وابستگی طب رایج به آزمایشات پاراکلینیک که باید متعادل شود

طب رایج با چکاپ‌های خود روز به روز افراد را نسبت به بیماری می‌ترساند و به خود وابسته می‌کند و با تغییر ذهنیت آنها باعث می‌شود تا افرادی که خود را از بروز بیماری‌ می‌خواهند مصون بدارند و هرچه بیشتر از خود مراقبت کنند, افزایش پیدا کند.

به گزارش خبرنگار سلامت خبرگزاری تسنیم, طب رایج با دیدگاه جزءنگر خود و طی معاینات دوره‌ای یک سری علائم  را در افراد سالم که هیچ شکایتی هم ندارند، پیدا می‌کند و آن وقت است که فرد باور می‌کند که بیمار است و عملاً بیمار می‌شود.

طب رایج هم که پیشگیری را به‌معنی هرچه زودتر پیدا کردن علائم و مبارزه با آنها می‌داند، در این شرایط سعی می‌کند تا با انواع داروها آن علائم را از بین ببرد و همین موضوع, "خودبیمارپنداری" را در فرد تقویت می‌کند.

حتماً داستان آن معلم مکتب‌خانه که شاگردان برای تعطیل کردن کلاس درس، ذهنیت او را نسبت به سلامتش تغییر دادند و او را بیمار کردند, شنیدید. طب رایج با چکاپ‌های خود، روز به روز افراد را نسبت به بیماری می‌ترساند و به خود وابسته می‌کند و با تغییر ذهنیت آنها باعث می‌شود تا افرادی که خود را از بروز بیماری‌ می‌خواهند مصون بدارند و هرچه بیشتر از خود مراقبت کنند, افزایش پیدا کنند.

کما اینکه این چکاپ‌ها باعث نجات جان عده زیادی شده است، مثلاً اغلب سرطان‌های سینه با انجام ماموگرافی و انجام مکرر آنها تشخیص داده و به‌موقع عمل می‌شود.

ولی باید گفت که انجام این آزمایش‌های مکرر که برای کشف زودتر سرطان سینه در تعدادی از زنان صورت می‌پذیرد باید در نظر داشت که چه‌تعداد از آنها که مرتب و هر بار با ترس و اضطراب به معاینه خود می‌پردازند، از نظر ذهنی و روانی بیمار شدند، چه میزان است، و از کجا معلوم که همین ذهنیت که یک زن باید هر ماه خود را معاینه کند به‌دنبال سرطان در سینه خود بگردد، او را مبتلا به این بیماری نکرده باشد؟ به‌خاطر داشته باشید که تأثیر ذهن بر بدن قطعی است.

برخی از بیماران عنوان می‌کنند که تمام مشکلات آنها از زمانی شروع شده است که پزشک، قلب آنها را معاینه کرده و به آنها گفته که صدای قلب مشکوک است, یا بیمار دیگری می‌گوید: من احساس سلامتی می‌کردم تا وقتی که یکی از اطبا فشارخون مرا اندازه گرفت و گفت که "فشارخون بالایی داری"؛ از همان لحظه استرس و نگرانی‌ام بیشتر شده است.

یکی از نقاط قوت پزشکی رایج استفاده آن از ابزار تشخیصی دقیق و تکنولوژی پیشرفته است. بهره برداری از امکانات تصویربرداری مانند سونوگرافی، MRI و ... و بررسی میکروسکوپی سلول‌ها، انواع آزمایش‌های تخصصی و ... باعث شده تا امروزه بتوانیم نوع و محل دقیق ضایعات را مشخص کنیم؛ ولی باید اقرار کرد که این نقطه قوت نیز از گزند آفات در امان نمانده است.

طب سنتی ــ اسلامی منکر ارزشمند بودن این امکانات به‌خصوص در موارد اورژانس نیست، چه‌بسا یک CT scan از جمجمه فردی که ضربه مغزی شده است، باعث عمل به‌موقع و نجات جان او شود. این موارد همه صحیح است ولی این نکته را نیز نمی‌توان نادیده گرفت که استفاده از این امکانات نتیجه منفی نیز به‌همراه داشته است و آن هزینه‌های سنگینی است که بر دوش نظام سلامت و بیمار گذاشته می‌شود.

علم پزشکی نتواند بیماری را معالجه کند، تشخیص آن به چه درد می‌خورد؟

حال وقتی علم پزشکی نتواند بیماری را معالجه کند، تشخیص آن به چه درد می‌خورد؟ چنین پرسشی دربارۀ بسیاری از سرطان‌ها نیز مطرح است. شاید عدم برخورداری طب سنتی از ابزار امروز را بتوان نقطه ضعف آن دانست و اینکه شاید پزشکان قدیم در تشخیص محل دقیق ضایعه و ترکیب بیوشیمیایی خون و... ناتوان بودند ولی با تجربه و معاینۀ کل‌نگر خود توانایی بیشتری در درمان بیماران از خود نشان می‌دادند.

در نقطه مقابل؛ امروزه بسیاری از بیماران یک عدد نوار قلب و مغز و آنژیوگرافی و... در دست داشته و سال‌هاست داروهای مختلف با عوارض آنها را تحمل می‌کنند ولی بیماری‌شان در خوش‌بینانه‌ترین حالت فقط کنترل می‌شود و از درمان قطعی خبری نیست.

انتهای پیام/*