زارعی:تنش ریاض با تهران دستورکاری بین‌المللی است

یک کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا با اشاره به خصومتهای آل سعود گفت: به نظر من این یک جدال سعودی- ایرانی نیست. این جدال آمریکایی - ایرانی است که سعودی ها با راهبرد آمریکا دارند فعالیت می کنند.

 به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، تقریبا تمامی کارشناسان داخلی و خارجی بر این باورند که دست برتر ایران در تحولات منطقه ای، عاملی مهم برای توفیقات ایران در حوزه های دیگر و از جمله به سرانجام رسیدن مذاکرات هسته ای بوده است.در همین حال تشدید روز افزون تحولات منطقه ای و افزایش تنش ها در غرب آسیا که عمدتا منشاء خارجی دارد، ضرورت توجه به این حوزه را صدچندان کرده است. در این میان پاره ای کارشناسان و اهل نظر بر این باورند که دولت یازدهم در حوزه سیاست خارجی تمام هم و غم خود را بر به مذاکرات هسته ای و به فرجام رساندن برجام معطوف کرده است و عملا از حوزه های کاری دیگر از جمله همسایگان و منطقه پیرامونی غافل مانده و توجه شایانی به این موضوع ندارد.

شاید بتوان سیزدهمین نشست سران کشورهای عضو سازمان همکاری های اسلامی که فروردین ماه جاری در استانبول ترکیه برگزار شد و حواشی آنرا یکی از نمونه های کم توجهی به اینگونه مسائل دانست. اگرچه در نهایت به دلیل مخالفت برخی اعضاء با بیانیه پایانی‌، بیانیه ضد ایرانی عربستان قرائت نشد، اما وجود بندهای ضد ایرانی در بیانیه پایانی این اجلاس هم مسئله ای نیست که به سادگی بشود از آن عبور کرد.

هرچند حسن روحانی در سخنرانی خود در این کنفرانس عنوان کرده بود که «نه عربستان مشکل ایران است و نه ایران مشکل عربستان، مشکل اصلی جهل، تعصب و خشونت ورزی است» اما این سخنان نتوانست طرح سعودی ها را که با هدف ایران‌هراسی برای نشست پایانی تدوین کرده بودند، خنثی سازد و با وجود اعتراض ایران و برخی کشورها به این بیانیه، در نهایت محتوای آن به علنی و رسانه ای شد.

هرچند به گفته کارشناسان، سازمان همکاری‌های اسلامی از قدرت و نفوذ بالایی در سطح بین المللی برخوردار نیست و بیشتر موضع گیری های خود را به صورت بیانیه اعلام می کند اما زوایای پیدا و پنهان صادر شدن اینگونه بیانیه هایی که به جای وحدت جهان اسلام به تفرقه و اختلاف‌افکنی میان کشورهای مسلمان منجر می‌شود، قابل بررسی است.

برای بررسی بیشتر موضوع جایگاه ایران در تحولات منطقه و ارزیابی تحرکات دستگاه دیپلماسی در این حوزه، با دکتر «سعد الله زارعی» کارشناس ارشد مسائل بین المللی و مدیرعامل موسسه مطالعاتی اندیشه سازان نور به گفتگو نشستیم، که مشروح آن را در ادامه می خوانید:

عربستان در چند سال اخیر جنگ رسانه ای و روانی زیادی با موضوع «ایران هراسی» علیه کشورمان راه انداخته؛ بنظر شما ممکن است این جنگ های روانی و تقابل نیابتی منجر به برخوردهای جدی تر هم بشود؟

ما الان درگیری فیزیکی با عربستان داریم، در حادثه منا مگر شهروندان ایرانی کشته نشدند؟ مگر اقدام سعودی ها در کنفرانس اسلامی و صادر شدن آن بیانیه یک اقدام فیزیکی نبود؟ تروریست خواندن حزب الله لبنان مگر یک اقدام فیزیکی نیست؟ اما سوال من این است که آیا این یک دستور کار سعودی است یا دستور کار آمریکائی ـ اسرائیلی؟

وزارت خارجه ما این امر را دستور کار سعودی می داند نه سعودی آمریکای یا اسرائیلی. و اینگونه نگاه کردن یک اشکال بزرگی برای وزارت خارجه ما است
وزارت خارجه ما این امر را دستور کار سعودی می داند نه سعودی آمریکای یا اسرائیلی و اینگونه نگاه کردن، یک اشکال بزرگی برای وزارت خارجه ما است.

به نظر من این یک جدال سعودی ایرانی نیست. این جدال آمریکایی - ایرانی است که سعودی ها با راهبرد آمریکا دارند فعالیت می کنند. این ها مثل یک گروه تروریستی هستند که اطلاعات، سیستم فرماندهی، پشتیبانی، استراتژیک و برنامه های آنها هر کدام در جائی قرار دارد و متاسفانه این موضوع در کشور ما توسط تیم سیاست خارجه آقای روحانی اصلاً فهم نمی شود. یکسری تصاویر مغشوش و مبهم اینگونه وانمود می کند که دیوار بی اعتمادی ایران و آمریکا را کاهش دادیم، ولی چه کاهشی؟ کجاست؟

مگر نه این است که وقتی تنش عربستان و ایران افزایش می یابد جان کری وزیر خارجه آمریکا در ریاض می گوید که ما از دولت عربستان پشتیبانی می کنیم؟ مگر این را با صراحت نمی گوید؟ می توانست سکوت کند ولی علنا از سعودی اعلام حمایت کرد.

ولی اخیرا باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در سخنانی عربستان را نصیحت کرده بود و گفته بود که در برابر ایران محتاط تر عمل کند!

نه، اصل ماجرا این است که آمریکایی ها پشت سر سعودی ها هستند و نشانه آن هم این است که وزیر خارجه آمریکا به ریاض می رود (زمانی که عربستان مقدمات نشست کنفرانس اسلامی را مهیا می کرد) و می گوید که ما از آنچه که سعودی ها بابت نگرانی از ایران و دخالت ایران در منطقه صحبت می کنند اعلام حمایت می کنیم و حضور ایران در منطقه را دخالت آمیز می دانیم.

اوباما هم در مصاحبه با روزنامه آتلانتیک در آمریکا و برای نشان دادن ژست به شهروندان آمریکایی که معترض به دخالت عربستان در یمن بودند، گفت که به عرستان نصیحت می کنیم که در یمن اینگونه عمل کند. این در حالی است که وزیر خارجه آمریکا در ریاض می گوید که از سعودی ها حمایت می کنیم.

با این تعاریف و تحلیل ها آیا می توان گفت بیانیه سازمان کنفرانس اسلامی میوه بی توجهی ایران به کشورهای منطقه و دیگر کشورهای اسلامی است؟ تحلیل شما در این باره چیست؟

فلسفه تاسیس سازمان کنفرانس اسلامی حمایت از قدس بود؛ این سازمان از زمان تاسیس خود منشا قدرتی نبود و هیچ گاه نتوانست کاری انجام دهد، جنگ های مختلفی همچون جنگ سومالی، سودان، عراق، لبنان، فلسطین، افغانستان، سوریه و اکنون هم یمن را پشت سر گذاشتیم ولی نقش این سازمان کجاست؟!

فقط بیانیه صادر می کند و تنها به یک تریبونی تبدیل شده است برای بیان مواضع کشورهای عضو؛ اما سعودی ها در یک سال گذشته تلاش کردند تا خط حساسیتی را که خودشان نسبت به ایران داشتند، به یک جبهه صورت سازی کنند. در همان زمانی که بیانیه به نام جمع کشورهای اسلامی صادر شد کشورهای اسلامی راضی به امضای آن نبودند؛ چطور می شود پاکستانی ها این بیانیه را در استانبول امضا می کنند، در حالی که همزمان با  آن، یک هیات بلند پایه پاکستانی در تهران حضور دارند؟! این نشان دهنده این است که این بیانیه بدون ارزش است.

یعنی می شود گفت توجه و تمرکز بیش از حد دولت ایران بر توافق هسته ای باعث شد تا دولت از توجه به دیگر عرصه ها باز بماند یا خیر؟

قبل از همه این ها باید به این سوال جواب دهیم که با کدام محیط منطقه ای مواجه هستیم. آیا ما یک محیط منطقه ای منفصل از محیط بین الملل داریم یا محیط متصل به بین الملل؟ آیا آمریکا و عربستان دو جبهه اند یا از دو سیاست پیروی می کنند؟ آیا سیاست سعودی ها مغایر با آمریکا است؟ و اکر اینگونه است تا چه اندازه مغایر است؟

عربستان به لحاظ جمعیت، قدرت نظامی و پیرامونی خودش به هیچ وجه محیط ایران را ندارد
در نوع نگاه و پیگیری ما به سیاست خارجی بسیار مهم است. تحلیل ها این است که ما مسائل خودمان را با امریکا کاهش دادیم و به دنبال حل آن هستیم. اینها منجر به افت و کاهش روابط سعودی ها با آمریکا می شود و آنها تمام ظرفیت خودشان را به کار می برند تا این گرمی روابط ایران و غرب از بین برود و ایران نتواند از مزایای کاهش تنش با غرب استفاده کند.

اما نگاه دومی هم وجود دارد که ما آن را قبول داریم، محیط منطقه ما به محیط بین الملل متصل است و آنچه که ما در حوزه تنش در منطقه و درباره ایران مشاهده می کنیم یک ابتکار عمل درون منطقه ای نیست. یک دستور کار بین المللی است به این معنی که غربی ها بعد از آنکه متوجه شدند آن جبهه متصل به ایران با مخالفت روسیه، چین و آلمان قابل دوام است، آمدند و مدیریت تنش را از محیط بین المللی (نیویورک) به داخل منطقه منتقل کردند و رژیم های وابسته را که اختیاراتشان با آمریکا بود را فعال کردند.

از سخنان شما اینطور استنباط می شود که تنش هایی که عربستان در منطقه به وجود می آورد با حمایت آمریکا است؛ همینطور است؟

بله ـ آنچه که در برخورد عربستان و دیگر کشورهای مشترک با منافع آمریکا می بینیم خصومت‌ورزی آنها مبنی بر یک اراده بین المللی است.

آمریکا پس از آنکه نتوانست روسیه را پای کار خودشان نگه دارد و فضا را علیه کشور ما مدیریت کند دست به همکاری با عربستان داد، آن ها به راحتی عربستان را مدیریت می کنند و حتی قادرند شاه عربستان را یک روزه جابجا کنند ولی نمی توانند یک سفیر روسیه را جابجا کنند و با عربستان متحد شدند.

سوال من این است که عربستان منهای آمریکا چه چیزی دارد که بتواند در برابر ایران حرفی بزند؟ نه ارتش و نه جمعیتی دارد که حتی بتواند روی نقشه اشاره ای به ایران داشته باشد.

اما چندی پیش عربستان ادعا کرده بود که آسمان ایران را 4 تا 6 ساعته اشغال می کند!

نه این یک ادعای مقامات سعودی بود که در نشریات غربی منتشر شد. به عنوان یک شنونده عاقل سوال می کنیم که عربستان در برابر کدام یک از استان های ایران یک عدد به حساب می آید. عربستان به لحاظ جمعیت، قدرت نظامی و پیرامونی خودش به هیچ وجه محیط ایران را ندارد. نیروهای مسلح ایران چند میلیون نفر است و صادرات تسلیحاتی داریم، آیا عربستان یا بحرین می تواند به مخیله خودشان راه بدهند که می توانند منهای آمریکا به ایران چیزی بگویند؟

حاضر نشدن مقامات کشورمان در نشست پایانی این اجلاس را چگونه تحلیل می کنید؟ آیا حضور پیدا نکردن آقای روحانی و ظریف در اجلاس پایانی تاثیری در قرائت نکردن بیانیه هم داشت؟

ایران به منظور اعتراض به بیانیه پایانی اجلاس استانبول که در برگیرنده چهار بند ضد ایرانی بود، در نشست اختتامیه این اجلاس فقط در سطح کارشناسی حضور پیدا کرد و این نشست بدون حضور رئیس جمهور و وزیر امور خارجه کشورمان برگزار شد. نشستی که به گفته کارشناسان به جای وحدت جهان اسلام، تفرقه و اختلاف افکنی بین کشورهای مسلمان را دنبال می کرد.
آیا می توان گفت که اگر سیاست خارجی ایران به کشورهای اسلامی توجه بیشتری می کرد، شاید این بیانیه کم ارزش هم صادر نمی شد؟

سوال شما سوال مهمی است و به این نقطه برمی گردد که آیا ما به عنوان یک کشور منطقه ای، باید روی اصلاح و تقویت درون منطقه ای تاکید داشته باشیم یا روی اصلاح برون منطقه ای؟ آیا اصلاح روابط ایران و غرب سبب می شود که موقعیت ایران تثبیت شود در حالی که ما می گوییم اصلاح روابط با غرب به فرض هم که اتفاق بیفتد این مسائل را نمی تواند حل کند.

چرا؟

به خاطر اینکه اصلاح روابط ما با غرب مستلزم این است که ما از موقعیت های متمایز منطقه ای خودمان چشم پوشی کنیم؛ یعنی در سوریه  به دولت همگرا با غرب تن دهیم، در یمن به طرح خلیجی تن دهیم، در بحرین به تمام شدن قیام بحرینی ها تن دهیم. در لبنان به خلع سلاح حزب الله تن دهیم، در فلسطین از مقاومت حمایت نکنیم.

اگر ما دست از حمایت ها برداشتیم در مقابل چه امتیازی به دست می آوریم؟

سوال همین است که اگر ما از حمایت ها دست برداشتیم وزن ایران چقدر می شود که غربی ها به خاطر آن وزن به ما امتیاز بدهند؟ اگر وزن ما کم شد آیا سعودی ها دلیلی دارند که در لبنان با ما مشورت کنند؟ وقتی حزب الله در لبنان نباشد سعودی ها دست ما را از مدیترانه کوتاه می کنند؛ بنابراین، اینجا یک پارادوکس مطرح است.

آتش بس دو هفته ای که در برخی مناطق شمالی و جنوبی سوریه رخ داد باعث شد تا تروریست ها از همین فرصت استفاده کنند و تجهیزات نظامی زیادی را به حلب بیاورند

وزارت خارجه ما می گوید حل مساله با غرب است. ما می گوییم خیلی خوب چه زمانی حل می شود؟ می گویند زمانی که شما یک ایران کم وزن و کوچولو شوید الان شما بزرگ هستید و نفوذتان از دریای عمان تا مدیترانه است. توافق با غرب، وزارت خارجه ما را به همان وسعت 1.600.000 محدود می کند وقتی مختصات محدود شد، غرب همین مقدار هم اهمیت می دهد و زمانی که در مناسبات منطقه نباشیم، دیگر وزنه ای نداریم و کنار زده می شویم.

آن موقع سعودی ها دارای وزنه می شوند. غربی ها با نفوذ عربستان در لبنان، یمن، عراق و دیگر کشورهای اسلامی مشکلی ندارند؛ مشکل آنها با نفوذ ایران است و اگر وزارت خارجه می خواهد مشکل با غرب را حل کند باید منطقه را به دست عربستان بسپارد! این یک بدفهمی در دستگاه سیاست خارجی ماست.

آیا می توان گفت کناره گیری داود اوغلو در ترکیه ارتباطی به تنش های اخیر در منطقه دارد؟
این موضوع در فرایند داخلی ترکیه معنا پیدا می کند. رفتن اوغلو به معنای شکاف بین اردوغان و اوغلو نیست. حزب عدالت و توسعه ترکیه اصرار دارد تا سیستم اداره ترکیه را از حالت پارلمانی به سمت ریاستی پیش ببرد. در آینده ترکیه به سمت رئیس جمهور محور گام برمی دارد و در مدل اوغلو و اردوغان که هر دو طرف پیگیر آن هستند، دیگر چیزی به نام نخست وزیر نداریم.

آینده سوریه به کجا پیش می رود؟ چرا معارضان به آتش بس متعهد نیستند؟

پرونده سوریه پیچیده است؛ تروریست ها که هیچ تعهدی نسبت به قواعد شناخته شده بین المللی ندارند و کسی هم نتوانسته آنها را مجبور به پذیرش توافقنامه بین الملل کند. از طرف دیگر کشورهایی که میلیارد میلیارد پول به تروریست ها می دهند هم تعهدی و یا ورقه ای را امضا نمی کنند.
در ژنو نشستی برگزار شد که آقای دکتر ظریف، جان کری و نماینده روسیه، ترکیه و سعودی ها هم حضور داشتند. وقتی آقای ظریف گفت چه کسی قرار است از طرف جبهه النصره و داعش برای آتش بس تعهد بدهد، جان کری خنده کنان می گوید: ترکیه و عربستان ضمانت می کنند، (یعنی خودشان می دانند که چه کسانی از گروههای تروریستی در سوریه حمایت می کنند) واقعیت این است که ترک ها و سعودی ها اشغال سوریه را می خواهند.

منبع:مهر

انتهای پیام/