دانشجویانِ معترض درباره واگذاری موزه چه می‌گفتند

تجمع قابل توجه هنرمندان تجسمی علاوه بر نشان دادن دغدغه آنان نسبت به یک مکان ملی، حضور و دغدغه‌مندی دانشجویان هنر تجسمی را نیز بازتاب می‌داد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی پویا، زمانی که خبر تجمع هنرمندان تجسمی در مخالفت با واگذاری موزه هنرهای معاصر به بنیاد رودکی مطرح شد، برای نگارنده این تصور وجود داشت که در نهایت جمعیتی اندک در برابر این بنای فرهنگی جمع شوند و ماجرا در ابعادی نه چندان وسیع تمام شود. اما شنبه 21 فروردین 1395 هنرمندان و علاقه‌مندان به هنر تعدادشان آنقدر زیاد بود که صدایشان در تمام رسانه‌ها انعکاس یابد و به نوعی حساسیت‌های جمعی بیشتری را در سطح جامعه ایجاد کند.

اکنون و پس از تجمعِ اعتراضی در مقابل موزه هنرهای معاصر، بسیاری از اقشار مختلف جامعه نگرانِ اوضاع موزه و گنجینه گرانبهای آن هستند.

نکته قابل تامل دیگر مشارکت و همراهی طیف‌های سنی مختلف در تجمع اعتراضی در مقابل موزه هنرهای معاصر بود. جایی که می‌شد چهره‌های شاخص نقاشی کشور را در میان جمعیت دید. در آن میان تعداد بسیاری از جوان در میان جمعیت بودند. جوانانی که بیشتر آنان دانشجویان دانشگاه هنر و پردیس هنرهای زیبا هستند. تقریبا همه این جوانانِ هنرمند یا هنردوست یک شعار را دنبال می‌کردند و آن هم حفاظت از میراث فرهنگی و ملی بود.

شاید برای کسانی که در تجمع اعتراضیِ در مقابل موزه هنرهای معاصر حضور نداشتند، جالب باشد که بدانند حاضران در این تجمع با چه انگیزه‌ای به آنجا آمده‌اند. پای صحبت‌های برخی از جوانانِ حاضر در این تجمع نشستیم...

سحر که به تازگی از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده درباره موقعیت موزه هنرهای معاصر معتقد است: واگذاری موزه به بخش خصوصی گنجینه موزه را به خطر می‌اندازد. او با اشاره به وجود آثار ارزشمندی که در گنجینه موزه هنرهای معاصر وجود دارد از اثرِ جکسن پولاک مثال می‌آورد و می‌گوید: «اینها جدای از ارزش مالیشان که وزارت قصد واگذاری به بخش خصوصیش را دارد و احتمالاً به فروش برسانند و با پولش حالا چه کاری می‌کنند، خدا می‌داند. مطلب مهم از نظر من این است که تنها چیزی که می‌توانیم به آن افتخار کنیم، بگویم یک چیزی هم ما داریم و اگر به فروش‌ برسد، دیگر چیزی برای آمدن به موزه نمی‌ماند. اینکه نقاشان و حداقل دانشجوهای کشور بتوانند از آنها استفاده کنند، اینکه نمایش داده شوند و حداقل چند کار را از نزدیک ببینند.»

مریم دیگر دانشجویی است که در تجمع اعتراضی مقابل موزه حضور داشته و می‌گوید: «تا قبل از این اتفاقات موزه شرایط خیلی جالبی نداشت.»

الهام دانشجوی دیگری است که نگاه سخت‌گیرانه‌تری به ماجرا دارد و می‌گوید: «من از چند روز پیش که متوجه ماجرا شدم به قدری شاکی شدم که حد نداشت.کلی راجع به آن جستجو کردم و دیدم  متاسفانه صحت دارد. شنبه ساعت 3 مثل همه آدم‌هایی که اینجا بودند آمدم و  مقابل در موزه نشستم و خواستیم ملانوروزی توضیح  دهد.»

او درباره حرف‌های ملانوروزی می‌گوید: «یعنی معلوم بود  به خاطر واکنش مردم مجبور شده است که رویه‌اش را عوض کند.»

مهیار هم می‌گوید: «مورچه چی هست که کله‌پاچه‌اش چی باشد. تا پیش از این و در سال‌های گذشته امثال ... و دوستانش در آنجا (موزه هنرهای معاصر) دزدی می‌کردند و الان هم یک سری دیگر می‌خواهند این کار را بکنند.»

آیدا به یک ناآگاهی نسبت به وضعیت موزه اشاره می‌کند که اصلاً موزه چه شرایطی دارد و اگر بنیاد رودکی مدیریت آنجا را به عهده بگیرد چه شرایطی به وجود می‌آید. آیدا می‌گوید: «از چند نفر هم پرسیدم. فقط شور لحظه‌ای برشان داشته بود و  فقط جیغ ویغ کردند. آخر هم نتوانستند درست توضیح دهند.»

در میان دانشجویان حاضر در این تجمع کسانی بودند که به جای فریاد زدن، حرفشان را بر روی کاغذ نوشته بودند. «موزه میراث ملی است»، «نه به خصوصی سازی» و «میراث ملی را واگذار نکنید» از  جمله شعارهایی بود که نوشته شده بود و در دست برخی از دانشجویان بود.

نگاه دانشجویان به واگذاری موزه هنرهای معاصر به بنیاد رودکی متفاوت بود و هر کدام از آنان دیدگاه خود را داشتند اما در این میان هدف و خواسته‌ی آنان مشترک بود؛ آنان نمی‌خواهند موزه به دست بخش خصوصی برسد چرا که گنجینه را در خطر می‌بینند. موزه برای دانشجویانِ معترض محلی است برای حفظِ میراث گرانبهای هنری ایران. میراثی که آثار بسیاری از هنرمندان ایرانی و خارجی شاملش می‌شود.

انتهای پیام/