قراردادهای جدید نفتی را با دیدگاه ۵۰ سال پیش نوشتند/ هیچ انتقال فناوری صورت نمی‌گیرد


یک اقتصاددان گفت: اینکه با اجرای قراردادهای IPC یک شرکت ایرانی در کنار شرکت خارجی بتواند در جریان عملیات نفتی، هم از نظر مهارتهای مدیریت ارتقا یابد و هم دانش فنی جدید را کسب کند، ظاهر زیبایی دارد اما واقعیت نیست.

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، مسعود درخشان در نشست تخصصی "بررسی مدل جدید قراردادهای نفتی از منظر انتقال فناوری" در مرکز مطالعات راهبردی تربیت اسلامی اظهار داشت: بارها از مسئولان نفتی کشور شنیده‌ایم که یکی از اهداف اصلی انعقاد قرارداد با شرکت‌های نفتی خارجی انتقال فناوری است که این هدفگذاری، یک توجیه جدی و کلی برای این کار است که پای شرکت‌های نفتی خارجی را به کشور باز کنیم، چرا که آنها از دانش پیشرفته برخوردارند و ما به این دانش پیشرفته نیاز داریم.

این اقتصاددان با بیان "این یک استدلال بسیار قوی است اما واقعیت چیز دیگری است"، گفت: وزارت نفت با این پیش‌فرض که دانش فنی پیشرفته نزد شرکت‌های نفتی خارجی است و ما به‌شدت نیازمند دانش پیشرفته برای توسعه منابع نفتی‌مان هستیم، تصمیم گرفت تا سازوکار جدیدی را مشخص کند که آن را IPC نامید.

وی افزود: در این قراردادها تصریح شده که یک شرکت نفتی خارجی باید در کنار یک شرکت نفتی داخلی صاحب صلاحیت حضور یابد تا این شرکت داخلی بتواند در جریان عملیات نفتی، هم از نظر مهارتهای مدیریت ارتقا یابد و هم دانش فنی جدید را کسب کند.

درخشان با ابراز "این استدلال صورت موجهی دارد اما باطنش اشکالات جدی دارد"، گفت: درک این اشکالات نیاز به تخصص دارد و متأسفانه از آنجایی که مسئولان نفتی کشور در دیدار با مسئولان تصمیم گیری در دولت و مجلس همین ظاهر زیبا را بیان می‌کنند و مسئولان تصمیم‌گیر نیز حوصله گوش دادن به تحلیلهای فنی و تخصصی را بیش از 10 دقیقه یا یک ربع ندارند، استفاده از این نوع قراردادها به‌منظور انتقال دانش فنی مورد توجه و پسند قرار گرفته است، اما واقعیت چیز دیگری است.

وی ادامه داد: مخزن نفتی مثل سماور نیست که مثلاً 50 لیتر ظرفیت داشته باشد و هرچه با لیوان از آن برداریم، بقیه حجم آن باقی بماند تا بعد مورد استفاده قرار دهیم، بلکه مخزن نفتی یک سنگ مخزن است که در منافذ آن نفت قرار گرفته و باید به‌صورت کاملاً صیانتی از آن برداشت کنیم و هرچه برداشت بیشتر می‌شود فشار مخزن کاهش می‌یابد تا جایی که دیگر امکان بهره برداری وجود ندارد و نفت درجای باقی‌مانده دیگر قابل برداشت نخواهد بود.

درخشان اذعان داشت: 7 یا 8 سال پیش از انقلاب اسلامی، تولید سرانه هر چاه نفت در ایران 25 هزار بشکه بود، این رقم در آستانه انقلاب به 20 هزار بشکه رسید و اکنون میانگین تولید سرانه هر چاه نفتی در ایران به زیر 1800 بشکه رسیده است.

وی افزود: مجموع نفت درجای ایران 600 میلیارد بشکه است که از زمان دارسی تا امروز حدود 70 میلیارد بشکه آن برداشت شده و طبق بررسی‌های میدانی و پژوهشهایی که حدود 5 سال قبل انجام گرفته از مقدار نفت باقی‌مانده ایران فقط 55 تا 56 میلیارد بشکه نفت امکان برداشت داریم.

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: وزارت نفت اعلام می‌کند "هر‌چه سریعتر می‌خواهیم تولید نفت ایران را به 4 میلیون بشکه در روز برسانیم"، این مسئله با تولید صیانتی سازگار نیست و موجب می‌شود نفت درجای بیشتری را از دست بدهیم.

وی ادامه داد: طبق بررسی‌های دقیق صورت گرفته تولید مطلوب نفت در حال حاضر باید در مرز 3 میلیون و 200 هزار بشکه باشد.

درخشان در خصوص رویکرد انتقال فناوری در همراه شدن شرکت‌های داخلی با شرکت‌های خارجی گفت: باید مشخص کنیم که می‌خواهیم چه‌چیزی را منتقل کنیم، فرآیندهای فناورانه در عملیات نفتی و همچنین تجهیزات پیشرفته هر دو دانش فنی یا فناوری هستند، منظور از انتقال فناوری در قراردادهای IPC‌ کدام است؟

وی افزود: تقریباً اتفاق نظر وجود دارد که در بخش فرآیندهای فناورانه با 100 سال تجربه فنی و با وجود مراکز علمی متعدد از قبیل پژوهشگاهها و دانشگاههای کشور و تربیت نیروهای انسانی، چیزی کم نداریم؛ اما در تجهیزات فنی عقب هستیم.

این استاد دانشگاه با بیان "شرکت های ساخت تجهیزات فنی در دنیا کم هستند"، گفت: اینکه صحبت از انتقال فناوری می‌کنیم مسئله از تک‌بعدی بودن خارج می‌شود و ابعاد گوناگونی به خود می‌گیرد، اینکه شرکت‌های BP و شل و توتال و امثال آن همه چیز دارند و ما با قرارگرفتن در کنار آنها همه چیز خواهیم داشت یک تفکر قدیمی است و دیدگاهی است که 50 سال پیش وجود داشت، ما می‌خواهیم با دیدگاه 50 سال پیش قراردادهای جدید نفتی ایران را بنویسیم.

وی ادامه داد: شرکت‌های نفتی بین المللی همچون BP، توتال و ... شرکت‌های ION بودند اما به‌موازات تخصصی شدن صنعت نفت، ماهیت این شرکت‌ها در دنیا تغییر کرد و شرکت‌های خدمات نفتی یا OSC در جهان تأسیس شدند که کار خدمات فنی از قبیل اکتشاف، حفاری، چاه‌آزمایی و ... را به‌صورت کاملاً تخصصی به‌عهده گرفتند و شرکت‌های دیگری شکل گرفت با عنوان EPC که مهندسی، تأمین تجهیزات و ساخت را به‌عهده گرفتند و شرکت‌های نوع سومی نیز تشکیل شدند که شرکت‌های توسعه فناوری نام دارند که این شرکتها فناوریها را توسعه داده و در اختیار شرکت‌های OSC و EPC قرار می‌دهند.

درخشان تصریح کرد: شرکت‌های بزرگ نفتی سالهاست با شکل‌گیری این ساختارها از ION به E & P تبدیل شده‌اند، یعنی شرکت‌های تولید و اکتشاف که کارهای خود را با استفاده از شرکت‌های OSC و EPC پیش می‌برند؛ یعنی BP با شرکت‌های OSC مشخصی کار می‌کند و شل با یک شرکت OSC دیگر.

وی افزود: در قرارداد IPC تأکید شده که شرکت نفتی ایرانی که باید در کنار شرکت خارجی در یک پروژه قرار گیرد، اولاً نباید دولتی باشد و ثانیاً باید تمامی فعالیت‌های خود را در زمینه OSC و EPC واگذار کند و به‌عنوان یک شرکت E & P درآید؛ ما در ایران شرکت E & P نداریم، اما شرکت‌های بسیار خوب فعال OSC و EPC داریم؛ اینکه این شرکت‌ها بخواهند در کنار یک شرکت خارجی قرار گیرند یعنی اینکه یک شرکت حفاری بیاید کارهای حفاری‌اش را تعطیل کند یا تحویل دیگران دهد و یک شرکت نوپای E & P  تشکیل دهد که این شرکت نوپا می‌خواهد در کنار یک شرکت بزرگ و باتجربه تولید و اکتشاف قرار گیرد، آیا می‌تواند متوجه شود که شرکت نفتی خارجی چه می‌کند تا مدیریت پروژه یاد بگیرد؟

درخشان اظهار داشت: در جلسه‌ای که با مسئولان وزارت نفت و مسئولان تصمیم‌گیر در قراردادهای جدید داشتیم گفتیم خوب، قرار است چطور از یک شرکت E & P انتقال دانش به شرکت ایرانی صورت بگیرد، گفتند "یک شرکت عملیاتی مشترک تشکیل می‌دهیم، مثلاً به اسم JOC که این JOC بیاید به‌عنوان واسط از شرکت خارجی بخواهد که آن شرکت نفتی خارجی، شرکت‌های EPC و OSC طرف قراردادش را تشویق کند که با شرکت‌های OSC و EPC ایرانی انتقال دانش داشته باشند".

وی افزود: این کار یعنی یک قرارداد مجزا باید بین شرکتهای خدمات فنی و تولید کننده تجهیزات خارجی با شرکت‌های ایرانی بسته شود تا انتقال دانش صورت گیرد که ربطی به قرارداد IPC ندارد و این کار هم قرار است با پادرمیانی و تشویق و درخواست از شرکت نفتی خارجی صورت گیرد که هیچ تضمین و ضمانت حقوقی برای آن نیست.

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: یعنی ما داریم یک شرکت نفتی خارجی را بر یک میدان نفتی‌مان مسلط می‌کنیم که 27 سال در این میدان باشد و هیچ ضمانتی برای انتقال دانش به شرکت ایرانی وجود نداشته باشد؛ به‌جای آن، شرکت ملی نفت ایران می‌تواند خودش با شرکت‌های OSC یا EPC معتبر خارجی قرارداد انتقال دانش فنی امضا کند.

وی ادامه داد: شرکت‌های E & P کارشان تأمین مالی از بانک‌ها، مدیریت پروژه و استفاده از شرکت‌های OSC و EPC است که در مورد مدیریت پروژه گفتیم یک شرکت تازه‌تأسیس E & P ایرانی که هیچ تجربه‌ای در این زمینه ندارد، نمی‌تواند در کنار یک شرکت قدر خارجی کار مدیریت کلان پروژه یاد بگیرد، اگر تعاملات خوبی شکل بگیرد و در دامن یک شرکت نفتی خارجی یک شرکت ایرانی مدیریت پروژه‌های کلان نفتی آموزش ببیند، ما یک شرکت خصوصی نفتی داریم که در دامن شرکت نفتی مثل شل یا بی‌پی رشد کرده، این چه‌چیزی به شرکت ملی نفت ایران اضافه می‌کند؟

این استاد دانشگاه اظهار داشت: شرکت ایرانی در دامن شرکت خارجی رشد می‌کند و بعد از مدتی اگر ما خواستیم بگوییم "شرکت نفتی فلان، حاضری فلان کار را هم برای ما انجام بدهی؟"؛ می‌گوید "من هم دیگر بین‌المللی هستم، قرارداد من هم در همان حد قراردادهای خارجی است، هیچ فرقی نمی‌کند"، چه فایده‌ای برای شرکت ملی نفت خواهد داشت؟ چه‌چیزی رشد کرد؟ یک تعداد شرکت‌های نفتی ایرانی که در دامن شرکت‌های نفتی خارجی رشد می‌کنند و درنهایت برای آنها کار خواهند کرد چون مهندسان ایرانی نسبت به محیط‌های بین‌المللی ارزان‌تر می‌گیرند.

وی افزود: به‌طور مثال به شرکت نفتی ایرانی بعد از 15 سال می‌گوید "برو و در شمال آفریقا از جانب من فلان میدان را مثلاً مدیریت کن" و شرکت ایرانی هم می‌گوید چشم! چه‌چیزی عاید شرکت ملی نفت می‌شود از این ارتباطات؟ آیا بدنه شرکت ملی نفت قوی‌ترمی‌شود؟ نه، به‌عکس مرتباً نیروهایش را از دست می‌دهد، این همان خطری است که من متوجه آن هستم، نه‌‌تنها نیروهایش را از دست می‌دهد، یک نوع بی‌تفاوتی در نیروهایی که مانده‌اند هم به وجود می‌آید. می‌گویند "ببینید فلان کس زدوبند کرد، یک شرکت درست کرد و رفت، ما موندیم"!، و الآن دارد این اتفاق می‌افتد؛ برخی از مهندسان نفت می‌گویند در شرکت‌های نفتی ولوله‌ای افتاده که "خارجی‌ها دارند می‌آیند، برویم صلاحیت خودمان را مصوبه‌اش را بگیریم و برویم با آنها"!، ولوله‌ای در نفت افتاده که "برای چه اینجا بمانیم؟ برویم با خارجی‌ها کار بکنیم."، اینجاست که من آن جمله را گفتم که خیلی‌ها ناراحت شدند، گفتم این قراردادهای نفتی چه زیبا و کارا قلب شرکت نفت را هدف قرار داده است.

درخشان تصریح کرد: در زمینه استفاده از شرکت‌های OSC و EPC هم خود ما می‌توانیم این شرکت‌ها را به کار بگیریم و نیازی نیست توتال بیاید این شرکتها را در میدانهای ما به کار بگیرد.

وی افزود: در مسئله تأمین مالی نیز آیا باید یک شرکت نفتی خارجی را بیاوریم تا یاد بگیریم چگونه می‌توان از بانک‌های جهانی وام گرفت یا با استفاده از ساختارهای بازارهای مالی این کار را انجام دهیم؟ شرکت ملی نفت ایران تا امروز هیچ‌گاه اقدام به گرفتن وام از بانک‌های بین المللی نکرده است، خود این شرکت می‌تواند این کار را انجام دهد.

این اقتصاددان با اعلام "مسائلی هست که مسئولان نفتی و مسئولان تصمیم‌گیر کشور نسبت به آن بی‌توجه‌اند"، گفت: قرارداد IPC در منافات کامل با اقتصاد مقاومتی است.

انتهای پیام/