نترس، تو از همه بالاتری!
یک نویسنده اردنی تاریخ نفوذ وهابیت را به سه مرحله تقسیم کرده است که شامل ایجاد فرقه وهابیت با نقشآفرینی مستقیم انگلیسیها، به راه انداختن سه جنگ علیه اردن در همان اوایل و جنگهای نیابتی در منطقه از جمله جنگ سوریه است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، احمد جرادات نویسنده اردنی در مطلبی به چگونگی شکلگیری فرقه وهابیت و دست داشتن انگلیسیها در آن پرداخته و از جنگهایی سخن گفته است که وهابیون علیه اردنیها، اعراب و مسلمانان به راه انداختند.
وی تاریخ نفوذ وهابیت را به سه مرحله تقسیم کرده است :
برهه اول : تاسیس،ابتدای قرن هجدهم میلادی
جرادات آورده است : بر اساس سندی که ابهام آن را فرا گرفته و عنوانش«مذاکرات مستر همفر، اعترافات جاسوس انگلیسی در خاورمیانه» است، مستر همفر همان فردی است که با همکاری شیخ محمد بن عبدالوهاب، وهابیت را تاسیس کرده است.این سند در برخی شمارههای نشریه اشپیگل آلمان و نیز یک رسانه فرانسوی منتشر شده و به زبان عربی و از این زبان به انگلیسی و زبانهای دیگر ترجمه شده است.
در حالی که منابع وهابی این سند را انکار کرده و آن را ساختگی خواندهاند و سه ادعای مختلف و البته ناهماهنگ را برای تایید دیدگاه خود مطرح کرده اند: اولین ادعای وهابیون این است که شیعیان که آنها را رافضی میخوانند، این سند را جعل کردهاند، دوم اینکه بنا به ادعای آنها، عثمانیها آن را تهیه کرده، سومین ادعای آنها این است که این سند شبیه پروتکلهای صهیونیستی و فاقد سندیت است.
خواب ساختگی مستر همفر:
مستمر همفر میگوید :«در یکی از دیدارهایم با محمد عبدالوهاب،خواب ساختگی را برای وی تعریف کردم و همانطور که درباره او(منظور پیامبر) از خطیبان منبرها شنیده بودم- آن را برای وی(محمد عبدالوهاب) توصیف کردم و گفتم من دیشب پیامبراسلام را در خواب دیدم که بر منبر نشسته بود و اطرافش را گروهی از علمای فرا گرفته بودند، هیچ یک از آنها را نشناختم، اما وقتی تو را دیدم، مشاهده کردم که هالهای از نور از صورت تو میدرخشد و زمانی که به رسول الله نزدیک شدی، پیامبر به احترام تو برخاست و بین دو تا چشمت را بوسید و به تو گفت: ای محمد همنام من و وارث علم و جانشین من در امور دین و دنیایی، و تو در پاسخ گفتی یا رسول الله، من از اینکه علمم را برای مردم آشکار کنم، میترسم که رسول الله به تو گفت : نترس تو از همه بالاتری».
همفر انگلیسی در ادامه میگوید:« وقتی این خواب ساختگی را برای محمد عبدالوهاب تعریف کردم، از خوشحالی داشت بال در میآورد و مرتب از من سئوال میکرد که آیا واقعا چنین خوابی دیدهای و درست است؟ و هر گاه چنین سئوالی میکرد، پاسخم مثبت بود تا مطمئن شود و به من اعتماد کند، گمان میکنم از آن روز وی(عبدالوهاب) مصمم شد تصمیم خود را آشکار کند.
در دیداری که میان مستر همفر و محمد بن عبدالوهاب در بصره انجام شد و البته تاریخ آن مشخص نیست، مستر همفر که نام شیخ احمد را بر خود گذاشته بود، گمشده خود را در عبدالوهاب پیدا کرد.
اهداف وزارت مستعمرات انگلیس
هدف کلی وزارت مستعمرات انگلیس در نابودی امپراتوری عثمانی و تجزیه جهان عرب و اسلام بر اساس مذهب بود و وسیله آن هم ایجاد یک جنبش دینی سیاسی(دین جدید، امارت) بود، اما ابزارهایی که مورد استفاده قرار گرفت، پول، مسائل جنسی، سلاح، جاسوسی و جذب جنگجو بود.
در دیداری که میان مستر همفر و محمد بن عبدالوهاب در بصره انجام شد و البته تاریخ آن مشخص نیست، مستر همفر که نام شیخ احمد را بر خود گذاشته بود، گمشده خود را در عبدالوهاب پیدا کرد.
طرح ششگانه انگلیسیها برای محمد عبدالوهاب
وزارت مستعمرات انگلیس طرحی را متشکل از 6 بند تهیه کرده و آن را به جاسوس خود، همفر دادند تا محمد عبدالوهاب را برای اجرای آن متقاعد کند که این طرح شامل :
1-تکفیر تمام مسلمانان غیر از پیروان دین جدید(فرقه ساختگی وهابیت) و مجاز دانستن قتل، غارت اموال و هتک نوامیس و فروش آنها در بازارهای بردهفروشی
2-بستن راه حج و تحریک و تشویق قبایل به غارت حجاج و کشتن آنها
3- منع اطاعت از خلیفه عثمانی و تشویق و تحریک به جنگ با وی و مجهز کردن ارتشهایی به این منظور
4-تخریب گنبدها و ضریحها و اماکن مقدسه مسلمانان در مکه مکرمه و مدینه منوره و دیگر کشورها تحت عنوان شرک
5- ایجاد هرج و مرج و تروریسم در کشورها تا جایی که امکان دارد
6- تلاش برای خدشه وارد کردن به کعبه و تحریف متون مقدس اسلامی
با توجه به اینکه مستر همفر به ترسناکبودن این طرح واقف بود، وزیر مستعمرات انگلیس این گونه به وی توصیه کرد:« این برنامه بزرگ، تو را نترساند، وظیفه ما این است که بذر را بپاشیم و نسلهای آینده(اعراب) آن را تکمیل خواهند کرد، دولت بریطانیای کبیر بر حرکت گام به گام عادت کرده است، آیا مگر محمد نبی(پیامبر اسلام) یک فرد نبود که به تنهایی توانست این تحول حیرتآور را ایجاد کند، بنابراین محمد بن عبدالوهاب هم مثل او باید باشد تا بتواند تحول مد نظر ما را اجرا کند.»
پس از سالها فعالیت، وزارت امور مستعمرات انگلیس توانست محمد بن سعود را جذب کند و رابطه میان دو محمد(محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود)-یعنی رابطه میان دین و قدرت سیاسی- را برای سلطه بر جسم و قلب مردم مهندسی کند و اینگونه بود که الدرعیه به عنوان پایتخت حکومت و دین جدید(وهابیت) انتخاب شد.
برهه دوم: قرن بیستم- سه جنگ وهابی علیه اردن
جنگ اول : شامگاه سهشنبه 22 آگوست 1922 میلادی، 1500 جنگجوی وهابی به سمت شرق اردن پیشروی کردند، که مردم شرق اردن سه نام بر این افراد گذاشتند:«الوهابیون»، «الاخوان» یا «الخوین» یا «المدَّینه»
مهاجمان به محل اقامت بنی صخر در الطنیب، المشتی و القسطل رسیدند و صبحگاهان در یک حمله غافلگیرکننده هر کسی را در مسیر خود میدیدند، میکشتند و فرقی میان جنگجو و غیرنظامی قائل نمیشدند، طولی نکشید که عشایر بدوی داوطلبانه به صحنه جنگ شتافتند و درگیری از سهشنبه تا صبح چهارشنبه طول کشید و توانستند متجاوزان را به عقب برانند در حالی که متحمل خسارتها و تلفات سنگین شده بودند. نکته قابل توجه این است که نیروهای انگلیسی مستقر در شرق اردن در این درگیری دخالت نکردند. در حالی که امیر اردن مقر خود را به صویلح ترک کرد و تنها پس از طرد متجاوزان بازگشت(نقل از : خیرالدین الزرکلی مولف کتاب الاعلام، دو سال در امان)
پس از سالها فعالیت، وزارت امور مستعمرات انگلیس توانست محمد بن سعود را جذب کند و رابطه میان دو محمد(محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود)-یعنی رابطه میان دین و قدرت سیاسی- را برای سلطه بر جسم و قلب مردم مهندسی کند و اینگونه بود که الدرعیه به عنوان پایتخت حکومت و دین جدید(وهابیت) انتخاب شد.
جنگ دوم : این جنگ صبح پنجشنبه 14 آگوست 1924 در دومین روز عید قربان رخ داد، متجاوزان چهار تا پنج هزار نفر بودند و مردم روستاهای اللبن، الطنیب،القسطل و ام العمد را غافلگیر کردند، خبر این تجاوزگری به سرعت بین مردم شرق اردن پخش شد و عشایر البلقاء و برخی عشایر امان، ناعور، وادی السیر و صویلح برای کمک به قبیله بنی صخر به پا خاستند، اشغالگران روستاهایی را که مورد حمله قرار دادند، اشغال کردند و به غارت روستای الیادوده دست زدند، اما عشایر بنی صخر، البلقاء،العدوان و بنی حمیده با اتحاد و یکپارچه کردن صفوف خود با متجاوزان جنگیدند و آنها را وادار به عقب نشینی کردند در حالی که متحمل تلفات سنگین شدند و 500 نفر از آنها کشته و 300 نفر هم اسیر شدند.
جنگ سوم: کشتار غرایس، در فوریه 1928 رخ داد،هنگامی که دو هزار نیروی متجاوز، اعراب بنی صخر مقیم منطقه غرایس در شمال شرقی الجوف را هدف حملات خونین خود قرار دادند و کشتار هولناکی را رقم زدند که فقط زنان و برخی از کودکان از این کشتار نجات یافتند، شیخ الزبن حتمل بن مناور و فرزندش و حدود 88 نفر دیگر از اطرافیان وی کشته شدند.
همانطور که همه میدانند منطقه الجوف بعدا به طور کامل تحت قلمرو حکومت سعودی وهابی قرار گرفت که باعث شد ساکنان اردنی آن همواره با سرودن شعری خشم خود را از آن ابراز کنند.
برهه سوم : تشکیل سازمان جهانی وهابیت اول و سازمان جهانی وهابیت دوم
واژه موسوم به «سازمان جهانی وهابیت اول» شکل گرفت که به جهاد افغانی موسوم شد که در اواخر دهه هفتاد قرن گذشته آغاز شد و مهندسی آن و توزیع نقشها را زبیگنو برژینسکی(مشاور امنیت ملی رئیس جمهور وقت آمریکا) با هدف جنگ با اتحادیه جماهیر شوروی به نیابت از آمریکا و امپریالیسم جهانی تحت شعار «شعار به خاطر اسلام بر ضد کمونیسم و الحاد در افغانستان» برعهده داشت.
اما آنچه واژه «سازمان جهانی وهابیت دوم» نامیده شده، برای جنگ علیه سوریه موسوم به «جهاد سوری برای مبارزه با علویهای نصیری و شیعه رافضی و یاری اهل سنت و جماعت» شکل گرفت که در حقیقت جنگ علیه محور مقاومت شامل سوریه، حزب الله و ایران است که اهداف آمریکا و ناتو در نهایت روسیه و چین را هم در برمیگیرد. جریانها یا گروههایی همچون جبهه النصره، داعش و دههها گروه دیگر همسو با آنها و حتی صدها گروه مسلح از خود وهابیون در جنگ علیه سوریه مشارکت دارند.
در یک مقایسه ساده و سریع میان جهاد افغانی و جهاد موسوم به جهاد سوری در زمینههای نظارت و فرماندهی کل و فرماندهی عملیات جنگ و تامین مالی و ماموریتهای ارتباطاتی، هماهنگی، سرپرستی، واردات سلاح، مهمات، جنگافزارها، ایدئولوژی و حتی جنگجویان، برای هر فرد عاقلی اثبات و روشن میشود که این دو جهاد چیزی جز نسخه واحد یک قصه یا دو سناریو برای یک فیلم واحد آمریکایی نیست.
ادامه دارد...
انتهای پیام/