۲۶ ویژگی اخلاقی استاد شهید مطهری

استاد شهید مطهری نمونه و الگوی بسیار مناسبی برای جامعه علمی و جوانان است، دانش و منش اخلاقی این استاد بزرگ باعث شده او به عنوان الگو معرفی و شناخته شود.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، به مناسبت سالروز شهادت شهید مطهری بخشی ازو یژگیهای اخلاقی  این مجاهد نستوه و معلم اخلاق را تقدیم مخاطبان ارجمند به ویژه معلمان گرانقدر می کند.

*با وضو بودن

استاد، خود همواره با وضو در کلاس حضور می‏یافت و حضورش آن چنان روحانیتی به مجلس می‏بخشید که مستمع با تمام وجود، معنویت و قداست آن را در می‏یافت و به نسبت آمادگی‏اش در جذبه‏های الهی آن مستغرق می‏گردید.

*قرآنی بودن

یکی از دوستان شهید مطهری رحمه‏ الله می‏گوید: شهید مطهری قبل از هر چیز شاگرد قرآن کریم بود... روح او روح قرآن بود.

*متعبد بودن

ایشان بسیار متعبد بود که نظر قرآن و روایات را اصل بداند... هیچ وقت حاضر نمی‏شد در نوشته، درس و یا سخنرانی خود، کوچک‏ترین تجاوزی از احکام شرعی؛ یعنی همان احکام که فلسفه آنها روشن نیست داشته باشد.

ما را نبود نظر به خوبی و بدی/ مقصود رضای او و خشنودی اوست

*تقوا داشتن

از یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه‏الله سؤال کردند: فکر می‏کنید استاد بر اثر چه کارهایی به این حد از وارستگی و اخلاق رسیدند که نمونه شدند؟ شاگرد در پاسخ گفت: تقوا، تقوا و تحقیق براساس انجام وظیفه.

*احترام به استاد

ایشان در ضمن درس به استادان خودشان بسیار احترام می‏گذاشتند. به نام علامه طباطبایی رحمه‏الله که می‏رسیدند، از ایشان با «روحی له الفدأ»(5) یاد می‏کردند.

*فروتنی

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه‏الله می‏گوید: ما به منزل ایشان که می‏رفتیم مثل اینکه با ما رفیق بود. البته گاهی لطف می‏کردند و به منزل ما می‏آمدند، ولی اصلاً این مسائل مطرح نبود. یعنی ایشان خود بزرگ بینی نداشت و این اخلاق انسانی خیلی تأثیر داشت و از خصایص فوق العاده ایشان محسوب می‏شد

و یکی دیگر از شاگردان ایشان می‏گوید: ایشان برخوردشان بسیار متین و توأم با مهربانی بود. اصولاً استاد مطهری فردی بودند که از هر حیث مؤدب به ادب علمی بودند و برای فضای درس و بحث، همچنین شاگردانشان احترام خاصی قائل می‏شدند.

*توجه به شاگرد

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه‏الله می‏گوید: ایشان گاهی لطف می‏کردند به تنهایی و گاهی همراه با خانواده‏شان به منزل ما تشریف می‏آوردند .

و یکی دیگر از شاگردان ایشان می‏گوید: ایشان برخوردشان بسیار متین و توأم با مهربانی بود. اصولاً استاد مطهری فردی بودند که از هر حیث مؤدب به ادب علمی بودند و برای فضای درس و بحث، همچنین شاگردانشان احترام خاصی قائل می‏شدند.

چشم بگشا و ببین جمله کلام الله را/آیه آیه همگی معنی قرآن ادب است

استاد مطهری رحمه‏الله هرگز نسبت به شاگردش نظر تحقیرآمیز نداشت. یعنی حرف شاگرد را می‏شنید و به این وسیله به شاگردش اجازه عقده گشایی می‏داد.

یکی از دوستان استاد مطهری رحمه‏الله می‏گوید: برخورد ایشان با شاگردانشان مانند برخورد دو رفیق بود. خیلی با محبت بودند و با حرارت و شور برخورد می‏کردند.

در خرمن کائنات کردیم نگاه/یک دانه محبت است و باقی همه کاه

*رابطه معنوی با شاگردان

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه‏الله می‏گوید: سلوک ایشان به نحوی بود که در دل شاگردانشان نسبت به ایشان محبت ایجاد می‏شد. ما در همان وقت که در درس ایشان حاضر می‏شدیم، در درسهای استادان دیگر دانشگاه هم شرکت می‏کردیم و به خوبی محسوس بود رابطه‏ای که شاگردان استاد مطهری رحمه‏الله با ایشان دارند با رابطه‏ای که دانشجویان دانشگاه با استادان خود دارند، متفاوت است. چه این رابطه رسمی و اداری نبود، بلکه توأم با عشق و شوق بود.

درس معلم ار بود زمزمه محبتی/جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

*شکوفاسازی استعداد شاگرد

ایشان اگر استعدادی از شاگردانشان می‏دیدند، خوشحال می‏شدند، به او کمک می‏کردند که استعداد وی پرورش پیدا بکند، مثل یک پرنده که بال زدن را یاد جوجه‏های خود می‏دهد. ایشان شاگردان خوش استعداد خودشان را تشویق و تشجیع می‏کردند و مثل برزگری که بذر افشانی می‏کند برای آینده، ایشان در ذهن شاگردان خودشان بذر افشانی می‏کردند و با صرف وقت برای آینده سرمایه گذاری می‏کردند.

*تشویق کردن

استاد، شاگرد خوش قریحه را مورد تشویق قرار می‏داد و به انحأ مختلف او را به کار اضافی و انجام تحقیقات و مطالعات بیشتر توصیه می‏کرد.

*رابطه صمیمی با شاگرد

مرحوم مطهری با شاگردانشان به اندازه‏ای مهربان بودند که حتی اجازه می‏دادند آنها مسائل خصوصی و شخصی‏شان را با ایشان مطرح کنند. در انتخاب راه و مسیر آینده با ایشان مشورت کنند، حتی ایشان به اندازه‏ای نزدیک می‏شدند که در مجالسی مانند عروسی شاگردانشان ـ در صورت دعوت ـ شرکت می‏کردند

*خوشرو بودن

ایشان بسیار خوشرو بودند، با شاگردان روابط پدرانه داشتند و در واقع وقتی ارتباط شاگردی با ایشان ادامه پیدا می‏کرد، به نوعی دوستی مبدّل می‏شد

به دست آوردن دنیا هنر نیست/یکی را‌گر توانی دل به دست آر

*بی ‏پیرایگی

عشق و صفای ایشان، بی پیرایگی و بی تکلّفی ایشان، برای همه شاگردان ایشان درس بود.

*سادگی

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه‏الله می‏گوید: به یاد دارم که در درس فلسفه (متن شفای بوعلی) که در آغاز در مدرسه مروی برگزار می‏گردید، گاه در یک حجره و گاه در حجره دیگر، هر جا که ممکن بود تدریس می‏کردند و یک بار که صاحبان این حجره‏ها غایب بودند و حجره‏ای برای تدریس باز نبود، ایشان به سادگی و بدون از دست دادن فرصت در ایوان کوچکی جلوی یکی از حجره‏های بسته به روی زمین نشستند و برای حاضرین درس را بیان داشتند و علاوه بر درس فلسفه، درس اخلاق نیز آموختند.

*مراد بودن

از نظر اخلاقی ایشان در حدی بود که حکم مراد را برای شاگردان خود داشت.

*الگو بودن

کلاسهای درس مرحوم مطهری صرفا محل تعلیم و آموزش نبود، بلکه همراه آن و در برخی موارد بیش از آن، مکانی بود برای تزکیه و پالایش... رابطه مرحوم مطهری با شاگردان کلاس خود رابطه ساده معلم و متعلم نبود. استاد مرشدی بود که به ارشاد جمع می‏نشست و مرادی که مریدان به گرد شمع وجودش حلقه می‏زدند و از پرتو او بهره‏ها می‏گرفتند.

*بخل نورزیدن

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه‏الله می‏گوید: استاد یادداشتها و نوشته‏های خودشان را به شاگردان می‏دادند که در تحقیق از آنها استفاده بکنند. به یاد دارم که وقتی خدمتشان می‏گفتم که در مسائل مربوط به انسان علاقه به مطالعه دارم و طرحی را از این مبحث که در ذهن داشتم خدمتشان عرض کردم، ایشان مجموعه‏ای از رساله‏های خطی چاپ نشده علامه طباطبایی را که در اختیار داشتند، به بنده دادند تا استفاده کنم

*مبارزه با انحرافات

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه‏الله می‏گوید: یک روز استاد فرمودند: من با اینها (گروه فرقان) مقابله می‏کنم، ممکن است مرا بکشند، اما من حرف خودم را می‏زنم؛ چون می‏دانم که اینها برای دین خطرناکند.

*اصلاح اشتباهات

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه‏الله می‏گوید: مرحوم استاد مطهری از آنجایی که خداوند هوش فوق العاده‏ای به ایشان عطا کرده بود و از جنبه علمی بسیار قوی بودند، کمتر می‏شد در هنگام درس اشتباه کنند، اما اگر اتفاق می‏افتاد که در نکته‏ای اشتباه کنند و فی‏المثل یکی از شاگردان اشتباه را یادآور می‏شد می‏پذیرفتند. هیچ گاه سراغ ندارم که ایشان پافشاری در اشتباه خود کنند و مطلب را به زور تحمیل نمایند.

اصولاً ایشان در مقابل حق خاضع بودند و آنچه را حق می‏یافتند می‏پذیرفتند

به نزد من آن کس نکوخواه توست  که گوید فلان خار در راه توست

هر آن کس که عیبش نگویند پیش  هنر داند از جاهلی، عیب خویش

*آزادگی

یکی از دوستان شهید مطهری رحمه‏الله می‏گوید: آنچه در تمام برخوردهای با شهید مطهری کاملاً محسوس بود، حریّت و آزادی شهید مطهری بود، او دارای دلی بود آزاد و دارای مغزی بود آزاد و قهرا دارای زبان و قلمی آزاد بود

کلاسهای درس مرحوم مطهری صرفا محل تعلیم و آموزش نبود، بلکه همراه آن و در برخی موارد بیش از آن، مکانی بود برای تزکیه و پالایش... رابطه مرحوم مطهری با شاگردان کلاس خود رابطه ساده معلم و متعلم نبود. استاد مرشدی بود که به ارشاد جمع می‏نشست و مرادی که مریدان به گرد شمع وجودش حلقه می‏زدند و از پرتو او بهره‏ها می‏گرفتند.

داماد استاد مطهری رحمه‏الله نیز می‏گوید: در اظهار نظرهای ایشان پیرامون عقاید انحرافی و یا لغزشهای ایدئولوژیکِ گروههای سیاسی حرّیت و آزادگی دیده می‏شود.

*توجه نکردن به تعداد شاگردان

ایشان هرگاه درسی را لازم می‏یافتند آن را می‏پذیرفتند، به کم و کیف افراد و چند و چون جلسه درس مقیّد نبودند و هر جا که میسر می‏شد درس را برقرار می‏کردند و به تدریس و توضیح کامل مطلب می‏پرداختند، هرچند افراد شرکت کننده اندک بودند.

*انصاف داشتن

بارزترین خصیصه ایشان داشتن روحیه انصاف بود. این ویژگی سبب شده بود که اولاً استاد بر روی حرف مخالفین نظر خود ـ هرکه می‏خواهد باشد و در هر مقامی که باشد ـ کاملاً بیندیشد؛ یعنی هیچ گاه با روحیه استکباری و بزرگ منشانه با آرأ و عقاید حتی مخالف‏ترین دشمنان خود نیز برخورد نمی‏کردند، همیشه هر سخن و گفته‏ای را تا حد امکان تجزیه و تحلیل می‏کردند و شقوق درست و قابل قبول آن را از احتمالات نادرست جدا کرده، به حساب هر یک جداگانه رسیدگی می‏کردند.

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه‏الله می‏گوید: یک روز بعد از اینکه ایشان مطلبی را بیان فرمودند من اشکال کردم، هر قدر ایشان بیان کردند و توضیح دادند برایم قابل قبول نبود. سرانجام قدری بی ادبی و گستاخی کردم و گفتم: انصاف بدهید! ایشان فرمودند: من انصافم از شما بیشتر است.

*مشورت با شاگرد

استاد با برخی از دوستان و شاگردان نزدیکش در باب آنچه فراهم آورده بود، مشورت می‏کردو نظریاتشان را جویا می‏شد.(29)

میاسای زآموختن یک زمان/زدانش میفکن دل اندر گمان

*رازداری

مرحوم مطهری بسیار رازدار و اهل سرّ بود. هیچ رازگشایی نمی‏کرد.

*راستگویی

استاد شهید مطهری رحمه ‏الله در نامه‏ای به دخترشان می‏نویسند: تو خودت می‏دانی که دروغ هرگز به زبان و قلم من جاری نمی‏شود.(31)

*عصبانی نشدن

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه‏الله می‏گوید: در مدت دوازده سالی که خدمتشان شاگردی می‏کردم، یک دفعه هم ندیدم که در درس با عصبانیت جواب کسی را بدهند.

درشتی نگیرد خردمند پیش/نه سستی که نازل کند قدر خویش

منبع:حوزه

انتهای پیام/