چهارطاقی خشتی و گِلی "شاسوسا"/ بی‌مهری مسئولان و تخریب خلوتگاه تاریخی سهراب سپهری


"ﺷﺎﺳﻮﺳﺎ" به خلوتگاه سهراب سپهری معروف است که بی توجهی به این بنای تاریخی آن را ناشناخته باقی گذاشته است، هنوز هم دلیل بی توجهی به این بنای تاریخی مبهم است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از کاشان، شاسوسا که شاید در آن زمان به شاه ساسان هم معروف بوده، در مزرعه‌ای در ﺷﺮﻕ ﮐﺎﺷﺎﻥ و در میان اراضی زراعی دشت ملا حبیب محدوده شهرستان آران و بیدگل و همچنین در مسیر جاده قدیم آران و بیدگل به کاشان واقع ‌شده است.

این مکان تاریخی خلوتگاه سهراب سپهری شاعر نامدار کاشانی نیز بوده که مورد بی‌توجهی و بی مهری واقع شده است به گونه‌ای که برای بسیاری از دوست‌داران سهراب و همچنین هواداران میراث فرهنگی هنوز ناشناخته است. 

شاسوسا، یادگاری از دوره ایلخانی

رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آران و بیدگل در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در کاشان پیرامون قدمت این بنای تاریخی اظهار داشت: از ترکیب و شکل قوس‌های این بنا آن‌گونه استنباط می‌شود که این بنای تاریخی متعلق به دوره ایلخانی باز می‌گردد، ساختار کلی بنا یک چهارطاقی است و مصالح اصلی به‌کار رفته در آن خشت و گِل بوده که به‌ندرت آجر در آن مشهود است.

جواد صدیقیان با بیان اینکه این فضا در میان زمینی محصور با دیوار گِلی به وسعت تقریبی 1100 متر مربع قرار دارد، گفت: بخش عمده سقف این چهارطاقی بر اثر نزولات جوی و بارش‌های متعدد فرو ریخته است، همچنین عدم رسیدگی مسئولان و فرسایشی که بر اثر بارش‌ها در این بنا به وجود آمده، مصالح جداره بیرونی و شکل اصلی بنا را تحت تأثیر قرار داده است.

وی "شاسوسا" را از جمله ده‌ها ﺑﻨﺎﯼ ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﻭ ﺁﺭﺍﻥ ﻭ ﺑﯿﺪﮔﻞ دانست و افزود: عدم توجه ﺑه این بنای تاریخی سبب تخریب آن شده است که شاید تا چند سال دیگر نامی از این بنا باقی نماند، اکنون نیز این مکان برای تعداد زیادی از افراد ناشناخته مانده است.

از جمله مسائلی که روز به‌ روز بنای تاریخی شاسوسا را به نابودی و تخریب نزدیک‌تر می‌کند، بی توجهی و عدم اختصاص اعتبارات کافی در مجموعه میراث فرهنگی است، به دلایل متعدد از جمله نبود تبلیغات و اطلاع‌رسانی و نیز بی مهری، بنای تاریخی "شاسوسا" از بازدید مردم سراسر کشور محروم مانده است.

حال که "شاسوسا" ناشناخته باقی مانده، شاید عکس‌های ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ سهراب ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ نوشته‌ای ﮔﻮﯾﺎﯼ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺍﯾﻦ بنا در دوران گذشته و ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﺿﺮ باﺷﺪ.
رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آران و بیدگل تصریح کرد: تزئینات ساده‌ای که در بنای تاریخی شاسوسا به‌کار رفته تنها در سطوح داخلی آن همراه با لایه‌ای از گچ شیری کشیده شده است و بر روی آن تزئینات ساده گچی و رسمی بندی بسیار ساده‌ای را می‌توان مشاهده کرد.

تاریخ در شیارهای شاسوسا پنهان مانده است

وی خاطر نشان کرد: بنای شاسوسا همانند چهارطاقی موجود در نیاسر است با این تفاوت که بنای نیاسر از سنگ ساخته‌ شده، اما در بنای تاریخی شاسوسا خشت و گِل به‌کار رفته است، به همین دلیل این بنای تاریخی از فرسایش بیشتری نسبت به چهارطاقی نیاسر رنج می‌برد.

صدیقیان به قسمت‌های باقی‌مانده از سقف بنای تاریخی شاسوسا که ترکیبی از آجر و خشت است، اشاره کرد و گفت: بر اساس قسمت‌های باقی‌مانده در سقف این بنا می‌توان گفت پوشش سقف این بنا گنبدی شکل بوده و پلانی مربعی شکل داشته است، همچنین شکل قوس‌ها و ترکیب دورها زمان مرمت بنا را به قبل از دوره قاجار برمی‌گرداند و این‌طور به نظر می‌رسد که در دوره صفویه اقدامات و بدنه‌سازی‌هایی در این بنای تاریخی صورت گرفته است.

شعر سهراب در وصف شاسوسا

در کنار این خلوتگاه، باغ‌هایی ﺑﻮﺩه ﮐﻪ ﺍﮐﻨﻮﻥ ویرانه‌ای ﺍﺯ آن‌ها به‌جامانده است. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﺪﻭﺩه ﺑﻨﺎﯾﯽ ﺧﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﺣﺼﺎﺭﯼ ﺍﺯ چینه‌های ﮔِ ﯽ قرارگرفته ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ این بنا آن‌چنان ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩه و بیننده را به خود جذب می‌کرده است ﮐﻪ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﮐﺎﺷﺎﻧﯽ، ﺳﻬﺮﺍﺏ ﺳﭙﻬﺮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻌﺮﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺎ ﻭ ظاهراً ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺎ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

اکنون ﯾﮏ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭﺍﺗﯽ ﺑا ﻧﺎﻡ ﺷﺎﺳﻮﺳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺁﯾﺎ ﺧﻮﺩ ﺷﺎﺳﻮﺳﺎ ﺑﺎﻗﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ؟ ﯾﺎ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﺳﭙﻬﺮﯼ در وصف شاسوسا نوشته: ﻟﺒﺨﻨﺪ ‏«ﺷﺎﺳﻮﺳﺎ‏» ﺑﻪ ﺧﺎﮎ می‌ریزد ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺟﺎﯼ گمشده‌ای ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ می‌دهد؟

در باورهای اعتقادی مردم، این بنا همواره از نوعی قداست و احترام برخوردار بوده و در زمان‌های گذشته حداکثر تا 40 سال قبل که آب قنات مزرعه ملأ حبیب جاری بوده وارد حوضچه‌ای در این بنا می‌شده است.

ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺣﻔﺮ چاه‌های ﻋﻤﯿﻖ ﻭ ﻧﯿﻤﻪ ﻋﻤﯿﻖ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ کاشان ﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ بی‌رویه ﺍﺯ آب‌های زیرزمینی طی 30 ﺳﺎﻝ ﺍﺧﯿﺮ، ﺳﻄﺢ ﺁﺏ زیرزمینی ﺁﻥ کاهش ‌یافته ﻭ ﻗﻨﺎﺕ ﯾﺎ ﭼﺎﻩ ﺁﺏ در بنای تاریخی شاسوسا خشک‌ شده ﺍﺳﺖ.

رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آران و بیدگل در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: در روزهای سوگواری، مردم در این بنا آش نذری می‌پختند، آن زمان هر شخصی که نذری داشته برای ادای نذر خود به بنای تاریخی شاسوسا رفته و در آنجا نذر خود را ادا و در میان مردم پخش می‌کرده است، همچنین مراسم روضه‌خوانی در این بنا برگزار می‌شده است.

وی بیان کرد: در زمان‌های قدیم بنای تاریخی شاسوسا یک نوع معبد به شمار می‌رفته است، مردم برای عبادت به این مکان می‌آمدند و کم‌کم با گسترش دین اسلام مراسم‌های روضه‌خوانی در این مکان برگزار می‌شده است.

خلوتگاه سهراب در انزوا

متأسفانه نسل جدید اقداماتی برای این بنای تاریخی و خلوت‌گاه شاعر نامدار کشور انجام نداده‌اند، اما افراد سال‌خورده هنوز هم برای این مکان تاریخی احترام خاصی قائل هستند. سهراب سپهری از این بنا در اشعار خود نام ‌برده و نیز برای آن‌که مردم این مکان را مقدس می‌دانستند از این بنا به‌عنوان خلوتگاه خود یاد کرده است.
بنای تاریخی شاسوسا که به خلوتگاه سهراب سپهری مشهور است در تاریخ 25 مردادماه سال 1379 به شماره ثبت 3623 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

دوباره اردیبهشت و گلاب، دوباره سهراب و عطر گل محمدی

اردیبهشت ماه که از راه می‌رسد نام کاشان دو چیز را در ذهن شکل می‌دهد، سهراب سپهری و فصل گلاب‌گیری. سهراب سپهری شاعر و نویسنده نامدار  15 مهر 1307 در کاشان دیده به جهان گشود، او علاوه بر شاعری در نقاشی نیز هنر و سبک‌های زیبایی از خود به‌جا گذاشته است.

میرزا نصرالله خان سپهری پدربزرگ سهراب نخستین رئیس تلگراف‌خانه کاشان بود، پدرش «اسدالله» و مادرش «ماه جبین» نام داشتند، ازاین‌رو می‌توان گفت سهراب در خانواده‌ای که هم پدر و هم مادرش اهل هنر و شعر بودند متولد شده، پس نباید تعجب کرد که چگونه سهراب، سهراب سپهری شاعر نامدار ایران شد.

سهراب به فرهنگ مشرق زمین علاقه خاصی داشت و در زمان حیات خود از کشورهای هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین دیدن کرد، مدتی در ژاپن زندگی کرد و هنر «حکاکی روی چوب» را فراگرفت، همچنین به شعر کهن سایر زبان‌ها علاقه‌مند بود، از این‌رو ترجمه‌هایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی را انجام داد و تا پایان عمر در نمایشگاه‌های نقاشی بسیاری حضور داشت.

در مرداد 1336 از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت، در مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته لیتوگرافی نام‌نویسی کرد. در دورانی که به‌اتفاق حسین زنده رودی در پاریس بود بورس تحصیلی‌اش قطع شد و برای تأمین مخارج و ماندن بیشتر در فرانسه و ادامهٔ نقاشی، مجبور به کار شد.

وی کارهای هنری خود را در نمایشگاه‌ها به معرض نمایش می‌گذاشت، حضور سهراب در نمایشگاه‌های نقاشی تا پایان عمر او ادامه داشت. سهراب هنرمندی جستجوگر، تنها، کمال طلب، فروتن و خجول که دیدگاه انسان دوستانه‌اش بسیار گسترده و فراگیر بود، ازاین‌رو آثار او همیشه نقد و بررسی‌ به همراه داشته است. برخی از کتاب‌های پیرامون او شامل، «تا انتها حضور»، «سهراب مرغ مهاجر»، «هنوز در سفرم»، «بیدل، سپهری و سبک هندی»، «تفسیر حجم سبز»، «حافظ پدر، سهراب سپهری پسر، حافظان کنگره»، «نیلوفر خاموش: نظری به شعر سهراب سپهری» و «نگاهی به سهراب سپهری» است.

سهراب در وصف مرگ پدرش این‌چنین نوشته است: پدرم وقتی مرد پاسبان‌ها همه شاعر بودند. حضور فاجعه، آنی دنیا را تلطیف کرده بود. فاجعه آن‌طرف سکه بود، وگرنه من می‌دانستم که پاسبان‌ها شاعر نیستند.

پدر او که به بیماری فلج مبتلا بود، در سال 1341 فوت کرد. در اسفند همین سال بود که از تمامی مشاغل دولتی کناره‌گیری کرد.سهراب سپهری در سال 1358 به بیماری سرطان خون مبتلا شد و به همین سبب در همان سال برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری این شاعر نامدار بسیار پیشرفت کرده بود و او ناکام از درمان به تهران بازگشت.

سنگ‌قبر سهراب در مهر 1384 با بی‌دقتی کارگران و به علت سقوط مصالح ساختمانی بر روی آن شکست و با سنگ سفیدرنگ دیگری که سعی شده بود با سنگ قبلی شباهت داشته تعویض شد، همچنین در 29 اسفند 1387، سنگ بزرگ‌تر سیاه‌رنگی بر روی سنگ سفید نصب شد که بر روی آن قسمتی از شعر «واحه‌ای در لحظه» از کتاب حجم سبز با خطاطی رضا مافی حکاکی شده‌ است.

سرانجام در غروب اول اردیبهشت سال 1359 در بیمارستان پارس تهران به علت ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت و صحن امامزاده سلطان‌علی‌ بن محمدباقر (ع) در مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان میزبان ابدی سهراب شد.

گزارش از فائزه صفری

انتهای پیام/