشور، زمینه سازان برجامهای بعدی هستند و مسئولان را در چنبرۀ  ترفندهای روانی خود مدیریت  می کنند. راه نجات مسئولین از این ورطۀ خطرناک، راهی روشن، تجربه شده و تضمین شده  است. راه نجات،  قطع امید، از آمریکای عهد شکن   است. راه نجات، امید بستن به ملت خود، اتکاء به ملت خود و ایستادن روی پای خود برای حل مشکلات است. این همان راهبرد درون گرا و برون نگر است که تحت عنوان اقتصاد مقاومتی سال ها است به دولت ابلاغ شده ولی متأسفانه   تحت الشعاع راهبرد برون گرا ئی دولت قرار گرفته و عزم و همت لازم برای عملی کردن  آن وجود نداشته است. پیامهای نوروزی امسال، آئینۀ تمام نمای این دو دیدگاه است که در یکی اقتصاد مقاومتی، به عنوان اساس حرکت دولت و ملت در سال جدید معرفی  شد و در دیگری  اقتصاد مقاومتی مغفول واقع شد و رؤیای برجامهای بعدی محور حرکت دولت تلقی گشت.برخی مشاورین و کارشناسان دائما این تصورو ذهنیت غلط  را  به مسئولین پمپاژ میکنند  که مردم از انقلاب و استقلال خواهی و هزینه های آن خسته شده اند و  بی صبرانه در انتظار بازگشت آمریکا به ایران هستند. آنها به مسئولین القاء می کنند که اگر این راه را برگزینند مورد حمایت مردم قرار می گیرند. مسئولین باید نگاه کنند ببینند دولت موقت و نهضت آزادی که قبلا این راه را  پیموده اکنون نزد ملت چه جایگاهی  دارد. آن وزیری که درروزنامه  اطلاعات مقاله نوشت که باید  آمریکا بازگردد، امروز چه اعتباری در افکار عمومی دارد، آن نماینده ای که پشت تریبون مجلس گفت من گردنم کلفت است و شخصا با آمریکا رابطه برقرار خواهم کرد، امروزاز چه  حمایت مردمی برخوردار است. اگر این آقایانی که نقشه برجام های بعدی را ریخته اند از گذشتگان  عبرت نمی گیرند، حد اقل به انتخابات اسفند ماه نگاه کنند و به عینه مشاهده کنند که اکثریت مردم کشور  ما در هر دو انتخابات، چه راهی را برگزیده اند. اگر انتخابات و آراء مردم راهم برای فهم واقعیت کافی نمی دانند، آخرین نظر سنجی دانشگاه مریلند آمریکا را که یکی از معتبرترین مراکز آکادمیک نظرسنجی دنیا است مورد مطالعه قرار دهند. درگزارش این نظر سنجی اعلان شده  63درصد از مردم ایران به آمریکا بی اعتماد اند،
82 درصد مردم ایران خواستارتداوم راهبرد مقتدرانه ایران در منطقه هستند. 83درصد مردم حامی مبارزه ایران  باداعش در سوریه، عراق،  لبنان و یمن اند. 75درصد مردم خواستار حمایت ازجبهه مقاومت و بشار اسد اند.   74درصد مردم از عملکرد شورای نگهبان  رضایت دارند وقابل تأمل است که تمامی  این اعداد نسبت به نظر سنجی قبلی دانشگاه مریلند  افزایش یافته است. مسئولان دقت کنند که در  نظر سنجی این دانشگاه، فقط 7درصد مردم خواستار کاهش نقش منطقه ای ایران شده اند. همان چیزی که آمریکا و حامیانش خواستار آنند و برای تحقق آن، برجام دیگری را با شعار عوام فریب آشتی طراحی کرده اند. کدام شخصیت عاقل و با تدبیری سرنوشت سیاسی و آبروی پنجاه ساله خود را به 7درصد از مردمی که از روی جهل یا غرض یا خیانت، با اهداف آمریکا همسو شده اند گره می زند. این 7درصد  آیندۀ سیاسی کدام شخصیتی  را می توانند تضمین کنند ؟ هرگز نباید یک سیاستمدار با تجربه، فریب تحلیلگران بی بی سی یا صدای آمریکا یا مشاوران خود باخته را بخورد که میگویند چون فلان شخصیت در نظر سنجی یا انتخابات رأی بالائی آورده، افکار عمومی از انقلاب و استقلال، به سوی آمریکا گرایش یافته است. تمام کسانی که رأی بالا آورده اند بدون استثناء در تبلیغات قبل و بعد از کاندیدا شدن، خود را پیرو دیرین امام و رهبر  معرفی کرده و تصویر تبلیغاتی شان، زیرعکس امام و رهبر بوده که رأی آورده اند. همه آنها به خوبی می دانند که اگر در تبلیغات خود بر وفاداری  به امام و رهبر تأکید نمی کردند، نه تنها  هیچ یک از جریانهای بزرگ سیاسی، حاضر به تأیید آنها نبودند، بلکه هواداران عادی هم به آنها رأی نمی دادند . آنها نباید از رأی خود دچار غرور و غفلت شوند و رأی مردم را به خودشان نسبت دهند. در گذشته افرادی به این اشتباه افتادند وگمان کردند مستقل از نظام و رهبری، حمایت مردمی دارند. آنها زمانی از این خواب بیدار شدند  که دیگر بین مردم آبرویی نداشتند.مسئولین ما  باید دائما  به خود یاد آوری کنند که رأی آنها  مدیون ادعای تبعیت از رهبری است. عقل و تدبیر اقتضا می کند  یک سیاستمدار معنای رأی مردم را درک کند،  خواست مردم و مطالبه مردم را  مد نظر قرار دهد. امروز، دوست و دشمن متفق القول هستند که  اکثریت بالای مردم  رهبر را و سیاست های رهبری را
می خواهند و بر سر آن با کسی معامله نمی کنند  سیاست اصلی رهبری در چند سال اخیر حل مشکلات اقتصادی جامعه بوده  و در همین  نظر سنجی دانشگاه مریلند 84درصد مردم خواسته شان
این بوده که مسئولین همین سیاست را در اولویت کارهای خود قرار دهند . چرا باید دولت راهی جدا از مردم و رهبری را بپیماید.  همۀ کارشناسان تراز اول اقتصاد از هر جناح و گروه سیاسی می گویند کلید حل  مشکل اقتصاد  در داخل کشور است نه در نیویورک و پاریس و ژنو. همۀ آنها کرارا گفته اند، اقتصاد مقاومتی حل کنندۀ  مشکل اقتصاد است.
اقتصاد مقاومتی مغایرتی با مذاکره و تعامل جهانی و استفاده از فرصت های جهانی ندارد  ولی هرگز تکیه اصلی خود را بر واشنگتن قرار نمی دهد. چه خوب است اکنون که تجربه ای با شکست مواجه شد، اکنون  که بی وفایی و عهد شکنی آمریکا بر همه آشکار شد،  دولتمردان ما با شجاعت تمام و با صدای بلند اعلان کنند،  طی سه سال گذشته، با کمال حسن نیت وارد مذاکره با آمریکا شدند،  ولی چون عهد شکنی و زیاده خواهی آمریکا را دیدند، اکنون راه خودرا و امید خود را به سوی ملت باز می گردانند. اعلان کنند ازین پس،به جای امید بستن به آمریکا، تمام عزم و همت و تلاش خود را بر شکوفا کردن ظرفیت های داخلی، منابع داخلی، سرمایه های
داخلی، دانشمندان و کار آفرینان و کارگران و کشاورزان داخلی و تولیدات داخلی  متمرکز خواهند کرد. تردیدی وجود ندارد که این سخن شجاعانه، نه تنها از اعتبار دولت نخواهد کاست، بلکه بر اعتبارش خواهد افزود. بدون تردید  ملت  با تمام قدرت از چنین دولتی حمایت خواهد کرد و به چنین دولتی رأی خواهد داد. به گواهی اکثر قریب به اتفاق کارشناسان تراز اول اقتصاد کشور،ایران با دریایی از امکانات  داخلی و برخوردار از بازار هفتاد میلیونی داخل و بازار سیصد میلیون نفری کشورهای همسایه، ظرفیت شکوفا کردن اقتصاد داخلی را دارد و این تنها راهی است که می تواند به مطالبات اقتصادی مردم و رهبری پاسخ دهد. این تنها راهی است که اقتصاد ما، سیاست ما و اقتداردولت ما را درداخل و در منطقه و در جهان از استحکام و اعتبار بالاتر برخوردار خواهد کرد. این تنها راهی است که می تواند استقلال ما، عزت ما،انقلاب ما و اقتصاد  ما را در برابر دشمنی ها، طمع ورزی ها و عهد شکنی های  دیگران و در برابر بحرانهای اقتصاد جهانی،  مصون و محفوظ داشته و رشد و توسعۀ همه جانبه کشورمان را تضمین کند.این، مسیر رستگاری دنیا و آخرت ما است، راه دیگری وجود ندارد، جای تردید نیست، بسم الله، سال اقدام و عمل است.    

 

انتهای پیام/