شهید شمسه نخستین شهید مدافع حرم لرستان به روایت همرزمانش
به گواهی همرزمانش با تجارب کسب کرده در سالهای دفاع مقدس و خدمتش نقشی بسیار تأثیرگذار داشت و فرماندهی یکی از گردانهای مهم فاطمیون را برعهده گرفته بود، وی ۱۳ فروردین به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت در راه خدا و دفاع از حرم آلالله دست یافت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از بروجرد، شهید ماشاالله شمسه به سال 1346 در روستای سراب زارم شهرستان بروجرد در خانوادهای مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود. از همان ابتدا و با آغاز جنگ تحمیلی به عضویت بسیج شهرستان درآمده و بهرغم سن کمی که داشت به تواتر به جبهههای نبرد حق علیه باطل بهصورت داوطلبانه اعزام شد.
وی پس از یک ماه از بازنشستگی با پیگیریهای فراوان خود بهعنوان فرمانده یکی از گردانهای فاطمیون به سوریه اعزام شد و درحالیکه تنها چند روز از اتمام مأموریتش و بازگشت به کشور باقی نمانده بود عصر روز جمعه 13 فروردینماه به ضرب گلوله تکتیرانداز گروهک تروریستی تکفیری داعش در مناطق عملیاتی سوریه به شهادت رسید.
محمود کوشکی یکی از همرزمان این شهید خاطرات فراوانی با این همرزم شهیدش دارد. نقل برخی خاطرات درباره شهید توسط دوستان و همرزمان سالهای خدمت در سپاه پاسداران در ادامه میآید:
شهید شمسه فردی بسیار ولایتی و پیرو خط امام و رهبری و از پاسداران خوب انقلاب بودند که اهمیت بسیاری به بیتالمال میداد و در انجام کار خود با هیچکس حتی برادر خود که همکارش بود، تعارف نداشت و هرجا که پای منافع بیتالمال در میان بود از هیچ کوششی برای ممانعت از تضییع حقوق بیتالمال دریغ نمیکرد. همیشه در کارش جدی بود ولی هیچگاه به زیردستانش دستور نمیداد و خود رأساً کار را انجام میداد و همواره در عملیات وسط میدان بود.
از نظر شجاعت و تقوا بهگونهای بود که زبانزد همه همکاران بود. در کارش اهل محاسبه و حلال و حرام بود بهگونهای که فکر نمیکنم کسی در نزدیکانم بهپای او در محاسبه و جدا کردن حلال و حرام برسد.
تلاش برای اعزام به سوریه
عاشق شهادت بود. در حین خدمت خود بارها برای اعزام به سوریه و عراق درخواست داده بود اما چون امکان اعزامش وجود نداشت همواره به دنبال راهی برای رفتن به مناطق عملیاتی بود بنابراین برای این کار بارها به تهران و استانهای همجوار رفت تا اجازه اعزام دریافت کند اما این خواسته او محقق نشد، تا هنگامیکه یک ماه پس از بازنشستگیاش بالاخره پیگیریهایش نتیجه داد و عازم سوریه شد.
اما این اولین باری بود که شمسه به سوریه اعزام میشد در آنجا هم توانسته بود به گواهی همرزمانش با تجارب کسب کرده در سالهای دفاع مقدس و خدمت خود نقشی بسیار تأثیرگذار داشته باشد و فرماندهی یکی از گردانهای مهم لشگر فاطمیون را بهعهده گیرد و سرانجام به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت درراه خدا و دفاع از حرم آلالله دست یابد.
در روزهایی که منتهی به اعزامش بود، یادم میآید حس خاصی داشت. اصلاً انگار میخواست به یک میهمانی بزرگ برود آنقدر شور و شوق داشت که حتی شهادتش را هم پیشبینی کرده بود و به خانوادهاش سپرده بود درصورتیکه برنگشت برای فقدانش بیتابی نکنند.
تهجد و علاقه به نماز شب
حتی وقتی همسرم به همسر وی گفته بود چرا اجازه دادهای که حاجی به سوریه برود این بانوی صبور گفته بود که او را به خدا سپردهام. او هم مانند دیگر مجاهدان و مدافعان است و هرچه خدا قسمت کند نصیب او میشود. این روحیه بالای خانواده او پس از اعزامش به سوریه برای ما عجیب و بلکه ستودنی بود.
تقید و علاقه خاصی به تهجد و نماز شب داشت. یکبار یادم هست برای مأموریت به کرمان رفته بودیم در راه برگشت شبی در یزد اقامت کردیم درحالیکه همه ما از فرط خستگی سفر به خواب فرو رفته بودیم به ناگاه متوجه زمزمهای شدم و وقتی چشمباز کردم دیدم حاجی در گوشهای خلوت مشغول راز و نیاز باخدای خود است حال و هوایش برایم عجیب بود چون تا به آن هنگام نماز شب خواندنش را ندیده بودم.
نظم و انضباط و عملگرایی خصوصیتی بارز
احمد کاظمی فرمانده گردان امام حسین سپاه بروجرد نیز سالهای زیادی با شهید شمسه هم خدمت بوده و او را اینچنین توصیف میکند:
بیشتر بچههای بسیجی شهر، شهید شمسه را بهخوبی میشناسند. خصوصیت بار او شجاعت و دلیریاش بود. آنچنان ولایتمدار بود و خالصانه با عمل و رفتار خود ولایتمداری را نشان میداد که اطرافیانش را عاشق شیوه خودکرده بود.
فردی به معنای درست کلمه عملگرا بود و شهادت لباسی فاخر و زیبنده برای او بود که مدت کوتاهی پس از دوران فراغت از خدمت نصیب او شد.
شهید شمسه پرکار و بیادعا بود و بهرغم داشتن مسئولیتهای سنگین همواره بیادعا و پرتلاش به کارش ادامه میداد و خود را وقف خدمت به ارزشهای انقلاب کرده بود. وی در برنامهها بانظم و انضباط و زودتر از همه حاضر میشد بهگونهای که به نظم در میان همکاران مشهور بود.
گفتوگو از الهام شاهدپور
انتهای پیام/