پارسا لنون با عینک زرشکی
«خشم و هیاهو» هومن سیدی روایت خاص فاکنر را به عاریه می گیرد تا در میان آن قابهای سرخ و سیاه، تصویری دراماتیک از جان لنون وطنی ارائه دهد، جان لنونی که به جای کشته شده به دست چاپمن، یک مرده نیز روی دستش بماند.
باشگاه خبرنگاران تسنیم "پویا" - احسان زیورعالم
برای هواداران رمان مشهور فاکنر، آخرین ساخته هومن سیدی اقتباسی حتی آزاد از «خشم و هیاهو»ی برنده جایزه نوبل نخواهد بود. البته این تنها یک ایده اولیه است. این ایده اولیه برآمده از آنجاست که در داستان مرد خواننده رسوا شده، نامی از خاندان مزرعهدار کامپسون به میان نمیآید. در عوض فیلم تداعیگر یکی از رسانهایترین دادگاههای تاریخ قضای ایران است. اگرچه سیدی شخصاً هر گونه برداشت از آن دادگاه جنجالی را رد میکند؛ ولی استفاده از عبارتی مدعی بر اینکه داستان اشارهای به هیچ شخصیت حقیقی ندارد، ذهن را بیشتر و بیشتر درگیر میکند.
بهتر است از این جدال در اینجا صرف نظر کنیم و دریابیم که «خشم و هیاهو»ی سیدی تا چه اندازه ادای دینی است به رمان فاکنر کبیر. در داستان یا برداشت شخصیت به نظر سیدی چندان در رمان فاکنر غور نداشته است. نمیتوانیم ما به ازایی برای بنجامین یافت؛ علی الظاهر. در عوض سیدی مولفه مهمتری را از فاکنر به عاریه گرفته است و آن هم روایت است. همانند رمان فاکنر، هومن سیدی نیز در روایت «خشم و هیاهو» ایجاد تکثر کرده است. داستان از منظر چند نفر نقل میشود و این روایات چندان با یکدیگر تطابق ندارد.
با در نظر گرفتن جنس روایت اقتباسی تا حدودی میتوان شخصیتها را برابرسازی کرد. شاید بتوان ردپای کدی را در شخصیت طناز طباطبایی جستجو کرد. اگر کدی در اثر فاکنر پیش از ازدواج باردار میشود و به نوعی تبدیل به قهرمان رمان میشود، در اینجا حنا، دخترکی است که پیش از ازدواج رسمیش، چوبه دار را تجربه میکند و با توجه به ابعاد منفی شخصیت خواننده بدقول، اوست که ردای قهرمانی به تن میکند. ردایی که در نمایی نهایی طباطبایی، زیر سقف سلول خاکستری و آن پنجره کوچک، به خوبی دراماتیزه میشود.
هومن سیدی در «خشم و هیاهو» به درک والاتری از مدیوم سینما و قابلیتهای آن رسیده است. کافی است دقت کنید چگونه سیدی از روایت خطی «سیزده» به روایت متکثر «خشم و هیاهو» دست یافته است. این نوعی پختگی در داستانپردازی سینمایی است و البته سیدی تنها به روایت بسنده نکرده است. عنصر مهم دیگری که در «خشم و هیاهو» سینماییتر به نظر میرسد، بهره بردن از صدای خارج از قاب است؛ مولفهای که خود تبدیل به یک عنصر روایی میشود. برای مثال در سکانس آغازین نحوه برخورد نوید محمدزاده و طناز طباطبایی – جایی که تصویری از طناز طباطبایی ارائه نمیشود -، ترکیب بصری حضور و غیاب به شخصیتپردازی هر دو کمک شایانی میکند. با نشان ندادن حنا، او برای مخاطب تبدیل به یک شخصیت پیچیده و مرموز میشود و تا انتها این سوال در ذهن مخاطب باقی میماند که حنا به واقع چه کسی است.
این مهم برای شخصیت برای پارسا رخ نمیدهد. او همیشه شخصیتی در قاب است. برای مثال به عنوانبندی آغازین فیلم توجه کنید. جایی که باز صدای خارج از قاب با باز شدن چند در کوچک همراه میشود. این سوال متبادر میشود که این مکان پررفت و آمد کجاست و در نهایت این پارساست که چهرهاش در یک دریچه کوچک قاببندی میشود. در ادامه صدای زنی در حال مصاحبه با تصویر پسرک خواننده، باز سوال این است که اینجا کجاست؛ لیکن به حداقل اطلاعاتی از پسر در قاب به دست میآوریم.
مثالهای دیگر برای این تضاد تصویری وجود دارد. تضادی که در نهایت با پارسایی رو مواجهیم، پارسایی که بدلی بد از جان لنون فقید است و به جای کشته شدن، کشتهای روی دستش میماند. در عوض حنا یوکو اونو نیست. او مرموز و در پرده باقی میماند و عمرش به بیان واقعیت قد نخواهد داد. میماند پارسا که قید ماندن را میزند و این بار آیندهاش به زن دیگری وابسته است، زنی که صدایش را میشنویم و تصویرش را نمیبینیم.
با اتکا به این موارد – که میتواند در یک مطلب مبسوط به شکل ریز و دقیق بررسی شود – میتوان دریافت با یک اثر کاملاً دراماتیک روبروییم. از این منظر فیلم هومن سیدی در مقابل دیگر آثار روی پرده اکران عید نوروز سینماییترین است. پس اگر «خشم و هیاهو» اقتباسی از ماجرای جنجالی شهلا جاهد و ناصر محمدخانی باشد، این خدشهای به ارزش هنری کار وارد نمیکند و نیازی نیست کارگردان برآشفته آن را منکر شود.
با این حال میتواند ادلههایی آورد که گویا هومن سیدی «کارت قرمز» مهناز افضلی را دیده است. برای مثال در مستند افضلی روی فیلمهای ضبط شده توسط شهلا جاهد تمرکز میشود. فیلمهای آماتوری جاهد نشان دهنده فضای شادی است که او برای محمدخانی فراهم میکرده؛ لذا محمدخانی چندان وقتی برای او نداشته است. حال به روایت حنا بازگردید که در خانه تازهاش، در میان شمعها، از پارسا فیلم میگیرد. اما تفاوت این دو در ارزش دراماتیکی است که سیدی به خوبی از پسش برآمده است.
انتهای پیام/