سکوت غرب در برابر ربوده شدن هزاران کودک مهاجر توسط قاچاقچیان انسان
بهطور قطع خطای یک نوجوان علیه یک کودک افغان، نافی مهماننوازی ایرانیان از برادران افغان نبوده و همچنین خطای یک مهاجر افغان در ایران را نیز نباید به پای همه برادران نجیب افغانستان نوشت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، روز یکشنبه 21 فروردین، پسر 17 سالهای در ورامین، دختر همسایه افغانستانیشان را که هنوز شش سال بیشتر ندارد به خانه میبرد و پس از رفتار شیطانی با او، با ضربات چاقو وی را به قتل رسانده و در وان حمام بر رویش اسید ریخته تا از بین برود اما چون جسد بهطور کامل از بین نرفت، از دوستش یاری میطلبد. دوست وی با توجه به ابعاد جرم، ماجرا را با پدر خود در میان گذاشته و پدر هم با یکی از معتمدین محل و نهایتاً بدون کمترین تردیدی به پلیس خبر میدهند. پلیس هم هنگام مراجعه به خانه، هم باقیمانده جسد را پیدا میکند و هم قاتل را دستگیر. فارغ از بحث آسیبهای اجتماعیای که گریبان بخشی از جامعه ایران را گرفته که یک نوجوان هفده ساله را بهسوی چنین جرمی که در واقع ترکیبی از چندین جرم دهشتناک است، سوق میدهد و نیاز به تحلیلهای جامعهشناختی و انسانشناختی جدی و دامنهدار دارد، درباره سوءاستفادههایی که دشمنان خارجی از این ماجرا کردهاند، ذکر نکاتی ضروری است.
حدود دو هفته قبل جنایتی در روستای خیرآباد شهر ورامین روی داد که در این اتفاق دردناک، دختر 6 ساله افغان به نام «ستایش» که برای خرید بستنی از خانه خارج شده بود، توسط پسر 17 ساله همسایه ربوده و پس از تجاوز، به دست او به قتل رسیده بود. نوجوان قاتل بهسرعت توسط پلیس دستگیر و به قتل «ستایش» اعتراف کرد.
این حادثه آنچنان دلخراش بود که در شهر ورامین که بیش از 100 هزار تبعه خارجی زندگی میکنند، تاثر فراوانی میان مهاجران و مردم این شهر بهوجود آمده و بسیاری از مردم متدین ورامین از ساعات اولیه فوت ستایش در منزل والدین دختر ششساله حاضر شده و با آنان ابراز همدردی کردند و بنرها و پارچههای متعددی از سوی ایرانیان برای عرض تسلیت در خیرآباد نصب شد و حضور با شکوهی را در مراسم ختم این دختر ششساله داشتند. همچنین مسؤولان این شهر ازجمله امام جمعه و نماینده ورامین در مجلس با خانواده ستاش دیدار و حمایت خود را از آنها اعلام کردند.
مسؤولان انتظامی و قوه قضائیه نیز بهصورت ویژه و خارج از نوبت در حال پیگیری پرونده این قتل هستند و دولتآبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران نیز با اشاره به پرونده «ستایش» خطاب به دادستان ورامین گفت: «جرایم مهمی که امنیت اجتماعی را تهدید کرده و افکار عمومی را تحتالشعاع قرار میدهد، باید بهسرعت پیگیری و رسیدگی شود».
* تکریم همه مهاجرین افغانستانی
کشور افغانستان بیش از سه دهه است که گرفتار جنگهای پیاپی شده، ازجمله حمله طالبان، لشکرکشی شوروی سابق و حمله آمریکا در سال 2001 که تا کنون ادامه داشته است. این درگیریها بسیاری از مردم این کشور را مجبور به مهاجرت کرد که ایران یکی از اصلیترین میزبانهای مردم کشور همسایه خود بوده و اکنون در حدود سه میلیون مهاجر افغان در ایران زندگی میکنند.
مهاجران افغان هیچگاه بدون مشکل در ایران نبودند و حل مشکلات آنان از اهداف مسؤولان کشور بوده بهطوریکه مقام معظم رهبری نیز برای رفاه و تأمین نیازهای این مهاجران دستور صادر کردند: «هیچ کودک افغانستانی، حتی مهاجرینی که بهصورت غیرقانونی و بیمدرک در ایران حضور دارند، نباید از تحصیل بازبمانند و همه آنها باید در مدارس ایرانی ثبتنام شوند». این البته برای همه کسانیکه روش و منش رهبر معظم انقلاب در مسأله «مهاجرین افغانستانی» را دنبال میکنند، مسأله عجیبی نیست. مرور چند سال اخیر نشان میدهد که رهبر انقلاب با دستور به «تکریم همه مهاجرین افغانستانی» و بیان جمله «تهران؛ خانه افغانستانیهاست»، مشخص کرده بودند که سیاست کلی و کلان نظام جمهوری اسلامی در مواجهه با مهاجرین افغانستانی، همچنان طبق آرمانهای انقلاب تدوین میشود و کمکاریها و بدکاریهای مدیریت بیآرمان و بوروکراتیکی که مهاجرین را به چشم «بیگانه» نگاه میکند، برخلاف آرمانهای انقلاب است.
حضور 3 میلیون مهاجر در هر کشوری ممکن است از لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی امنیتی مسألهساز و بحرانساز باشد، بهگونهایکه مهاجرت یک میلیون آواره سوری برای مسؤولان اروپایی یک بحران فراگیر امنیتی- اجتماعی- سیاسی و اقتصادی بهوجود آورده است اما حضور بیش از 3 میلیون مهاجر افغان در این سی و چند سال هیچگاه برای ایران بحرانآفرین نبوده و جمهوری اسلامی به مهاجران افغان، نگاهی برادرانه و با اخلاق اسلامی ناشی از اشتراکات مذهبی و فرهنگی داشته است که میتواند برای جهان اسلام و جوامع غربی، الگویی مناسب برای چگونگی برخورد و مدیریت مهاجران واقع شوند.
* وظیفه رسانهها و مسؤولان ایران و افغانستان چیست؟
بهطور قطع خطای یک نوجوان علیه یک کودک افغان، نافی مهماننوازی ایرانیان از برادران افغان نبوده و همچنین خطای یک مهاجر افغان در ایران را نیز نباید به پای همه برادران نجیب افغانستان نوشت. لازم است رسانهها و مسؤولان ایرانی و افغانستان با هوشیاری و آگاهسازی افکارعمومی، از بازی شبکه تفرقهافکن انگلیس با هیجانات و احساسات مردمان دو کشور جلوگیری کنند و پیوندهای تاریخی، فرهنگی و دینی را بیش از گذشته تثبیت کنند.
تا اینجای کار هم همکاری پلیس و دستگاه قضایی روی این ماجرا کاملاً همراه با حساسیت بالا بوده و بیتردید یقین داریم نتیجه پرونده این جرم فجیع، به همگان نشان خواهد داد که چنین جرمهایی نه برای جامعه ایرانی و نه برای پلیس و دستگاه قضایی، رنگ و بویی از قومیت و ملیت نداشته و حق و حقوق قربانی و خانوادهاش بدون کمترین مماشات احقاق خواهد شد.
با همه این توصیفات اما بعضی رسانهها بهویژه بخش فارسی رسانه «بی.بی.سی» بهدنبال گرفتن ماهی «تفرقه» از آب گلآلود این ماجرا است تا بتواند این جنایت که یک بحث «حقوقی» محسوب میشود را به یک موضوع «سیاسی» میان مردم ایران و مردم افغان تبدیل کند.
انگلیس که پیشینه تاریخی جهت تفرقهافکنی میان ملل مختلف را دارد، همچنان این استراتژی را با رسانههای خود دنبال میکند و «اختلاف» میان مردم ایران با برادران دینی افغان نیز یکی از پروژههای آنان محسوب میشود؛ بی.بی.سی فارسی در همین راستا و قبل از این جنایت در ورامین، بسیار علیه رسالت و هویت تیپ فاطمیون که متشکل از مردم افغانستان است و در کنار نیروهای مقاومت با تروریستها در سوریه میجنگند، خدشه وارد کرده و با فرافکنی، مدعی میشود که ایران آنها را با وعده پول و دادن اقامت در ایران به سوریه برده تا بجنگند و حتی نیروهای ایرانی در سوریه با آنان بدرفتاری میکنند! این رسانه انگلیسی در همین رابطه نیز اقدام به تهیه یک فیلم مستند کرده که قرار است بهزودی پخش کند.
در اینکه جنایت یادشده بسیار دلخراش و غمانگیز است، شکی نیست و دل هر انسان پاکطینتی با شنیدن این خبر به درد خواهد آمد، اما موضوع این گزارش اشک تمساح بی.بی.سی برای ستایش است؛ دخترکی که زاده ایران بود و میلیونها ایرانی نیز همانند مردم افغانستان، هموطنان او بودند؛ مردم نجیبی که چند دهه است که مهمان ایران هستند. اما کارکنان ملکه در شبکه سلطنتی انگلیس برای کودکهای مهاجر گمشده در اروپا بهویژه کودکان سوری، نگرانی چندانی ندارند. به گزارش دویچهوله طبق گفته پلیس اتحادیه اروپا، هزاران تن از کودکانی که به تنهایی و یا به همراه والدینشان راهی اروپا میشوند، مفقود شدهاند. گفته میشود که این اطفال قربانی باندهای جنایتکار شده باشند.
برایان دونالد رئیس سازمان پلیس اروپا به نشریه آبزرور گفته است، تنها در ایتالیا حدود 5 هزار کودک بعد از ثبتنام توسط دولت و هزار کودک دیگر در سوئد ناپدید شدهاند. انتشار این خبرهای دردناک در حالی است که به نظر میرسد ربودن کودکان آواره آنهم پس از ثبتنام توسط دولتهای اروپایی نمیتواند بدون اطلاع نهادهای امنیتیواطلاعاتی اروپایی صورت گرفته باشد. آیا این دههزار کودک گمشده در اروپا که به احتمال زیاد سرنوشتی مشابه سرنوشت ستایش پیدا خواهند کرد، به مرثیهسرایی نیاز ندارند؟
انتهای پیام/