کیروش: در انتظار انتخاب رئیس جدید فدراسیون فوتبال هستم
سرمربی تیم ملی کشورمان میگوید انتقاد از مربیان ملی در شرایطی که تیم نتیجه نمیگیرد، امری طبیعی و جهانی است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، کارلوس کیروش، سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال پرتغال و پدر نسل طلایی فوتبال این کشور، مصاحبهای مفصل با مجله «فرانس فوتبال» انجام داده است که در زیر میخوانید.
* اخیراً اعلام کردید قصد کنارهگیری از سمت سرمربیگری تیم ملی ایران را دارید. شرایطتان چطور است؟
شرایط خیلی ساده است. من درخواست استعفایم را به فدراسیون فوتبال ایران دادهام، این در حالی است که فرآیند انتخابات ریاست فدراسیون در جریان است و من به نوعی در انتظار هستم تا رئیس جدید انتخاب شود و در تاریخ 8 مِی (19 اردیبهشت) اطلاعات بیشتری را در این مورد (موافقت یا مخالفت با استعفا) به دست خواهم آورد.
* پس از کنارهگیری کریسین گورکوف از سمت سرمربیگری تیم ملی الجزایر از شما به عنوان گزینه سرمربیگری این تیم یاد شده است.
من هم این اخبار را در رسانهها خواندم، اما موضوع این است که من هنوز با تیم ملی ایران قرارداد دارم.
* شما در کشورهای بسیاری (پرتغال، اسپانیا، امارات، آفریقای جنوبی، آمریکا، ژاپن و ایران) کار کردهاید. آیا بازار کار در فوتبال فرانسه برای شما وسوسهانگیز نیست؟
فرانسه کشوری است که کار در آن برای هر مربی هیجانانگیز است آن هم با مدارس فوتبال و بهترین بازیکنان و مربیانی که در تمامی سطح دارد. مدارس فوتبال فرانسه نقش بسزایی در پیشرفت فوتبال دارند. من فرصت کار در یک باشگاه بزرگ فرانسوی را داشتهام، اما در آن مقطع به لحاظ حرفهای نمیتوانستم آن پیشنهاد را بپذیرم.
* با این حرف خورخه خسوس موافقید که میگوید "مربیان پرتغالی بهترین مربیان در جهان هستند"؟
به هر کشوری که رفتهام مربیان عالی و منضبطی را دیدهام و از آنها چیزهای زیادی آموختهام. من به دیدگاه خورخه احترام میگذارم، اما مربیان ارزشمند و خوب هر کجای دنیا وجود دارند. در فوتبال مربیانی هستند که میبازند، برخی دیگر میبرند، اما برخی دیگر هستند که کمتر میبازند. در واقع تفاوت در میراثی است که مربیان از خود بر جای میگذارند. برخی مربیان به پیروزیهای زیادی میرسند، اما اثر زیادی در فوتبال نمیگذارند.
* بله، حقیقت هم این است که مربیان پرتغالی در این زمینه تخصص دارند...
مربیان پرتغالی مربیان باتجربهای هستند که فوقالعاده متحول شدهاند. همه اینها هم مربوط به تأثیر آنها روی نتایج تیمها و بازیکنانی که برای بازی در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی به خارج از پرتغال میروند. زمانی که سرمربی تیم جوانان پرتغال بودم (1992 تا 1994)، تنها یکی از بازیکنان ما در خارج از کشور بازی میکرد و آن پائولو فیوتره بود. زمانی که از این تیم جدا شدم چندین بازیکنان ما لژیونر شده بودند. وقتی تیم ملی کشوری نتایج خوبی میگیرد، بازیکنان اولین کسانی هستند، که سودش را میبرند. زمانی بود که لژیونرها بازیکنان برزیلی بودند و درست مثل این بود که همه یکی مثل پله را در تیمشان دارند، سپس بازار به سوی بازیکنان هلندی چرخید و این به خاطر یوهان کرایف بود، بعد از آن دوره میشل پلاتینی و بازیکنان فرانسوی شد و امروزه هم به لطف نتایجی که رئالمادرید و بارسلونا و البته تیم ملی اسپانیا از خود بر جای گذاشتهاند، بازار به سوی مربیان و بازیکنان اسپانیایی گرایش پیدا کرده است. پیش از این مربیان پرتغالی زیادی نداشتیم که در خارج از کشورمان کار کنند، من بودم، آرتورو خورخه بود و ... یادم میآید جایی مربیگری میکردم و یکی به من گفت "تو که این قدر خوب پرتغالی صحبت میکنی چرا نمیگویی برزیلی هستی؟"، شاید اگر میگفتم برزیلی هستم کار برایم راحتتر میشد، اما به اصل سؤال برمیگردم و باید بگویم خورخه خسوس میخواسته بگوید کاری که مربیان پرتغالی با توجه به شرایطی که دارند میکنند، ارزشمند است.
* تیم ملی پرتغال امروزه آن روال سابق خود را ندارد، اما هنوز جای پیشرفت به لحاظ تیمی را دارد. به نظر شما، پرتغال میتواند یکی از مدعیان اصلی قهرمانی در یورو 2016 باشد؟
بله، قطعاً. تیم ملی پرتغال مربی شایستهای به نام فرناندو سانتوس و بازیکنان خوبی دارد. به نظرم پرتغالی یکی از مدعیان قهرمانی در یورو 2016 خواهد بود.
* شما پدر نسل طلایی پرتغال بودهاید، با نظر فیلیپه دیویلده موافقید که گفته بود نسل قبلی پرتغال مستعدتر بود؟
این هم یک نظر است. عناوین قهرمانی گذشته هم معنا و مفهوم خاص خودش را دارد و کمک میکند تا ارزشها و ویژگیهای تیم تغذیه شود، اماما نمیتوانیم در گذشته زندگی کنیم. به هر حال پرتغال به تمرین کردن ادامه میدهد تا به بهترین نتیجه ممکن برسد. ما بازیکنان فوقالعادهای داریم. نسل طلایی پرتغال هم که قهرمان جام جهانی جوانان 1989 و 1991 شد، داستان متفاوتی داشت چون بازیکنان آن تیم، سالها کنار هم به طور مستمر بازی کردند. خیلی از بازیکنان آن نسل از 14 یا 15 سالگی با یکدیگر همبازی بودند. تیم پرتغال امروز این ویژگی را ندارد، اما همچنان جای پیشرفت دارد. گفتن این حرف راحت است که تیم پیشین پرتغال بهتر بود، اما من به تیم کنونی و تیم آینده پرتغال هم احترام میگذارم.
* ارزیابیتان از سرمربیگری خودتان در پرتغال چیست؟ انتقاداتی به شما در آن مقطع که سرمربی تیم ملی بودید، مطرح بود.
دوره مربیگریام در پرتغال هشت سال به طول انجامید. دوره اول حضورم در پرتغال (تیم جوانان) که غیرقابل بحث است و در تاریخ فوتبال پرتغال ماندگار شده است. برای دوره دوم حضورم در تیم ملی پرتغال هم احترام زیادی قائل هستم. ما به تمامی اهدافمان رسیدیم، به جام جهانی صعود کردیم و متأسفانه توسط اسپانیا، قهرمان جهان حذف شدیم که به نظرم این کارنامه مربیگریام را لکهدار نمیکند. انتقاد از مربیان ملی امری طبیعی است و این را میشود در سرتاسر جهان دید. در چنین شرایطی کل کشور سرمربی تیم را مقصر میدانند و همه علیه او هستند. ببینید که بعد از مسابقات جام جهانی و یورو چقدر مربی اخراج شدهاند.
* رونالدو میتواند در پست مهاجم نوک بازی کند؟
صحبت در مورد سیر تکاملی رونالدو و مسی به لحاظ پستی، بیمعنی است. کریستیانو به عنوان بازیکن پیشرفت کرده و امروز تبدیل به فوتبالیست کاملی شده است. مهمترین چیز این است که سازگاری بازیکن با تیم را درک کنید. من تیمهایم را بر اساس سازگاری کلی تیم میچینم، بنابراین این خیلی بیمعنی است که بخواهی برای بازیکن کاملی همچون رونالدو پست در نظر بگیری.
* دعوت از لیدسون برزیلی به تیم ملی پرتغال آن هم در آستانه جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی، بحثهای زیادی را مطرح کرد ...
نمیدانم که چرا ما بیشتر در مورد لیدسون صحبت میکنیم تا دکو و پهپه و دیگران! لیدسون را به این دلیل به تیم ملی پرتغال دعوت کردم چون اصالتی پرتغالی داشت و شایسته بازی برای تیم ملی بود، به همین سادگی! او به تیم کمک کرد تا به جام جهانی 2010 صعود کند و بازی و رفتار خوبی را در آن مدت از خود نشان داد. او فوتبالیستی حرفهای بود و در آن مقطع هم نشان داد که قصد کمک به تیم را دارد. او هیچگاه در زمان تمرین و بازی بهانهگیری نمیکرد و زمانی هم که تیم نتیجه نمیگرفت، دنبال بهانهجویی نبود.
* پینتو دا کاستا، رئیس باشگاه پورتو اغلب در رسانهها از شما حمایت کرده است، دوست ندارید برای تیم او کار کنید؟
همیشه مدیریت دا کاستا را مورد تحسین قرار دادهام. او موفق شد پروژهای که در باشگاه پورتو داشت را به ثمر برساند. پورتو توانست به سلطه بنفیکا بر فوتبال پرتغال خاتمه دهد. او در نبرد فوقالعاده به پیروزی رسید. رهبری پورتو کار آسانی نیست آن هم در ورزشی که به شدت سیاسی و اقتصادی است. مربیگری پورتو چیزی است که نصیب هر مربی نمیشود. من شانس هدایت این تیم را داشتم، اما در آن مقطع با فدراسیون فوتبال آمریکا قرارداد داشتم. تمامی مربیانی که با پینتو دا کاستا کار کردهاند و با صحبتی که با او داشتهام، تنها چیزهای خوبی از او شنیدهام. دا کاستا شاید مرتکب اشتباهاتی شود، اما عمداً کاری را نمیکند.
* ژوزه پسیرو که دستیار شما در رئالمادرید بود، حالا فصل دشواری را با پورتو پشتسر گذاشته...
ما با هم دوستیم و هنوز هم با یکدگر تبادل نظر میکنیم. در زندگی فرصتهایی پیش میآید که نمیشود آنها را رد کرد، درست مثل پیشنهاد مربیگری رئالمادرید که به من شد. در چنین مواردی اول این پیشنهاد را میپذیرید، سپس به آن فکر میکنید. به او گفتم که اگر پورتو با تو تماس گرفته، حتماً کیفیت لازم برای هدایت این تیم را داری. به نظرم به مروز زمان و با راهحلهای تاکتیکی دیگر، پورتو میتواند انتظارات را برآورده کند.
* کوئینتو (مربی و بازیکن سابق تیم ملی پرتغال) در دوران مربیگری خودش گفته بود که فوتبال مانع از این شد که پسرش (که حالا فوت کرده) را ببیند...
حرفه و زندگی خانوادگی مربی دشوار است، اما سختتر از حرفه نظامیها یا دیگر مشاغل نیست که مجبورند بر اساس شرایط کاریشان مهاجرت کنند. در حرفه ما باید بدانید که چطور بین کار و خانوادهتان تعادل ایجاد کنید. البته که خانوادهام هم بابت نبود من لطمه دیده، اما سعی کردم در این مدت از تجربیات و فرصتهای دیگرم استفاده کنم. سعی کردم تا جای ممکن کنار خانوادهام باشم و زمانی که از خانوادهام دور بودهام، عشق و علاقهام به آنها ذرهای کم نشده است. دور بودن به این معنا نیست که واقعاً از خانوادهتان دور هستید.
* ژوزه مورینیو در راه منچستریونایتد است. آیا فکر میکنید که او میتواند همان جانشین واقعی سرالکس فرگوسن در این تیم باشد؟ شما هم مورینیو و هم باشگاه منچستریونایتد را به خوبی میشناسید.
من نمیتوانم این را بگویم که مورینیو به منچستریونایتد میرود یا خیر، اما این را میتوانم بگویم که هرگونه همکاری بین یک باشگاه بزرگ و ژوزه، منطقی و طبیعی است.
انتهای پیام/