تحرکات مشکوک تروریستها و توطئه بزرگ در حلب
پیچیدگی معادلات حاکم بر بحران سوریه، این روزها در جنگ بزرگ حلب خلاصه میشود. شهری که در روزهای اخیر شاهد تحرکات مشکوک تروریستها است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، تحولات این روزهای شهر حلب و پیچیدگی معادلات حاکم بر این تحولات باعث شده بسیاری از رسانههای منطقهای تحلیلهای متعدد و گاها متناقضی را در این رابطه منتشر کنند.
روزنامه الاخبار در مقالهای با اشاره به این تحولات نوشته است: کشتار فراگیر که در شهر حلب ادامه دارد، هیچ شاخصی از تمایل واقعی طرفهای تأثیرگذار برای پایان این رویکرد از خود به جای نمی گذارد. این در حالی است که گروههای مسلح در محافل خود به صورت روزافزون از برنامههایی برای توزیع نیروها بر اساس طرحهای جدید خبر میدهند که باعث انزوای مناطق تحت سلطه جبهه النصره از دیگر گروه های مسلح می شود.
شهر سرکوب شده حلب در طول این جنگ بیشتر شبیه به میز بزرگی بود که جلسات متعددی بر روی ویرانهها و خون مردم آن برگزار شده و به دنبال رسیدن به معامله هایی در رابطه با آن است. اندکی کمتر از چهار سال پیش اولین معامله بین ترکها و محمد مفلح رئیس بخش امنیت سیاسی وقت حلب به امضا رسید و وی عناصر مسلح حومه حلب را به داخل خیابانهای حلب کشاند.
هنوز سال 2012 تمام نشده بود که شهر حلب به دو بخش تقسیم شد. بخش شرقی که گروههای مسلح کنترل آن را در اختیار داشتند و بخش غربی که تحت تسلط دولت سوریه بود. درگیریهای شدیدی بین دو طرف ایجاد شد.
گروههای مسلح از مشرب ها و ایدئولوژیهای مختلف تسلط بر بخش شرقی را بین خود منتقل میکردند. این در حالی بود که تحولات گستردهای در نقشه تسلط بر حومه حلب به وقوع پیوسته بود، با این وجود هیچ اتفاق اساسی در نحوه توزیع تسلط بر این شهر ایجاد نشد. تحرکات عناصر غیر نظامی بین دو بخش بارها متوقف شده و باز هم به حالت طبیعی خود بازگشت.
بخش غربی این شهر تحت محاصره متوالی قرار گرفت، به گونهای که گرسنگی و تشنگی و کمبود دارو و مصیبتهای زیادی همواره آن را در خود گرفته بود. بازارهای تاریخی شهر به آتش کشیده شد. دهها ساختمان باستانی ویران شد، اما هیچ تغییری در توزیع نیروها در این شهر اتفاق نیفتاد.
دو طرف این شهر با انواع مختلف سلاح به موشک باران طرف مقابل میپرداختند، خیابانهای مسکونی کاملاً از بین رفت. کارگاهها به غارت رفت و گروهکهای شبهنظامی به طمع گرفتن پول، اقدام به ربودن افراد مختلف میکردند. در این شرایط صدها هزار نفر آواره شدند و دهها هزار تن دیگر به شهادت رسیدند، اما هیچ تغییر اساسی در تسلط بر این شهر ایجاد نشد. با وجود تمامی تحولات به نظر میرسد اهالی حلب تسلیم خطوط تسلط در داخل شهر خود نشدند.
این در حالی است که ترسیم این خطوط بیهوده نبود، شواهد زیادی نشان دهنده این نظریه بود. حالت تنفسی که مردم این شهر از زمان آغاز جنگ تاکنون در آن به سر بردند، از تعداد انگشتان یک دست کمتر است. این در حالی است که تنها یک آتش بس در آن ایجاد شده که آن هم بیشتر شبیه به یک جوک خونین است.
علامت سوالهای زیادی در مورد افزایش جنونآمیز درگیریها و موشک باران هایی که از یک هفته اخیر به وجود آمده، مطرح است. این سوالها میتواند در زمینه زمانبندی موشک باران (مدتی پس از انتخابات مجلس نمایندگان و نه همزمان با آن) یا نادیده گرفتن آتشبس اجرا شده که از امروز شکل گرفته، مطرح شود. توافقی که دیروز اعلام شد منحصر به دمشق و غوطه آن و حومه لاذقیه است. وزارت خارجه آمریکا اعلام کرده که در مورد جلوگیری از خشونتها در حلب باید با مسکو تبادل نظر کند.
در حالی که همه روزه غیرنظامیان زیادی در حلب کشته میشوند و عوام فریبی جهان برای گریه بر کشته شدگان ادامه دارد، اما اخبار پشت پرده گروههای مسلح نشان دهنده شاخصهایی است که میتواند کلیدی برای معامله بینالمللی قریبالوقوع در عرصه میدانی حلب باشد.
تحرکات مشکوک تروریست ها در حلب
اطلاعات جدید نشان میدهد که تعدادی از گروههای تروریستی فعال در حلب اخطارهایی را دریافت کردند که براساس آن باید خود را برای توزیع مجدد نیروها در محورهای متعددی از این شهر و حومه آن آماده کنند. اطلاعاتی که الاخبار از طریق سه منبع به آن دست پیدا کرده نشان میدهد که ماهیت کلی طرح توزیع مجدد نیروهای شبه نظامی ، جدا کردن مناطق تحت سلطه جبهه النصره از دیگر مناطق تحت تسلط گروههای معارض است.
یک منبع مرتبط با گروه تروریستی نور الدین زنکی در این رابطه تأکید کرد که این جنبش چند روز پیش از طرف گروههای حامی خود دستور پیدا کرده که برای توزیع مجدد نیروهای خود براساس توافق قریبالوقوع آینده آماده باشد.
این منبع گفت که شرکت پروژه مذکور همچنان در دست مشاوره و بررسی قرار دارد و از تعدادی از فرماندهان گردانها در این جنبش خواسته شده گزارشهای مفصلی از مناطق استقرار کنونی خود و امکان تحقق و تبادل نرم نیروها با جنبش النصره در تعدادی از این مناطق را ارائه دهند.
این منبع به الاخبار میافزاید: امکانات جنبش باعث میشود این نیروها قادر به توزیع در بسیاری از مناطق باشند، اما این نگرانی وجود دارد که در آینده مجبور شوند از برخی از مناطق جایگزین که آن را برای خود مهم تلقی میکنند، عقبنشینی کنند. منبع مذکور به ویژه به مناطق حومه غربی حلب اشاره کرد که الزنکی آن را محیط حیاتی و بستر مناسبت تداوم خود می داند، این در حالی است که جبهه النصره نیز این مناطق را مناطق استراتژیک و بسیار حساس میداند ، چرا که آن را در مسیر ورود به حومه شرقی ادلب قلمداد میکند.
یکی از فرماندهان گردانهای وابسته به جنبش احرار الشام به الاخبار گفت: این اتفاقات همواره امکان وقوع دارد و ضرورتا نمیتواند نشاندهنده توطئهای بر ضد این گروه باشد. این منبع تأکید کرد آمادگیهایی در میان جنبش احرار الشام برای انجام برخی اقدامات میدانی ایجاد شده است. وی از ذکر جزییات بیشتر در این رابطه خودداری کرد، اما در عین حال گفت : اقدامات مذکور نتایج خوبی برای "انقلابیون" حلب دارد.
در همین راستا یک منبع تبلیغاتی مرتبط با الجبهة الشامیة نیز تأکید کرد که برخی اتفاقات نشان میدهد نشستهای قریبالوقوع برای بررسی توزیع مجدد نیروها وجود دارد ، اما توضیحات کافی برای عوامل و اهداف این نقشه ها وجود ندارد. در همین راستا دو منبع مرتبط با جبهه النصره اعلام کردند که از تحرکات این چنینی اطلاعی ندارند. یکی از این منابع تأکید کرد: تنها چیزی که میتوان اذعان کرد این است که مبارزان النصره تحت هر هزینهای به سمت فتح حلب پیش میروند.
این منبع به وجود تلاشهای دائمی برای تفرقهافکنی بین عناصر النصره و دیگر گروه های دوست این شبه نظامیان اشاره کرد و گفت : ما عادت داریم این نوع مسایل را از طریق گفتوگوهای مستمر با دوستان خود حل کنیم.
توطئه تروریست ها ضد النصره
در عین حال منبع مذکور بعید ندانست که برخی گروهها برای مشغول کردن النصره توطئه کنند. در این رابطه باید این نکته را یادآوری کرد که استان حلب همواره و چندین مرتبه در معرض تبادل نقاط اصلی خود بین این گروه ها قرار داشته که همواره این عملیات در سکوت کامل دنبال شده و برخی از آنها نیز تحت پوشش تبلیغاتی انجام شده است. یکی از این عملیاتها تخلیه جبهه النصره از بخشهای گسترده ای از حومه شمالی بود که در آگوست گذشته انجام شد.
اگر این اطلاعات صحت داشته باشد به احتمال فراوان این اقدام مقدمه ای است تا رویکرد شکنندة آتش بس ترمیم شده و تمامی تجاوزهای انجام شده بر ضد آتش بس در حلب به جبهه النصره نسبت داده شود که در این آتش بس حضور نداشته است. در این زمینه میتوان به مثال وزارت خارجه روسیه اشاره کرد که هدف قرار گرفتن کنسولگری خود در حلب را از سوی جبهه النصره و گروههای متحد آن میداند، اما به اسامی این گروهها اشارهای نمیکند.
هنوز معلوم نیست هزینه مطالبه شده در برابر برداشت پوشش لازم از النصره و منزوی کردن آن در صورت صحت این سناریو چیست. در این رابطه دو گمانهزنی وجود دارد. موضوع اول کنارگذاشته شدن جیش الاسلام و جنبش احرار الشام از لیست گروههای تروریستی روسیه است و موضوع دوم می تواند در زمینه تلاشهای مستمر ترکیه برای احیای مجدد منطقه امنی باشد که از مدت ها پیش در آرمان های این کشور وجود داشته و در سایه این معامله احتمالی می تواند به واقعیت تبدیل شود.
تقابل واشنگتن با آنکارا و ریاض در جبهه حلب
ناصر قندیل تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه نیز در مقالهای در روزنامه البناء لبنان نوشت: از محدود مواردی که نشان دهنده نقش محوری مذاکرات در روند ایجاد موازنه های موجود است، مذاکرات در مورد حلب به نیابت از طریق دو دولت بزرگ یعنی روسیه و آمریکا انجام میشود. مذاکرات مذکور بین پایتختهای دولتهای منطقهای که به صورت مستقیم در معرکه حلب حضور دارند، انجام نمیشود. بلکه مشورت ها با پایتخت های بزرگ صورت می گیرد. این برخلاف اتفاقاتی است که انجام شده و دمشق از طریق واشنگتن و مسکو با آنکارا و ریاض مذاکره کرده است.
با وجود تمام تلاشهایی که برای اختلافافکنی دنبال میشود، مشخص است که هر دوی این پایتختها در یک رویکرد واحد به سر میبرند. اما واقعیتهای موجود و نتایج آن نشان میدهد که همگرایی غیر منطبق و مواضع غیر منسجمی بین واشنگتن و متحدان منطقهای آن در آنکارا و ریاض وجود دارد.
فارغ از پیشبینیهای مطرح شده و صدور قطعنامه 2254 سازمان ملل متحد در مورد برنامه کاری و راهحل سیاسی در سوریه، دیگر موضوع بحث در مورد ریاست جمهوری این کشور چیزی نیست که غیر سوریها بتوانند در مورد آن تصمیمگیری کنند. در این زمینه دو موضوع اختلافی مشخص وجود دارد. موضوع اول در نحوه مدیریت آتشبس با سوریه است و موضوع دوم در مورد تلاشهای انجام شده در مورد آوارگان تحت شعار نحوه ایجاد امنیت و سرپناه برای آنها هست.
مشخص است که در موضوع اول گروههای مسلح مورد حمایت ریاض و آنکارا که سوریه آنها را تروریستی میخواند، یکی از نقاط اختلاف موجود بین سوریه با آنکارا و ریاض است. مشخصاً جبهه النصره ستون فقرات و محور اصلی این اختلافات است. در همین راستا آتش بس دچار تزلزل شده و همچنان نیز این تزلزل ادامه دارد. در این رابطه مشخص است که مسکو با دیدگاههای متحد خود یعنی سوریه کاملاً منطبق است و آن را تا حد هدف رسمی مذاکرات انجام شده با واشنگتن بالا برده است.
علت جهانگردی اردوغان چه بود؟
تحولات میدانی انجام شده در نتیجه موضعگیریهای روسیه در جنگ از یک طرف و خطرات ناشی از ریشه دواندن تروریسم از طرف مقابل باعث آغاز رایزنیهای موجود بین روسیه و آمریکا شده و آنها را به نقطهای رسانده که بر سر آتشبس در سوریه به استثنای جبهه النصره توافق کردند. در مقابل به نظر میرسد که پذیرش این آتشبس از سوی ترکیه و عربستان با تردیدهایی همراه بود و آنها چارهای جز این کار نداشتند، چرا که از ادامه درگیریها در شرایطی مغایر با منافع خودشان میترسیدند.
از سوی دیگر ریاض این آتش بس را صراحتاً نپذیرفت. به نظر میرسد اتفاقاتی که اخیراً در حلب دنبال میشود، تلاشی برای کودتا بر ضد آتش بس بوده که با محوریت جبهه النصره و موقعیت آن در نقشه سوریه دنبال میشود.
موضوع دوم همان چیزی بود که رئیسجمهور ترکیه در سفر بینالمللی خود به دنبال تبلیغ آن بود. این موضوع محور سیاستهای اردوغان در سالهای جنگ بر ضد سوریه بود که تحت عنوان منطقه امن در نتیجه ایجاد منطقه پرواز ممنوع در نوار مرزی سوریه دنبال می شد، منطقهای که گروههای تروریستی وابسته به ترکیه بتوانند در آن توزیع شده و از آن با عنوان منطقه نفوذ خود در مذاکرات برای آینده سوریه استفاده کنند.
اهداف ترکیه از این اقدام چند سال قبل از حضور روسیه با مخالفت آمریکا و غرب مواجه شد ، چرا که آنها از خطرات موجود در این جنگ اطلاع داشتند و به ویژه آمریکاییها میدانند که اگر آنها قادر به تسلط بر سوریه باشند، از بخش های مختلف و بر اساس شرایط خودشان این کار را خواهند کرد. این موضوع معنای ورود ناوگان جنگی آمریکا به سواحل سوریه و بازگشت از این منطقه بدون ورود در جنگ بود. هدف مستمر ترکیه از این اقدام به ویژه بعد از موضعگیری روسیه، به سرباری برای غرب و آمریکاییها تبدیل شده و آنها مجبور شدند علناً در برابر این طرح بایستند.
این مخالفت تا جایی ادامه پیدا کرد که وقتی ترکیه از سلاح آوارگان برای فشار بر اروپا استفاده کرد، آنها حاضر شدند پول زیادی را در عوض بپردازند اما ریسک بالای پذیرش مطالبه ترکیه را برعهده نگیرند. امروز در جنگ حلب مطالبات خارجی به اوج خود رسیده و به نظر میرسد این آخرین فرصت و آخرین درگیری ها برای ایجاد منطقه امنی است که ترکیه از مدت ها پیش برای ایجاد آن زور می زند.
جنگ حلب سرنوشت بحران سوریه را ترسیم میکند
در مقابل، روسیه با تراکم مذاکرات با واشنگتن موفق شده دیپلماسی هرمی خود برای تعامل با بحران و جنگ در سوریه را در مسیر بدون بازگشت به طرف مقابل دیکته کند. مقدمه این هرم این است که جنگ بر ضد تروریسم در اولویت قرار دارد و حل و فصل بحران سوریه از طریق سوری – سوری فرصت مشارکت همه در دولت متحد و مشروع سوریه را فراهم کند.
این موضوع میتواند دستاوردی مهم در تشکیل جبهه جهانی و منطقهای برای شکست تروریسم و جلوگیری از توسعه و خطرات آن تلقی شود. همچنین تأکید شده که این راهحل باید سوری سوری باشد و تمامی اصطلاحات آن کاملا از داخل سوریه تعیین شود. به این صورت که چیزی که از طریق مذاکره حل نمیشود، از طریق صندوقهای رأی قابل حل است. توقف درگیریها بین دولت و مخالفان سوریه محیط مناسبی را برای این سازش فراهم کرده است. البته ایجاد تبعیض بین ساختارهای مخالفان و گروههای تروریستی شرط تضمین آتشبس به شمار میرود.
کار به جایی رسید که همه گروهها جبهه النصره را به عنوان دشمن روند سیاسی میشناسند و ایجاد منطقهای امن را نمیپذیرند. برای آمریکا پذیرش درخواستهای ترکیه و عربستان با وجود تمامی مشوقها و فرصتهای مناسبی که آنها ارائه میدهند، ساده نیست و واشنگتن نمیخواهد به جایی که سه سال پیش در آنجا قرار داشت باز گردد. آمریکا سعی دارد تمامی فرصتها را در شرایطی بهتر بررسی کند. این کشور جزئیات پیامدهای ناشی از فروپاشی مذاکرات و تفاهم خود با مسکو را میداند.
مسکو و دمشق امروز در آستانه ورود به حلب قرار دارند و مضمون تفاهمهای امضا شده با واشنگتن و مصوبات صادر شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل در دست آنها قرار دارد. آغاز تفاهمهای جدید قطعاً باید در راستای اجرای تفاهمهای گذشته باشد و ماهیت جنگ حلب را به عنوان جنگی بین دولت سوریه و جبهه النصره به رسمیت شناخته و آن را به عنوان عامل اجرای آتش بس قبول کند، نه اینکه دستاویزی برای خروج از آتشبس باشد. به این ترتیب کسانی که در کنار جبهه النصره قرار میگیرند، کودتاچیان بر ضد آتش بس خواهند بود و از روند سیاسی کشور کنار گذاشته میشوند.
تمامی این موارد در اختیار آمریکا نیست، بلکه این جنگ است که نتایج قطعی را ترسیم میکند، البته نتایج جنگ برای برخی به آسانی هضم نمیشود. اوضاع پس از جنگ در حلب مانند قبل از آن نیست. عزم سوریه جزم شده که به همراه متحدان خود سرنوشت جنگ را یکسره کند و تمامی ملزومات این هدف را فراهم کرده است. متحدان واشنگتن نیز از جماعت ریاض گرفته تا اربابان آنها در آنکارا و ریاض تصمیم گرفتند در جبهه بازندهها باقی بمانند.
حال واشنگتن باید انتخاب کند که آیا به تفاهمهای محقق شده پایبند باشد و فرصتی برای ایجاد روند سازش و آتشبس فراهم کند یا اینکه با تردید و تزلزل بدون داشتن متحدان قابل اعتماد از روند سازش خارج شود. به نظر میرسد واشنگتن تصمیم گرفته گامهایی رو به جلو بردارد و گامی به عقب بگذارد. این در حالی است که سرنوشت قطعی را جنگ و نتایج آن تعیین می کند، نه شرایط قبل از آن.
انتهای پیام/