این کلنگ از زمین کنده میشود؟
علی مرادخانی در یک هیأت کامل از مدیران معاونت امور هنری در آبادان و خرمشهر حضور پیدا کرد که در معیت نعمتزاده، معاون فرهنگی منطقه آزاد اروند کلنگ ساخت دو سالن بلکباکس تئاتر را بر زمین زنند؛ ولی رنگ امید ساخت این دو سالن در یک سال آینده کمرنگ است.
باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» - احسان زیورعالم
یک مقدمه
فلفل گیاهی است پایا و دو ساله که از کشت نشا تا لحظه آخر توانایی دادن محصول دارد. در صورت مهیا بودن شرایط، میتواند در فصل سرما نیز محصول دهد. چیزی شبیه گلدانهای جعفری که از بهار تا زمستان ثمر میدهد. قرار است بلک باکس شهرستان آبادان در یک باغچه پشت تالار ثامن ساخته شود که هم اکنون مملو از نشاهای فلفل است.
یک کلنگزنی
همه آمده بودند؛ البته این همه، همه مردم نیست. همه چیزی است مرکب از هنرمندان و مسئولان، از آن ترکیبهایی که اگر خدا بخواهد شکل میگیرد و اگر خدا نخواهد تصورش نیز مشکل است. باز بگذارید بگویم: همه آمده بودند. از معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تا هنرمند جوان خرمشهر و آبادانی. گویی قرار است رویای صد ساله تئاتر خوزستان در جنوبیترین بخش خود واقعی ببیند. اگرچه این رویا بر زمینهای مدنظر موهومی است.
همه چیز در این خطوط گچی و آن کلنگ روبان زده و آن بندینک سبز رنگ بلند، حمایل بر دسته خلاصه شده است. تصور هنرمند از سیاهی سالن بلک باکس هنوز چیزی وجود ندارد. همه چیز پر نور است. سقفی نیست و آزادی مطلق است. میشود خرامان بر زمینش تاخت. یکهتازی کردن قرار است تا دمی چند محو شود و جایش را پایههای یک سازه بگیرد. سازههایی که پس از نوزده دوره برگزاری جشنواره فتح خرمشهر، خبری از انها نبوده است. دو شهر، دو سالن قاب صحنه. سالن فانوس در خرمشهر که این روزها دستی به سر و رویش کشیدهاند؛ اما سالنی است نامناسب برای تئاتر و سالن ثامن در آبادان که این روزها اساسی زیر بار تعمیر است. با این حال مشکل همین جاست که تئاترها، نمایشهای قاب صحنه نیستند. همه به سوی بلک باکس کوچ کردهاند، در نبودش.
به مسئول بازگردیم و حضورشان و کارهایشان. اصلاً خواستههایشان. به پیرامتن برسیم که به زعم «ژرار ژنت» کلید ورود به جهان اثر است. در آبادان قرآنی بود و یک کودک و تعداد زیادی تماشاچی. یک تئاتر نسبتاً پر ببینده در زمین فلفلها.
همه چیز به این ختم میشود که کلنگ چه کسی قشنگتر است و چشم میبیند شعف هنرمندانی که آرزوی صد ساله سینه به سینه رسیده را عملی ببینند. شعف در چهره مسئولان کمرنگ است. کلنگ زدن و رفتن. ساختن خدا داند. قرار است دو زمین هفتصد متری با بودجهای که مشخص نشد یک میلیارد است یا دویست میلیون بالاتر. زمین گچبندی شده را قدم گرفته شد و متراژ 25*15 بود تا 700 متر، 325 متر کم داشت. البته قول داده شد که 700 متر است و این گچ فرمالیته است.
نگاهها دوخته است به آینده. یک سال دیگر. شاید باشد، شاید نباشد. اما رقابت میان مدیران وجود دارد. همه چیز یک چشم و همچشمی است. اینجا یک قرآن ساده با صوت زیبای یک کودک؛ آنجا گروه ارکستر سمفونیک سازههای بادی خرمشهر با قرائت یکی از اساتید مشهور منطقه. این همان پیرامتنی است که از عاقبت نه چندان روشن ماجرا خبر میدهد. این رنگ رخساره است. رقابت به جای مشارکت و همین است که چرا مدیرکل استان نه لبخندی میزند و نه هیجانی و نه حتی دلسردی. او همواره همین است.
کلنگ هر دو مجموعه را محمود عزیزی زد، همان که در جماعت تئاتری به استادیش شهره است و در عالم عوام الناس به بازیهای پدرانهاش. در مراسم کلنگزنی نشان داد که هم استاد است و هم پدر. از یک سو نگاهش به حرفهاش شدن تئاتر دو شهر بودو از سوی دیگر گرم از شور هنرمندان استقبال میکرد. لحنش، لحن مدیرانه نبود. لفظ قلم سخن نمیگوید، کلامش کم طمطراق است.
یک انتظار
آبادان و خرمشهر یک سال مهلت دارند تا سالنهای خود را بسازند. سالنها را قرار است منطقه آزاد اروند بنا کند و معاونت امور هنری آن را تجهیز کند. برای این مهم یک باغچه از بین میرود به امید بارور شدن نشاهای بیشتر و یک زمین لمیزرع بارور. اگر تا سال دیگر همت مسئولان آمیخته با اقدام و عمل ثمر داد، رخت بر بستن فلفلها از اذهان پاک میشود؛ اما اگر نشد باید گفت دو صد گفته چون نیم کردار نیست. کلنگ و گچ نه دو صد که چند صد هزار گفتار است و کلنگهای جا مانده بر زمین بسیار است و کمی بیشتر از بسیار.
پینوشت:
گویا یکی از مسئولان حاضر در مجلس کلنگزنی از بازتاب ضعیف این رویداد ناراضی بوده و این مساله را پیگیری کرده است. حال این سوال پیش میآید آیا مدیر محترم در ساخت و بهرهبرداری این سازهها در بازه پیشبینی شده نیز پیگیری میکند و در صورت وجود ضعفها، ابراز نارضایتی میکند؟
===============================
عکس از احسان زیورعالم
انتهای پیام/