«صنافیر و تیران» پل عادیسازی روابط ریاض-تلآویو؟
روز گذشته خبری بر روی خروجی رسانههای خارجی رفت مبنی بر اینکه دولت مصر اعلام کرده است ، بعد از ترسیم مرزهای بین دو کشور عربستان سعودی و مصر دو جزیره صنافیر و تیران به داخل آبهای منطقهای عربستان سعودی بازگردانده می شود.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، بیش از چهار دهه است که رژیم اشغالگر اسرائیل بخشی از خاک عربستان یعنی جزایر صنافیر و تیران را تحت سیطره خود قرار داده بدون اینکه مردم عربستان از این موضوع مطلع باشند و این رژیم هیچ اقدامی برای بازپسگیری آن انجام نداده بود.
روز گذشته خبری بر روی خروجی رسانههای خارجی رفت مبنی بر اینکه دولت مصر اعلام کرده است، بعد از ترسم مرزهای بین دو کشور عربستان سعودی و مصر دو جزیره صنافیر و تیران به داخل آبهای منطقهای عربستان سعودی بازگردانده می شود.
همزمان با این خبر مخالفتهای گستردهای در داخل مصر با این توافق گزارش شده است و برخی نمایندگان خواستار توضیح نخست وزیر درباره توافق السیسی با سلمان درباره این جزایر شدهاند.
السیسی و سلمان همچنین از توافق برای احداث پل زمینی میان مصر و عربستان خبر دادهاند که از این جزایر عبور میکند، البته محافل مصری تاکید کردهاند این توافق چیز جدیدی نیست و در اصل مربوط به دوران حسنی مبارک و توافق وی با ملک فهد بوده که مبارک به این دلیل که احداث این پل بر گردشگری مصر در شرم الشیخ تاثیر منفی میگذارد، حاضر به اجرای این طرح نشده است.
دولت مصر درباره بحث های صورت گرفته در رابطه با تعلق این دو جزیره به خاک مصر اعلام کرده است: ملک عبدالعزیز آل سعود، بنیانگذار عربستان سعودی در ژوئیه سال 1950 از دولت و نظام حاکم بر مصر خواسته بود، حمایت و کنترل اداری دو جزیره مذکور را به دست گیرد و متقابلا دولت و نظام وقت مصر با این خواسته پادشاهی عربستان سعودی موافقت کرد و از آن تاریخ به بعد حمایت از این جزایر برعهده مصر بود.
رژیم صهیونیستی و جزایر دوگانه
«انتظار میرود که جزایر تنگههای تیران(صنافیر و تیران) با قدرت در سطح رسانهها و دیپلماسی در آینده نزدیک مطرح شود چرا که به مسئله مذاکراتی میان اسرائیل و قویترین دولت عربی صاحب حاکمیت اصلی بر آن(عربستان سعودی) تبدیل خواهد شد» این اظهار نظر مربوط به سال 2012 است که نصری المجالی روزنامهنگار اردنی نزدیک به دربار پادشاهی بر زبان جاری کرده بود.
المجالی در مطلبی تحت عنوان جزایر صنافیر و تیران گذرگاه صلح سعودی-اسرائیلی نوشته بود پاسخی که غالبا منابع سعودی از پاسخ دادن به آن طفره میروند، مبنی بر دلیل تاخیر در برقراری صلح میان سعودی و اسرائیل حول محور وضعیت نهایی جزایر صنافیر و تیران عربستان است که در ورودی خلیج عقبه در دریای سرخ قرار دارد(یعنی اگر این مشکل حل شود، سازش میان سعودی و رژیم صهیونیستی امکانپذیرتر میشود)
به نظر میرسد با توجه به بسته توافقنامههایی که شاه سعودی روز جمعه در قاهره با السیسی امضا کرد، وضعیت دو جزیره سعودی یعنی تیران و صنافیر حل و فصل شده است.
روزنامه عکاظ نوشته بود پادشاه سعودی، رویا را محقق کرد، دیگر روزنامه سعودی یعنی الشرق الاوسط هم از توافقات تاریخی مربوط به احداث پل و ترسیم مرزهای دریایی میان عربستان و مصر که شامل وضعیت دو جزیره صنافیر و تیران هم میشود، خبر داده است.
گفته میشود در سال 2007 بار دیگر مسئله احداث پل میان مصر و عربستان از طریق این جزایر مطرح شد که حسنی مبارک دیکتاتور مخلوع مصر با آن مخالفت کرده بود، در آن زمان، عمروالشوبکی تحلیلگر سیاسی موسسه مطالعات استراتژیک الاهرام گفته بود یکی از مهمترین دلایل مخالفت به فشارهای سنگین آمریکا و اسرائیل برای جلوگیری از اجرای این طرح برمیگردد. به گفته این تحلیلگر، اسرائیل احداث این پل را خطری برای امنیت راهبردی خود میداند که ماهیت جغرافیایی و جمعیتی سیناء را هم تغییر خواهد داد و به همین سبب اسرائیل آن را خط قرمزی برای خود میداند که اجازه عبور از آن را نخواهد داد.
در آن زمان، پایگاه خبری دبکا متعلق به رژیم صهیونیستی تهدیدهای مبارک را منتشر کرد که درباره احتمال جنگ در صورت احداث این پل هشدار داده و گفته بود احداث این پل عواقب وخیمی برای اسرائیل خواهد داشت. مبارک گفته بود اسرائیل زمانی جنگ را در سال 1967 میلادی اعلام کرد که جمال عبدالناصر(رئیس جمهور اسبق مصر) تنگه تیران را به روی حرکت کشتیهای اسرائیلی بست.
پس از سقوط رژیم حسنی مبارک و به طور مشخص از سال 2012 میلادی، رسانههای سعودی بار دیگر از مرتبط شدن عربستان و مصر با پل ملک عبدالله سخن گفتند. به طوری که در همان زمان روزنامه الوطن به نقل از یک منبع در وزارت حمل و نقل عربستان نوشت کار برای اجرای طرح(احداث پل میان عربستان و مصر) از اواسط سال 2013 با هزینه اولیه سه میلیارد دلار آغاز خواهد شد. رادیو اسرائیل همان زمان در واکنش به این طرح، آن را تهدید استراتژیک برای رژیم صهیونیستی و مغایر با توافقنامه امضا شده میان تل آویو و قاهره اعلام کرد، این توافق بر آزادی کشتیرانی اسرائیلی از طریق تنگه تیران تاکید میکرد.
موضع اسرائیل بیانگر اهمیت راهبردی جزایر تیران و صنافیر است که در شمال دریای سرخ و ورودی خلیج عقبه قرار دارد، اولین جزیره تنها چهار مایل با شرم الشیخ و دو مایل با صنافیر فاصله دارد و اهمیت آن به این خاطر است که در ورودی خلیج عقبه قرار دارد به طوری که این خلیج را تقریبا از نظر جغرافیایی به محیط بسته تبدیل میکند و سبب میشود تا این دو جزیره بر دریانوردی بین المللی در خلیج عقبه کنترل و سیطره داشته باشد.
رژیم صهیونیستی پس از شکست اعراب در جنگ شش روزه 1967 میلادی، جزایر صنافیر و تیران را به اشغال خود درآورد و تنها پس از امضای معاهده کمپ دیوید اسرائیل حاضر شد پس از دریافت تضمینهای قاطع بین المللی از این جزایر خارج شود، البته رژیم اسرائیل نظامیان خود را به صورت صوری خارج کرده بود و نیروهای بین المللی که در حقیقت حامیان اسرائیل از طریق سازمان ملل و شورای امنیت تحت سیطره آمریکا هستند، جایگزین آنها شدند و از آن زمان عملا رژیم سعودی حاکمیت خود را بر این منطقه راهبردی در دریای سرخ از دست داد و حاکمیت اصلی آن در اختیار تل آویو بوده است.
پس از امضای پیمان ننگین سازش موسوم به کمپ دیوید در سال 1979 میان مصر و رژیم صهیونیستی، قاهره از دو جزیره مذکور صرف نظر کرد تا نیروهای بین المللی چند ملیتی در آن مستقر و بر آن مسلط شوند. بر اساس پروکل نظامی معاهده کمپ دیوید، جزایر صنافیر و تیران در چارچوب منطقه«ج» قرار گرفت به طوری که بر اساس آن مصر هیچ حقی ندارد که در این جزایر حضور نظامی داشته باشد و نیز شهروندان سعودی و مصری هم حق ندارند به این جزایر سفر کنند مگر با هماهنگی نیروهای بین المللی مستقر در این جزایر، همچنین کشتیهای جنگی مصر و عربستان حق نزدیک شدن به این جزایر را بدون اجازه و موافقت نیروهای بین المللی ندارند، حتی کشتیهای گردشگری مصری که از شرمالشیخ میآمدند تنها به دور زدن بر اطراف این جزایر بدون پهلوگیری در این جزایر اکتفا میکردند.تمام این شروط به نفع رژیم اشغالگر قدس بوده است.
در سفری که ملک سلمان به مصر انجام داده است، بار دیگر ایدهای را که فهد بن عبدالعزیز مطرح کرد و برادر متوفایش یعنی ملک عبدالله برای اجرای آن تلاش کرد، بر زبان جاری کرد و نام آن را پل ملک سلمان گذاشت تا مصداق این ضرب المثل عربی باشد که به تعبیر نگارنده، عبدالله آن را پوست کَند و سلمان میخورد. ملک سلمان از احداث این پل سخن گفت و آن را تاریخی توصیف کرد چرا که به گفته وی این پل ارتباط زمینی قارههای آسیا و آفریقا را ممکن میکند.
سر و صدای رسانههای سعودی و مصری در این زمینه با وجود مخالفتهای آشکار برخی محافل مصری با توافق اخیر سلمان و السیسی به راه انداختهاند، با سکوت طرف صهیونیستی روبرو شده است به طوری که تا کنون هیچ موضعگیری یا اظهارنظر رسمی از اراضی اشغالی در قبال این توافق سعودی-مصری اعلام نشده است، رژیمی که قبلا چنین موضوعی را خطری برای امنیت خود قلمداد میکرد و البته بر اساس تعبیری که پایگاه دبکا به کار برده مجر به تمجید از مرحله جدید در جنگ با تروریسمی شده که شاه سعودی و رئیس جمهور مصر از طریق توافقات اخیرشان اعلام کردهاند.
چه چیزی باعث شده که اشغالگران طرحی را بپذیرند(تا لحظه تنظیم گزارش هیچ موضعگیری رسمی از سوی صهیونیستها صورت نگرفته است) که آن را به زیان امنیت خود میدانستند، به فرمول دقیقتر، بهای موافقت اسرائیل با این طرح چیست و تل آویو چه بهایی را برای موافقت خود پذیرفته است.
در طول سالهای گذشته و به ویژه در ماههای اخیر، عربستان سعودی خدمات زیادی به رژیم اشغالگر قدس ارائه کرده است، پادشاهی سعودی میلیاردها دلار نفتی برای تامین جنگ علیه سوریه هزینه کرده است، کاملا چشمان خود را به روی عملیات کشتار و آوارگی مستمر فلسطینیها به دست صهیونیستها بسته است و حتی پوشش سیاسی خود را علنا از لبنان برداشته اند و مهمتر از همه اینکه با قرار دادن حزب الله جنبش مقاوم مردمی در فهرست تروریستی خود و اعمال فشار بر دیگر حکومتهای عربی برای همراهی با این تصمیم خصمانه، بزرگترین هدیه را به اشغالگران قدس تقدیم کردند.
خدمات چشمگیر سعودیها به رژیم صهیونیستی ممکن است از عوامل چشمپوشی این رژیم از توافق سلمان و السیسی و چراغ سبز تل آویو به اجرای این طرح باشد.
مجتهد فعال مشهور سعودی در توئیتر نوشته است پل عربستان و مصر یک طرح قدیمی بوده که به سبب شروط اسرائیل اجرا نشده بود.
یادآوری سند معروف
دگرگونی تحولات و فاش شدن روابط نزدیک میان پادشاهی سعودی و رژیم اشغالگر قدس در طول چندین دهه از زمان نامه ملک عبدالعزیز توسعه یافت که طی آن ملک عبدالعزیز سرزمین فلسطین را در طبقی از طلا به صهیونیستها تقدیم کرد که سند آن با متن نامه عبدالعزیز را چند سال پیش محافل مخالف آل سعود منتشر کرده بودند که متن آن چنین است :« بسم الله الرحمن الرحیم، من سلطان عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل الفیصل آل سعود برای هزار بار نزد سر پرسی کاکس نماینده بریطانیای کبیر اعتراف و اذعان میکنم که از نظر من هیچ مانعی برای واگذاری فلسطین برای اسکان یهودیان یا دیگرانی که بریتانیا تشخص دهد، وجود ندارد، من تا قیامت هم این نظرم را تغییر نخواهم داد.»
سند این نامه عبدالعزیز به نماینده استعمار انگلیس در مجله موسوم به الحرس متعلق به مخالفان آل سعود در جریان همایش علمای سرزمین حجاز در بیست و یکم جولای 1991 میلادی منتشر شده بود.
این سند بهترین دلیل بر موافقت آل سعود برای باقی ماندن رژیم اسرائیل در جزایر تیران و صنافیر دو جزیره بسیار مهم در دریای سرخ است تا بتواند همچنان بر خلیج عقبه تسلط داده باشد و بتواند به راحتی به آبهای دریای سرخ دسترسی داشته باشد.
درباره دلایل اصرار حاکمان سعودی بر تقویت روابط خود با رژیم اشغالگر قدس کافی است به افشاگری یک منبع دیپلماتیک اروپایی اشاره کنیم که به نقل از یک مسئول بلندپایه سعودی نزدیک به دربار پادشاهی گفته بود اولویت ملک سلمان رویارویی با ایران و تقویت روابط با اسرائیل، قطر و ترکیه با تایید و تمجید آمریکا است، این افشاگری در روزنامه نیویورکتایمز صورت گرفته بود.
نشستها و دیدارهای مکرر مقامات سعودی و صهیونیستی دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست و مقامات سعودی دیگر ابایی از افشا و رسانهای شدن آن ندارند، جنگ یمن یکی از مهمترین صحنههای همکاری و هماهنگی آل سعود با رژیم صهیونیستی است و مقامات و محافل یمنی بارها از مشارکت رژیم صهیونیستی در جنگ و ویرانگری در یمن در کنار متجاوزان سعودی سخن گفتهاند.
افشای دیدار انور عشقی ژنرال بازنشسته و عضو کمیته ویژه شورای وزیران سعودی مدیر مرکز مطالعات استراتژیک جده با دوری گولد یکی از بزرگترین مشاوران بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در واشنگتن سر و صدای زیادی به راه انداخت، با این حال، این اولین و آخرین دیدار میان مقامات دو طرف نبود به طوری که روزنامه اسرائیل الیوم اخیرا در مطلبی از ادامه دیدارهای مقامات سعودی و صهیونیستی پرده برداشت، روزنامه بلومبرگ آمریکا هم درباره دیدار عشقی و گولد نوشته بود مقامات سعودی و اسرائیلی راههای تقویت روابط سیاسی و اقتصادی و امنیتی را برای مقابله با گسترش نفوذ ایران در منطقه بررسی کردند.
عشقی در گفتوگو با القدس العربی، رژیم صهیونیستی را دوست آل سعود خوانده بود. این اظهارات حقیقت روابط موجود میان پادشاهی آل سعود و رژیم اشغالگر قدس را بر ملا میکند که ریاض را وادار کرده بود اسرار اشغال اراضی سعودی از سوی اسرائیل از چندین دهه پیش را کتمان کند. اظهارنظر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی درباره دوستی رژیمهای مرتجع عربی همچون عربستان و قطر با این رژیم هم دلیل دیگری بر عمق روابط آل سعود و اشغالگران قدس است.
به هر حال تا پیش از دیدار سلمان از مصر، رسانههای مصری و سعودی از سال 1967 تا کنون به سانسور واقعیتها و حقایق درباره این جزایر و سیطره واقعی صهیونیستها بر آن میپرداختند.
افشاگری سید حسن نصرالله درباره جزایر صنافیر و تیران
چهار سال پیش بود که سید حسن نصرالله رهبر مقاومت که رزمندگان جنبش تحت رهبریاش، برای اولین بار در تاریخ اعراب، اسطوره شکستناپذیری ارتش مجهز رژیم صهیونیستی را در جنگ جولای 2006 در هم شکستند، به صراحت خطاب به آل سعود گفت به جای اشغال بحرین، جزیرههای اشغال شده خود را از اسرائیل پس بگیرد.
سید حسن نصرالله در اشاره به نقض مکرر قطعنامه 1701 شورای امنیت از سوی رژیم صهیونیستی تاکید کرده بود در آینده پهپادهای مقاومت به جزایر عربی که رژیم صهیونیستی اشغال کرده است، نفوذ خواهند کرد که منظور سید مقاومت، جزایر صنافیر و تیران بود .
چند سال پیش فواد حداد از استادان عربستانی دانشگاه لندن خطاب ملک عبدالله پادشاه وقت سعودی گفته بود به سکوت و سانسور رسانهای و پنهانکاری درباره جزایر صنافیر و تیران پایان دهد. وی گفته بود متاسفانه تا کنون حتی یک شکایت هم از سوی سعودیها به سازمان ملل درباره اشغال جزایر مذکور از سوی تل آویو ارائه نشده است، در حالی که این حق ماست دلیل این سانسور و پنهانکاری را بدانیم.
وی فاش کرده بود دلیل سکوت یا ترس آل سعود از تل آویو است یا به این خاطر است که سعودی و رژیم صهیونیستی دو همپیمانی هستند که به اجرای سیاستها و طرحهای راهبردی آمریکا در منطقه خاورمیانه کمک میکنند.
شاید در روزهای آینده جزئیات و افشاگریهای جدیدی درباره این جزایر از سوی محافل رسانهای منتقد آل سعود و مصر صورت گیرد.
انتهای پیام/ر