عربستان سعودی؛ دست انگلیس در تشکیل یک «دولت ترور»

عربستان سعودی؛ دست انگلیس در تشکیل یک «دولت ترور»

تاریخ نشان داده که از آغاز تا امروز انگلیس آشکارا دستی در پادشاهی عربستان سعودی داشته است، دستی که غالباً مشوق جاه‌طلبی‌های سعودی‌ها است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم متن یادداشت جانی گانت (Johnny Gaunt) روزنامه‌نگار ساکن ولز و عضو فعال گروه «ائتلاف جنگی را متوقف کنید» با عنوان "عربستان سعودی؛ دست انگلیس در تشکیل یک «دولت ترور»"‌ به‌شرح ذیل است.

پادشاهی عربستان سعودی قصد دارد خود را به یک موقعیت جهانی منحصر به فرد برساند. با وجود گزارش‌های همیشگی مبنی بر نقض حقوق بشر که از درون این کشور می‌آید، عربستان همچنان یک متحد و «دوست» انگلیس و آمریکا باقی مانده است.

گردن‌زدن‌های عمومی در میدان مخصوص، در کنار سنگسار، تازیانه زدن و قطع ضربدری دست و پا در این کشور به‌خاطر جرایمی چون جادو جنبل، به امری معمول تبدیل شده است.

اما تنها در درون این کشور نیست که تخلفات جدی از حقوق بشر صورت می گیرد. از زمان شروع کارزار هوایی به‌رهبری عربستان علیه یمن در مارس 2015 سازمان‌های غیردولتی و گروه‌های بشردوستانه در این حوزه، همواره اتهاماتی مبنی بر تخلفات این کشور از حقوق بشر را مطرح کرده‌اند.

ژانویه امسال و با درز گزارشی از هیئت کارشناسان سازمان ملل درباره حملات گسترده و نظام‌مند به غیرنظامیان یمنی که تخلفی فاحش از قوانین بین المللی محسوب می‌شود، به گزارش‌های مربوط به این موضوع مهر تأیید دوباره زده شد.

به گزارش سازمان ملل در یمن که تا پیش از این درگیری‌های ویرانگر کشوری فقیر بود، در سال گذشته 6 هزار و 400 تن کشته شدند که نیمی از آنان غیرنظامی بودند، بیشتر از 30 هزار تن نیز مجروح شدند و دو میلیون و 500 هزار نفر نیز بی‌خانمان شده‌اند.

در عین حال تاریخچه طولانی فروش‌های تسلیحاتی انگلیس به عربستان سعودی از سال 2010 به اوج خود رسیده است. دولت دیوید کامرون مجوز فروش حدود 7 میلیارد پوند تسلیحات را به این کشور صادر کرده که قریب 3 میلیارد پوند آن از زمان آغاز حمله عربستان علیه یمن صورت گرفته است. این امر کاملاً در مغایرت با قوانین انگلیس و آمریکا و مقررات بین المللی انجام می‌شود.

مالکوم ریفکیند رئیس پیشین کمیته اطلاعاتی و امنیتی پارلمان انگلیس اخیراً در گفتگویی با شبکه آی‌تی‌ان گفت: «در طول سالها عربستان سعودی متحدی قوی برای انگلیس و غرب بوده است. گذشته از موضوع یمن، عربستان شهره به استفاده از نیروی نظامی خود علیه کشورهای دیگر نیست».

دلیل آنکه ریفکیند چنین اظهار نظر آشکارا دروغینی را مطرح می‌کند، این است که شهرت داخلی عربستان مدتهای مدیدی است که بر عملیات‌های خارجی (آشکار) آن سایه انداخته است. با این حال در طول 20 سال گذشته این رژیم نفوذ نظامی خود را در منطقه گسترش داده است.

در حال حاضر عربستان همزمان در جنوب به بمباران یمن مشغول است و در عین حال به سطوح بالای آماده سازی‌های نظامی در اطراف سوریه مبادرت می‌کند و به تمرینات نظامی بزرگ در شمال شبه‌جزیره عربستان دست می‌زند.

نوع رابطه‌ای که بین انگلیس و عربستان وجود دارد، سپتامبر گذشته خود را بهتر نشان داد. این دو کشور پیش از انجام رأی‌گیری از سوی سازمان ملل، با انجام توافقات محرمانه برای تبادل رأی و تقویت مواضع خود در درون شورای حقوق بشر سازمان ملل دست به دسیسه زدند.

این کار علاوه بر آنکه نمایشی واضح از بی‌اعتنایی به سازمان ملل و کل روندهای دموکراتیک بود، این کنایه تلخ را نیز در خود داشت که عربستان اکنون ریاست یکی از گروه‌های متنفذ سازمان ملل را برای بحث پیرامون نقض حقوق بشر از سوی کشورها در اختیار دارد،  در حالی که همزمان خود از جنبه‌های مختلف ناقض این حقوق است.

اما با توجه به مسائل گفته شده، چرا انگلیس چنین توافق صمیمانه‌ای را با یک رژیم بی‌رحم بدنام انجام داده است؟ بله، وسوسه آشکار نفت عامل اصلی است، اما اگر واقعاً می‌خواهید درک کنید که این دوستی چگونه شکل گرفته، باید اندکی درباره تاریخ این کشور اطلاع داشته باشید.

در دهه 1740 منطقه جغرافیایی که اکنون به نام عربستان سعودی شناخته می‌شود، کمابیش فلاتی مورد سکونت قبایل بدوی جنگجو بود. ابن‌سعود جد خاندان سعودی امروزی تنها یکی از بی‌شمار رهبران بیابانگرد بود که قبایل دیگر را مورد یورش قرار می‌دادند و بر سر برتری با یکدیگر چشم و همچشمی داشتند، اما یک رویارویی روحانی تبعیدی عبدالوهاب با ابن‌سعود موجب شکل‌گیری رابطه‌ای شد که سرنوشت کل خاورمیانه را تغییر داد.

عبدالوهاب تنها یکی از بی‌شمار متعصبین مذهبی بود، اما ابن‌سعود چیزی بیش از موعظه‌های افراطی را در او دید. او دریافت که عبدالوهاب می‌تواند در برابر دشمنان قبیله‌ای به او یک حاشیه برتری ببخشد و به‌طور بالقوه فرصتی را برای تسلط بر این شبه‌جزیره برایش فراهم آورد.

از نظر عبدالوهاب تحولات مذهبی اسلام از حدود سالهای 950 تا 1000 میلادی در مسیری نادرست پیش رفته بود که باید اصلاح و دکترین‌های آن منسوخ می‌شد. بر اساس تفسیر او هر کسی که در مقابل آموزه‌های او مقاومت یا از دنبال کردن دقیق آنها قصور می‌کرد، به‌چشم یک «غیرمسلمان» به او نگاه می‌شد.

این منطق  مردم را بر سر راه انتخابی روشن قرار داد: اطاعت از وهابیت یا کشته شدن به‌عنوان یک مرتد.

یورش‌های سنتی به قبایل همسایه تا زمان پیوند وهابیت و آل سعود، صرفاً برای کسب ثروت و سلطه انجام می‌شد، اما اکنون وهابیت با تفکر سعودی عجین شده بود و این یورش‌ها به جنگهای مقدس تبدیل شده بود که به هزاران اعدام خشونت آمیز در قلمروهای همسایه منجر گردید.

شهرت این یورش‌های خونین به‌زودی در همه جا پخش شد و چندان طولی نکشید که ابن‌سعود و شهرت بی‌رحمانه الوهاب ترس را در قبایل و روستاها و شهرهای سراسر عربستان حکمفرما کرد.

آنها به‌زودی بخش بزرگی از این شبه‌جزیره را فتح کردند. گزارش‌ها از قتل عام هزاران نفر نظیر واقعه کربلا در سال 1801 باز هم ترس بیشتری را در مناطق اطراف از جمله شهرهای مقدس مدینه و مکه مستقر کرد که هر دو تحت وحشت و هراس ایجادشده از سوی ابن‌سعود، بدون مقاومت یا با مقاومت اندکی تسلیم شدند.

اینها ایام طلایی وهابیت بودند.

روزهای درخشان و غرورانگیزی که امروزه در مدارس ابتدایی عربستان سعودی تعلیم داده می‌شوند، اما این روزها چندان نپاییدند. ربع قرن اول قرن نوزدهم شاهد نابودی نیروهای سعود ــ وهاب اول به‌دست مصری‌ها و بعد باز هم به‌دست ترکها بود، اما معتقدان به ابن‌سعود و وهاب در بیابان باقی ماندند و مهم‌تر از آن به‌همراه آنها فرهنگ وهابیت نیز باقی ماند.

در طول 100 سال بعدی امپراتوری عثمانی شبه‌جزیره عربستان را در تصرف خود داشت، درحالی که سعودی‌ها باز هم با قبایل همسایه خود در جنگ بودند و یک بار دیگر بر سر کسب سلطه با هم رقابت داشتند. سالها جنگ دائمی در نهایت موجب فرسایش آنها شد و در سال 1891 در نهایت شکست خوردند و آل سعود به کویت گریختند تا زندگی تبعیدی خود را در آنجا آغاز کنند.

یک دهه یا بیشتر از یک دهه بعد عبدالعزیز رهبر وقت آل سعود مصمم به اعاده قدرت پیشین خاندان خود از تبعید بازگشت. او در انجام این کار تقریباً درست همان شگردهای جد خود ابن‌سعود را به کار بست، یعنی ترس را تحت عنوان «جهاد» در دلها کاشت، اما دو مانع عمده در مسیر پیشبرد این راهبرد عبدالعزیز وجود داشت که نمی‌توانست آنها را نادیده بگیرد، «پروژه اخوان» و حمایت از سوی بریتانیا.

یک بخش بزرگ راهبرد عبدالعزیز، بسط وهابیت از طریق آموزه‌های رادیکال در قبایل بدوی اطراف بود. آل سعود قبیله گرایی سنتی را لوح سفیدی برای آموزه‌های مذهبی خود می‌دید: جاهلیت با ساخت ابتدایی و عقب‌مانده‌اش، راه را برای پذیرش وهابیت روحانیون سعودی گشودند.

وقتی مشخص شد که عبدالعزیز به‌عنوان حاکم بخش پهناوری از عربستان ظهور کرده، دولت انگلیس نیز اندک اندک او را مورد توجه قرار داد. حاکمان انگلیسی که امپراتوری را برای حفاظت از این منطقه در پشت خود داشتند، مشغول رایزنی بر سر توافقنامه سایکس ــ پیکو شدند. عبدالعزیز می‌دانست که برای مشروعیت بخشیدن به قدرت خود در این کشور به انگلیسی‌ها نیاز دارد.

در سال 1915 در حالی که نگاه جهانیان به داردانل، فرانسه و بلژیک بود، ابن‌سعود پیمان معاهده دارین را امضا کرد که بر اساس آن توافق می‌کرد بخشی از  منطقه تحت قیمومیت بریتانیا باشد.

در سال 1932 پادشاهی عربستان سعودی متولد شد و درست شش سال بعد ذخایر هنگفت نفت در این کشور کشف شد.

دیوید کامرون سال گذشته طی مصاحبه‌ای زیر فشار گذاشته شد تا دیدگاهش را نسبت به این سؤال بیان کند که چرا انگلیس این‌قدر مشتاق به حفظ رابطه‌ای دوستانه با یکی از بدترین رژیم‌های روی زمین است.

استدلال تبادل اطلاعاتی با عربستان که در این مورد از سوی کامرون مورد استفاده قرار گرفت، از سوی سایر سیاستمداران نیز برای حفظ این رابطه به همین شکل به کار گرفته شده است.

بعدها در گزارش شبکه آی‌تی‌ان، ریفکیند نیز  همین استدلال را به کار برد و گفت: «رابطه اطلاعاتی بسیار مهم است و این فقط یک حرف کلی نیست. من به‌سختی می‌توانم مثالی بیاورم که قابل انتشار باشد، اما نمونه‌هایی هست که می‌توانم ارائه کنم، مثل اطلاعاتی که سعودیها در اختیار انگلیس قرار دادند و بر اساس آن از انجام یک اقدام تروریستی در یک هواپیمای مسافری عازم آمریکا جلوگیری شد».

اما واقعیت اصلاً به این شکل نیست، این داد و ستد اطلاعاتی چنین شکل و شمایلی ندارد، به‌خلاف ادعای ریفکیند این اطلاعات در واقع به آمریکا و سیا داده شد نه انگلیس. شاهزاده نایف بن عبدالعزیز شخصاً با جان برنان رئیس ضدتروریسم وقت کاخ سفید تماس گرفت و نسبت به وجود بمب در هواپیما هشدار داد.

یکی از مخالفان سیاسی مهم سعودی‌ها نیز به من گفت که تشکیلات اطلاعاتی انگلیس مداوماً در جریان اطلاعات سعودی‌ها قرار می‌گیرد، اما هدف عمده این اطلاعات مخالفان رژیم عربستان هستند که در بریتانیا زندگی می‌کنند و هدف از این کار تضعیف و ضربه زدن به اعتبار آنها است. دیگر مفسران خاورمیانه‌ای نیز ساختار تشکیلات اطلاعاتی عربستان را سست، غیرپیچیده و دارای آموزش‌های نامناسب توصیف کرده‌اند.

تاریخ نشان داده که از آغاز تا امروز انگلیس آشکارا دستی در پادشاهی عربستان سعودی داشته است، دستی که غالباً مشوق جاه‌طلبی‌های سعودی‌ها است، اما این حضور انگلیس در سالهای اخیر و با تشدید تنشها در خاورمیانه بعد از حضور نظامی آمریکا از دهه 1990 به بعد در این منطقه، آشکارتر شده است.

با وجود معاملات تسلیحاتی فسادآمیز، حمایت از تروریسم، جنگ خونین در یمن که در آن از مهمات خوشه‌ای استفاده شده که بر اساس قوانین بین المللی تخلف محسوب می‌شود و سابقه حقوق بشری بسیار وخیم آنها، اکنون عربستان سعودی خود را ملزم به پاسخگویی در برابر قوانین بین المللی نمی‌داند.

آیا سرانجام زمان آن نرسیده که جامعه انگلیس ارزش واقعی چنین رابطه‌ای را مورد بازاندیشی قرار دهد و علیه خشونت خونینی که نتیجه اجتناب ناپذیر چنین مشارکتی است، واکنش شدیدی داشته باشد؟

منبع: http://www.globalresearch.ca/saudi-arabia-britains-hand-in-the-making-of-a-terror-state/5519995

انتهای پیام/*

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
گوشتیران
رایتل
triboon
طبیعت